(۵۷۲۰) سوال: حکم بلند بودن لباس (إسبال) چیست؟
جواب:
بلند بودن لباس برای زنان اشکالی ندارد، زیرا این کار باعث پوشاندن پاهای آنان میشود. اما برای مردان، بلند بودن لباس حرام است، بلکه از گناهان کبیره به شمار میآید. اسبال در دو حالت رخ میدهد: حالت اول این است که فرد لباس خود را از روی تکبر، فخر و بزرگیطلبی بلند کند. در این صورت، مجازات او این است که الله À روز قیامت با او سخن نمیگوید، به او نگاه نمیکند، او را پاک نمیسازد و برای او عذابی دردناک است. به دلیل حدیثی از ابوذَرّ J که در آن، رسول الله ﷺ میفرماید: «ثلاثة لا يكلمهم الله يوم القيامة ولا ينظر إليهم ولا یزکیهم ولهم عذاب أليم»: (الله در روز قیامت، با سه نفر سخن نمیگوید، به آنان نگاه نمیکند و آنها را پاک نمیگرداند و برای آنها عذاب دردناکی است) این سخن را سه بار تکرار کرد و سپس أبو ذر گفت: چه زیانی کردهاند و آنان چه کسانی هستند ای رسول الله؟ فرمود: «المسبل والمنان والمنفق سلعته بالحلف الكاذب»[۱]: (بلندکنندهی لباس و کسیکه منت میگذارد و کسیکه کالایش را با سوگند دروغ به فروش میرساند) مُسْبِل (کسی که لباس خود را بلند میکند) کسی است که لباسش را آنقدر بلند کند که روی زمین کشیده شود. این مجازاتی که در حدیث آمده، همانگونه که مشاهده میکنی، مجازاتی بزرگ و سخت است.
اما حالت دوم این است که لباس فرد بلند باشد، اما از روی تکبر و فخر نباشد. در این صورت، مجازات آن سبکتر است؛ زیرا رسول الله ﷺ میفرماید: «ما أسفل من الكعبين ففي النار»[۲]: (هرچه پایینتر از قوزک پا باشد، در آتش است) یعنی هر مقدار از لباس که از قوزکها پایینتر باشد، صاحب آن به همان اندازه در آتش عذاب خواهد شد، لذا میزان عذاب بهاندازهای است که لباس از قوزکها پایینتر آمده است. این عذاب از عذاب اول سبکتر است. بنابراین، نمیتوان این حدیث مطلق را با حدیثی که میفرماید: «من جر ثوبه خیلاء»[۳]: (کسی که لباس خود را از روی تکبر بکشد…) مقید کرد؛ زیرا مجازات این دو مورد متفاوت است. زمانی که مجازاتها متفاوت باشد، حمل کردن یکی از این احادیث بر دیگری جایز نیست؛ زیرا این کار مستلزم آن است که یکی از این دو حدیث، حدیث دیگر را تکذیب کند. حال آنکه عمل در هر دو یکی است، اما مجازات متفاوت است. با این توضیح، متوجه میشویم که برخی افراد وقتی از آنها نهی میشود که لباس یا شلوار یا عَبای خود را بلند نکنند، میگویند: من این کار را از روی تکبر انجام نمیدهم؛ این توجیه، هیچ وجهی ندارد؛ زیرا همانطور که گفته شد، دو مجازات متفاوت برای دو حالت مختلف وجود دارد و نمیتوان یکی را بر دیگری حمل کرد. علمای اصول M تصریح کردهاند که اگر حکمها متفاوت باشند، مطلق بر مقید حمل نمیشود. آنان برای این موضوع، مثالی از تیمم و وضو آوردهاند: الله À دربارهی وضو میفرماید: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ}[المائده: ۶]: (ای کسانیکه ایمان آوردهاید! وقتی به نماز برخاستید، صورتهایتان و دستانتان را تا آرنج بشویید) در این آیه، شستن دستها همراه با قید «إِلَى الْمَرَافِقِ» (تا آرنج) ذکر شده است و دربارهی تیمم میفرماید: {فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ}[المائده: ۶]: (پس با خاک پاکیزه تیمم کنید و صورتها و دستانتان را با آن مسح نمایید) در این آیه، مسح دستها بدون قید «إِلَى الْمَرَافِقِ» آمده است. بنابراین محل مسح در تیمم فقط کف دستها است، اما در وضو، محل شستن، کف دستها، ساعد و آرنج است. در اینجا، مطلق در تیمم بر مقید در وضو حمل نشده است، زیرا حکم میان دو طهارت متفاوت است. این قاعدهای است که طالب علم باید آن را بشناسد: وقتی حکم متفاوت باشد، مطلق بر مقید حمل نمیشود.
[۱] مسلم: کتاب الإیمان، باب بیان غلظ تحریم إسبال الإزار و المن بالعطیة و تنفیق السلعة بالحلف، شمارهی (۱۰۶).
[۲] بخاری: کتاب اللباس، باب ما أسفل من الکعبین فهو فی النار، شمارهی (۵۴۵۰).
[۳] أخرجه البخاري: كتاب اللباس، باب من جر إزاره من غير خيلاء، شمارهی (٥٤٤٧)، ومسلم: كتاب اللباس والزينة، باب تحريم جر الثوب خيلاء وبيان حد ما يجوز إرخاؤه إليه وما يستحب، شمارهی (٢٠٨٥).