سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۱۳۰۹) حکم وضو و هم‌زیستی با غیرمسلمان در شرایط اقامت کاری در مناطق دورافتاده

(۱۳۰۹) سوال: من یک خانم معلم در منطقه‌ی دور افتاده‌ای از محل سکونت خانواده‌ام هستم. شغل من اقتضا می‌کند که در خوابگاه معلمان که دولت برایمان فراهم نموده زندگی ‌کنم. در میان همکارانم، یک خانم معلم غیرمسلمان نیز حضور دارد که در خورد و نوش و آب شستشو با من شریک است؛ زیرا ما آب را از ساحل می‌آوریم و ذخیره می‌کنیم. هنگام نماز مغرب که می‌ترسم در شب به رودخانه بروم، مجبورم با همین آب وضو بگیرم، خصوصا که این منطقه روستایی و در شب، ترسناک است. چهار سال است که به همین شکل نماز می‌خوانم؛ آیا نمازم درست است؟ آیا زندگی کردن با این زن غیرمسلمان درست است؟

جواب:

دو پرسش در این سؤال مطرح شد:
اول: حکم استفاده از آب ذخیره شده و مشترک میان شما و آن زن غیرمسلمان؛ این آبی که ذخیره کرده‌اید، پاک و پاک‌کننده است زیرا بدن شخص کافر، نجاست حسی ندارد بلکه ناپاکی غیر مسلمان از نوع معنوی است زیرا الله B فرمود: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا} [التوبة: ۲۸]‌ : (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! قطعا مشرکان نجس و ناپاک هستند؛ لذا بعد از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند). همچنین به دلیل فرموده‌ی رسول الله ﷺ به ابوهریره J که فرمود: «إنَّ المُسلِم لا يَنجُسُ» : (مسلمان، نجس نمی‌شود). بنابراین جایز است که مسلمان با آبی که یک غیر مسلمان ذخیره کرده است وضو بگیرد. همچنین جایز است لباسی که یک غیرمسلمان شسته را بپوشد و غذایی که یک غیرمسلمان پخته را بخورد مگر گوشتی که غیرمسلمان، ذبح کرده باشد ولی اگر ذبح یهود و نصاری باشد حلال است؛ زیرا الله B فرمود: {الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ} [المائدة: ۵] : (امروز، چیزهای پاک برایتان حلال شد. غذای کسانی که کتاب آسمانی دریافت کرده‌اند نیز برایتان حلال است و غذای شما نیز برای آنان حلال است). ابن عباس I می‌گوید: غذای آنان همان حیواناتی است که ذبح می‌کنند.
همچنین ثابت است که رسول الله ﷺ از گوشت گوسفندی که زن یهودی به ایشان هدیه داد، خورد. همچنین دعوت یک یهودی به نان جو و روغن (چربی گوسفند یا شتر) را پذیرفت. عبد الله بن مُغفَّل Ð که در فتح خیبر، مَشکی از چربی را یافت و برداشت را نیز تأیید کرد.
بنابراین از سنت فعلی رسول الله ﷺ و سنت تقریری ایشان، ثابت است که ذبح اهل کتاب، حلال می‌باشد. شایسته نیست که بپرسیم: چگونه ذبح کرده‌اند و آیا نام الله را بر آن گفته‌اند یا خیر؟ زیرا در صحیح بخاری از عایشه È روایت است که: گروهی گفتند: ‌ای رسول الله! برخی افراد برایمان گوشت می‌آورند اما ما نمی‌دانیم که اسم الله را بر آن گفته‌اند یا خیر؟ رسول الله ﷺ فرمود: «سَمُّو اللهَ عَلَیه وَ کُلُوه» : (نام الله را بر آن بگویید و آن را بخورید). عایشه È ‌گفت: این افراد، عهدشان به کفر نزدیک بود، یعنی تازه‌ مسلمان بودند.
احکام فرعی و دقیق بر چنین افرادی که تازه ‌مسلمانان هستند پوشیده می‌ماند و فقط کسانی ‌که در میان مسلمانان زندگی کرده‌اند آن را می‌دانند. با این وجود، باز هم رسول الله ﷺ این سؤال کنندگان را راهنمایی نمود که خودشان به آنچه بر آنان واجب است عنایت ورزند؛ فرمود: «سموا أنتم و کلوا» : (شما نام الله را بگویید و بخورید) یعنی قبل از خوردن غذا (بسم الله) گفته و بخورید؛ اما عملکرد دیگری که تصرف و عملکردش صحیح و معتبر است بر صحیح بودن حمل می‌شود و پرس‌وجو درباره‌ی آن