(۵۳۳۵) سوال: من ازدواج کردم و همسرم را سهطلاقه کردم و او شش ماه است که حامله است و من چهار فرزند از قبل نیز دارد و میخواهم که او را برگردانم و سبب طلاق این بود که او لباسهای من را برداشته است و در بر آن بسته است قبل از این که سرکار بروم و آن را به من نمیداد و مرا عصبانی کرد و سبب شد که درست خود را گم کنم و اشتباه کنم و او را طلاق دهم.
جواب:
در واقعیت این سوال متضمن دو چیز است:
اول: این مرد در حالتی طلاق داده است که بسیار عصبانی بوده و درست خود را گم کرده است لذا هنگامی که او در حالتی که بسیار عصبانی بوده که درست خود را گم کرده است، طلاق داده و بر آن مجبور شده و ارتدهاش دست خودش نبوده است لذا در این حالت طلاق صورت نمیگیرد و نه یک طلاق و نه سه طلاق بر همسرش واقع نشده است چون او مانند شخص مجبور شده بوده و اگر اجبار شدن او خارج از نفس باشد اما این اجبار شدن داخلی است.
و دلیل این، قول رسول اللهﷺ است که میفرماید: «لَا طلاقَ في إغلاقٍ» : (طلاق در حالت اغلاق (اکراه و غضب شدید) واقع نمیشود): و معنای اغلاق این است که قصد و اراده ی انسان قفل میشود تا این که نمیتواند آنچه میخواهد را انجام دهد و این واژه گرفته شده از (أغلق الباب يُغلقه) است و ضد آن فتح و انشراح و انجام دادن با ارادهی تام است که از او با فهم کامل سر میزند.
و اهل علم غضب و عصبانیت را به سه قسمت تقسیم میکنند:
قسمت اول: انسان کاملا ارادهی خود را از دست میدهد بهگونهای که نمیداند چه میگوید و نمیداند که او در آسمان است یا در زمین پس طلاق میدهد لذا طلاقش به اتفاق واقع نمیگردد و او لفظ و معنی را قصد نکرده است و صحبت کردن او گویا مانند شخص مجنون یا کم عقل است.
قسمت دوم: عصبانیت کم که باعث فعل یا قول بر انسان میشود اما قدرت کنترل و تحکم آن را دارد و میتواند تصرف عاقلانهای داشته باشد لذا در این صورت به اتفاق طلاق او واقع میگردد.
قسمت سوم: عصبانیتی بین این دو که محل نزاع بیم علماء است که صحیح آن است که طلاق در آن واقع نمیگردد چون انسان مانند شخص مجبور است و باید قصد تام داشته از تصرف عاقلانه استه باشد.
دوم: او سه طلاق داده است.
سه طلاق اگر پشت سرهم بعد از رجوع کردن باشد پس با طلاق سومی زن از شوهرش جدا میشود و برای او حلال نیست مگر بعد از این که شخص دیگر با او ازدواج کند، مثال آن: این است که او را طلاق دهد سپس رجوع کند سپس طلاق دهد سپس رجوع کند سپس طلاق دهد که با این طلاق سومی دیگر آن زن برای او حلال نیست نه با عقد و نه بدون عقد مگر این که با کسی دیگر نکاح صحیح و مقصود(نه این که متحلل برای شوهر اول باشد) بکند.
ولی اگر بدون رجوع کردن سه طلاق بدهد مثل این که بگوید: تو سه طلاقی یا بگوید: تو طلاقی، تو طلاقی، تو طلاقی، جمهور اهل علم میگویند که مانند اولی است یعنی از او حدا کرده میشود و برای آن شوهرش حلال نیست تا این که با کسی دیگر نکاح صحیحی بکند نه نکاح تحریم.
