چهارشنبه 16 ربیع‌الثانی 1447
۱۶ مهر ۱۴۰۴
8 اکتبر 2025

(۵۱۶۴) حکم وفای به شرط در عقد نکاح در تعارض با حقوق والدین

(۵۱۶۴) سوال: الله ù بر من منت گذاشت ۵ ماه قبل نصف دینم را کامل کنم(یعنی ازدواج کنم) و همسرم زمان عقد بر من شرط کرد که خانه ای مستقل برای او در نظر بگیرم با این وجود که خانه ی پدرم بسیار بزرگ است در حدی که ۱۴ اتاق دارد و هیچکس به جز پدر مادرم و دو برادرم و یک خدمتگذار در این خانه وجود ندارد، با شرطش موافقت کردمو همچنین مهریه ی بالایی بر من شرط کرد حدود ۴۰ هزار ریال که حدود ۸۰ هزار ریال هزینه شد، از خانه و هزینه­ی عروسی و قیمت طلا و مهریه . به هرحال بعد از گذشت زمان آرزو می کردم که با شرط خانه موافقت نمی کردم تمام تلاشم را کردم که همسر را راضی کنم او را به خانه پدریم بیاورم با این وجود که خانه بسیار بزرگ بود قبول نکرد تمام تلاشم را کردم با نرمی و خوشی و تندی او را راضی کنم اما راضی نشد و دلیلش این بود که ترس دارم مشکلاتی به جود بیاید که اصرار داشت با آنان زندگی نکنیم با این وجود که پدرم با سن بزرگی که دارد به من نیاز دارد، چرا که من پسر بزرگش هستم و مادرم از برخی بیماری رنج می برد که چند بار عمل جراحی انجام داده است با وجود این همه مشاکل باز هم همسرم راضی نشد از شرطی که کرده ایم بگذرد و راضی شود با آنان زندگی کند با این وجود زمانی که به دیدار خانواده اش می روم به من می گویند گویا که بر سرم منت می گذارند: ما شکر خدا هیچ کوتاهی در حقت نکرده ایم، و همانند خیلی از مردم هیچ درخواستی ازت نداریم. گویا آنان فکر می کنند که من  در مهریه و لباس دخترشان کوتاهی کردم و می­گویند ما در مساله ازدواج آسان گرفته ایم و درخواست زیادی نداشتیم، این حرف را می زنند تا محبتم نسبت به آنان و دخترشان بیشتر شود، درحالی که عکس آن اتفاق می افتد و من با این سخن شان از آنان و دخترشان بدم می آید، هرگاه خانه، هزینه­ی ازدواج و مهریه به یادم می آید با خود می گویم آیا این کارشان صحیح است و بر من زیاد سخت نگرفته اند الله آنان را ببخشد.به هرحال بنده اصرار دارم که او را به خانه ی پدریم ببرم اما قبول نمی کند چیکار کنم ایا او را طلاق دهم یا اینکه رهایش کنم،یا اینکه راه حل شرعی دیگری وجود دارد که از شرطش بگذرد؟

جواب:

می گویم آنچه اللهùدر قرآن می فرماید: { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ}[ المائدة: ۱]  ترجمه: (ای کسانی که ایمان اورده اید به عهدتان وفا کنید).

دستور به وفا کردن عقد، دو چیز را در برمی گیرد، دستور به وفا کردن اصل عقد و وفا کردن به وصفش و آن چیزی است که در آن شرط شده الله می فرماید: {وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ  إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا}[اسرا: ۳۴] ترجمه: (و به عهد و پیمان (خود که با خدا یا مردم بسته‌اید) وفا کنید، چرا که از (شما روز رستاخیز درباره‌ی) عهد و پیمان پرسیده می‌شود).و از رسول اللهﷺ ثابت شده می فرماید: و همچنین وارد شده است که می فرماید:« إن أحق الشروط أن توفوا به ما استحللتم به الفروج»[۱]  و همچنین از ایشان روایت شده است:« والْمُسْلِمُونَ عَلَى شُرُوطِهِمْ، إِلَّا شَرْطًا حَرَّمَ حَلَالًا، أو أَحَلَّ حَرَامًا[۲] (مسلمانان بر شرط شان هستند مگر شرطی که حرامی را حلال یا حلالی را حرام می کند.و همچنین ثابت شده که می فرماید: «كل شرط ليس في كتاب الله فهو باطل»[۳](هر شرطی که در کتاب الله نباشد،باطل است)

منظور از این حدیث این است که شرطی که با کتاب الله مخالفت نکند صحیح است . با توجه به این دلایلی که بیان شد بر فرد سوال کننده واجب است که به شرطش هنگام عقد ازدواج وفا کند و آن اینکه همسرش را در خانه ای جدا از خانواده اش سکونت دهد و سعی نکند با تهدید کردن این شرطش را پایمال کند زیرا پایمال کردن شرطش با تهدید مخالفت کردن با دستور اللهù آنجایی که امر به وفای عقد و عهد می کند و همچنین با سخن رسول الله ﷺ مخالفت می کند آنجا که می فرماید:« إن أحق الشروط أن توفوا به ما استحللتم به الفروج»[۴]  .

