(۶۲۲۱) سوال: برخی از مردم کارهایی خلاف شرع انجام میدهند، (مثل) نفاق یا عیبجویی یا طعنهزدن و وقتی به آنها میگویم که این کار حرام است و الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در روز قیامت آن را حساب خواهد کرد، میگویند: «در روز جهنم، پروردگار ما مهربان است»، شما برای چنین افرادی چه میفرمایید؟
جواب:
به اینگونه افراد که گناه میکنند و بر آمرزش و رحمت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ تکیه دارند، میگوییم: آنها در معرض خطری بزرگاند؛ زیرا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در کتاب خود فرموده است: {نَبِّئۡ عِبَادِیۤ أَنِّیۤ أَنَا ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ * وَأَنَّ عَذَابِی هُوَ ٱلۡعَذَابُ ٱلۡأَلِیمُ} [سوره الحجر: ۴۹-۵۰]: ([ای پیامبر،] به بندگانم خبر بده که من آمرزندۀ مهربانم* و اینکه عذاب من، عذابی دردناک است) و: {ٱعۡلَمُوۤا۟ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ وَأَنَّ ٱللَّهَ غَفُورࣱ رَّحِیمࣱ* مَّا عَلَى ٱلرَّسُولِ إِلَّا ٱلۡبَلَـٰغُۗ وَٱللَّهُ یَعۡلَمُ مَا تُبۡدُونَ وَمَا تَكۡتُمُونَ} [سوره المائدة: ۹۸-۹۹]: ([ای مردم،] بدانید که الله سختکیفر است و [در عین حال،] الله آمرزندۀ مهربان است* پیامبر وظیفهای جز رساندن [وحی] ندارد؛ و الله آنچه را که آشکار میکنید و پنهان میدارید [همه را] میداند)، لذا این تکیهای که بعضی از مردمِ سهلانگار و بیتفاوت دارند، بیتردید از وسوسه و القای شیطان است، چه میداند این فرد؟ شاید همین گناهانی که در نظر او سادهاند، او را به گناهان بزرگتر و سپس به کفر به الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بکشانند، از همینرو انس بن مالک رَضِيَاللهُعَنْهُ فرمودند: «إِنَّكُمْ لَتَعْمَلُونَ أَعْمَالًا هِيَ أَدَقُّ فِي أَعْيُنِكُمْ مِنَ الشَّعَرِ، إِنْ كُنَّا نَعُدُّ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ الْمُوبِقَاتِ»[۱]: (شما مرتکب اعمالی می شويد که در نظرتان باريک تر از مو می باشد (يعنی در نظر شما ناچيز و بی اهميت است) حال آنکه ما در زمان رسول الله آنها را جز گناهان نابودکننده می شمرديم).
علما گفتهاند: اصرار بر گناه صغیره، گناه کبیره است و گناهان کبیره جز با توبه آمرزیده نمیشوند، افزون بر آن، اگر مسخره و عیبجویی نسبت به مؤمنان باشد، الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دربارهاش وعدهی «وَیْل» داده و فرموده است: {وَیۡلࣱ لِّكُلِّ هُمَزَةࣲ لُّمَزَةٍ} [سوره الهمزة: ۱]: (وای بر هر عیبجوی مسخرهگری).
پس بر مؤمن واجب است که تقوای الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را داشته باشد و بداند که او سختکیفر و آمرزندهی مهربان است و در برابر گناهان باید از زاویهی عذاب نگاه کند تا از گناه بازایستد، و در برابر فرمانهای الهی، اگر آن را انجام داد ولی کوتاهی از آن سر زد، پس از زاویهی آمرزش و رحمت نگاه کند و با این شیوه، سیر انسان به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ سیر مطلوب خواهد بود، یعنی بین خوف و رجاء؛ زیرا اگر انسان تنها با رجاء حرکت کند، ممکن است دچار احساس امنیت از مکر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ شود و اگر جانب خوف غلبه کند، ممکن است دچار نومیدی از رحمت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ گردد اما اگر همزمان با دو بالِ خوف و رجاء حرکت کند، سیر متعادلی خواهد داشت؛ به گونهای که هنگام وسوسهی گناه بترسد، و هنگام انجام طاعت امیدوار باشد.
امام احمد بن حنبل رحمه الله فرمود: “باید خوف و رجاءش برابر باشد، زیرا اگر یکی بر دیگری غلبه کند، هلاک خواهد شد”.
و برخی از اهل علم گفتهاند: بهتر آن است که رجاء را غالب کند، به دلیل حدیث قدسی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرموده است: «أَنَا عِنْدَ ظَنِّ عَبْدِي بِي»[۲]: (من نزد گمان بندهام نسبت به خود هستم).
و برخی دیگر گفتهاند: شایسته است که جانب خوف غالب باشد، تا او را از ارتکاب گناهان باز دارد.
و بعضی از علما گفتهاند: در هنگام بیماری، جانب رجاء را غلبه دهد، تا الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را در حالی ملاقات کند که به او خوشگمان است، و در هنگام سلامت، باید جانب خوف را غالب کند، تا این ترس باعث ترک محرمات و انجام واجبات شود.
و گروهی دیگر گفتهاند: هنگام انجام طاعت، جانب رجاء را غالب کند، به این امید که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ آن را از او بپذیرد، همانگونه که توفیق انجام آن را به او عطا کرده است؛ و هنگام تصمیم به انجام گناه، باید جانب خوف را غالب کند، تا ترس، او را از ارتکاب آن گناه باز دارد.
و این قول اخیر، به صواب نزدیکتر است: اینکه انسان در هنگام انجام طاعت، جانب رجاء را غالب بدارد، و امید داشته باشد که همان ذاتی که توفیق انجام طاعت را به او داده، با پذیرش آن نیز بر او منت خواهد گذاشت؛ و در هنگام تصمیم به انجام گناه، جانب خوف را غالب کند تا آن را از انجام معصیت بازدازد.
و انسان در واقع دارای حالات گوناگونی است؛ گاهی حالتی گشادهدل و روآور به سوی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در او ایجاد میشود و جانب رجاء بر او غالب میشود؛ و گاهی برعکس، حالت رکود و سنگینی بر او چیره میشود، و جانب خوف در او غلبه پیدا میکند و انسان همانگونه که بعضیها میگویند، پزشک نفس خویش است.
و مهم این است که انسان نه به مرحلهای برسد که از رحمت الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ ناامید شود، و نه به درجهای که خود را از مکر الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ در امان بپندارد.
[۱] صحیح بخاری: كتاب الرقاق، باب ما يتقى من محقرات الذنوب، شماره (٦٤٩٢).
[۲] صحیح بخارى: كتاب التوحيد، باب قول الله – تعالى – ﴿وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ﴾ [آل عمران: ٢٨، شماره (٦٩٧٠) ، وصحیح مسلم: كتاب الذكر والدعاء والتوبة، باب الحث على ذكر الله -تعالى-.