(۵۵۲۶) سوال: برادرم از دنیا رفته و سه بچه دارد. من از روی دلسوزی برای این بچهها، با مادرشان ازدواج کرده و از او صاحب سه فرزند هستم. همچنین من در خانهی برادرم که متعلق به فرزندان یتیمش است، با آنها زندگی میکنم و حقوق آنها را دریافت کرده و روی حقوق خودم میگذارم و سعی میکنم که مقداری از آن را پس انداز کنم که این پس انداز به صورت مساوی برای ما باشد. اما حقوق آنها هشتصد ریال یمنی از حقوق من بیشتر است. همچنین من آدم تندی هستم و گاهی به قصد تربیتی که اللهÀ را راضی نماید، بر آنها سخت میگیرم. سوالات من این است: حکم سکونت من با آنها در خانهشان چیست؟ حکم دریافت حقوق آنها چیست؟ آیا من حق دارم حقوق آنها را روی حقوق خودم گذاشته و قسمتی از آن را پس انداز کنم که بعدا به طور مساوی برای همهی ما باشد؟ حکم سخت گیری من بر آنها چیست؟
جواب:
اول از هر چیز تشکر میکنم از تو بابت اینکه با زن برادرت پس از اینکه از دنیا رفته، ازدواج کردهای که فرزندانش را بزرگ کنی؛ زیرا بدون شک این شامل صلهی رحم میشود و جزء کارهای نیک است. این فرق بزرگ را وقتی میتوانستی بفهمی که زن برادرت با مرد دیگری ازدواج میکرد؛ زیرا چه بسا که فرزندان برادرت در این صورت، ول میشدند و مشکلاتی بین آنها و بین فرزندانی که مادرشان از شوهر جدید به دنیا میآورد، به وجود میآمد. اما وقتی با تو و زیر سایهی تو و تربیت تو باشند، بدون شک بهتر است و به خاطر این کار، اجر و پاداش داری.
اما سوال در مورد سکونتت در خانهی آنها؛ باید بگویم: اشکالی ندارد که با آنها در یک خانه سکونت داری. اما باید به آنها اجاره بدهی. آنها سه نفر هستند و تو و همسر و فرزندانت با هم هشت نفرید. تو باید اجاره را به هشت قسمت تقسیم کرده و اجارهی پنج نفر را به حقوق این یتیمها اضافه کنی؛ زیرا حق نداری بدون اینکه اجاره پرداخت کنی، در خانهی آنان بمانی.
اما قاطی کردن حقوق آنها با حقوق خودت نیز اشکالی ندارد در صورتی که مصلحتی در آن باشد؛ زیرا اللهÀ فرموده: {وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ} [أنعام: ۱۵۲]: (و به مال یتیم نزدیک نشوید مگر به خاطر انجام آنچه بهتر است). اما باید خرجی که برای آنها میکنی را به اندازهی خودشان بکنی. مثلا اگر هشتاد ریال خرج کردی، پنجاه ریالش از مال خودت و سی ریال از مال آنهاست و همین طور در دیگر مسائل نیز چنین کن.
اما سخت گیری بر آنها برای تادیبشان اگر در حالتی است که تنها راه چاره باشد، اشکالی ندارد؛ زیرا مصلحتشان در آن است. اما اگر ممکن است که سخت گیری را کنار گذاشته و از راه دیگری این کار را انجام دهی، دیگر جایز نیست که بر آنها سخت بگیری؛ زیرا مهربانی و رحم آوردن بر یتیم، یکی از بهترین اعمال است و سخت گیری بر غیر ایتام نیز در صورتی که بشود از راه دیگری آنها را تادیب نمود، جایز نیست؛ زیرا منظور از تربیت و تادیب، اصلاح است نه انتقام و دل خود را خنک کردن.
بر این اساس، نصیحتی دارم به همهی کسانی که متولی تربیت بوده و مسئول تربیت اهل و اولاد خود و یا مثل معلمان، مسئول تربیت دیگر فرزندان مسلمین هستند، که در تربیت هر چه میتوانند آسان گیری کنند و هر راهی را که برای رسیدن به نتیجهی مطلوب، بهتر باشد، طی کنند و بدانند پاداشی که اللهÀ به خاطر نرمخویی میدهد، بالاتر از پاداشی است که به خاطر سخت گیری میدهد و چه بسا سخت گیری باعث فراری شدن کودک شده و باعث شود از حقی که این مربی به آن دعوت میکند، متنفر گردد. هر گاه بشود کاری را هم با نرمخویی انجام داد و هم با سخت گیری، بهتر است با نرمخویی انجام شود مگر اینکه مصلحت، خلاف آن را اقتضا نماید.