و اگر توانستی او را در خانه ای که بر آن شرط کرده ای سکونت دهی کار خوبی کرده ای و به نظر من بهتر این است که در خانه بماند چرا که مدتی که از ازدواجتان گذشته کم است پس صبر کن و منتظر بمان تا اینکه مشکلتان حل شود و اگر برنگشت ایرادی ندارد که در این حال او را طلاق دهی اگر برای شما امکان ندارد که در خانه اش بمانی. این را بدان که طلاق مساله­ی ساده ای نیست زیرا طلاق زن را خورد می کند،همانگونه که رسول الله فرمودند:  «و كسرها طلاق» [۵](شکستنش طلاق دادنش است).چه بسا انسان زنی را طلاق دهد و فکر می کند که همسر بعدی اش بهتر از آن است اما چه بسا زنی نصیبش شود که دردسرش بیشتر از زن قبلی باشد.در پایان به برادر سوال کننده می گویم صبر کند و منتظر بماند و تا آنجا که می تواند به شرطش وفا کند و با همسرش زندگی کند و به پدر و مادرش نیکی کند چرا که انجام دادن همه­ی این کارها با همدیگر تعارض ندارد.فرصت به اندازه کافی برای اینکه نزد خانواده اش و همسرش باشد وجود دارد.

از الله خواهانیم که مشکلات ما و این فرد را حل کند یا اینکه خانه ای نزدیک خانه ی پدریش بگیرد تا اینکه کارش آسان شود.


[۱] – به تخریج آن اشاره شد.

[۲] – امام ترمذی آن را تخریج کرده است: ابواب احکام، باب ما ذکر عن رسول اللهﷺ فی صلح بین الناس، شماره حدیث: (۱۳۵۲]).

[۳] – امام نسایی آن را تخریج کرده است: کتاب طلاق، باب الامه تعتق زوجها مملوك، شماره حدیث (۳۴۵۱). و ابن ماجه: کتاب العتق، باب المکاتب، شماره حدیث(۲۵۲۱).

[۴] – به تخریج آن اشاره شد.

[۵] -امام مسلم آن را تخریج کرده است. کتاب رضاع، باب وصیت به زنان،شماره حدیث(۱۴۶۸).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: لقد مَنَّ الله عليَّ بإكمال نصف ديني قبل حوالي خمسة أشهر، وقد اشترط عليَّ عند العقد أن أسكنها في شقة منفصلة عن أهلي، بالرغم من وجود منزل والدي، وهو كبير به حوالي أربع عشرة غرفة، وليس في البيت سوى والدي ووالدتي وأخوين وخادمة وقد وافقت على الشرط، وكذلك اشترط على مؤخر المهر، وقدره ما يقارب من أربعين ألف، وقد تكلف حوالي ثمانين ألف ريال، ما بين تأثيث الشقة، وحفلة الزفاف، وقيمة الذهب والمهر. المهم بعد هذه الفترة تمنيت لو أنني لم أوافق على شرط السكن، فبدأت بمصارحة زوجتي برغبتي في السكن مع أهلي، وقد رفضت ذلك، على الرغم من سعة البيت وكبره، وقد حاولت بالترغيب أحيانًا، وبالترهيب كذلك، ولكن بدون جدوى، وعللت ذلك خوفها من المشاكل، وأصرت على عدم السكن معهم، مع العلم أن والدي قد يحتاجني؛ لأنه رجل كبير، ظهرت عليه أمراض الشيخوخة، وأنا أكبر إخواني وكذلك والدتي تعاني من أمراض، وقد أجريت لها عمليات وكل هذا لم يشفع لدى زوجتي بالتنازل عن شرطها، والموافقة بالسكن معهم، مع العلم بأنني كلما قمت بزيارة أهلها يقولون لي وكأنهم يمنون عليَّ : نحن -والحمد لله – لم نُقصر معك، ولم نطلب منك مثل كثير من الناس. ويرون بأنني قد قصرت عليهم في مهرها وكسوتها، ويقولون بأنهم سهلوا مهمة الزواج بها بعدم كثرة الطلبات، وكل ذلك بقصد أنني أزداد حبا لهم ولابنتهم، وبالفعل حدث العكس، فصار في قلبي كره لهم ولابنتهم، وكلما تذكرت الشقة وتكاليف الزواج والمؤخر أقول في نفسي: هل هذا صحيح، لم يكثروا على سامحهم الله. المهم أنني مصمم على الانتقال، وهي ترفض، فماذا أصنع، هل أطلقها، أو أقوم بهجرها، وهل هناك وسيلة شرعية للتنازل من شرطها؟

