سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۳۱۷۶) لطفا پیرامون نماز خسوف و کسوف به صورت مختصر که برای مردم عوام مناسب باشد توضیح دهید.

(۳۱۷۶) سوال: لطفا پیرامون نماز خسوف و کسوف به صورت مختصر که برای مردم عوام مناسب باشد توضیح دهید.

جواب:

خسوف، ما‌‌ه‌‌گرفتگی و کسوف، خورشیدگرفتگی است و برخی اوقات برای هر دو از خسوف و برخی اوقات از کسوف استفاده می‌‌شود و امر در این قضیه وسیع است.

کیفیت نماز کسوف: برای آن ندا زده می‌‌شود؛ هرگاه کسوف رخ داد ندا زده می‌‌شود: (الصلاة جامعة) و دو، سه، پنج، هفت و… مرتبه ندا می‌‌زدند تا زمانی که گمان غالبش بر این باشد که ندای او به گوش مردم رسیده است و در ندا تکبیر و تشهد وجود ندارد بلکه فقط گفته می‌‌شود: (الصلاة جامعة) و (صلوا یرحمکم الله) اضافه نمی‌‌شود زیرا اکتفا نمودن به آن چه وارد شده بهتر از زیادت است.

کیفیت نماز: تکبیر می‌‌گوید، دعای استفتاح می‌‌خواند، سوره‌‌ی فاتحه را می‌‌خواند و به اندازه‌‌ی توان سوره‌‌ای طولانی می‌‌خواند تا جایی که در برخی روایات وارد شده پیامبر ﷺ به اندازه‌‌ی سوره‌‌ی بقره خواندند سپس رکوع طولانی انجام دادند که در آن الله À را تسبیح و تعظیم می‌‌کردند می‌‌فرمود: «سبحان ربي العظیم، سبحان ذي الجبروت، سبحان ذي الملكوت، سبحان ذي العظمة» به دلیل فرموده‌‌ی رسول الله ﷺ: «أما الركوع فعظموا فيه الرب»[۱]: (در رکوع پروردگار را تعظیم کنید)، «سبحانك اللهم ربنا و بحمدك، اللهم اغفرلي، سبوح قدوس، رب الملائكة و الروح»[۲]: (بارالها! تو پاکی تو را حمد و ستایش می‌‌گویم، بارالها! مرا بیامرز، پروردگار فرشتگان و جبرئیل بسیار پاک و منزه است)  مهم این که هر آن چه در تعظیم الله À وارد شده را بخواند سپس سرش را بالا بیاورد در حالی که می‌‌گوید: (سمع الله لمن حمده، ربنا و لك الحمد) سپس سوره‌‌ی فاتحه و سوره‌‌ای طولانی بخواند اما کوتاه‌‌تر از اولی باشد سپس به رکوع برود و رکوعش را طولانی کند و زیاد در آن الله À را تعظیم کند اما کوتاه‌‌تر از رکوع اولی باشد سپس سرش را بالا بیاورد و بگوید: «سمع الله لمن حمده، ربنا و لك الحمد» و بلند شده و قیامش را به اندازه‌‌ی رکوعش طولانی می‌‌کند و الله À را تسبیح، حمد، ثنا و ستایش می‌‌گوید و اگر آن را تکرار کند اشکالی ندارد سپس به سجده رفته و آن بسیار طولانی می‌‌کند به اندازه‌‌ی رکوع و زیاد در آن الله À را تسبیح می‌‌گوید: «سبحان ربي الأعلى» و بسیار دعا می‌‌کند زیرا پیامبر ﷺ می‌‌فرماید: «و أما السجود فأكثروا فيه من الدعاء، فقمن أن يستجاب لكم»: (اما در سجود زیاد دعا کنید که شایسته است دعای شما اجابت شود) سپس از سجده‌‌ی اولی بالا آمده و بین دو سجده می‌‌نشیند و نشستن خود را به اندازه‌‌ی سجده طولانی قرار می‌‌دهد و هر دعایی را که دوست دارد در سجده می‌‌کند: «رب اغفر لي، وارحمني، وعافني، واجبرني، واهدني، ووسع أمري، واشرح صدري»: (بارالها! مرا بیامرز، به من رحم کن، مرا عافیت ده، بی‌‌نیازم کن، مرا هدایت ده، در امورم گشایش قرار ده و سینه‌‌ام را شرح ده) و هر دعایی که می‌‌خواهد سپس سجده‌ی دوم را مانند سجده‌‌ی اول طولانی قرار می‌‌دهد سپس بلند شده و سوره‌‌ی فاتحه و سوره‌‌ای طولانی می‌‌خواند اما کوتاه‌‌تر از اولی باشد سپس به رکوع رفته و آن را طولانی می‌‌کند اما کوتاه‌‌تر از اولی باشد سپس بلند شده و سوره‌‌ی فاتحه را می‌‌خواند و سوره‌‌ای طولانی می‌‌خواند اما کوتاه‌‌تر از اولی باشد سپس به رکوع دوم رفته و آن را طولانی می‌‌کند اما کوتاه‌‌تر از رکوع اولی باشد سپس بلند شده و می‌‌گوید: (سمع الله لمن حمده، ربنا و لك الحمد) و ایستادن را به اندازه‌‌ی رکوع قرار می‌‌دهد سپس به سجده رفته و آن را طولانی نموده ولی کوتاه‌‌تر از سجده اولی باشد سپس بین دو سجده می‌‌نشیند و آن را طولانی می‌‌کند ولی کوتاه‌‌تر از اولی باشد سپس سجده‌‌ی دوم را انجام می‌‌دهد و آن را طولانی می‌‌کند اما کوتاه‌‌تر از سجده‌‌ در رکعت اولی باشد سپس از سجده برخواسته، تشهد می‌‌خواند و سلام می‌‌دهد.

این صفت نماز کسوف است که از رسول الله ﷺ هنگام خورشیدگرفتگی وارد شده است سپس بعد از آن یک خطبه می‌‌خواند و در آن مردم را نصیحت می‌‌ند و حکمت از خورشیدگرفتگی را بیان می‌‌نموده و آن‌‌ها را از عذاب الهی بر حذر می‌‌دارد همان‌‌طور که پیامبر ﷺ هنگامی که برای مردم بعد از نماز خطبه می‌‌خواندند که دل‌‌ها را تکان می‌‌داد و نرم می‌‌کرد.

خورشیدگرفتگی در زمان پیامبر ﷺ در روزی که فرزندشان ابراهیم J فوت نمود رخ‌‌ داد لذا مردم گفتند: خورشیدگرفتگی به خاطر فوت ابراهیم J فرزند پیامبر ﷺ رخ داده است زیرا آن‌‌ها در جاهلیت باور داشتند که خورشیدگرفتگی جز به خاطر مرگ یا زندگانی شخصی رخ نمی‌‌دهد اما پیامبر ﷺ برای آن‌‌ها بیان نمود که این باوری اشتباه است در روز بیست و نه شوال در سال دهم هجری خورشید گرفتگی رخ داد به این صورت محققان نجومی گفته‌‌اند هنگامی که صبح این روز به اندازه‌‌ی یک نیزه برخاست خورشید به صورت کامل کسوف کرد تا جایی که گویا یک تکه مس است لذا مردم بسیار دچار وحشت شدند و رسول الله ﷺ در اب عجله و هراس خارج شد در حالی که رادی خود را می‌‌کشید تا این که به مردم ملحق شد و نماز را برپا کرد.

در این جایگاه بهشت و جهنم به ایشان ﷺ نشان داده شد و آن چه در آن دو است را دید هنگامی که بهشت بر او عرضه شد خوشه‌‌ای از انگور بر او عرضه شد لذا جلو آمد تا از آن بگیرد سپس بر وی آشکار گشت که این کار را انجام ندهد و هنگامی جهنم بر او عرضه شد تا جایی که به عقب رفت و ترسید که از گرمای جهنم به وی برسد و این روز بسیار بزرگی بود که مردم بسیار وحشت زده شدند و این‌‌گونه است که شخص جایگاه کسوف را درک می‌‌کند و این واجب است مردم به آن اهمیت دهند و سنت است که مردم از الله À بترسند به همین دلیل پیامبر ﷺ امر نموده هرگاه کسوف رخ داد مردم به سوی نماز، ذکر، صدقه و آزاد نمودن برده بشتابند و همه‌‌ی این‌‌ها به خاطر ترس از نازل شدن عذاب الهی است که الله À آن را به وسیله‌‌ی این کسوف به بندگانش هشدار می‌‌دهد.

از الله À می‌‌خواهیم نشانه‌‌هایش را به صورتی که درس و عبرت بگیریم به ما نشان دهد و الله À بر همه چیز قادر است.


[۱] تخریج آن گذشت.

 

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أرجو شرح صلاة الخسوف والكسوف باختصار يوائم العامة والناس؟

فأجاب -رحمه الله تعالى – : الخسوف للقمر والكسوف للشمس، وقد يقال الخسوف لهما جميعا، وقد يقال الكسوف لهما جميعا، والأمر في هذا واسع. أما كيفية صلاة الكسوف : فإنه ينادى لها، إذا حصل كسوف ينادى الصلاة جامعة، مرتين أو ثلاثاً أو خمسًا أو سبعًا، حتى يغلب على ظنه أن النداء بلغ الناس، وليس في النداء لها تكبير ولا تشهد، وإنما يقال: الصلاة جامعة، فقط، ولا يزاد: صَلوا يرحمكم الله ؛ لأن الاقتصار على ما ورد أفضل من الزيادة.

أما كيفية الصلاة فإنه يكبر ويستفتح ويقرأ الفاتحة، وسورة طويلة جدا بقدر ما يستطيع، حتى جاء في بعض الروايات أن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- قرأ فيها بنحو سورة البقرة، ثم يركع ركوعًا طويلا، يسبح الله فيه ويعظمه يقول سبحان ربي العظيم سبحان ذي الجبروت، سبحان ذي الملكوت، سبحان ذي العظمة، ويكثر من تعظيم الله -عز وجل-؛ لقول النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «أما الركوع فعظموا فيه الرب»، سبحانك اللهم ربنا وبحمدك، اللهم اغفر لي، سُبوح قدوس رب الملائكة والروح، المهم أنه يأتي بكل ما ورد من تعظيم الله -عز وجل-، ثم يرفع رأسه قائلا: سمع الله لمن حمده، ربنا ولك الحمد ثم يقرأ الفاتحه وسورة طويلة، لكنها دون الأولى، ثم يركع ركوعًا طويلا، يكثر فيه من تعظيم الله -عز وجل، إلا أنه دون الركوع الأول، ثم يرفع رأسه قائلا . سمع الله لمن حمده، ربنا ولك الحمد، ويقوم قيامًا طويلا، بقدر ركوعه، وهو يسبح الله ويحمد الله ويثني عليه، ولو كرر ذلك فلا بأس، ثم يسجد سجودًا طويلا طويلا جدا بقدر الركوع، يكثر فيه من التسبيح سبحان ربي الأعلى، ومن الدعاء؛ لأن النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – قال: «وأما السجود فأكثروا فيه من الدعاء، فَقَمِنٌ أَن يُسْتَجَابَ لكم» ثم يرفع من السجدة الأولى، ويجلس بين السجدتين جلوسًا طويلا بقدر السجود، يدعو فيه بما أحب: رب اغفر لي، وارحمني، وعافني، واجبرني، واهدني ووسع أمري، واشرح صدري، وما شاء من الدعاء. ثم يسجد السجدة الثانية سجدة طويلة كالأولى، ثم يقوم فيقرأ الفاتحة وسورة طويلة، لكنها دون الأولى، ثم يركع ركوعًا طويلًا لكنه دون الأول، ثم يرفع فيقرأ الفاتحة وسورة طويلة لكنها دون الأولى، ثم يركع الركوع الثاني ويطيل الركوع، لكنه دون الأول، ثم يرفع فيقول : سمع ا الله لمن حمده ربنا ولك الحمد ويطيل الوقوف بقدر الركوع، ثم يسجد ويطيل السجود لكنه دون الأول، ثم يجلس بين السجدتين ويطيل الجلوس لكنه دون الأول، ثم يأتي بالسجدة الثانية ويطيل السجود لكنه دون السجود في الركعة الأولى، ثم يقوم ويتشهد ويسلم.

هذه صفة صلاة الكسوف التي وردت عن رسول الله -صلى الله عليه وعلى آله وسلم – حين كسفت الشمس، ثم بعد ذلك يخطب خطبة واعظة يعظ الناس فيها، ويبين لهم الحكمة من الكسوف ويحذرهم من عقاب الله -عز وجل ، كما فعل النبي صلى الله عليه وعلى آله وسلم-، حين خطب في الناس بعد الصلاة خطبة واعظة تحرك القلوب وتلينها.

إن الشمس كَسَفَتْ في عهد النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- في اليوم الذي مات فيه ابنه إبراهيم فقال الناس كسفت الشمس لموت إبراهيم- يعني: ابن محمد – صلى الله عليه وعلى آله وسلم – لأنهم في الجاهلية يعتقدون أنها لا تنكسف إلا لموت عظيم أو حياة عظيم، ولكن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم – بَيَّنَ لهم أن هذه عقيدة فاسدة، كَسَفَتْ في اليوم التاسع والعشرين من شهر شوال في السنة العاشرة من الهجرة، هكذا قال المحققون الفلكيون، حينما ارتفعت صباح ذلك اليوم قيد رمح، فكسفت كسوفًا كليا حتى صارت كأنها قطعة نحاس، ففزع الناس فرعًا عظيمًا، حتى إن رسول الله صلى الله عليه وسلم خرج فزعا عجلًا يجر رداءه -صلوات الله وسلامه عليه، حتى لحق بهم وأقام الصلاة.

وفي مقامه هذا عرضت عليه الجنة والنار، ورأى ما فيهما، فحين عرضت عليه الجنة عرض له عنقود من العنب، فتقدم ليأخذ منه، ثم بدا له ألا يفعل عليه الصلاة والسلام، وعرضت عليه النار حتى تأخر -عليه الصلاة والسلام-، فخاف أن يصيبه من لفحها، وكان يوما مشهودًا عظيما فزع فيه الناس فزعا عظيما، وبه يدرك المرء شأن الكسوف، وأنه يجب أن يهتم به الناس، وأن من السُّنَّة أن يفزعوا فزعا مع الخوف من الله -عز وجل-، ولهذا أمر النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم إذا حدث الكسوف أن يفزع الناس إلى الصلاة، والذكر، والصدقة، والعتق كل هذا خوفًا من نزول عذاب أنذر الله منه عباده بهذا الكسوف.

نسأل الله – سبحانه وتعالى- أن يرينا آياته على وجه نتعظ به ونعتبر به إنه على كل شيء قدير.

مطالب مرتبط:

(۳۱۷۵) آیا در نماز کسوف یک بار گفته می‌‌شود: (الصلاة جامعة) یا این که تکرار آن مشروع است؟

برای ندای نماز کسوف (الصلاة جامعة) گفته می‌‌شود به اندازه‌‌ای که مردم بشنوند  و با یک بار مردم نمی‌‌شنوند به خصوص در شهری که ماشین‌‌ها و صداها در آن زیاد است لذا به اندازه‌‌ای که مردم بشنوند تکرار می‌‌کند...

ادامه مطلب …

(۳۱۷۳) علت کسوف و بیان قدرت الهی

حقیقت کسوف چیزی است که سؤال کننده ذکر نمود یعنی ماه بین خورشید و زمین قرار می‌‌گیرد تا اینک که کسوف در قسمتی که ماه در موازات زمین است رخ می‌‌دهد...

ادامه مطلب …

(۳۱۷۴) حقیقت خورشیدگرفتگی و ماه‌‌گرفتگی چیست؟

ماه‌‌گرفتگی سبب حسی آن قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید است ...

ادامه مطلب …

(۳۱۷۲) آیا نماز کسوف بر هر مسلمانی واجب است؟

قول راجح این است که واجب است یا واجب کفایی و یا واجب عینی...

ادامه مطلب …

(۳۱۷۷) خواندن دو مرتبه یا چهار مرتبه سوره‌‌ی فاتحه در نماز خسوف و کسوف چه حکمتی دارد؟

بدون شک احکام شرعی دارای حکمت هستند زیرا از جانب الله علیم و حکیم صادر شده است که هر چیزی را در جای خود قرار می‌‌دهد...

ادامه مطلب …

(۳۱۷۸) علت کسوف: خشم الهی یا ترساندن بندگان؟

ترساندن است زیرا پیامبر ﷺ به آن تصریح نموده‌‌اند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه