جمعه 18 ربیع‌الثانی 1447
۱۸ مهر ۱۴۰۴
10 اکتبر 2025

(۵۳۷۱) حکم لفظ صریح طلاق و تکرار آن در حال خشم

(۵۳۷۱) سوال: الحمدلله من مسلمان هستم و واجبات دینی خود را به نحو  احسن انجام می‌دهم؛ نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم و قرآن می‌خوانم ولی در امسال بین من و همسرم سوء تفاهمی پیش آمد و من گفتم: (إنك طالقة): (قطعا تو طلاق هستی): ولی اسم را به زبان نیاوردم و همچنین نگفتم: (أنت طالق): ( تو طلاقی): لذا از شیخ نزد خودمان سوال کردم و فقط می‌گفت: اگر اسم او را نگفتی یا نگفتی: (أنت طالق): پس طلاق واقع نمی‌شود و إن شاء الله چیزی بر تو لازم نیست و بار دوم که خیلی بیمار بودم و بر روی تخت افتاده بودم بین من و همسرم اختلافی پیش آمد و من گفتم: (أنت طالق، طالق، طالق): (تو طلاقی، طلاقی،طلاقی): و من در حالت عصبانیت و خشم بودم چون او دعا به عدم شفای من کرد ولی بعد از آن آشتی نمودیم ولی با او همبستری نکردم و بدنم سالم گشن و در این امر خود در حیرت ماندم و به نزد شیخی که نزدیک ما بود رفتم و از او سوال کردم و او به من گفت: حلی نزد من نیست پس نزد شیخ دیگر رفتم و گفت: حرجی در آن نیست، وآیا او همراهت هست تا عقد جدیدی بین شما ببندم، به او گفتم: او از من دور است ولی کیفیت عقد جدید را یادم بده لذا نزد خانواده‌ام برگشتم و با امام روستا و شخص دیگر آمدم و او نیز عقد جدیدی را بین من و او بست تا این قلبم با آن مطمئن گشت و با عقد جدید با او تماس گرفتم و با این حالت سه ماه گذشت و همچنین به شما اطلاع دهم که من قبل از این طلاق گمان می‌کردم که طلاق سه مرتبه یعنی این که که انسان در مرتبه‌ی اول می‌گوید: سه طلاق و در مرتبه‌ی دوم نیز سه طلاق و همچنین مرتبه‌ی سوم نیز سه طلاق و من الان در امر خود در حیرت هستم با وجود این که نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم و همانطور که گفتم واجباتم را به بهترین صورت انجام می‌دهم، حکم قضیه‌ی من چیست؟ و چکار باید بکنم؟

جواب:

در حقیقت نمی‌خواستم جواب این سوال را بدهم چون سوال کننده، سوال کرده و به نظر ایشان فانع شده است و اهل علم ذکر کرده‌اند که انسان وقتی از کسی که اهلیت فتوا دارد سوال کرد و قانع شد و به آن ملتزم گردید، از کسی دیگر سوال نکند چون در هنگام سوال کردن معتقد بوده است آنچه می‌گوید شرع اللهÀ است و شرع الله نیز وقتی انسان به آن ملتزم شد امکان تبدیل آم به غیر از او وجود ندارد ولی من به این سوال جواب شخص این سوال کننده نمی‌دهم بلکه از جهت فایده رساندن به این سوال جواب می‌دهم چون عرضه شده و کسانی که این برنامه را می‌شنوند، گوش دهند.

حادثه‌ی اول: که برای این شخص رخ داده این است که گفته است: (إنك طالق): (یقنا تو طلاق هستی): (ک) در اینجا حرف خطاب است و شکی نیست که مراد او با این حرف خطاب همسرش بوده است پس وقتی اینگونه است او طلاق است چه با ضمیر منفصل (أنت طالق) باشد یا با ضمیر متصل (إنكِ طالق): باشد بلکه (إنك طالق):  بلیغ‌تر از (أنتِ طالق است) چون جلمه در اینجا با (إن) تأکید شده به خلاف (أنت طالق) و ضمیر در (أنت طالق) مانند ضمیر در (إنك طالق): چون هر دوی آن ضمیر مخاطب است و همچنین اگر اسم همسرش را ببرد و بگوید: همسرم فلانی طلاق است اگرچه حاضر هم نباشد،طلاق رخ می‌دهد و بر همین اساس فتوای کسی که در مسئله‌ی اول به تو فتوا داده است که طلاق رخ نداده است، صحیح نیست.