و شیخ الإسلام ابن تیمیهË این نظر را اختیار کرده است که طلاق با این صیغه فقط یک طلاق محسوب میگردد و به عموم قول ابن عباس استدلال نموده است که فرموده است: «كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ ، وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةً، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ : إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ، فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ، فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ» : (در زمان رسول الله ﷺ و ابوبکرJ و دو سال اول از خلافت عمرJ، هر سه طلاق (در یک مجلس)، یک طلاق محسوب می شد. اما پس از آن عمر بن خطابJ گفت: مردم در امری که برای آنها فرصت داده شده، شتاب می کنند، اگر آن را بر ایشان عملی کنیم دیگر در آن شتاب نمی کنند؛ و این مساله را در مورد آنها اجرا نمود): و عامهی اهل علم از او، بر این تبعیت کردهاند.
و من در این مناسبت برادران مسلمانم را نصیحت میکنم که تقوای الله را خود و خانوادههایشان رعایت کنند و در طلاق دادن شتبا نکنند لذا زنانشان را طلاق میدهند سپس نزد با پشیمانی زیاد نزد هر عالمی میروند که فتوا بگیرند و چه بسا با آن جدایی رخ داده و به سبب شتاب ورزیدن و عدم تأنی خانواده از همپاشیده و جدا شده است.
و شکی نیست که برخی مردم سریع و شدید عصبانی میشوند و علاج آن این است که انسان از شیطان رانده شده به اللهÀ پناه ببرد و اگر ایستاده بنشیند و اگر نشسته، دراز بکشد و بایستاد و وضو بگیرد و نفس خود را کنترل کند و برای همین «أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِلنَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ : أَوْصِنِي ؟ قَالَ : ” لَا تَغْضَبْ “. فَرَدَّدَ مِرَارًا، قَالَ : ” لَا تَغْضَبْ » : (مردى به رسول اللهﷺ گفتند: مرا نصيحت كنيد، فرمودند: خشمگين نشويد، آن مرد چندين بار آن را تكرار كرد، فرمودند: خشمگين نشويد): و این دلالت میدهد که عصبانیت و غضب امر مذموم است حتی رسول اللهﷺ در ترک آن، وصیت را تکرار کردند.
و همچنین برادران مسلمانم به امری که در بینشان زیاد شده است نصیحت میکنم و آن قسم به طلاق است که مثلا انسان میگوید: اگر این کار را نکنم بر من طلاق است یا میگوید: اگر این کار را کردم زنم طلاق است یا به زنش میگوید: اگر این کار را کردم تو طلاقی یا مانند از این عباراتی که واقع می شود سپس برآن کار که کردهاند پشیمان میشوند سپس به درگاه هر عالمی میروند که شاید راهحلی برایشان بیابد.
لذا قسم به طلاق خلاف آنچیزی است که رسول اللهﷺ بدان امر نموده است لذا رسول اللهﷺ فرموده است: «مَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللَّهِ أَوْ لِيَصْمُتْ» : (کسی که سوگند یاد میکند باید به الله سوگند یاد کند یا ساکت باشد): و من به اینهایی که در قسم به طلاق متساهل هستند، میگویم: جمهور اهل علم نظرشان بر این است که قسم به طلاق، قسم محسوب نمیگردد بلکه تعلیق است و هر وقتی که آن رخ داد، طلاقی بر صفتی که طلاقدهنده گفته است واقع میگردد.
مسئلهی بسیار خطرناکی است لذا ای برادران نباید طلاق را سبک بشمارید نه وقوع آن و نه عدد آن و صیغهی آن، از اللهÀ برای خود و برادران مسلمانمان حمایت از اسباب غضبش را خواهانیم.
خلاصهی جواب: اگر عصبانیت شما شدید بوده به گونهای که کنترلی بر نفس خود نداشتی پس طلاقی بر تو نیست و همسرت با تو باقی میماند و طلاقی بر او رخ نداده است اما اگر عصبانیت و غضب شما کم بوده بهگونهای کنترل نفس خود را داشتی پس قول راجح این است که سهطلاقت فقط یک طلاق محسوب میگردد پس مادامی که او وضع حمل نکرده است میتوانی به او رجوع کنی و اگر وضع حمل کرده است پس باید عقد جدید صورت گیرد اگر که قبل از این طلاق، دو طلاق دیگر ندادهای پس اگر قبل از این، دو طلاق دیگر داده، او برای تو حلال نیست مگر بعد از این که با کسی دیگر ازدواج کند.