(۵۱۷۰) سوال: من یک برادر و خواهر دارم و پدرم برای برادرم دختر یکی از نزدیکانمان را خواستگاری کرده و همچنین برادر آن دختر نیز از خواهر من خواستگاری کرده است و پدرم و پدر آن دختر باهم توافق کردهاند که هیچ کدام نیز چیزی پرداخت نکنند و هر کدام دختر را برای ازدواج آماده کند و خواهرم را بر این ازدواج مجبور کرده و ازدواج صورت گرفته است و من زیاد تلاش کردم که مقابل این بایستم ولی نتوانستم، حکم آن چیست؟
جواب:
عقدی که این برادر بدان اشاره نمود، دو ممنوع و حرام را در خود جمع کرده است:
اول: این نکاح شغار است که رسول اللهﷺ از آن نهی کرده است و در مورد آن فرموده است: «لَا شِغَارَ فِي الْإِسْلَامِ»[۱]: ((نکاح) شغار در اسلام نیست): . شغار یعنی شخصی کسی را که در سرپرستی دارد به نکاح کسی در آورد که آن نیز کسی که در سرپرستی دارد را به نکاح او در آورد و این شغاری است که رسول اللهﷺ از آن نهی کرده است مخصوصاً اگر که مهریهای بین آنها نباشد.
دوم: مجبور کردن دختر بر ازدواج، این حرام است و جایز نیست و ازدواج با اجبار صحیح نیست زیرا رسول اللهﷺ فرموده است: «لَا تُنْكَحُ الْأَيِّمُ حَتَّى تُسْتَأْمَرَ، وَلَا تُنْكَحُ الْبِكْرُ حَتَّى تُسْتَأْذَنَ “. قَالُوا : يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَكَيْفَ إِذْنُهَا ؟ قَالَ : ” أَنْ تَسْكُتَ»[۲]: (زن بيوه بدون مشورت با او و دختر باكره بدون اجازه اش، به ازدواج درآورده نمی شوند». گفتند: ای رسول الله! اجازه ی دختر باكره چگونه است؟ فرمود: اينكه سكوت نمايد): و در روایتی آمده است: «وَالْبِكْرُ يَسْتَأْمِرُهَا أَبُوهَا»[۳]: (و باکره پدرش از او اجازه میگیرد): در این حدیث نص رسول اللهﷺ بر باکره و پدر است.
و این دلیلی بر ضعف قول آن دسته از علمایی هست که میگویند: پدر میتواند دختر باکرهاش را به نکاح مجبور کند لذا این حدیث نص صریح و واضحی در مورد دختر باکره و پدر است : «وَالْبِكْرُ يَسْتَأْمِرُهَا أَبُوهَا» : (و باکره پدرش از او اجازه میگیرد): برای همین برای مسلمان جایز نیست که دختر باکره و غیر باکرهاش را بر نکاح مجبور کند.
و در این حالت گناهی بر دختر نیست که تا آخر عمرش خواستگارهایش را رد کند اگر که نمیخواهد ازدواج کند بلکه اگر میخواهد با کسی در دین و اخلاقش هم ردیف اوست ازدواج کند و پدرش مانع میشود این پدرش است که گناهکار است و این بر او حرام است و جایز نیست و اهل علم ذکر کردهاند که اگر این از جانب پدر تکرار گردد او فاسق شمرده شده و ولایت او از دختر سلب میگردد و ولایت او در امر ازدواج به اولیترین مردم بعد از او انتقال مییابد.
در هر صورت اگر این گونه که سوال کننده گفته باشد، عقد هیچ کدام صحیح نیست و نظر من در این مسئله این که به دادگاه شرعی مراجعه شود تا مورد بررسی قرار گیرد و حکم بقای عقد یا فسخ آن را بدهد.
[۱] رواه مسلم (۱۴۱۵).
[۲] تخریج آن گذشت.
[۳] تخریج آن گذشت.