حادثه‌ی دوم: او ذکر نمود که بیمار بوده است و همسرش او را بسیار خشمگین کرده است تا این که گفته است: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی سپس رفته و از شیخ پرسیده است و ظاهر فتوای شیخ این بوده است که حکم به جدایی آن‌ها داده است و گفته که باید عقد جدید ببندند و در هر صورت ما در جواب این حادثه می‌گوییم: اگر خشم شدید او به گونه‌ای بوده است که نمی‌دانسته است چه می‌گوید پس طلاق او واقع نیست بلکه حتی اگر بفهمد چه می‌گوید ولی خشمش سبب شده است که لفظ طلاق را به کار ببرد و نمی‌توانسته است که مانع خشم خود گردد در این صورت نیز براساس قول صحیح طلاق واقع نیست چون رسول اللهﷺ فرموده است: «لَا طلاقَ في إغلاقٍ»[۱]: (طلاق در حالت اغلاق (اکراه و غضب شدید) واقع نمی‌شود): و چون این اجبار نفسی باطنی می‌باشد و شبیه اجبار خارجی که از کسی دیگر غیر همسر می‌باشد.

 اما خشمی که به این حد نمی‌رسد طلاق در آن واقع است ولی یک طلاق واقع می‌گردد هنگامی که بگوید: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی و نیت سه طلاق را نکند پس یک طلاق واقع می‌شود حنی مشهور مذهب امام احمد نیز همین است و اگر با قولش: تو طلاقی، طلاقی،طلاقی نیت سه طلاق را کند، پس سه طلاق واقع است بر اساس مشهور مذهب امام احمدË.

و قول راجح نزد من این است که با تکرار الفاظ سه طلاق واقع نمی‌شود حتی اگر نیت آن را بکند به خاطر عموم حدیث ابن عباسJ: «كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ ، وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةً، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ : إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ، فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ، فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ»[۲] : (عمر بن خطاب گفت: مردم در امری که برای آنها فرصت داده شده، شتاب می کنند، اگر آن را بر ایشان عملی کنیم دیگر در آن شتاب نمی کنند؛ و این مساله را در مورد آنها اجرا نمود): و همچنین انسان اگر طلاقی را پشت طلاق دیگر دهد، طلاقی به غیر از عده داده است و اللهÀ فرموده است: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَاۤءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ} [سوره الطلاق: ۱] : (ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس آن‌ها را در زمان عدّه طلاق دهید).

و وجه آن که در غیر عده طلاق داده است علماء گفته‌اند: اگر انسان زنش را یک طلاق دهد سپس دو بار حیض شده و طلاق دوم دهد، عده از سرگرفته نشده است بلکه بر عده‌ی اول بنا گشته و این یعنی طلاق دوم طلاق در عده نبوده است و اللهÀ فرموده است: {فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ} [سوره الطلاق: ۱] : (پس آن‌ها را در زمان (آغاز) عدّه طلاق دهید): و اگر طلاق در عدن می‌بود واجب است که آن از سر گرفته شود.

لذا قول راجح این است: تکرار طلاق (یعنی تکرار الفاظ طلاق)، طلاق با آن تکرار نمی‌یابد و این قول را شیخ الإسلام ابن تیمیهË اختیار نموده است و ظاهر حدیث ابن عباسJ بدان دلالت می‌دهد و بر همین اساس این همسری که او را با این قول (تو طلاقی،طلاقی،طلاقی) طلاق دادی، اگر در عده بوده پس نیازی به عقد جدید ندارد و اگر بعد از پایان عده بوده نیاز به عقد جدید دارد.

این جوابی که گفتم، جواب شخصی به این مرد نبوده ولی جواب علمی در مورد مثل این حادثه است چون دوست ندارم در مورد چیزی که کسی قبل از من در مورد آن فتوا داده است، فتوا دهم چون این‌گونه برای عوام  تردید و شک حاصل می‌گردد و وقتی فتوا مختلف بود، شک و تردد حاصل می‌شود.


[۱] رواه ابو داود (۲۱۹۳) و ابن ماجه (۲۰۴۶).

