سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۴۷۵۴) آیا پس از گذشت یک هفته می‌توان از مال گمشده استفاده کرد؟

(۴۷۵۴) سوال: السلام علیکم و رحمه الله و برکاته، جناب شیخ بنده شما را به خاطر خدا بسیار دوست می­دارم و از درگاه ایشان سبحانه و تعالی می­خواهم ما و شما را در فردوس اعلی گرد هم آورد. دو موکت دسته دوم از یک ماشین باری در حال عبور از خیابان افتادند. کارگران شهرداری یکی از آنها را برداشتند و روی پیاده­رو گذاشتند و من نیز یکی را برداشتم و داخل مغازه گذاشتم. این موکت تقریبا ساعت پنج و نیم عصر از ماشین افتاد و تا غروب صاحب آن به دنبالش نیامد. در روز دوم آن را در خارج مغازه و در مکانی واضح و جلوی چشم قرار دادم تا صاحبش آن را ببیند. تا یک هفته کسی سراغی از آن نگرفت. پس از یک هفته آن را به داخل مغازه بازگرداندم. آیا می­توانم از آن استفاده کنم، یا باید به مقدار قیمت آن به نیت صاحبش صدقه پرداخت کنم.

جواب:

سلام و رحمت خدا بر این برادر عزیزمان باد و از خداوند تعالی می­خواهم ایشان را دوست بدارد، چنان که ایشان به من محبت دارد. اگر چیزی از ماشینی افتاد که شی قابل اهمیتی به حساب نمی­آمد و تلاشت برای یافتن صاحب ماشین نیز بی نتیجه بود، می­توانی آن را برای خود برداری. منظور ما از بی اهمیت چیزی است که برای مثال ارزش آن برابر با دو ریال یا سه ریال یا مثلا ده ریال باشد. شاید در گذشته ده ریال رقم بسیار بالا و قابل توجهی بود و مورد پیگیری قرار می­گرفت، اما الحمدلله اکنون به دلیل فراوانی و وضع معیشتی خوبی که برای مردم ایجاد شده، ده ریال و امثالهم مبلغ معتنابهی محسوب نمی­گردد و اگر مبلغ چیزی که پیدا می­کنی کمتر از ده ریال است و نمی­توانی صاحب آن را پیدا کنی، پس آن شی از آن تو است. اما اگر آن را صدقه یا هدیه دادی (اگر قابل صدقه دهی باشد) یا اینکه معادل درهمی آن را صدقه دادی و خود آن شی را نزد خود نگاه داشتی، در این صورت نسبت به اینکه آن را بدون دفع صدقه برای خود برداری بسیار بهتر است. اما اگر صاحب ماشین را می­شناسی، بر تو واجب است که او را از این امر مطلع سازی، حتی اگر شی گم شده کم ارزش باشد. مثلا اگر کلیدی از صاحب ماشین بیافتد و گم شود که شاید دو ریال هم ارزش مالی نداشته باشد، بر تو واجب است که حتما آن را به دست وی برسانی یا او را به هر نحو مطلع سازی، زیرا این امر بسیار برای او مهم خواهد بود. اما اگر چیزی که از ماشین می­افتد، شی معتنابهی باشد و برای مردم با ارزش باشد، بر تو واجب است برای یک سال به دنبال صاحب آن شی بگردی و آن را آگهی کنی. اگر در طی این یک سال صاحب آن آمد که باید آن را پس دهی، اگر نه که از آن تو خواهد بود. این حکم درباره آنچه ممکن است در بازار اتفاقی بیابیم نیز صادق است. یعنی اگر شیئی ارزان بود و توجه خلق را جلب نمی­کرد می­توانی آن را برای خود برداری، زیرا پیامبر ﷺ هنگامی که خرمایی را در بازار دید فرمود: » لولا أن تكون من صدقةً لأكلتُها« »اگر از آن نمی­ترسیدم که صدقه باشد حتما آن را می­خوردم« . اما اگر شی باارزشی بود و احتمال آن می­رفت که صاحب آن به دنبالش باشد، حتما باید برای یک سال به دنبال صاحب آن گشت. در این یک سال اگر صاحب آن آمد پس از آن او است و اگر نیامد متعللق به کسی است که آن را پیدا کرده است.

پس به این موکتی که پیدا کرده­ای نگاه کن. اگر قیمت آنچنانی ندارد و قادر به یافتن صاحب ماشین نیستی، پس از آن تو است. هر چند پیشتر نیز اشاره کردم که بهتر آن است به اندازه ارزش آن موکت به نیت صاحبش یا هر کس که از آن نفع می­برده، صدقه پرداخت کنی. اما اگر احساس می­کنی کالای با ارزشی است باید به مدت یک سال به دنبال صاحب آن بگردی تا شاید پیدا شود و اگر پیدا نشد این کالا از آن تو خواهد بود.

بنابراین درباره این موارد سخن ما این است: بهترین کار این است که به ازای قیمت شی یافت شده و به نیت صاحب آن شی یا کسی که از آن استفاده می­کرده صدقه پرداخت کنی. ما صدقه دادن را اولی و بهتر قرار دادیم زیرا صاحب آن مشخص نیست و می­گوییم: محتاطانه­ترین و بهترین کار این است که آن شی یا معادل قیمت آن در راه خدا صدقه داده شود.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: السلام عليكم ورحمة الله وبركاته، أخبركم يا فضيلة الشيخ أنني أُحِبُّكم في الله، وأسأل الله -سبحانه وتعالى- أن يجمعنا وإياكم في الفردوس الأعلى من الجنة فضيلة الشيخ، سقط في الطريق قطعتان من الموكيت المستعمل من أحد المارة، فقام عُمال الشارع، وأخذوا قطعة، وأخذتُ الأخرى، وقاموا بوضعها على الرصيف، والتي معي وضعتها في المحل – الدُّكَّان – وهي سقطت في الساعة الخامسة والنصف مساء تقريبا حتى المغرب، ولم يحضر صاحبها، وفي اليوم الثاني قمت بإخراجها حول المحل وبشكل واضح لكي يتعرف عليها صاحبها، ولم أجد أحدا يسأل عنها أكثر من أسبوع، وأنا أخرجها كل يوم حتى المغرب، وبعد ذلك قمت بإدخالها في المحل، فهل أستعملها أم أدفع ثمنها وأنوي أنها صدقة لصاحب هذه القطعة؟

فأجاب -رحمه الله تعالى -: على مُوجّه السؤال السلام ورحمة الله وبركاته، وأسأل الله -تعالى- أن يحبه كما أحبني فيه، وأقول له: إنه إذا سقط من سيارة شيء، فإن كان لا يُؤبَه له، ولم يستطع العثور على صاحب السيارة، فهو له – أي لواجده – كما لو سقط شيء يساوي ريالين، أو ثلاثة، أو عشرة، فإننا في هذا الوقت الحاضر ، لا تأبه إذا ضاعت العشرة ونحوها من الفلوس، وربما يكون في زمن مضى، ربما يكون العشرة يؤبه لها، وتطلب ويسأل عنها، لكن في زماننا هذا – ولله الحمد – ولكثرة ما في أيدي الناس من النقود، صارت العشرة ونحوها لا يُؤبه لها، فإذا كان لا يساوي العشرة، ولم تتمكن من معرفة صاحبها، فهي لك، ومع هذا لو تبرعت وتصدقت بها – إن كانت مما يُتصدق به – أو قومتها بدراهم وتصدقت بالدراهم وأبقيتها هي عندك، لكان هذا أحسن من تملكها بلا عِوَض وأما إذا كنت تعلم صاحب السيارة، فإن الواجب عليك أن تخبره بها، ولو كانت قليلة، فلو سقط من صاحب السيارة مفتاح لا يساوي ريالين وأنت تعلم صاحب هذه السيارة، فإن الواجب عليك إيصاله إليه، أو إخباره بذلك، بأنه سقط منك هذا المفتاح، وهو عندي، لأنه يفرق بين المعلوم وبين المجهول، وأما إذا كان الساقط من السيارة شيئًا يُؤْبَه له، وتتبعه هِمَّة أوساط الناس، فإن الواجب عليك أن تُعرفه سَنَة كاملة، بمعنى أن تبحث عن صاحبه سَنَة كاملة، فإن جاء صاحبه فهو له، وإن لم يأت فهو لك، وهكذا يقال أيضًا فيما نجده في الأسواق من اللقط، فإن الشيء الزهيد الذي لا يساوي إلا شيئًا لا تتبعه هِمَّة أوساط الناس يكون لواجده، لأن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- رأى تمرة في السوق وقال: «لَوْلاً أَنْ تَكُونَ مِنْ صَدَقَةٍ لَأَكَلْتُهَا». وأما إذا كان شيئًا تتبعه همة أوساط الناس، ويبحث عنه الرجل الذي ضاع منه فإنه لا بد من تعريفه، أي طلب صاحبه والسؤال عنه لمدة سنة كاملة، فإن جاء صاحبه، وإلا فهو لواجده.

فانظر إلى هذا الموكيت الذي وجدته فإذا كان لا يساوي إلا شيئًا يسيرا زهيدا، فهو لك إذا تعذر عليك معرفة صاحب السيارة، مع أن الأولى -كما قلت- أن تقومه، وتتصدق بثمنه لصاحبه، أو تتصدق به على أحد ينتفع به، أما إذا كان مما يُؤْبَهُ ،له، وتتبعه هِمَّة أوساط الناس فلا بد من تعريفه لمدة سنة كاملة، لعل صاحبه يجده، فإن لم يوجد فهو لك.

هذا نقول في هذه الحال: الأَوْلَى أن تتصدق بقيمته عن صاحبه، أو ومع تتصدق به إذا كان مما ينتفع به، وإنما جعلنا الأولى أن يتصدق به، أو يقومه، فيتصدق بقيمته، لأنه في الحقيقة – ليس لقطة محضة، وليس معلوما عين صاحبه، فهو بين بين، ولذلك نقول: الأحوط والأولى أن يتصدق به، أو يتصدق بقيمته ويتملكه.

مطالب مرتبط:

(۴۷۶۱) حکم پیدا کردن شیئی گم شده در حرم

اگر انسان در مکه چیزی پیدا کرد، باید به صورت مداوم آن را آگهی کند و به دنبال صاحب آن بگردد تا پیدا شود، یا اینکه آن را به مسئولین مربوط به اشیای گم شده تحویل دهد تا مسئولیت از وی سلب گردد....

ادامه مطلب …

(۴۷۵۸) حکم یافتن کیف پول در سفر

اگر کسی مبلغ معتنابهی پول پیدا می­کند که مطمئن است آن قدر است که صاحب آن را برای یافتنش به تکاپو انداخته باشد، باید حتما یک سال برای یافتن صاحب آن صبر کند و اگر پیدا نشد، آنگاه آن را برای خود خرج نماید....

ادامه مطلب …

(۴۷۵۵) حکم فروختن دام بدون اجازه صاحبش

کسی که دامی را پیدا می­کند بر او واجب است که به دنبال صاحب آن بگردد. البته شتر شامل این مساله نیست. نباید کاری با شتر داشته باشیم....

ادامه مطلب …

(۴۷۶۵) گم کردن کفش در حرم و حکم استفاده از کفش دیگران

جایز نیست انسان وقتی کفش یا دمپایی­هایش را گم می­کند دمپایی یا کفش کس دیگری را در جاکفشی مساجد عادی یا مسجدالحرام یا مسجدالنبوی بردارد،...

ادامه مطلب …

(۴۷۶۰) حکم پیدا کردن شیئی گم شده در حرم و در خارج آن چیست؟

آن را بردار و در مکه به دنبال صاحب آن بگرد، اگر پیدا نشد آنگاه آن را به قاضی بده....

ادامه مطلب …

(۴۷۶۲) حکم برداشتن وسایل به‌ جامانده از حجاج

اگر حجاج این وسایل را تعمدا جا گذاشته­اند، پس از آن یابنده خواهد بود؛ زیرا صاحبش آن را ترک کرده و دیگر ملک کسی نیست. اما اگر حاجی این وسیله را فراموش کرده است، برداشتن آن جایز نخواهد بود مگر در دو حالت:...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه