(۶۷۶۰) سوال: نظر شما دربارهی داستانهای خارجی که در بین جوانان رواج دارد، چیست؟
جواب:
نظر من درباره داستانهای خارجی به طور کلی این است که شایسته میباشد از آنها اجتناب کنیم، اگر نگویم که واجب است از آن اجتناب کنیم زیرا داستانهای مربوط به سلف این امت، کفایت، راهنما و هدایتگر هستند.
اما آنچه در مورد داستانهای خارجی ذکر میشود، بیشتر آنها سم هستند یا پلیدی است که بیشتر آن سم میباشد؛ این داستانها دربردارنده شر و فساد و دلبستگی قلب به این افراد خارجی است که موجب دوری انسان از دین و از سلف صالح او میشود.
نصیحت من به همهی برادران مسلمانم که میخواهند ایمان خود را محقق کنند این است که از چنین داستانهایی دوری کنند و به داستانهای اسلافمان که دارای عظمت، عزت، کرامت و ایمان صادقانه هستند، اکتفا کنند و از چیزهای دیگر بینیاز شوند.
همچنین بدانند که دشمنان ما وقتی میبینند داستانهایشان در میان ما رایج است، از این موضوع عزت و سربلندی کسب میکنند و متوجه میشوند که ما پیروان و مقلدان آنها هستیم و از روش و اخلاقیات آنها پیروی میکنیم و این امر باعث میشود آنها بر ما برتری و فخر بیشتری پیدا کنند اما اگر بدانند که ما این داستانها را ترک کرده و دور انداختهایم و به آنچه که از داستانهای اسلافمان و برگزیدگان امت ما که سودمند است، اکتفا کردهایم، به جایگاه خود در دیدگاه ما پی خواهند برد.
البته من نمیگویم که باید از هر آنچه از منافع و مصالح از جانب خارجیها میآید، دوری کنیم؛ مانند علم پزشکی، علم صنعت، یا سایر علوم مفید لذا این موارد در شرع آمده و استفاده از تخصص یک فرد کافر اگرچه کافر باشد، مشکلی ندارد همانطور که رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم وقتی از مکه به مدینه هجرت کردند، مردی به نام عبدالله بن اُرَیْقِط از بنی دِیل را استخدام کردند تا راه را از مکه به مدینه نشانشان دهد[۱]، پس از تخصص کافر استفاده کردند اما این استفاده برای ما مفید بود و برای ما در دینمان مضر نبود.
بنابراین، اگر انسان از تخصص کافران در اموری که مفید است استفاده کند، این امر بیاشکال است زیرا ممکن است آنها در چنین امور تخصصی دارای دانشی باشند که ما نباشیم زیرا آنها تمام وقت خود را صرف آن کرده و در آن تخصص یافتهاند اما من هشدار میدهم که وقتی از تخصص و اطلاعات آنها بهره میبریم، محبت و مودت آنها در دل ما نبیفتد بلکه باید از علوم و تخصص آنها بهطور مجرد و بدون محبت، موالات و دوستی استفاده کنیم زیرا موالات با دشمنان الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ مخالف دین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ است چناچه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ ٱلۡیَهُودَ وَٱلنَّصَـٰرَىٰۤ أَوۡلِیَاۤءَۘ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِیَاۤءُ بَعۡضࣲۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَإِنَّهُۥ مِنۡهُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَهۡدِی ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّـٰلِمِینَ}[سوره المائدة: ۵۱]: (ای کسانیکه ایمان آوردید! یهود و نصاری را به دوستی بر نگزینید، آنان دوستان یکدیگرند، و کسانیکه از شما با آنها دوستی کنند، از آنها هستند، همانا الله گروه ستمکار را هدایت نمیکند) و: {لَّا تَجِدُ قَوۡمࣰا یُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡـَٔاخِرِ یُوَاۤدُّونَ مَنۡ حَاۤدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوۤا۟ ءَابَاۤءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَاۤءَهُمۡ أَوۡ إِخْوَٰنَهُمْ أَوۡ عَشِیرَتَهُمۡۚ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِیمَـٰنَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحࣲ مِّنۡهُۖ وَیُدۡخِلُهُمۡ جَنَّـٰتࣲ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَـٰرُ خَـٰلِدِینَ فِیهَاۚ رَضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُوا۟ عَنۡهُۚ أُو۟لَـٰۤىِٕكَ حِزۡبُ ٱللَّهِۚ أَلَاۤ إِنَّ حِزۡبَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ}[سوره المجادلة: ۲۲]: ((ای پیامبر!) هیچ قومی را که ایمان به الله و روز قیامت دارند نمییابی که با کسانیکه با الله و رسولش (دشمنی و) مخالفت میورزند، دوستی کنند، اگرچه پدرانشان یا فرزندانشان یا برادرانشان یا خویشاوندانشان باشند، آنها کسانی هستند که الله ایمان را در (صفحۀ) دلهایشان نوشته است، و به روحی از جانب خود آنها را تقویت (و تأیید) نموده است، و آنها را به باغهایی (از بهشت) وارد میکند که نهرها از زیر (درختان) آن جاری است، جاودانه در آن میمانند، الله از آنها خشنود است، و آنها (نیز) از الله خشنودند، آنها حزب الله هستند، آگاه باشید (و بدانید) همانا حزب الله رستگارانند) و: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لَا تَتَّخِذُوا۟ عَدُوِّی وَعَدُوَّكُمۡ أَوۡلِیَاۤءَ تُلۡقُونَ إِلَیۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ كَفَرُوا۟ بِمَا جَاۤءَكُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ} [سوره الممتحنة: ۱]: (ای کسانیکه ایمان آوردهاید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید که با آنها طرح دوستی میافکنید، در حالیکه آنها به آنچه از حق برای شما آمده کافر شدهاند).
[۱] مستدرك حاکم (٩/٣، شماره ٤٢٧٢).