فأجاب – رحمه الله تعالى-: أقول إن الله سبحانه وتعالى قال في كتابه:﴿ يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَوْفُواْ بِالْعُقُودٍ ﴾ [المائدة: 1]. والأمر بالوفاء بالعقد يتضمن الأمر في وفاء أصله ووفاء، وصفه وهو ما شرط فيه، ويقول جل وعلا: ﴿ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا ﴾ [الإسراء: ٣٤ ]. وثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال: «أَحَقُّ الشُّرُوطِ أَنْ تُوفُوا بِهِ مَا اسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ الفُرُوجَ».

وكذلك جاء عنه أنه قال: «وَالْمُسْلِمُونَ عَلَى شُرُوطِهِمْ، إِلَّا شَرْطًا حَرَّمَ حَلَالًا، أَوْ أَحَلَّ حَرَامًا». وثبت عنه صلى الله عليه وعلى آله وسلم أنه قال: «وَكُلُّ شَرْطٍ لَيْسَ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَهُوَ بَاطِلٌ». ومفهومه أن الشرط الذي لا يخالف كتاب الله صحيح.

وبهذه النصوص يتبين أنه يجب على أخي السائل أن يوفي بالشرط الذي اشترط عليه عند العقد، وهو أن يسكن زوجته في محل منفرد عن أهله، وألا يحاول إسقاط هذا الشرط بالتهديد؛ لأن المحاولة بالتهديد لإسقاط الشرط مخالفة لأمر الله -عز وجل – بالوفاء بالعقود وبالعهود، ولقول النبي صلى الله عليه وعلى آله وسلم: «أَحَقُّ الشُّرُوطِ أَنْ تُوفُوا بِهِ مَا اسْتَحْلَلْتُمْ بِهِ الفُرُوجَ».

فأنت إن تمكنت أن تبقيها في مكانها على الشرط الذي جرى بينكما فهذا هو المطلوب، وأرى أن تبقى كذلك وتنتظر؛ لأن المدة التي فاتت من الزواج مدة يسيرة، فلتصبر ولتنتظر حتى يطول الأمد بينكما، فربما تتيسر الأمور في المستقبل، وإن لم تتمكن من ذلك فلا حرج عليك أن تطلقها في هذه الحال، إذا كان لا يمكنك البقاء معها في بيتها.

ولكن تعلم أن الطلاق ليس بالأمر السهل؛ لأن الطلاق كسر للمرأة، كما قال النبي صلى الله عليه وسلم: «وَكَسْرُهَا طَلَاقُهَا». ولأن الإنسان قد يطلق المرأة، وهو يؤمل أن يجد من هي خير منها، ولا يجد، وربما يحصل له امرأة تكون أكثر مشاكل من هذه المرأة.

وأخيرًا أكرر لأخي السائل أن يصبر وينتظر، وبإمكانه أن يفي بهذا الشرط، ويبقى مع زوجته ويبر والديه؛ لأنه لا تعارض بين هذا وهذا، فالوقت واسع يكون عند أهله وعند زوجته ونسأل الله لنا وله التيسير، أو يأخذ شقة قريبة، فربما تهون الأمر.

مطالب مرتبط:

(۵۱۶۵) حکم پرداخت نفقه فرزند زن در صورت طلاق و انقضای زوجیت مشروط در عقد نکاح

زمانی که پدر این زن بر شما شرط کرده که به مدت ۸ سال نفقه ی فرزندش را بدهی پس این شرط از شروطی است که در عرف جامعه در مدت زمان مشخص که فرد آن را برخود لازم دانسته می باشد...

ادامه مطلب …

(۵۱۶۲) تزاحم حقوق همسر و والدین در شرایط مالی خاص

پیشنهادم این است قبل از اینکه نزد قاضی بروی مشکلاتتان را بررسی کنید و اگر امکان دارد آن را حل کنید این بهترین کار است در غیر این صورت هیچ راه حلی جز قاضی وجود ندارد از الله خواهانم که به همه توفیق دهد....

ادامه مطلب …

(۵۱۶۳) حکم وفای زن به عهد ترک ازدواج پس از ازدواج مجدد و طلاق شوهر

چنین شرطی جایز نیست، یعنی اینکه شوهر به همسرش بگوید بعد از او با هیچ فردی ازدواج نکند زیرا این کار با شریعت در تضاد است...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه