(۵۰۸۲) سوال: دختری ۲۲ هستم که تاکنون ازدواج نکردم، زیرا میخواهم با مرد دینداری ازدواج که که در اطاعت و بندگی اللهù کمکم کند، اما پدرم مرا اجبار میکند با مردی ازدواج کنم که شکر خدا نماز میخواند، اما من رغبتی با ازدواج این فرد ندارم، و تا الان عقد ازدواج بسته نشده است، و بنده در وضعیت بدی قرار گرفتم، نمی دانم چه کار کنم، و به این فرد جواب منفی دادهام، زیرا مرتکب برخی اعمال گناه می شود و ترس از این دارم که بنده سبب همکاری با این فرد در انجام این گناهانی که مرتکب می شود، شوم. و من در کنار خانوادهام پایبند به دینم هستم، اما وضعیت دینم طوری شده، گویا ذغال گرمی در دستانم قرار دارد، زیرا خانوادهام برخی از گناهان را آشکار میکنند، و بارها با آنان صحبت کردم، اما نتیجهای در برنداشت، آروز دارم که با فرد دینداری ازدواج کنم که مرا در انجام کارهای خیر و دینم یاری دهد و سختی هایم را بعد از الله عزوجل آسان کند، اما آرزو به دل ماندم، پدرم در این مساله عجولانه تصمیم میگیرد و من را درک نمیکند، به او گفتم به جای من خواهرانم را به ازدواج در آور، در پاسخ میگوید: خواهر کوچکتر قبل از بزرگتر ازدواج نمیکند. الله من را یاری کند، با این وجود که چند بار نماز استخاره خواندهام، اما وضعیتم هیچ تغییری نکرده است، از شما خواهانم که بنده را راهنمایی و ارشاد کنید، زیرا من با سخن و نظر شیخ محمد بن عثیمین کاملا موافق هستم، زیرا این فرد بهترین مربی و راهنما هستند.
جواب:
از فرد سوال کننده بابت گمان نیکی که به بنده دارد تشکر میکنم، و از اللهù خواهانم که طبق آنچه که برادرانم به من گمان نیک دارند، باشم. سپس به ایشان تبریک میگویم بخاطر حرصی که دارد در جستجوی فرد نیکی است که بتواند در دینش و کرامتش وی را کمک کند.
بنده می گویم: به بشارت به خیر بده ای خواهرم، اللهù بندهاش را رها نخواهد کرد، پس توصیه ام این است که از الله ù درخواست کند که همین زودی فردی با اخلاق و با ایمان روزیاش کند و منتظر باشد الله مشکلاتش را آسان کند.
اما در مورد اینکه پدرش وی را اجبار می کند که به این خواستگار جواب دهد، پس این خواهر اجازه دارد که جواب رد بدهد، زیرا این قضیه مربوط به وی میباشد و فردی که در آینده باید با این مرد زندگی کند، دختر است نه پدرش، و زن اگر به اجبار با فردی ازدواج کند، این ازدواج صحیح نیست، فرقی ندارد فردی که اجبار میکند پدرش باشد و یا شخصی دیگر؛ با زیرا رسول اللهﷺ میفرمایند: « ولا تنكح البكر حتى تُستَأذن»[۱]. «دختر باکره را به ازدواج نیاورید مگر زمانی که از او اجازه گرفته شود». ««والبِكرُ يستأمرُها أبوها »[۲] «و زن باکره پدرش از او اجازه می گیرد.». پس در مورد دختر دوشیزه و پدر نصوص وارد شده است.
سپس چگونه ممکن است بگوییم: فرد دخترش را اجبار کند با فردی ازدواج کند که دوست ندارد، درحالیکه اجازه ندارد حتی یک عدد تخم مرغ از ملک دخترش را بدون اجازه اش بفروشد؟ در شریعت چنین اجازه ای داده نشده است، هر چند که برخی از علما اجازه دادند که پدر میتواند دخترش را اجبار کند، اما این قول ضعیف است و تا زمانیکه این دختر دوبار استخاره کرده است، و قلبش برای ازدواج با این خواستگار باز نشده است، پس میتواند جواب رد دهد، پس اگر جواب رد بدهد، پدرش به هیچ عنوان اجازه ندارد دخترش را برای ازدواج اجبار کند، پس اگر به اجبار او را به ازدواج فردی که دوست ندارد در بیاورد، همانا مردی را بر دخترش مسخر کرده که شوهرش نمیباشد؛ زیرا رسول اللهﷺ میفرمایند: « ولا تنكح البكر حتى تُستَأذن»[۳]. «دختر باکره را به ازدواج نیاورید مگر زمانی که از او اجازه گرفته شود». و همچنین فرمودند:« مَن عَمِلَ عَمَلًا ليسَ عليه أمْرُنا فَهو رَدٌّ»[۴]. ( هر فردی مرتکب عملی شود که مطابق با شریعت اسلامی نیست، چنین عملی مردود است). یعنی مردود است، پس چه برسد به قضیه ای که رسول اللهﷺ از آن نهی کرده است.
همانا تقوای الله را پیشه کند، فردی که یکی از دخترانش را به اجبار به ازدواج در میآورد، این را بداند که چنین فردی، مردی را به زور که شوهر شرعی وی هم نمیباشد بر دخترش مسلط کرده است، در مورد این قضیه کتاب الله و سنت رسول اللهﷺ قضاوت میکند، پس رسول اللهﷺ است که ما را از ازدواج دختر دوشیزه بدون اجازه نهی کرده است، و درمورد زن دوشیزه و پدر هم نص شرعی وارد شده است، پس دراینجا چه فردی شارع است؟ چیزی که آشکار است این است، اطاعت و فرمانبرداری از رسول اللهﷺ اطاعات از دستورات الله ù است، نافرمانی از دستورات رسول اللهﷺ نافرمانی از دستورات اللهù است، پس چنین پدرانی تقوای الله را پیشه کنند و از الله بترسند.
و مصیبت بزرگ این است که چنین افرادی مصلحت دختر، خواهر و یا هر فردی که سرپرستی آنان را بر عهده دارند در نظر نمیگیرند، بلکه مصلحت شخصی خودشان را در نظر میگیرند، و یا بخاطر تعصبات قبیله ای که دارند، همانند فردی که به دخترش میگوید: به الله قسم فقط با پسر عمویت خوشبخت خواهی شد، سبحان الله، آیا دختر و یا خواهر، و یا هر فردی که سرپرستی آنان را بر عهده دارد، همانند تکه ی از مالش است که به هر کس دوست داشته باشد بفروشد.
آگاه باشید واز الله ù بترسید، و این را بدانید همانا دخترانی که به اجبار و بدون اجازه ی آنان به ازدواج در آورده شدهاند در روز قیامت، وبالی بر گردن کسانی که آنان را به اجبار به ازدواج در آورند میشود.
[۱] – به تخریج آن اشاره شد.
[۲] – امام احمد آن را تخریج کرد است (۳/۳۸۴، رقم ۱۸۹۷). و ابوداوود: در کتاب نکاح، بابی در مورد زن بیوه، شماره حدیث (۲۰۹۹). ونسائی: کتاب نکاح، باب اجازه گرفتن پدر از دختر دوشیزه، شماره حدیث(۳۲۶۴).
[۳] – به تخریج آن اشاره شد.
[۴] – امام مسلم آن را تخریج کرده است: کتاب اقضیه، باب نقض احکام باطله و رد اعمال محدثه، شماره حدیث(۱۷۱۸)