(۵۳۲۶) سوال: من مردی هستم که ازدواج کردم و هشت ماه است مه از ازدواجم میگذرد ولی من بسیار دچار وسوسه میشوم و همیشه حس در نفس خود وسوسه به طلاق را حس میکنم و بین من و همسرم هیچ مشکلی وجود ندارد و نمیتوانم او را طلاق دهم و بیشتر مواقع این وسوسهها زمانی که در نماز هستم میآید یعنی در نفس خود احساس میکنم که میگوید: اگر فلان اتفاق معین نیافتاد بر من طلاق لازم است و بعضی اوقات به صورت صحیح واقع میشود و بعضی اوقات نیز واقع نمیشود و بعضی اوقات نزد همسرم نشستهام و در مورد موضوعی که به این تعلقی ندارد صحبت میکنیم ولی در نفس خود چیزی را حس نمیکنم مگر این که نفسم میگوید: او طلاق است ولی این وسوسه را نزد همسرم به زبان نمیآورم و من دراینباره به شک افتادهام لذا چکار کنم تا از این وسوسه خلاص شوم؟ و آیا چیزی با این واقع میشود یا نه؟
جواب:
قبل از جواب دادن به این سوال دوست دارم برای این برادر سوال کننده و دیگران بیان کنم که اللهÀ میفرماید: {إِنَّ ٱلشَّیۡطَـٰنَ لَكُمۡ عَدُوࣱّ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُوا۟ حِزۡبَهُۥ لِیَكُونُوا۟ مِنۡ أَصۡحَـٰبِ ٱلسَّعِیرِ} [سوره فاطر: ۶] : (مسلما شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید، او فقط پیروانش را دعوت میکند تا (همه) از اهل آتش سوزان (جهنم) باشند): لذا شیطان بر قلب هجمه وارد میکند و انسان نگران میکند و نفس او را خسته میکند تا این که زندگی را بر او مکدر کند و به این قول اللهÀ گوش کن که میفرماید: {إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَلَیۡسَ بِضَاۤرِّهِمۡ شَیۡـًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ} [سوره المجادلة: ۱۰] : (جز این نیست که نجوا از (سوی) شیطان است، تا کسانی را که ایمان آوردهاند اندوهگین سازد، و جز به فرمان الله نمیتواند هیچ ضرری به آنها برساند): برای شما واضح شد که شیطان بر اندوهگین ساختن شخص حریص است همانطور که فاسد کردن دین او حریص میباشد.
و راه خلاص شدن از آن پناه بردن به اللهÀ با صدق و اخلاص است و از شیطان رانده شده به اللهÀ پناه ببرد زیرا اللهÀ میفرماید: {وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ نَزۡغࣱ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ} [سوره اﻷعراف: ۲۰۰] : (و اگر از سوی شیطان وسوسهای به تو رسد، به الله پناه ببر، بیگمان او شنوای داناست): و اللهÀ را پناهگاه خود بگیرد تا از در برابر این شیطانی که دشمن اوست حمایت کند و هنگامی که به اللهÀ از او پناه برد و به پرودگار خود با صدق پناه برد و نفس خود را از او روی گرداند حتی اینکه انگار چیزی از این وسوسهها وجود ندارد پس یقیناً اللهÀ آن را از بین خواهد برد.
و نصیحت من به این برادری که به این وسوسه طلاق دادن زنش مبتلا شده است این است که اصلا بدان توجهی نکند و به صورت کلی از آن روی گردان شود و هنگامی که در نفس خود آن را حس کرد از شیطان رانده شده به اللهÀ پناه برد تا از او دور شود اما از جهت حکم آن، طلاق با این وسواس واقع نمیشود چون رسول اللهﷺ فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ لِأُمَّتِي عَمَّا وَسْوَسَتْ أَوْ حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا، مَا لَمْ تَعْمَلْ بِهِ أَوْ تَكَلَّمْ»[۱]: (اللهÀ از امت من گذشته است از وسوسه هايی که در دل پیش میآید یا آنچه در دل میگذرد، تا زمانی که آن را عملی نکرده يا بر زبان نياورده اند، گذشت کرده است).
لذا طلاق و غیره که از نفس انسان (در این حالت) صادر میشود اعتباری ندارد و در مورد طلاق حتی اگر در نفس خود عزم طلاق را کند ولی به زبان نیاورد، طلاق محسوب نمیگردد و مثلا میگوید: همسرم طلاق است سپس این مبتلا به وسواس طلاقش واقع نمیشود حتی اگر با زبانش تلفظ کند اگر که از روی قصد نبوده است زیرا این لفظی که از این شخص مبتلا به وسواس بر زبانش جا ی میشود از روی قصد و اراده میست بلکه او به آن مجبور است به قوتی که او را وادار میکند و ضعف مانع.
و رسول اللهﷺ فرموده است: «لَا طلاقَ في إغلاقٍ»[۲]: (طلاق در حالت اغلاق (اکراه و غضب شدید) واقع نمیشود): لذا طلاق او واقع نمیشود هنگامی که ارادهی حقیقی با طمأنینه نداشته باشد لذا این چیزی که علی رغم قصد انسان بر او واقع شده است و او اختیاری ندارد، طلاق با آن واقع نمیشود.
و برخی از کسانی که به مثل مبتلا شدهاند برای من ذکر کردهاند که در یکی از حالات گفته است: مادامی که در ناراحتی و نگرانی هستم او را طلاق میدهم، لذا او را با ارادهی حقیقی برای برون رفت از تنگی که در نفس خود یافته است، زن خود را طلاق داده است و این خطای بزرگی است و شیطان نیز مثل همین را برای بنی آدم میخواهد که بین او و اهلش جدایی بیاندازد مخصوصا اگر که بین آنها فرزندانی باشد لذا بیشتر دوست دارد که بین آنها جدایی بیاندازد به خاطر این که ضرر بیشتری دارد و دشمن همانطور که معلوم است دوست دارد که به طریق و وسیهای به دشمن خود ضرر برساند و این طریقی که او برای من ذکر کرد درست نیست و این درمان کسی به وسواس مبتلا شده است نیست که آنچه شیطان میخواهد واقع شود بلکه دوای آن پناه بردن به اللهÀ از شیطان رانده شده است.
و نظیر این، برخی از مردم که طهارت دارند و در باطل شدن آن شک میکنند که باطل شده است یا نه؟ لذا میرود ادرار میکند یا بادی را از مقعدش خارج میکند تا که به صورت یقینی وضوی خود را باطل کند سپس وضو بگیرد و همچنین این نیز خطا است و خلاف چیزی است چه رسول اللهﷺ بدان اشاره کرده است هنگامی که مردی از ایشان دراین باره سوال کرد، فرمود: «لَا يَنْصَرِفُ حَتَّى يَسْمَعَ صَوْتًا، أَوْ يَجِدَ رِيحًا»[۳]: ((نماز) را قطع نکند تا صدایی بشنود یا بویی را دریابد): لذا مهم این است که همهی این شکهایی که بر چیزی که برای انسان یقینی است وارد میشود، واجب است که آن را رد کند و به آنها اعتباری ندهد و از آن روی گردانی کند تا با ارادهی اللهÀ از بین بروند.
[۱] رواه البخاری (۶۶۶۴) و مسلم (۱۲۷).
[۲] رواه ابو داود (۲۱۹۳) و ابن ماجه (۲۰۴۶).
[۳] رواه البخاری (١٧٧) و مسلم (۳۶۱).