[۲] رواه مسلم (۱۴۷۲).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أنا والحمد لله مسلم، أقوم بواجباتي الدينية على أكمل وجه؛ أصلي وأصوم وأقرأ القرآن، ولكنني في هذا العام حصل بيني وبين زوجتي سوء تفاهم، فنطقت بقولي: إنك طالقة. ولم أُسم اسمها، أو قلت: أنت طالق. فسألت الشيخ عندنا فقال بالحرف الواحد: إن لم تكن قد لفظت باسمها، أو قلت أنتِ طالق فلا يقع الطلاق، وليس عليك شيء -إن شاء الله. وفي المرة الثانية كنتُ مريضًا في غاية المرض، وعلى الفراش حدث خلاف بيني وبينها، فقلت: أنت طالق، طالق، طالق. وأنا في حالة عصبية؛ لأنها تدعو علي بعدم الشفاء، وتراضينا بعدها، ولكني لم أقربها، وصح بدني، وأصبحت في حيرة من أمري هذا، فذهبت إلى شيخ قريب منا، فسألته فقال لي: لا يوجد لك حل عندي. فذهبت إلى شيخ آخر وقال: لا حرج في ذلك، أهي معك حتى آتي وأعقد عقدًا جديدًا بينك وبينها. فقلتُ له: هي بعيدة عني، ولكن علمني كيفية العقد الجديد. فرجعت إلى أهلي، وجئت بإمام القرية وشخص آخر، فعقد عقدًا جديدًا بيني وبينها، حتى اطمئنَّ قلبي لذلك، فاتصلت بها بعقد جديد، وصرنا على هذه الحالة مدة ثلاثة أشهر، وأحيطك علما أنني قبل الطلاق كنت أظن بأن الطلاق هو ثلاث مرات، فهي أن يقول الإنسان في المرة الأولى ثلاث طلقات وفي المرة الثانية ثلاث طلقات، وفي المرة الثالثة أيضًا ثلاثا، وأنا الآن في حيرة من أمري، علما أني أصلي وأصوم وأقوم ، بواجباتي، كما أسلفتُ على أكمل وجه، فما الحكم في قضيتي هذه؟ وماذا علي أن أفعل؟

فأجاب رحمه الله تعالى: في الحقيقة أن هذا السؤال كنتُ لا أريد أن أجيب عليه؛ وذلك لأن هذا السائل سأل واقتنع برأي من سألهم، وقد ذكر أهل العلم أن الإنسان إذا استفتى شخصًا أهلا للفتوى، مقتنعًا، بقوله ملتزما به، فإنه لا يسأل أحدًا غيره؛ لأنه حين سأله يعتقد أن ما يقوله هو شرع الله، وشرع الله تعالى إذا التزم به الإنسان لا يمكن أن يستبدل به غيره. ولكن رأيتُ أن أجيب على هذا السؤال لا إجابةً شخصية لهذا السائل، بل من أجل الفائدة؛ لأنه عُرض، واستمع إليه من يستمع هذا البرنامج.

الحادثة الأولى: التي وقعت على هذا الشخص أنه قال: إنك طالق. (بالكاف) والكاف هنا حرف خطاب، ولا شك أنه يريد زوجته بحرف الخطاب، وإذا كان كذلك فإنها تكون طالقًا، سواء أتى بالضمير المنفصل وهو: أنتِ طالق، أم أتى بالضمير المتصل وهو: إنك طالق. بل (إنكِ طالق) أبلغ من أنتِ طالق)؛ لأن الجملة هنا مؤكدة بإن بخلاف أنت طالق، والضمير في أنت طالق كالضمير في إنك طالق؛ لأن كليهما ضمير مخاطب. وكذلك إذا سمى زوجته فقال: زوجتي فلانة طالق. وإن لم تكن حاضرة فإنها تطلق، وعلى هذا فتكون فتوى من أفتاك في المسألة الأولى بأن زوجتك لم تطلق فتوى غير صحيحة.

الحادثة الثانية: فقد ذكر أنه كان مريضًا، فأغضبته غضبًا شديدًا حتى نطق بقوله : أنت طالق طالق طالق. ثم ذهب إلى شيخ يسأله، وظاهر فتوى الشيخ أنه حَكَم ببينونتها، وأنه لا بد من عقد، وعلى كل حال فإننا نقول في جواب هذه الحادثة : إذا كان الغضب شديدًا؛ بحيث لا يدري ما يقول، فإن طلاقه لا يقع، بل حتى لو كان يعي ما يقول لكن الغضب أرغمه وحمله، حتى لا يستطيع أن يمنع غضبه فقال بالطلاق فإنه لا يقع طلاقه على القول الصحيح؛ وذلك لقول النبي عليه الصلاة والسلام: «لَا طَلاق في إغلاق». ولأن هذا إكراه نفسي باطني، فيشبه الإكراه الخارجي من أحد غير الزوجة.

أما إذا كان الغضب لا يبلغ إلى هذا الحد، فإن الطلاق يقع، ولكن الطلاق يقع واحدة، إذا قال: أنتِ طالق طالق طالق. ولم ينو الثلاث، فإنه يقع واحدة، حتى على المشهور من مذهب الإمام أحمد رحمه الله. وأما إذا نوى بقوله: أنت طالق طالق طالق. الثلاث، فإنه يقع طلاق الثلاث، على المشهور أيضًا في مذهب الإمام أحمد رحمه الله .

والراجح عندي، أنه لا يقع طلاق الثلاث بتكرار ألفاظه، حتى لو نوى ذلك؛ لعموم حديث ابن عباس رضي الله عنهما: كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم وَأَبِي بَكْرٍ، وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ، طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةٌ. ولأن الإنسان إذا طلق طلقة عَقِبَ طلقة فقد طَلَّق لغير العدة، وقد قال الله تعالى: ﴿ يَأَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا طَلَقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ ﴾ [الطلاق: ١].

ووجه كونه طلق لغير العدة أن العلماء قالوا: لو طلق الإنسان زوجته طلقة واحدة، ثم بعد أن حاضت مرتين طلقها ثانية، فإنها لا تستأنف العدة بل تبني على العدة الأولى، وهذا يعني أن الطلاق الثاني لم يكن طلاقا لعدة، وقد قال الله تعالى: ﴿فَطَلِقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ» ولو كان طلاقا للعدة وجب عليها استئنافها.

فالقول الراجح هو: إن تكرار الطلاق – أعني تكرار ألفاظه – لا يتكرر به الطلاق، وهذا القول هو اختيار شيخ الإسلام ابن تيمية رحمه الله، وهو الذي يدل عليه ظاهر حديث ابن عباس، وعلى هذا فتكون هذه الزوجة التي طلقتها بقولك: أنت طالق طالق طالق إن كانت في العدة فإنها لا تحتاج إلى عقد، وإن كانت بعد انتهاء العدة فإنها تحتاج إلى عقد.

هذا الجواب الذي قلته ليس جوابًا شخصيًّا لهذا الرجل، ولكنه جواب علمي عن مثل هذه الحادثة؛ لأني لا أحب أن أُفتي بشيء أفتى به أحد قبلي؛ لأن ذلك يحصل فيه تذبذب للعامة، وإذا اختلفت الفتوى حصل تردد وشك.

مطالب مرتبط:

(۵۳۷۴) راهکارهای مدیریت اختلافات خانوادگی میان شوهر، همسر و خانواده‌ها

نظر من این است که بر او صبر کنید و با بهترین صورت با او صحبت کنی و یک با تشویق و یک بار با ترهیب، شاید اللهÀ او را هدایت کند...

ادامه مطلب …

(۵۳۷۲) حکم بازگشت به زندگی زناشویی پس از طلاق کتبی

اگر او همچنان در عده است و قبل از آن دو طلاق دیگر نداده ای پس راه رجوع کردن تو به او این است که دو شاهد بگیری که به همسرت فلانی رجوع کرده‌ای و هنگامی که به به خانه‌ی تو بازگشت باید کفاره‌ی قسم بدهی چون وجود او را در خانه‌ی حرام کردی و تحریم حکم قسم به خود می‌گیرد...

ادامه مطلب …

(۵۳۷۳) حکم طلاق قضایی پس از جدایی طولانی بدون طلاق رسمی

چیزی که در دادگاه رخ داده است طلاق نبوده بلکه آن فسخ بوده است مگر این که از قاضی لفظ طلاق صادر شده باشد...

ادامه مطلب …

(۵۳۷۰) حکم ازدواج با زنی که طلاقش به واسطه تحریک یا وسوسه‌ دیگری واقع شده است

اولا: باید بدانیم که این سبب چگونه بوده است، آیا با سحر بوده؟ یا با طلب خلع بوده؟ ...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه