سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۶۲۴۳) چگونه گذشته را با اعمال صالح جبران کنیم؟

(۶۲۴۳) سوال: الله به شما برکت دهد، من مردی متأهلم، پیش از وفات پدرم نمازهای پنج‌گانه را نمی‌خواندم و گناه هم می‌کردم اما پس از وفات پدرم، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ مرا به راه راست هدایت کرد و نمازگزار شدم، کارهای نیک انجام می‌دهم و به واجبات پایبندم، حال، برای جبران گناهان گذشته و آسودگی وجدانم چه وظیفه‌ای دارم؟

جواب:

هنگامی که انسان با توبه‌ای خالصانه به سوی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بازگردد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌اش را می‌پذیرد و از گناهانش، هرچند بزرگ باشند، در می‌گذرد، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَهُوَ ٱلَّذِی یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَعۡفُوا۟ عَنِ ٱلسَّیِّـَٔاتِ} [سوره الشورى: ۲۵]: (اوست که توبه‌ی بندگانش را می‌پذیرد و از بدی‌ها درمى‌گذرد) و نیز می‌فرماید: {قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ} [سوره الزمر: ۵۳]: ([ای پیامبر،] به بندگانم که [در ارتکاب به شرک و گناه] زیاده‌روی کرده‌اند، بگو: «از رحمت الهی مأیوس نباشید؛ چرا که [اگر توبه کنید،] الله همه‌ی گناهانتان را می‌بخشد، به راستی که او تعالی بسیار آمرزنده و مهربان است).
پس اگر انسان از گناهی، هرچند بزرگ، توبه کند، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌اش را می‌پذیرد اما باید دانست که توبه دارای شروطی است که تحقق آن‌ها ضروری است:
شرط اول: اخلاص برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، یعنی توبه به قصد بازگشت از نافرمانی به اطاعت الله باشد؛ نه برای تقرب به مردم یا کسب جاه و مال یا انگیزه‌های دنیوی دیگر، بلکه توبه باید تنها برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ باشد، برای رهایی از عذاب او و رسیدن به پاداشش.
شرط دوم: پشیمانی از کوتاهی در انجام واجب یا ارتکاب حرام در گذشته، ممکن است برخی دچار ابهام شوند، زیرا ندامت حالتی درونی است؛ اما منظور از ندامت، اثر آن است، یعنی ظاهر شدن اندوه و تأسف نسبت به گناه گذشته، و این همان ندامت است.
شرط سوم: ترک گناه به‌صورت فوری، یعنی توبه از گناه همراه با ادامه دادن آن صحیح نیست چون این‌گونه توبه در واقع استهزاء به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است، مثلاً کسی بگوید: «از غیبت مردم توبه می‌کنم» ولی همچنان به غیبت ادامه دهد؛ یا بگوید: «از رباخوری توبه کرده‌ام» ولی همچنان ربا بخورد؛ یا بگوید: «از ظلم به مردم توبه کرده‌ام» اما همچنان اموال آن‌ها را ناحق تصاحب کند؛ چنین توبه‌ای پذیرفته نیست، چون هنوز گناه را ترک نکرده است.
شرط چهارم: عزم بر ترک گناه در آینده، یعنی توبه باید قاطعانه باشد و تصمیم قطعی برای بازنگشتن به گناه داشته باشد و اگر کسی بگوید: «توبه می‌کنم و از گناه دست می‌کشم و پشیمانم» ولی در نیتش باشد که در روزی یا در حالتی دوباره به آن گناه بازگردد، توبه‌اش صحیح نیست بلکه باید مصمم باشد که بازنگردد.
اگر کسی بگوید: تصمیم گرفته که دیگر گناه نکند، اما نفس بر او غلبه کرد و به گناه بازگشت»، آیا توبه‌ی اولش باطل می‌شود؟ پاسخ این است که: توبه‌ی اولش باطل نمی‌شود، چون در آن هنگام واقعاً تصمیم داشت که بازنگردد، و این همان شرط است، شرط این نیست که هیچ‌گاه بازنگردد، بلکه این است که تصمیم جدی بر بازنگشتن داشته باشد، و این دو با هم تفاوت دارند، پس اگر انسان با توبه‌ای خالصانه از گناه بازگشت، سپس دوباره به آن گناه افتاد، توبه‌ی نخستش باطل نمی‌شود؛ اما واجب است که برای بار دوم توبه کند.
شرط پنجم: توبه باید در زمانی باشد که پذیرفته می‌شود؛ چراکه زمانی بر انسان فرا می‌رسد که در آن توبه پذیرفته نیست، لذا اگر خورشید از مغرب طلوع کند، دیگر توبه قبول نخواهد شد؛ به دلیل فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: {هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّاۤ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَـٰۤىِٕكَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ رَبُّكَ أَوۡ یَأۡتِیَ بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَۗ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَـٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِیۤ إِیمَـٰنِهَا خَیۡرࣰاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوۤا۟ إِنَّا مُنتَظِرُونَ} [سوره اﻷنعام: ۱۵۸]: (آیا [کافران] انتظاری جز این دارند که فرشتگان [مرگ] نزد‌شان بیایند یا پروردگارت [خود برای داوری] بیاید یا برخی از نشانه‌های پروردگارت [در مورد قیامت] فرارسد؟ روزی ‌که برخی از نشانه‌های پروردگارت آشکار گردد، ایمان آوردن کسی که پیشتر ایمان نیاورده یا با ایمانش خیری حاصل نکرده است، سودی به حالش ندارد. [ای پیامبر، به مشرکان] بگو: «منتظر باشید، بی‌گمان، ما [نیز] منتظریم») و همچنین طلوع خورشید از مغرب همان زمانی است که همه‌ی مردم ایمان می‌آورند، اما آن ایمان سودی ندارد، اگر پیش‌تر ایمان نیاورده باشند یا با ایمانشان خیری حاصل نکرده باشند؛ و همین‌طور توبه نیز در آن زمان سودی ندارد چنان‌که در حدیث آمده است: «لَا تَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ حَتَّى تَنْقَطِعَ التَّوْبَةُ، وَلَا تَنْقَطِعُ التَّوْبَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا» : (هجرت پایان نمی‌پذیرد تا زمانی که توبه پایان پذیرد، و توبه پایان نمی‌پذیرد تا زمانی که خورشید از مغرب طلوع کند).
همچنین اگر مرگ فرا برسد، دیگر توبه پذیرفته نمی‌شود؛ به دلیل فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ: {وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰۤ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٔـٰنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ كُفَّارٌ} [سوره النساء: ۱۸]: (و برای کسانی که [تا پایان عمر همواره] مرتکب کارهای ناشایست می‌شوند و هنگامی که مرگ یکی از آنان فرامی‌رسد می‌گوید: «اکنون توبه کردم» [هیچ] توبه [و بخششی در کار] نیست و نه برای کسانی‌ که در حال کفر می‌میرند).
پس هنگامی انسان فرشته‌ی مرگ را ببیند، توبه‌اش پذیرفته نمی‌شود؛ زیرا این توبه از روی اختیار نیست، بلکه توبه‌ی فرد مضطر است که سودی ندارد و به همین خاطر هنگامی که فرعون در حال غرق شدن قرار گرفت: {قَالَ ءَامَنتُ أَنَّهُۥ لَاۤ إِلَـٰهَ إِلَّا ٱلَّذِیۤ ءَامَنَتۡ بِهِۦ بَنُوۤا۟ إِسۡرَ ٰ⁠ۤءِیلَ وَأَنَا۠ مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِینَ} [سوره يونس: ۹۰]: (گفت: «ایمان آوردم که هیچ معبودی [به‌حق] نیست مگر کسی‌ که بنی‌اسرائیل به او ایمان آورده‌اند و من از تسلیم‌شدگانم») اما به او گفته شد: {ءَاۤلۡـَٔـٰنَ} یعنی الان توبه می‌کنی: {وَقَدۡ عَصَیۡتَ قَبۡلُ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ* فَٱلۡیَوۡمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنۡ خَلۡفَكَ ءَایَةࣰۚ} [سوره يونس: ۹۱-۹۲]: (و حال آنکه پیشتر سرپیچی می‌کردی و از مفسدان بودی؟* [بدان که] امروز پیکر [بی‌جانِ] تو را بر بلندی [ساحل] می‌اندازیم‌ تا برای آیندگانت مایه‌ی عبرت باشد) پس الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بدن او را نجات داد و ظاهر ساخت تا برای بنی‌اسرائیلی که از او در هراس بودند، نشانه‌ای بر مرگ و هلاکتش باشد و یقین پیدا کنند که او مرده است.
در نتیجه، مهم این است که هرچند گناه کرده باشی، اگر توبه‌ای خالصانه به درگاه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ انجام دهی، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌ات را می‌پذیرد؛ بلکه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ توبه‌کنندگان و پاکیزگان را دوست دارد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: بارك الله فيكم إني إنسان متزوج، وقبل وفاة والدي كنت لا أصلي الصلوات الخمس، وكنت أيضًا أعمل المعاصي، ثم بعد وفاة والدي هداني الله إلى الطريق المستقيم، وأصبحت أصلي، وأعمل الخير وأحافظ على الواجبات، فما الواجب عليَّ لأكفر عن ذنوبي الماضية، وأُريح ضميري؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: الإنسان إذا تاب إلى الله توبة نَصُوحًا، فإن الله -تعالى- يقبل توبته، ويعفو عن سيئاته مهما عظمت، قال الله -تعالى- ﴿ وَهُوَ ٱلَّذِی یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ وَیَعۡفُوا۟ عَنِ ٱلسَّیِّـَٔاتِ ﴾ [الشورى: ٢٥]، وقال الله -تعالى- ﴿ قُلۡ یَـٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُوا۟ عَلَىٰۤ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُوا۟ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ﴾ [الزمر: ٥٣].

فإذا تاب الإنسان من ذنبه مهما عظم، فإن الله يتوب عليه، ولكن ليعلم أن للتوبة شروطا لا بد من تحققها وهي:

الأول: الإخلاص الله -عز وجل- بأن ينوي بتوبته الرجوع إلى ربه من معصيته إلى طاعته، ولا ينوي التَّزَلُّف إلى البَشَر، أو التقرب إليهم، أو الجاه، أو المال، أو ما أشبه ذلك، بل تكون توبته خالصة الله وحده، طلبا للنجاة من عقابه، والوصول إلى ثوابه.

الثاني: الندم على ما مضى منه من التقصير في واجب، أو انتهاك محرم وقد يُشكل هذا الشرط على بعض الناس، لأن الندم انفعال نفسي، فكيف يمكن للإنسان أن يتصف به؟ والجواب على ذلك أن نقول: المراد بالندم أثره، أي: أن يظهر عليه الأسى والحزن على ما مضى من ذنبه، فهذا هو الندم.

الثالث: أن يُقلع عنه في الحال أي عن الذنب في الحال فلا تصح التوبة من ذنب مع الإصرار عليه، لأن التوبة من ذنب مع الإصرار عليه من الاستهزاء بالله -عز وجل- ومثال ذلك لو قال: أنا أتوب إلى الله -عز وجل- من غيبة الناس. ولكنه ما يزال يغتابهم، فكيف نقول: إن هذه توبته صحيحة؟ لو قال: أنا أتوب إلى الله مِن أكل الرِّبَا. ولكنه لا يزال يأكل الربا، فهذا لم يتب، ولو قال: أتوب إلى الله من ظلم الناس. وهو لا يزال مُسْتَوليا على أموالهم بغير حق، وما أشبه ذلك، فإن توبته لا تصح مهما فعل، لأنه لم يُقلع عن الذنب.

الشرط الرابع : أن يَعْزِم على ألا يعود إلى الذنب في المستقبل، يعني بأن تكون توبته قاطعة للذنب، فلا يعود إليه، فإن قال: أتوب إلى الله، وأقلع عن الذنب وندم عليه، ولكن في نيته أن يعود إليه في وقت ما، أو في حال ما، فإن توبته لا تصح، لا بد أن يَعْزِم ألا يعود.

فإن قال قائل: عزم ألا يعود لكن غَلَبَته نفسه فعاد، هل تبطل توبته الأولى؟ فالجواب: لا تبطل توبته الأولى، لأنها تحققت التوبة بعزمه ألا يعود، وهذا هو الشرط، وليس الشرط ألا يعود، بل العزم على ألا يعود، وبينهما فرق ظاهر، فإذا تاب إلى الله مِن ذَنْب توبة نَصُوحًا، ثم عاد إليه، فإن توبته الأولى لا تبطل، لكن يجب عليه أن يجدد توبته من فعل الذنب مرة أخرى.

الشرط الخامس لقبول التوبة: أن تكون في وقت قبولها، لأنه يأتي على الإنسان نفسه زمان لا تقبل فيه التوبة، فإذا طلعت الشمس مِن مَغْرِبها لم تُقبل التوبة، لقول الله – تعالى – ﴿ هَلۡ یَنظُرُونَ إِلَّاۤ أَن تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡمَلَـٰۤىِٕكَةُ أَوۡ یَأۡتِیَ رَبُّكَ أَوۡ یَأۡتِیَ بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَۗ یَوۡمَ یَأۡتِی بَعۡضُ ءَایَـٰتِ رَبِّكَ لَا یَنفَعُ نَفۡسًا إِیمَـٰنُهَا لَمۡ تَكُنۡ ءَامَنَتۡ مِن قَبۡلُ أَوۡ كَسَبَتۡ فِیۤ إِیمَـٰنِهَا خَیۡرࣰاۗ قُلِ ٱنتَظِرُوۤا۟ إِنَّا مُنتَظِرُونَ ﴾ [الأنعام: ١٥٨].

وذلك وقت طلوع الشمس من مغربها، فإن الشمس إذا طلعت من مغربها آمن الناس كلهم، ولكن لا ينفع نفسا إيمانها إن لم تكن آمنت مِنْ قَبل، أو كسبت في إيمانها خيرًا، وكذلك التوبة، فإنها: «لَا تَنْقَطِعُ الْهِجْرَةُ حَتَّى تَنْقَطِعَ التَّوْبَةُ، وَلَا تَنْقَطِعُ التَّوْبَةُ حَتَّى تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغْرِبِهَا».

وإذا حضر الأجل لم تُقبل التوبة، لقول الله – تعالى ﴿ وَلَیۡسَتِ ٱلتَّوۡبَةُ لِلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلسَّیِّـَٔاتِ حَتَّىٰۤ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ ٱلۡمَوۡتُ قَالَ إِنِّی تُبۡتُ ٱلۡـَٔـٰنَ وَلَا ٱلَّذِینَ یَمُوتُونَ وَهُمۡ كُفَّارٌ ﴾ [النساء: ١٨].

فإذا عاين الإنسانُ مَلَكَ الموت، فإنها لا تُقبل توبته، لأن هذه توبة ليست عن رغبة، بل توبة المضطر، فلا تنفع، ولهذا لما أدرك فرعونَ الغرقُ ﴿قَالَ امَنتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِى ءَامَنَتْ بِهِ، بَنُوا إِسْرَءِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ﴾ [يونس: ٩٠]. فقيل له ﴿الئن يعني الآن تتوب ﴿ وَقَدۡ عَصَیۡتَ قَبۡلُ وَكُنتَ مِنَ ٱلۡمُفۡسِدِینَ* فَٱلۡیَوۡمَ نُنَجِّیكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنۡ خَلۡفَكَ ءَایَةࣰۚ [يونس: ۹۱ – ٩٢]، فأنجاه الله بِبَدَنِه، وأظهره من أجل أن يكون آية على موته وهلاكه لبني إسرائيل الذين أرعبهم، حتى يتيقنوا أنه مات. فالمهم أنك مهما عَمِلت مِن ذَنب إذا تُبت إلى الله -تعالى- توبة نَصُوحًا، فإن الله يتوب عليك، بل إن الله يحب التوابين، ويحب المتطهرين.

مطالب مرتبط:

(۶۲۸۵) حکم شرعی دزدی در گذشته و دشواری بازگرداندن مال به صاحب آن

بر شما واجب است که پیراهن را به صاحبش برگردانید و اگر پیراهن تلف شده باشد، باید معادل آن را برگردانید و اگر مشابه آن موجود نباشد، و مثلاً آن پیراهن دیگر پیدا نشود و مردم از آن دست کشیده باشند، باید معادل قیمت آن را برگردانید...

ادامه مطلب …

(۶۲۴۴) راهکارهای کسب رضای الهی پس از توبه و بررسی شروط توبه نصوح

مادامی که گفتی از آن کارهایی که در دوران کوچکی خود انجام می‌دادی و مورد رضایت الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و رسول الله صَلَّى‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ‌وَسَلَّم نبودند، توبه کرده‌ای...

ادامه مطلب …

(۶۲۹۴) تکلیف مالی که از راه حرام به‌دست آمده و بازگرداندنش ممکن نیست چیست؟

اگر این مال از راه حرام به‌دست آمده و با زور از صاحبش گرفته شده، مانند دزدی، غصب، چپاول و امثال آن، و صاحبش شناخته‌شده است، حتماً باید به او بازگردانده شود....

ادامه مطلب …

(۶۲۷۵) حکم تصرف در مال شخصِ ناآگاه

واجب است ابتدا آن شخص را جست‌وجو کنی و اگر از یافتنش ناامید شدی، آنگاه می‌توانی آن پانصد ریال را به فقرا، چه در اینجا و چه در سودان، صدقه بدهی....

ادامه مطلب …

(۶۲۸۱) توبه از سرقت اموال مردم و راه‌های جبران آن

اگر صاحب آن را نمی‌شناسی، مانند اینکه آن را از ماشینی دزدیده‌ای که صاحبش را نمی‌دانی، واجب است که معادل ارزش آن را صدقه بدهی....

ادامه مطلب …

(۶۲۹۰) حکم شرعی خطای مالی غیرعمد در معاملات و مسئولیت جبران آن

اگر فروشنده بداند که مشتری بیش از آنچه حقش بوده به او داده، واجب است که آن را به مشتری بازگرداند و اگر مشتری فوت کرده باشد، باید آن مال را به وارثانش بدهد...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه