سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۴۰۳۲) حکم خروج از اعتکاف

(۴۰۳۲) سوال: آیا اگر پدر و مادر شخص معتکف یا یکی از آن دو وفات کنند، می‌تواند از مسجد خارج شود؟ اگر فرزند کوچک وی از منزل بیرون رفت و از طلوع خورشید تا شب برنگشت یا اگر خانه و ممتلکات وی آتش گرفت، آیا می‌تواند از اعتکاف خارج شود؟

جواب:

خروج معتكف از محل اعتکاف به سه قسمت، تقسیم می‌شود:

قسمت اول: خروج و بیرون رفتنی که با اعتکاف در تضاد است و منافات دارد؛ مانند خروج برای هم‌بستری با همسر، خرید و فروش و… که با اعتکاف، منافات دارد. این خروج، جایز نیست و اعتكاف را باطل می‌کند و تفاوتی ندارد که آن را شرط کرده باشد یا خیر. وقتی می‌گوییم (این خروج، جایز نیست) یعنی اگر انجام شود، اعتکافش را باطل می‌کند. بنابراین اگر اعتکافش نفل باشد و مانند اعتکاف نذر، واجب نباشد در صورت خارج شدن، گناه‌کار نمی‌شود زیرا قطع نفل، گناهی ندارد اما اعتكافش باطل است لذا بر پیش از آن بنا نمی‌شود.

قسمت دوم: خروج معتكف برای کاری که ناگزیر باید انجام شود و همیشگی است؛ مانند بیرون رفتن برای تهیه‌ی غذا اگر کسی را نداشته باشد که برایش غذا بیاورد، خروج برای قضای حاجت از مسجدی که سرویس بهداشتی ندارد و دیگر اموری که ضرورت دارد و مستمر است. برای این موارد می‌تواند از مسجد خارج شود و تفاوتی ندارد که برایش شرط تعیین نموده باشد یا خیر؛ زیرا حتی اگر با کلامش شرط نکرده باشد نیز بنا بر عادت و فطرت، شرط شده است زیرا هر کسی می‌داند که برای چنین کارهایی خارج خواهد شد.

قسمت سوم: خارج شدن برای آنچه با اعتکاف در تضاد نیست و منافات ندارد اما راه چاره دارد و می‌توان از آن صرف نظر کرد؛ مانند تشييع جنازه، عيادت بیمار، دیدار نزدیکان و… که عبادت است اما راه چاره دارد. علما در مورد این نوع می‌گویند: اگر این موارد را شرط کند، می‌تواند انجامش دهد اما اگر شرط نکند، نمی‌تواند آن را انجام دهد. این درباره‌ی خروج معتكف از مسجد است.

اما خروج وی از مسجد برای پیدا کردن کودک گمشده یا خاموش کردن آتشی که مالش را می‌سوزاند، بر وی واجب است؛ وی وظیفه دارد که برای پیدا کردن کودک گمشده یا خاموش کردن آتشی که مالش را می‌سوزاند خارج شود زیرا دستور دارد که از فرزندان و اموالش مراقبت نماید لذا باید خارج شود. اینجا اگر بگوییم که این امری ضروري و ناگهانی است و اعتکاف را باطل نمی‌کند، درست است؛ اما اگر بگوییم: اعتکافش باطل است، وی در این حالت از چیزی که فضیلت کم‌تری دارد به چیزی که فضیلت بیشتری دارد انتقال یافته است؛ زیرا انجام واجب، فضیلت بیشتری از ادامه دادن به انجام نفل دارد؛ سپس هرگاه این ضرورت برطرف شد، به محل اعتکافش باز می‌گردد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: هل يخرج المعتكف من معتكفه إذا مات أحد والديه أو كلاهما؟ وهل يخرج إذا خرج ولده الصغير، ولم يعد للمنزل منذ مطلع الشمس حتى غروبها، أو اشتعلت النار في ممتلكاته أو منزله؟

فأجاب – رحمه الله تعالى : خروج المعتكف من معتكفه ينقسم إلى ثلاثة أقسام:

القسم الأول: أن يكون خروجًا لما ينافي الاعتكاف، كما لو خرج ليجامع أهله، أو خرج ليبيع ويشتري وما أشبه ذلك مما هو مضاد للاعتكاف، ومنافٍ له، فهذا الخروج لا يجوز، وهو مبطل للاعتكاف، سواء شرطه، أو لم يشترطه.

ومعنى قولنا: لا يجوز أنه إذا وقع في الاعتكاف أبطله، وعلى هذا فإذا كان الاعتكاف تطوعًا وليس بواجب كنذر، فإنه إذا خرج لا يأثم؛ لأن قطعَ النَّفْلِ ليس فيه إثم، ولكنه يبطل اعتكافه، فلا يبني على ما سبق.

القسم الثاني: أن يخرج لأمر لا بد له منه، وهو أمر مستمر؛ كالخروج للأكل إذا لم يكن له من يأتي به والخروج لقضاء الحاجة إذا لم يكن في المسجد دورات مياه، وما أشبه ذلك من الأمور التي لا بد منها، وهي أمور مطردة مستمرة، فهذا الخروج له أن يفعله سواءٌ اشترط ذلك، أم لم يشترطه؛ لأنه وإن لم يشترط باللفظ فهو مشترط في العادة، فإن كل أحد يعرف أنه سيخرج لهذه الأمور.

القسم الثالث: ما لا ينافي الاعتكاف، ولكن له منه بد؛ مثل الخروج لتشييع الجنازة، أو لعيادة مريض، أو زيارة قريب أو ما أشبه ذلك، مما هو طاعة، ولكنه له منه بد، فهذا يقول أهل العلم: إن اشترطه في اعتكافه فإنه يفعله، وإن لم يشترطه فإنه لا يفعله، فهذا هو ما يتعلق بخروج المعتكف من المسجد.

وأما خروجه لطلب ابنه الضائع، أو لإطفاء الحريق المحترق في ماله، فهذا أمر واجب عليه، فعليه أن يخرج لطلب ابنه، وعليه أن يخرج لإطفاء الحريق عن ماله؛ لأنه مأمور بحفظ أمواله وحفظ أولاده فليخرج، وهنا إن قلنا بأنه أمر ضروري طارئ، فلا يبطل الاعتكاف فله وجه، ولكن إن قلنا: إنه يبطله. فإنه يكون قد انتقل من مفضول إلى أفضل؛ لأن القيام بالواجب أفضل من الاستمرار في التطوع، ثم إذا زالت هذه الضرورة رجع إلى معتكفه.

مطالب مرتبط:

(۴۰۴۲) آیا شب قدر در هر سال به طور ثابت در یک شب معیّن است؟

این شب در میان دهه‌ی آخر رمضان جا به جا می‌شود و هر سال در یک شب معیّن نیست. ...

ادامه مطلب …

(۴۰۳۵) حکم رفتن به مسجد جامع برای اعتکاف و ارتباط آن با شَدُّ الرِحال

(شَدُّ الرِحال) بدین معنا است که انسان به خاطر مسجد، از یک منطقه به منطقه‌ی دیگری سفر کند. بنابراین اگر مسجدی را انتخاب کنند که مزیتی همچون جمعیت زیاد، قرائت خوب و زیبای امام یا چیزهای دیگر دارد، این کارشان ایرادی ندارد....

ادامه مطلب …

(۴۰۴۳) آیا زن حائض می‌تواند به دریافتن شب قدر بپردازد؟

زن حائض در شب قدر، نماز نمی‌خواند زیرا ادای نماز برای او ممنوع است؛ اما امید دارم که اگر در این شب، دعا نماید، پروردگارش را فرا بخواند و از فضل و رحمتش بخواهد، بی‌نصیب نماند.....

ادامه مطلب …

(۴۰۳۳) آیا اعتکاف فقط در سه مسجد: مسجد الحرام، مسجد نبوی و مسجد الأقصى صحيح است؟

دیدگاه صحيح که جمهور علما بر آن هستند، این است که اعتکاف در غیر از آن سه مسجد نیز جایز است.....

ادامه مطلب …

(۴۰۴۰) دهه‌ی آخر ماه رمضان، چه مزیت و ویژگی بزرگی دارد؟

دهه‌ی آخر از ماه رمضان، فضیلت و ارزش بسیاری دارد؛ زیرا رسول الله ﷺ آن ‌را به اعتکاف و نماز خواندن تمام شب اختصاص می‌داد و خانواده‌اش را نیز بیدار می‌نمود. شب قدر در این دهه است. همان شبی که بهتر از هزار ماه است!....

ادامه مطلب …

(۴۰۴۱) بهترین دعا در شب‌ قدر چیست؟

بیشترین شبی که امید می‌رود شب قدر باشد، شب بیست و هفتم است اما این شب به طور قطعی، شب قدر نیست؛ بلکه امید در آن بیشتر از دیگر شب‌ها است...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه