(۵۳۲۲) سوال: حکم کسی که سه بار زنش را از روی اجبار طلاق داده است چیست؟ و آن برای این بوده است که با دختری ازدواج کرده است که نزدیکانش (پسر) راضی نبودند پس او را زندانی کردند و مورد ضرب و شتم قرار دادند و او را بر طلاق اجبار کردند پس او نیز طلاق داده است ولی نیت طلاق را نداشته است و برای همین نیز اسمی دیگر را به زبان آورده است و همچنین زن خود را از این طلاق با خبر نساخته است و همچنین نفقهی او را بیش از یک سال ادامه داده است، حکم آن چیست؟
جواب:
حکم آن این است که طلاق محسوب نمیگردد چون که این مرد نیت طلاق نکرده است و اسمی دیگر را ذکر کرده است لذا او را طلاق نداده است ولی به آنهایی که او را به طلاق مجبور کردند میگویم: آنها بر او و زن او تعدی و ظلم کردهاند و برای آنها جایز نیست که او را بر طلاق دادنش اجبار کنند چون که ایشان نمیخواهند که او با این زن نکاح کند چون از قبیلهی آنها نیست یا اجنبی و مانند آن است این دشمنی و ظلم بر این زن و مرد است و حرام است.
آنان باید تقوای الله را رعایت کنند و بدانند که عرب بر عجم برتری ندارد مگر با تقوا، مادامی که طعنی در اخلاق و دین این زن وجود ندارد برای ایشان جایز نیست که او را بر طلاقش اجبار کنند و اگر این زن خطایی در دینش دارد چه بسا گفته شود: حق دارند که او را بر طلاق دادنش امر کنند و او در این حالت از ایشان اطاعت میکند اما اگر عیبی در اخلاق و دین او وجود نداشته باشد، الزامی برای اطاعت از ایشان در طلاق همسر خود ندارد حتی اگر کسی که امر به طلاق میکند پدرش باشد، بر او لازم نیست که از او اطاعت کند.
از امام احمدË در مورد مردی که پدرش به او امر کرده است که زنش را طلاق دهد، سوال شد، امام احمدË به آن مرد فرمود: او را طلاق نده، آن مرد گفت: آیا رسول اللهﷺ به عبدالله بن عمرJ هنگامی که عمرJ امر به طلاق دادن زنش کرد، امر به طلاق ننمود؟ امام احمدË به او گفت: آیا پدر تو عمرJ است؟ یعنی عمرJ که پسر را به طلاق همسرش امر نموده است به خاطر سبب شرعی بوده است اما سبب شرعی پدر تو کجاست؟
در نتیجه برای پسر واجب نمیباشد که همسر خود را به امر پدرش طلاق دهد حتی اگر فرض شود که پدرش او هجر میکند و از او عصبانی میگردد لذا این صرری به او نمیرساند اما اگر عیبی در دین یا اخلاقش ذکر کردهاند در این صورت نظر دیگری میباشد.