شایسته نیست زیرا این از سخت‌گیری و تندروی است. اگر خود را به این پرسش‌ها ملزم کنیم، خود را بسیار خسته خواهیم کرد زیرا هر غذایی که برایمان آورده می‌شود، احتمال دارد حلال نباشد! هر کسی تو را برای تناول غذا دعوت کند احتمال دارد این غذا غصب‌شده یا دزدی باشد. همچنین احتمال دارد پول آن شخص، حرام باشد یا گوشتی که برایمان آورده، هنگام ذبح این حیوان، نام الله À را بر زبان نیاورده باشد. این از رحمت و لطف الله À است که هرگاه کاری از کسی که اهلیت دارد سر بزند، ظاهر این است که آن کار به صورتی انجام شده که مسئولیت را از دوش برداشته و فرد به خاطر آن دچار گناه نمی‌شود.
دوم: درباره‌ی معاشرت و زندگی با این زن کافر؛ فرد کافر که امید مسلمان شدن وی وجود دارد، اشکالی ندارد که انسان برای معرفی اسلام، بیان خوبی‌ها و برتری‌های اسلام و بیان ضررهای شرک، گناهان و عواقب آن با او نشست و برخاست داشته باشد اما اگر امیدی به مسلمان شدن کافر نباشد، نباید با او نشست و برخاست کرد زیرا این ارتباط، موجب گناه و از بین رفتن غیرت و احساس می‌گردد و چه بسا به محبت و دوست داشتن این کافران بیانجامد در حالی ‌که الله B فرموده است: {لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ} [المجادلة: ۲۲] : (کسانی که به الله و روز قیامت ایمان دارند را چنین نمی‌یابی که با کسی دوستی کنند که با الله و پیامبرش دشمنی کرده است هر چند که این افراد، پدران، فرزندان، برادران یا خویشان آنان باشند. الله در دل‌های این افراد، ایمان را ثبت نموده و آنان را با روحی از جانب خود، یاری نموده است).
دوستی و محبت با دشمنان الله با آنچه بر مسلمان، واجب است منافات دارد زیرا الله B مسلمانان را از این کار نهی نموده و بازداشته است: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ} [المائدة: ۵۱] : (‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یهود و نصاری را به عنوان دوست برنگزینید؛ آنان دوستان یک‌دیگر هستند. کسی از شما‌ که با آنان دوستی کند، جزو آنان است. قطعا الله، افراد ستم‌کار را هدایت نمی‌کند). همچنین فرمود: {يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ} [الممتحنة: ۱] : (‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید که به آنان محبت کنید در حالی که آنان به حق که بر شما نازل شده است، کفر ورزیده‌اند).
تردیدی نیست که هر کافری، دشمن الله و دشمن مؤمنان است؛ زیرا الله B فرموده است: {مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ} [البقرة: ۹۸] : (کسی ‌که دشمن الله، ملائکه‌اش، پیامبرانش و جبرئیل و میکائیل باشد، پس الله دشمن کافران است). بنابراین هر کافری، دشمن الله À است و شایسته نیست که مسلمان با دشمنان الله À دوستی و نشست و برخاست داشته باشد و به آنان محبت کند زیرا این برای دین و منش او خطر بزرگی دارد. از الله B برای همگان هدایت، موفقیت و در امان ماندن از آنچه موجب خشم او می‌شود را خواستاریم.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: أنا معلمة في منطقة بعيدة عن سكن الأهل، تستوجب وظيفتي أن أسكن في سكن المعلمات، الذي خصصته الحكومة لنا، وكان من ضمن المعلمات اللواتي معي في الغرفة نفسها معلمة غير مسلمة، وهي تشاركني في الأكل والشرب، وكذلك في ماء الغسيل؛ لأننا نجلب الماء من الشاطئ ونُخزنه، فأنا أضطر في صلاة المغرب أن أتوضأ من هذا الماء؛ لأنني أخاف الخروج ليلًا إلى النهر، وخاصة أن المنطقة ريفية وموحشة ليلًا، وبقيت على هذه الحال أربع سنوات، فهل صلاتي صحيحة؟ وأيضًا هل معاشرتي لها صحيحة ؟

فأجاب -رحمه الله تعالى-: هذا السؤال تضمن سؤالين:

الأول: عن حكم استعمال الماء المخزن بينكما، أي: بين المرأة السائلة وبين من كانت معها، وهي غير مسلمة. فهذا الماء المخزن طاهر مطهر؛ وذلك لأن بدن الكافر ليس بنجس نجاسة حِسّية، بل نجاسة الكافر نجاسة معنوية؛ لقول الله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلَا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَٰذَا ﴾ [التوبة: ٢٨]. ولقول النبي صلى الله عليه وسلم لأبي هريرة: «إِنَّ الْمُسْلِمَ لَا يَنْجُسُ».

وعلى هذا فيجوز للإنسان أن يتوضأ بالماء الذي خزنه غير المسلم، وكذلك يجوز أن يلبس الثياب التي غسلها غير المسلم، وأن يأكل الطعام الذي طبخه غير المسلم. وأما ما ذبحه غير المسلمين؛ فإن كان الذابح من اليهود والنصارى فذبيحته حلال؛ لقول الله تعالى: ﴿ الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ ﴾ [المائدة: 5]. وقال ابن عباس رضي الله عنهما: طعامهم ذبائحهم.

ولأنه ثبت عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه أكل من الشاة التي أهدتها له اليهودية، وأجاب يهوديًا على إِهَالَةٍ سَنِخَةٍ وخبز شعير، وأقر عبد الله بن مغفل رضي الله عنه على أخذ الجراب من الشحم الذي رُمي به في فتح خيبر.

فثبت بالسنة الفعلية والسنة الإقرارية أن ذبائح أهل الكتاب حلال، ولا ينبغي أن نسأل: كيف ذبحوا؟ ولا هل ذكروا اسم عليه أم لا؟ فقد ثبت في صحيح البخاري عن عائشة رضي الله عنها أَنَّ قَوْمًا قَالُوا: «يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ قَوْمًا يَأْتُونَنَا بِاللَّحْمِ، لَا نَدْرِي أَذَكَرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ أَمْ لَا. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «سَمُّوا اللَّهَ عَلَيْهِ، وَكُلُوهُ». قالت: وكانوا حديثي عهد بكفر. تعني: أنهم جديدو الإسلام.

ومثل هؤلاء قد تخفى عليهم الأحكام الفرعية الدقيقة، التي لا يعلمها إلا من عاش بين المسلمين، ومع هذا أرشد النبي صلى الله عليه وسلم هؤلاء السائلين إلى أن يعتنوا بفعلهم هم بأنفسهم، فقال: «سموا أنتم وكلوا». أي: سموا على الأكل وكلوا، وأما ما فعله غيركم ممن تصرفه صحيح فإنه يحمل على الصحة، ولا ينبغي السؤال عنه؛ لأن ذلك من التعمق والتنطع .

ولو ذهبنا نلزم أنفسنا بالسؤال عن مثل ذلك لأتعبنا أنفسنا إتعابا كثيرًا؛ لاحتمال أن يكون كل طعام قدّم إلينا غير مباحٍ، فإن من دعاك إلى طعام، وقدمه إليك، فإنه من الجائز أن يكون هذا الطعام مغصوبا أو مسروقا، ومن الجائز أن يكون ثمنه حراما، ومن الجائز أن يكون اللحم الذي ذُبح فيه لم يسم الله عليه، وما أشبه ذلك، فمن رحمة الله تعالى بعباده أن الفعل إذا كان قد صدر من أهله فإن الظاهر أنه فُعِلَ على وجه تبرَّأ به الذمة، ولا يلحق الإنسان فيه حرج.

الثاني: عن معاشرة هذه المرأة الكافرة فإن مخالطة الكافرين إن كان يُرجى منها إسلامهم بعرض الإسلام عليهم وبيان مزاياه وفضائله، فلا حرج على الإنسان أن يُخالط هؤلاء ليدعوهم إلى الإسلام ببيان مزاياه وفضائله، وبيان مضار الشرك وآثامه وعقوباته.

وإن كان الإنسان لا يرجو من هؤلاء الكفار أن يسلموا فإنه لا يُعاشرهم؛ لما تقتضيه معاشرتهم من الوقوع في الإثم، فإن المعاشرة تذهب الغيرة والإحساس، وربما تجلب المودة والمحبة لأولئك الكافرين، وقد قال الله -عز وجل-: ﴿ لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ ﴾ [المجادلة: ٢٢].

ومودة أعداء الله ومحبتهم وموالاتهم مخالفة لما يجب على المسلم، فإن الله -سبحانه وتعالى- قد نهى عن ذلك فقال: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴾ [المائدة: ٥١] وقال الله تعالى: ﴿ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ ﴾ [الممتحنة: ١].

ولا ريب أن كل كافر هو عدو الله وعدو للمؤمنين، قال الله تعالى: ﴿ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴾ [البقرة: ٩٨]. فكل كافر هو عدو الله ، ولا يليق بمؤمن أن يُعاشر أعداء الله -عز وجل- وأن يُوادَّهم ويحبهم؛ لما في ذلك من الخطر العظيم على دينه وعلى منهجه. نسأل الله للجميع الهداية والتوفيق، والعصمة مما يغضبه.

مطالب مرتبط:

(۱۳۰۴) حکم استفاده از آب متغیّر در مسجد متروکه

وضو با آن آبی که به خاطر ماندگاری تغییر کرده است، ایرادی ندارد. این آب، پاک است هر چند که تغییر کرده باشد؛ زیرا به خاطر درآمیختن با چیز خارج از خودش تغییر نکرده بلکه تغییرش به خاطر ماندگاری زیاد است و این اشکالی ندارد...

ادامه مطلب …

(۱۳۱۰) حکم آبی که سگ و گوسفند از آن می‌نوشند

این آب، پاک است و تفاوتی ندارد که به مقدار دو قله برسد یا خیر؛ مگر این ‌که طعم، رنگ یا بویش با نجاست، تغییر کند که در این صورت، نجس می‌شود....

ادامه مطلب …

(۱۳۱۴) حکم وضو گرفتن از آب متغیر در برکه‌های مجاور مساجد

اگر این آب که در برکه وجود دارد، راکد است و جریان ندارد، رسول الله ﷺ از غسل نمودن در آن، نهی نموده...

ادامه مطلب …

(۱۳۱۳) حکم استفاده هم‌زمان از آب حوض مسجد برای غسل، وضو و قضای حاجت

رسول الله ﷺ مسلمانان را از غسل کردن در آب راکد یا دائم که جریان ندارد، نهی و منع نموده است. بنابراین به این افراد می‌گوییم: در این آب، غسل نکنید و برای غسل کردن، با ظرف یا با دستانتان از آن آب بردارید...

ادامه مطلب …

(۱۳۰۳) حکم وضو گرفتن با آب راکد و تغییر یافته در مناطق فاقد آب جاری

وضو گرفتن و غسل کردن با این آب که مدت طولانی باقی مانده و رنگش تغییر کرده است، جایز می‌باشد...

ادامه مطلب …

(۱۳۰۷) حکم وضو با آب زمزم

واجب است که از این آب (آب زمزم) برای وضو گرفتن استفاده کند و تا وقتی که این آب وجود دارد، جایز نیست که تیمم کند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه