(۲۷۰۳) سوال: ما یک خانواده هستیم. شوهرم در شیفت صبح با حقوق اندکی کار میکند که حتی برای پرداخت اجارهی واحد آپارتمانی که در آن زندگی میکنیم نیز کفایت نمیکند. وی غروب نیز بر حسب آنچه الله À روزی نماید کار میکند تا بتوانیم غذای فرزندان را فراهم کنیم. گاهی یک روز، دو روز و گاهی نیز تا یک هفته درآمدی ندارد و خیلی وقتها چیزی برای خوراندن به فرزندان نداشتهایم. ما عفت پیشه کرده و گدایی نمیکردیم و کسی نیز از نیازمان خبر نداشت و نمیدانست که ما فقیر هستیم. ما دوستان ثروتمندی داریم که نمیدانند ما نیازمند هستیم و فقرا و نیازمندانی را هم نمیشناسند که زكاتشان را به آنان بدهند. روزی یکی از این زنان از من پرسید که آیا نیازمندانی را میشناسی که مستحق زکات باشند به شرطی که پایبند به نماز و حجاب شرعی نیز باشند یا خیر؟ چون این شروط بر خانوادهی ما صدق میکند گفتم: (بله، میشناسم) و منظورم خانوادهی خودمان و برخی دیگر از نیازمندان که آنان را میشناسم بود. این زن مبلغ اندکی به طور ماهیانه به ما و برای هر خانواده از فقرا میداد و بر این اساس که ما نیز از خانوادههای فقیر هستیم من نیز از آن گرفتم. این زن که صاحب مال بود از من خواست که برای تعیین مبلغ مناسب برای هر خانواده، اسم هر خانوادهای که از این مال دریافت میکند همراه با برخی اطلاعات مانند تعداد اعضای خانواده و… را برایش ذکر کنم. خانوادهی خودمان را برایش ذکر کرده و اسامی را به او گفتم زیرا ما مشهور نیستیم و خجالت میکشم که وی بداند ما فقیر و نیازمند هستیم. آیا من مرتکب گناه شدهام؟
جواب:
بله، در این زمینه گناهکار هستی زیرا واجب است که حقیقت را بگویی و ایراد و زیانی ندارد که انسان، وضعیت خویش را بیان کند؛ الله À رزق و نعمت خویش را برای هر کس بخواهد، گسترش میدهد یا تنگ میگرداند. مردی که در ماه رمضان با همسرش همبستر شد نزد رسول الله ﷺ آمد و از ایشان پرسید و فتوا خواست که اکنون چه کاری بر وی واجب است؟ رسول الله ﷺ به وی خبر داد که واجب است بردهای را آزاد کند؛ اگر توانایی نداشت، دو ماه پیاپی را روزه بگیرد؛ اگر نتوانست، شصت فرد نیازمند را غذا دهد؛ مرد در همهی این موارد میگفت: (نمیتوانم) سپس نزد رسول الله ﷺ نشسته بود که مقداری خرما نزد ایشان ﷺ آورده شد؛ ایشان فرمود: «خذ هذا تصدق به. فقال: أعلى أفقر مني؛ فوالله يا رسول الله ما بين لابتيها أهل بيت أفقر مني. فضحك النبیُّ ﷺ حتى بدت أنيابه ثم قال: أطعمه أهلك»[۱] : (این را بگیر و آن را صدقه بده. مرد گفت: ای رسول الله! به فقیرتر از خودم صدقه کنم؟! به الله قسم که میان دو کوه مدینه خانوادهای فقیرتر از خانوادهی من نیست. رسول الله ﷺ خندید تا جایی که دندانهایش نمایان شد، سپس فرمود: خانوادهی خودت را با آن غذا بده). بنابراین، این مرد در در حضور رسول الله ﷺ در وصف خود ابراز داشت که میان دو کوه مدینه خانوادهای فقیرتر و نیازمندتر از وی وجود ندارد و ایشان نیز چیزی به او نگفت؛ لذا واجب است که اگر پول یا مالی به شما تحویل داده شد تا میان فقیران توزیع کنید، باید آن را به دیگران بپردازید و اگر خودتان نیازمند هستید، به آن شخص بگویید: به مستحقی بدهیم که از ما نیز مستحقتر باشد؟! همانگونه که آن مرد صحابی گفت: (میان دو کوه مدینه خانوادهای فقیرتر از خانوادهی من نیست) و گناهی نیز بر شما نیست؛ اما در مورد قبلا که چنان کاری انجام دادهاید، اکنون به آن شخص بخشنده اطلاع دهید که شما نیز چون مستحق بودهاید، از آن مال برداشتهاید. مطمئن باش که آن افراد بخشنده، با دخل و تصرفتان در آن اموال مخالفت نمیکنند و اطمینان دارم که اگر به آنها اطلاع دهید، آن رفتارتان را میبخشند و در آینده نیز برایتان مبلغی را محاسبه میکنند تا روشن و با دلیل باشد.
شایان ذکر است که برای وکیل، ولیّ، وصیّ و ناظر بر اموال وقف، جایز نیست در چیزهایی که در اختیارشان قرار گرفته دخل و تصرف کنند و سهمی را برای خود بگیرند. وكيل، کسی است که با اجازهی شخص در حیات وی کارهایش را انجام میدهد؛ مثلا اگر شخصی را وکیل قرار دهم تا برایم یک اتومبیل بخرد سپس وی اتومبیل خودش را برایم بیاورد و مرا از واقعیت باخبر نکند، این کارش حرام است. همچنین اگر مقداری پول به کسی بدهم و از او بخواهم که آن را میان فقیران توزیع کند و خودش نیز فقیر است، اگر بدون اجازهی من از آن مبلغ بردارد، برایش حرام است زیرا اگر میخواستم به او بدهم، میگفتم: این را بگیر، میان نیازمندان توزیع کن و اگر خودت نیز نیازمند هستی از آن بردار.
وَصيّ کسی است که بعد از مرگ صاحب وصیت، مسئول اجرای وصیت است؛ مثل این که کسی بگوید: یکسوم اموالم برای فلانی باشد. برای وصيّ که این وصیت را اجرا میکند، جایز نیست که چیزی از آن مال که وی وصیّ آن است را حتی به عنوان قرض، بردارد. برخی از مردم این مسئله را نمیدانند: یکسوم مال در اختیار وی میباشد، هرگاه به پول احتیاج داشت قرضی از آن مال بر میدارد تا بعدا آن را برگرداند. این کار، حرام است حتی اگر از برگرداندن آن مبلغ به خودش اطمینان داشته باشد! زیرا نمیداند در آینده چه رخ میدهد؛ چه بسا نیازمند شود و چه بسا از دنیا برود و حقّ فرد وصیتکننده ضایع شود.
ناظر کسی است که در مال وقف، تصرف میکند. مثل این که کسی بگوید: (این خانه را وقف کردم) و نحوهی استفاده از این خانه را نیز بیان کند و فلانی را نیز به عنوان ناظر معرفی نماید؛ برای این ناظر، جایز و حلال نیست که به نفع خود در این وقف، دخل و تصرف کند زیرا وی امانتدار شمرده شده است.
ولیّ نیز از جمله چهار نفری است که در مال شخص دیگری، تصرف میکند. ولیّ، سرپرست یتیم، شخص دیوانه یا از این قبیل افراد است. ولیّ یا سرپرست نیز اجازه ندارد به نفع خود در مال کسانی که تحت سرپرستی وی هستند، تصرف کند. اگر ولیّ و سرپرست یتیم بگوید: این یتیمان، ده هزار ریال نزد من دارند و اکنون که نیازمند پنج هزار ریال پول هستم، آن را به عنوان قرض برمیدارم و بعدا برمیگردانم. به وی میگوییم: این کار، حرام است و جایز نیست.
به همین مناسبت، دوست دارم برادرانی که مسئول نوشتن وصیت هستند را به نکتهای راهنمایی کنم؛ بسیاری از آنها در متن وصیت چنین مینویسند: (فلانی یکسوم از اموالش را وصیت کرد که در فلان مورد و فلان جا صرف شود و فلانی نیز وكيل است). اگر ظاهر این متن را در نظر بگیریم، هرگاه وصیتکننده از دنیا برود، وصيت باطل میشود زیرا هرگاه موکّل بمیرد، وكيل از وکالت عزل میشود. البته میدانیم که منظور نویسنده از وكيل، همان وصیّ است لذا شایسته است که نویسندگان وصیتنامهها چنین بنویسند: (وصيِّ یکسوم از اموالم، فلانی فرزند فلانی است) و از واژهی وكيل استفاده نکند زیرا این عبارت، مطابق با واقع حال و چیزی است که فقها بیان نمودهاند. خلاصه این که برای انسان، جایز نیست در چیزی که به وی وکالت داده شده است، به نفع خودش دخل تصرفی انجام دهد لذا کسی که مالی را دریافت میکند تا به فقیران بدهد و خودش نیز فقیر و نیازمند است، حق ندارد چیزی از آن مال را برای خود بردارد تا این که از صاحب مال، اجازه بگیرد.
۱- صحیح بخاری: كتاب الصوم، باب إذا جامع في رمضان ولم يكن له شيء فتصدق عليه فليكفر، رقم (١٨٣٤). صحیح مسلم: كتاب الصيام، باب تغليظ تحريم الجماع في نهار رمضان على الصائم الكفارة الكبرى فيه وبيانها وأنها تجب على الموسر والمعسر وتثبت في ذمة المعسر حتى يستطيع، رقم (۱۱۱۱).