(۵۳۲۴) سوال: من زن مرد ۶۱ ساله هستم که بیماری قند دارد و برای همین سریع عصبانی میشود و به هر سببی که عصبانی شود الفاظی غیر شایسته را به کار میبرد و بسیار طلاق را به زبان میآورد حتی اگر من مسبب آن نباشم و در مناسبهایی متعددی مرا بسیار طلاق داده است و همچنین مرا سه طلاقه هم کرده است و گفته است: تو طلاقی طلاقی طلاقی و این یک حالت بود و حالت دیگر مرا بر چهار مذهب طلاق داده است و حالات دیگر ولی من به سبب فرزندانم از خانهی او خاج نشدهام و بر ماندن در آنجا حریص هستم برای همین من بر طبع و عصبانیت او صبر میکنم ولی تعامل من با او مانند رابطهی دیگر همسران نیست لذا من او را اجنبی حساب میکنم و با او نمینشینم و او فقط صورت مرا میبیند، در این حالت حکم ماندن من همراه او چیست؟ آیا ادامه دهم یا جدا شوم یا با او در همه چیز تعامل شوهر را داشته باشم؟ و طلاقی که از او صادر میشود به خاطر بیماری و سریع عصبانی شدن او، در آن نمینگرد یا که چگونه است؟ و در یکی از مشاجرات به او کفتم: تو مانند پسر و برادرم هستی، حکم این قول هنگامی که زن آن را بگوید چیست؟
جواب:
اگر مرد در حالی که طلاق از او صادر شده است به خاطر عصبانیتش کنترل خود را نداشته است، طلاق او واقع نمیشود چون که طلاق در اغلاق واقع نمیگردد و عصبانیت به سه قسمت تقسیم میشود:
حالت: عصبانیت کم باشد و در ابتدای آن باشد بهگونهای که شخص عصبانی میداند چه میگوید و کنترل خود را دارد و کارهای او مانند کارهای کسی است که عصبانی نیست، مانعی برای به جا آمدن طلاق وجود ندارد پس اگر در این حالت طلاق دهد، طلاق واقع میگردد.
حالت دوم: عصبانیت او بسیار شدید است بهگونهای که نمیدرک نمیکند چه میگوید و نمیفهمد و نمیداند که الان در خانه است یا بازار، در حالت مانند کسی است که بیهوش است پس دراین حالت شکی نیست که طلاق واقع نمیشود چون که در این حالت فکر و عقلی در آنچه میگوید ندارد.
حالت سوم: عصابنیتی بین حالت اول و دوم باشد به گونهای که میفهمد و میداند که چه میگوید ولی نمیتواند با این عصبانیت خودش را کنترل کند در این حالت در وقوع طلاق او بین اهل علم اختلاف است و راجح در این مسئله این است که طلاق واقع نمیشود چون او مانند کسی است که مجبور است چون نفس او را به گفتن این طلاق وادار میکند مخصوصا که شوهر او همانطور که ذکر کرد بیماری روانی نیز دارد لذا شوهرش در این حالت طلاقش واقع نمیگردد هرچقدر که تکرار کند.
اما به نسبت آنچه زن در بعضی از درگیریها به شوهرش گفته است که او مانند پسرش است این ظهار نیست چون زن کسی نیست که ظهار کند لذا اگر به شوهر خود گفته باشد: (انت علی کظهر ابی): (همبستری با تو مانند همبستری با پدرم بر من حرام): یا همبستری با تو مانند همبستری پسرم یا برادرم بر من حرام است، این ظهار نیست و همچنین کفارهی ظهار بر او لازم نمیشود زیرا کفارهی ظهار برای کسی لازم میگردد که ظهار از او واقع میگردد که شوهر میباشد اما اگر او آن را به شوهر خود گفته باشد کفارهی ظهار بر او لازم نمیگردد ولی کفارهی قسم بر او لازم میگردد و آن آزاد کردن برده یا غذا داده به ده مسکین یا لباس دادنشان است و اگر نمیتواند که غذا به آنها بدهد یا داشته باشد ولی مسکینی را نیابد، سه روز را پشت سرهم روزه بگیرد.
و اما مسئلهای که در سوال وارد شده بود این که زن ذکر کرد که شوهرش کفته است: طلاقی طلاقی طلاقی و این تکرار به اینکونه یعنی تکراری بدون این که کل جمله را تکرار کند، با آن طلاق واقع نمیشود حتی ر مشهور مذهب امام احمد مگر این که با آن سه طلاق را نیت کرده باشد لذا اگر سه طلاق را نیت نکرده باشد، فقط یک طلاق واقع میگردد لذا اگر کسی به همسر خود بگوید: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی و نیت سه طلاق را نکرده باشد، فقط یک طلاق واقع میگردد.
بعضی از مردم شاید حم این مسئله را ندانند و در مذهب این عبارت سه طلاق محسوب می شود و فرق بین تکرار کل جمله و تکرار فقط خبر آن را ندانند لذا تکرار خبر به تنهایی چند طلاق محسوب نمیگردد مگر اینکه نیت آن را داشته باشد.
اگر کسی به زن خود بگوید: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی و سوال کند که آیا این سه طلاق محسوب میشود؟ به او میگوییم: آیا نیت سه طلاق را داشتی؟ اکر کفت: بله، پس براساس مشهور مذهب، سه طلاق است و اگر گفت: نیت یکی را داشتم، پس فقط یک طلاق است حتی براساس مشهور مذهب و اگر بگوید: نیتی نداشتم و فقط آن را برای تکرار اطلاق کردم و در آن لحظه نیتی نداشتم، همچنین به او میگوییم: فقط یک طلاق واقع میشود حتی براساس مشهو مذهب.
اما در نظر ما قول راجح این است که اگر کل جمله را نیز تکرار کند سه طلاق واقع نمیگردد حتی اگر بگوید: تو طلاقی، تو طلاقی، تو طلاقی چون در حدیث ابن عباسJ آمده است: «كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ ، وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةً، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ : إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ، فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ، فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ» : (در زمان رسول الله ﷺ و ابوبکرJ و دو سال اول از خلافت عمرJ، هر سه طلاق (در یک مجلس)، یک طلاق محسوب می شد. اما پس از آن عمر بن خطابJ گفت: مردم در امری که برای آنها فرصت داده شده، شتاب می کنند، اگر آن را بر ایشان عملی کنیم دیگر در آن شتاب نمی کنند؛ و این مساله را در مورد آنها اجرا نمود): و شیخ الإسلام ابن تیمیهË این نظر را اختیار نموده است که تکرار طلاق به لفظ (سه طلاق) چند طلاق واقع نمیشود مگر این که بعد از بازگشت و رجوع یا نکاح جدید باشد.
آیا میتواند با شوهرش معاشرت عادی کند؟
جواب: با شوهر به صورت عادی معاشرت کند اگر که حالت او همانطور که ذکر کردیم است یعنی در حالت عصبانیت نمیتواند خود را کنترل کند پس در این صورت طلاق واقع نمیگردد و او همسرش باقی میماند بنابراین به صورت خلاصه اگر شوهرش در هنگام عصبانیت نمیتواند خود را کنترل کند پس طلاق و ظهار و غیره از او واقع نمیگردد و همانطور که بوده است نزدش باقی میماند.
اما به نسبت این زن باید کفاره قسم را بپردازد برای این که برای شوهر خود الفاظ ظهار را بکار برده است.
و همچنین در سوال اوست که فقط صورت خود را نمایان میکند و ظاهر این است که در حالی صورت خو را برای او نمایان کرده است که معتقد بوده او همسرش نیست و او را سه طلاقه کرده است.
ولی به او میگویم: نمایان کردن صورت حرام است مگر برای مردان محرم لذا کسی که محرم او نیست نمیتواند صورت خود را برای او نمایان کند و این برایش حرام است زیرا بزرگترین سبب فتنه در جسم زن، صورت او برای مرد است؛ از کسانی که گفتهاند جایز است نمایان کردن صورت جایز است گفتهاند که پوشاندن پا واجب میباشد ولی جایز است که صورتش را نمایان کند، لذا گفته میشود: کدام فتنه بزرگتر است: این که انسان قدم زن را ببیند یا صورت آن؟
هیچ عاقلی شک ندارد که نگاه کردن به صورت زن بسیار فتنهای بزرگتر است و شاید اللهÀ در موضع دیگر برای ما میسر کند که در این موضوع بسیار مهم صحبت کنیم موضوعی که برخی از مردم شروع به سبکشماردن آن در این بلاد کردهاند بلادی که به آن تمسک ورزیده است تمسکی که مقتضای دین و اخلاق است، والله الموفق.