(۶۳۹۳) سوال: شیخالاسلام ابنتیمیه گفته است دربارهی دعوتگران اهل بدعتی که مردم را به اسلام فرا میخوانند، مانند اشاعره و معتزله: عمل آنها قابل ستایش است، چون مردم را از کفری که موجب خلود در آتش است به اسلام منتقل میکنند، هرچند خودشان اهل بدعت باشند، در این عصر نیز افرادی از این نوع وجود دارند که از منهج اهل سنت و جماعت منحرفاند، نظر شیخ بزرگوار در اینباره چیست؟
جواب:
نظر ما صرفنظر از صحت این سخن نسبت دادهشده به شیخالاسلام، چراکه من به آن دست نیافتهام، ولی همچنین به همهی نوشتههای شیخالاسلام اطلاع کامل ندارم، این است که دعوت به خیر، خود خیر است؛ از هر کسی که صادر شود و پذیرفتن حق، بر هر کسی واجب است؛ از هر که باشد حتی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ، سخن حقی را که مشرکان گفتند، تأیید کرد؛ آنجا که فرمود: {وَإِذَا فَعَلُوا۟ فَـٰحِشَةࣰ قَالُوا۟ وَجَدۡنَا عَلَیۡهَاۤ ءَابَاۤءَنَا وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَاۗ قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَأۡمُرُ بِٱلۡفَحۡشَاۤءِ} [سوره اﻷعراف: ۲۸]: (چون [مشرکان] کار زشتی [از قبیل شرک یا طواف در حال برهنگی] انجام میدهند، میگویند: «ما نیاکان خود را بر این [کار] یافتهایم و الله ما را به [انجامِ] آن فرمان داده است». بگو: «الله هرگز به زشتکاری فرمان نمیدهد) پس قول آنها را که گفتند: {وَٱللَّهُ أَمَرَنَا بِهَا}: (و الله ما را به [انجامِ] آن فرمان داده است) رد کرد، اما دربارهی اینکه گفتند: {وَجَدۡنَا عَلَیۡهَاۤ ءَابَاۤءَنَا}: (ما نیاکان خود را بر این [کار] یافتهایم) چیزی نفرمود؛ چون این جمله درست بود.
و نیز وقتی شیطان به ابوهریره رَضِيَاللهُعَنْهُ گفت: «أَلَا أَدُلُّكَ عَلَى آيَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِذَا قَرَأْتَهَا فِي لَيْلَةٍ لَمْ يَزَلْ عَلَيْكَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلَا يَقْرَبُكَ شَيْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ؟ فَأَخْبَرَ أَبُو هُرَيْرَةَ بِذَلِكَ النَّبِيَّ فقال: صَدَقَكَ، وَهُوَ كَذُوبٌ»[۱]: (آیا تو را راهنمایی نکنم به آیهای از کتاب الله که اگر آن را در شبی بخوانی، همواره از جانب الله نگهبانی بر تو خواهد بود، و شیطان تا صبح به تو نزدیک نخواهد شد؟ پس ابوهریره رَضِيَاللهُعَنْهُ این را به رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم خبر داد، و ایشان فرمودند: او به تو راست گفت، در حالیکه بسیار دروغگوست) و هنگامی که عالمی از علمای یهود نزد رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم آمد و گفت: «يَا مُحَمَّدُ إِنَّا نَجِدُ: أَنَّ اللَّهَ يَجْعَلُ السَّمَوَاتِ عَلَى إصْبَعٍ، وَالْأَرَضِينَ عَلَى إِصْبَعِ، وَالشَّجَرَ عَلَى إِصْبَعِ، وَالْمَاءَ وَالثَّرَى عَلَى إِصْبَعٍ، وَسَائِرَ الخَلَائِقِ عَلَى إِصْبَعٍ، فَيَقُولُ أَنَا المَلِكُ، فَضَحِكَ النَّبِيُّ ﷺ حَتَّى بَدَتْ نَوَاجِذُهُ تَصْدِيقًا لِقَوْلِ الحَبْرِ، ثُمَّ قَرَأَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ:{وَمَا قَدَرُوا۟ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعࣰا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَـٰمَةِ وَٱلسَّمَـٰوَ ٰتُ مَطۡوِیَّـٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَـٰنَهُۥ وَتَعَـٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِكُونَ} [سوره الزمر: ۶۷]»[۲]: (ای محمد، ما (در کتابمان) مییابیم که: الله آسمانها را بر روی یک انگشت قرار میدهد، و زمینها را بر روی یک انگشت، و درختان را بر روی یک انگشت، و آب و خاک را بر روی یک انگشت، و باقی آفریدگان را بر روی یک انگشت؛ سپس میفرماید: من پادشاهم» پس رسول الله صَلَّىاللهُعَلَيْهِوَآلِهِوَسَلَّم از سخن آن عالم یهودی خندیدند، تا جایی که دندانهای نیش ایشان نمایان شد، و برای تصدیق گفتار آن حَبر، این آیه را تلاوت خواندند: (مشرکان، الله را چنان كه سزاوار اوست، ارج ننهادند؛ حال آنکه در روز قیامت، زمین یكسره در قبضهی اوست؛ و آسمانها به دست وی درهمپیچیده خواهد شد. پاک و منزه است الله؛ و از چیزهایی که با [وی] شریک میسازند، برتر است))، پس حق پذیرفتنی است؛ اما من میترسم که آن دعوتگری که اهل بدعت است، مردم را به سوی بدعت خویش منتقل کند، بهویژه اگر سخنوری و بیان خوبی داشته باشد در این صورت، مردم بر بدعت زندگی خواهند کرد، و این همان مشکل است، بیتردید انتقال دادن مردم از کفر به بدعتی که موجب کفر نیست، بهتر است؛ ولی من بیم دارم که آن بدعت در دلهایشان باقی بماند و گمان کنند که آن، سنت است.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] صحیح بخاری: كتاب تفسير القرآن باب قوله ﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ﴾ [الأنعام: ٩١]، شماره (٤٥٣٣)، و صحیح مسلم: كتاب صفة القيامة والجنة والنار، شماره (٢٧٨٦).