(۲۸۰۴) سوال: آیا بدون عذر نماز در سمت چپ امام درست است مگر اینکه آن را از ترس از دست دادن رکعت انجام دهد و سمت چپ امام نماز بخواند زیرا نزدیکترین مکان به او هنگام ورودش از درب مسجد است؟ برخی نیز پشت صف به تنهایی نماز میخوانند با این دلیل که میخواهند رکعت را درک کنند آیا این نماز درست است؟ زیرا حدیثی از پیامبر ﷺ شنیدم که میفرماید: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف» (نماز کسی که به تنهایی پشت سر امام نماز میخواد درست نیست) یا در همین معنا. آیا این حدیث صحیح است؟
جواب:
این سؤال متضمن دو مساله است:
اول: نماز در سمت چپ امام: نماز در سمت چپ امام مشروع نیست زیرا پیامبر ﷺ هنگامی که برای نماز شب برخواستند ابن عباس Ç در سمت چپ ایشان ایستادند سپس رسول الله ﷺ سر ایشان را گرفتند و در سمت راست قرار دادند.[۱]
به این شخصی که در سمت چپ ایستاده میگوییم: فعل تو خلاف هدی پیامبر ﷺ است و اهل علم اختلاف نموده که آیا ایستادن او حرام است که در این صورت نمازش باطل است یا اینکه خلاف اولی است که در این صورت نمازش درست بوده ولی کار بهتر را ترک نموده است؟ به هر حال آنچه به احتیاط نزدیکتر است این است که سمت چپ امام نماز نخواند و در سمت راست نماز بخواند همانطور که پیامبر ﷺ به نسبت ابن عباس Ç انجام دادند.
دوم: نماز پشت صف به تنهایی: بنابر قول راجح نماز به تنهایی پشت صف جایز نیست و این قول مشهور مذهب امام احمد است هر چند که در روایت دیگر وجود دارد که صحیح است و این قول امامان مذاهب سهگانه مالک، ابوحنیفه و شافعی M است.
اما راجح این است که نماز پشت صف به تنهایی درست نیست مگر اینکه نتواند در صف بایستد و صف کامل شده باشد در این صورت پشت صف به تنهایی نماز خوانده و از امام تبعیت میکند زیرا معذور است و در حالت عجز همانطور که اهل علم M میگویند واجبی وجود ندارد.
از آنجایی که پیامبر ﷺ به زن بنابر عذر شرعی اجازه داده به تنهایی پشت صف مردان بایستد زیرا امکان ایستادن در کنار مردان برای او وجود ندارد؛ عذر حسی نیز وجوب مسافت را ساقط میکند زیرا در این حالت اگر مرد جایی را جز اینکه پشت صف به تنهایی بایستد نیافت یا اینکه به تنهایی همراه امام نماز میخواند یا اینکه به تنهایی و جدا از جماعت نماز میخواند یا اینکه یک نفر را از صف خارج میسازد تا اینکه همراه او نماز بخواند یا اینکه جلو میرود و در کنار امام نماز میخواند. این حالات چهارگانهای بود به نسبت کسی که جای خالی را در صف نمییابد.
لذا به او میگوییم: جلو رفتن به سمت امام تا اینکه در کنارش نماز بخواند در آن دو محذور وجود دارد:
اول: ایستادن کنار امام در نماز جماعت خلاف سنت است زیرا بهتر است که امام در مکانش تنها باشد تا اینکه به نسبت جماعت متمایز باشد و در جایگاهش از آنها جدا باشد همچنین تا اینکه شناخته شود که امام است و کسی دیگری همراه او نیست و در این اینجا قصهی ابوبکر J هنگامی که پیامبر ﷺ آمد در حالی که ابوبکر J برای مردم نماز میخواند و ابوبکر در جهت راست پیامبر ﷺ بود[۲]؛ وارد نیست زیرا در داستان ابوبکر J ایشان ابتدا امام بودند و نمیتوانست که به پشت سرش در صف برگردد زیرا صف متصل بود لذا ایستادن ابوبکر J در اینجا من باب ضرورت بود.
میگویم: هنگامی که به سمت امام جلو آمد و در کنار امام ایستاد بر خلاف سنتی است که در حق امام مطلوب است و آن سنت هم تنها بودن امام در جلوی جماعتش است.
دوم: هنگامی که به سمت امام جلو آمد باعث ایجاد خلل در یک یا دو یا سه صف بر حسب صفهایی که جلویش هست میشود و در اینجا امر مطلوبی فوت میشود و آن این است که هنگامی که جلو آمد سپس همراه امام نماز خواند سپس شخص دیگری آمد و جایی را در صف نیافت به این معنا است که سپس به سمت امام جلو میآید در این صورت دو نفر در کنار امام نماز میخوانند اما اگر او به سمت امام جلو نیاید و پشت صف نماز بخواند در این صورت نفر دوم نیزدر کنارش نماز میخواند. این اول.
اما کشاندن یکی از صف جلویی چندین محذور بر آن مترتب میشود:
اول: ایجاد جای خالی در صف و این نوعی قطع نمودن صف است. رسول الله ﷺ میفرماید: کسی که صفی را قطع کند الله À او را قطع میکند.
دوم: این جای خالی که در صف ایجاد شد. معمولا مردم به یکدیگر نزدیک میشوند که در این صورت باعث ایجاد حرکت در کل صف میشود در صورتی که اگر این شخص را نمیکشید صف حرکت نکرده و مردم بر طمأنیهی خود باقی میماندند.
سوم: کسی را کشانده از مکان که بهتر است خارج شده و به مکانی پایین تر از آن منتقل میشود و این نوعی جنایت بر او است.
چهارم: در هنگام کشاندن نوعی حواس پرتی ایجاد میکند، زیرا انسان باید ترس داشته باشد از آنچه برایش در نماز او را دچار حواس پرتی میکند و چه بسا مانع شده و یا دستش را بکشد و کسی را که او را میکشد بزند.
لذا مهم این است که تمام این محذورات در کشاندن انسان از صف تا اینکه در کنار فرد قرار بگیرد وجود دارد.
حالت سوم این است که بگوییم: همراه جماعت نماز نخوان زیرا صف تکمیل شده است که در این صورت او را از نماز جماعت محروم نموده و چه در نماز و چه در جایش تنها میشود.
حالت چهارم این است که بگوییم: پشت صف نماز بخوان به این صورت که در مکان تنها باشی ولی در افعال موافت نمایی و این آخری بدون شک بهترین نوع است و از آنجایی که بهترین نوع است یک امر مطلوبی است و به او میگوییم: پشت صف بایست و همراه امام به تنهایی نماز بخوان چون معذور هستی.
اما فرمودهی پیامبر ﷺ: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف»[۳](نماز کسی که به تنهایی پشت سر امام نماز میخواد درست نیست) این را کسانی که نظرشان بر این است که صف ایستادن واجب نیست بر نفی کمال حمل کردهاند و میگویند: این حدیث نفی کمال نماز است و نفی صحت نیست اما نمازش ناقص است زیرا میگویند: میگوییم: نمازی نیست، یعنی: نماز شخصی که پشت صف تنها نماز میخواند کامل نیست و این را با فرمودهی رسول الله ﷺ: «لا صلاة بحضرة الطعام، و لا و هو یدافعه الأخبثان»[۴](هنگام حضور غذا و اینکه فرد قصد دفع ادرار یا مدفوع را دارد نماز شخص کامل نیست) مقایسه نمودهاند زیرا منظور در اینجا این استن که نماز کامل نیست ولی این راه درست نیست چون اصل در آنچه شرع آن را نفی نموده نفی صحت است مگر اینکه دلیلی بیاید مبنی بر اینکه نفی کمال است وگر نه اصل بر این است که نفی صحت است.
در این مناسبت دوست دارم که بیان کنم آنچه نفی آن در نصوص وارد شده بر سه نوع است:
اول: نفی وجود آن باشد و این اصل است به عنوان مثال: هیچ خالق جز الله نیست. این نفی وجود خالقی بر مخلوقات جز الله À است. این همان چیزی است که واجب است نفی بر آن حمل شود چون اصل است. حال اگر حمل نفی بر این ممکن نباشد و آن چیز موجود باشد بر نفی صحت آن از لحاظ شرعی حمل میشود. مثال: نماز بدون وضو صحیح نیست. چه بسا انسان بر غیر وضو نماز بخواند و نماز وجود داشته باشد اما از لحاظ شریعت نفی شده و این نفی صحت است.
اگر حمل نمودن آن بر نفی صحت به دلیل وجود مانعی ممکن نبود بر نفی کمال حمل میشود، همانند: «لا صلاة بحضرة الطعام، و لا و هو یدافعه الأخبثان» در این بر نفی کمال حمل میشود هر چند که برخی از اهل علم میگویند: این حدیث بر نفی صحت نیز حمل میشود زمانی که به طور کامل او را مشغول سازد که نداند در نمازش چه میگوید در این صورت نمازش درست نیست.
بنابراین شایسته است که طالب علم این مراتب سهگانه را ملاحظه کند:
اصل بر نفی وجود است اگر ممکن نبود و آن چیز موجود بود بر نفی صحت حمل میشود و اگر ممکن نبود و دلیل بر صحت آن وجود داشت بر نفی کمال حمل میشود.
بنابراین فرمودهی پیامبر ﷺ: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف» از قسمت دوم است یعنی از آنچه صحت آن نفی میشود. لذا نماز شخص به تنهایی پشت صف درست نیست ولی دلالت بر وجوب صف نیز میدهد و وجوب صف در هنگام عذر ساقط میشود زیرا قاعدهی معروف در نزد اهل و آنچه فرمودهی الله À: {لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}[بقره: ۲۸۶](خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند) بر آن دلالت میدهد این است که واجب در هنگام ناتوانی وجود ندارد. لذا آشکار میشود که هرگاه ایستادن در صف به خاطر کامل بودن آن ممکن نبود مأموم یا کسی که وارد مسجد میشود به تنهایی در صف میایستد و از امام تبعیت میکند و نمازش در این حالت درست است.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] بخاری: کتاب الأذان، باب من قام إل جنب الإمام لعلة، شمارهی (۶۸۳)، مسلم: کتاب الصلاة، باب استخلاف الإمام إذا عرض له عذر، شمارهی (۴۱۸).
[۳] تخریج آن گذشت.
[۴] تخریج آن گذشت.