سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۷۳۱) آیه رجم و سنگسار در قرآن

(۷۳۱) سوال: خطبه‌ای از عمر بن خطاب رضی الله عنه خواندم که در آن می‌گوید: «همانا الله تعالی محمدﷺ را به حق مبعوث کرد، و بر او قرآن را نازل نمود، پس در بین آیاتی که الله بر او نازل کرد، آیه‌ی رجم (سنگسار) بود که ما آن را خوانده و حفظ کرده و فهمیدیم. پس رسول اللهﷺ سنگسار کرد، و ما نیز بعد از ایشان سنگسار کردیم. اما بیم آن دارم که زمانی طولانی بر مردم بگذرد، و کسی بگوید: ما رجم را در قرآن نمی‌یابیم، و در نتیجه به دلیل ترک یکی از فرایضی که الله نازل کرده گمراه شوند. بدانید که سنگسار حقی است که در قرآن نازل شده…». [۱] به همین خاطر من به دنبال آیه‌ی رجم گشتم و آن را در کتاب بلوغ المرام پیدا کردم، که الله تعالی فرموده: (الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إذَا زَنَيَا فَارْجُمُوهُمَا) : پیرمرد و پیرزنی را که زنا نمودند، سنگسار نماييد). عجیب اینجاست که این آیه چنان که عمر بن خطاب رضی الله عنه در این خطبه‌اش بیان نمود، در قرآن وجود ندارد. حالا سؤال این است که: چه کسی آن را از قرآن خارج کرده و علت آن چیست؟ آیا خواندن آن گناه است؟ همچنین در چه سوره‌ای بوده و آیات قبل و بعد آن چه بوده‌اند؟

جواب:

حدیثی که سائل از عمر بن خطابJ بیان نمود، در صحیحین آمده و این آیه در قرآن نازل شده و صحابه رضی الله عنهم آن را خوانده و حفظ کرده‌اند و در زمان پیامبرﷺ و خلفای بعد از ایشان، تطبیق داده شده و بدون شک، حق است. اما این یکی از آیاتی است که لفظ آن منسوخ شده و حکم آن باقی مانده و اهل علم بیان کرده‌اند که نسخ در قرآن سه نوع است:

اول: نسخی که حکم را منسوخ کرده اما لفظش باقی مانده که بیشترین نسخ موجود در قرآن از این نوع است.

دوم: آنچه لفظش منسوخ شده، اما حکمش باقی مانده است.

سوم: آنچه که هم لفظ و هم حکمش منسوخ شده‌اند.

مثال نوع اول: فرموده‌ی الله تعالی است: {إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ} [انفال: ۶۵]: (هرگاه بيست نفر شکيبا (و ورزيده و قوی الايـمان) از شما باشند بر دويست نفر غلبه می‌کنند و اگر از شما صد نفر باشند، بر هزار نفر از کافران غلبه می‌کنند، به خاطر اين کـه کـافران گـروهی‌اند کــه نمی‌فهمند} که در آیه‌ی بعدی آن را منسوخ کرده و فرموده: {الْآنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنْكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا أَلْفَيْنِ} [انفال: ۶۶]: (هم اينک الله برای شما تخفيف قائل شد و دانست که در شما ضعفی است، اگـر از شما صد نفر شکيبا باشند، بر دويست نفر غلبه مـی‌کنند و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر). این آیه‌ای است که حکم آن منسوخ شده و لفظش باقی مانده است. باقی ماندن لفظ برای این بوده تا به امت یادآوری کند که الله تعالی چه تخفیفی به آنان عطا فرموده. علت دیگر نیز این است که با تلاوت آن، به انسان ثواب برسد.

اما نوع دوم: که لفظ آن منسوخ شده ولی حکمش باقی مانده – مانند آیه‌ی رجم – که حکم آن تا روز قیامت باقی است. قبلا در قرآن وجود داشت و خوانده می‌شد، اما لفظ آن منسوخ شد، که حکمت از نسخ لفظ آن – والله اعلم – بیان فضیلت این امت بر امت یهود است که آیه‌ی رجم را که در کتاب آسمانی‌شان موجود است، کتمان کردند، یا خواستند کتمان کنند. داستانش این است که آنها نزد رسول اللهﷺ آمدند تا در قضیه‌ی مرد و زنی یهودی که مرتکب فاحشه شدند، بین آنها قضاوت نماید. پس تورات را آورده و قاری آنها دستش را بر آیه‌ی رجم گذاشت تا اینکه عبدالله بن سلام گفت: «دستت را بردار».[۲] پس سنگسار زنا کار در امت یهود، در تورات، هم لفظ و هم حکمش ثابت بود و آنها تلاش کردند آن را پنهان کرده و به آن عمل نکنند. این آیه با وجود اینکه از نظر لفظی، سنگسار شدن زناکار را ثابت می‌کند، قرائتش نسخ شده، اما حکمش نسخ نشده و امت اسلامی این حکم را تطبیق می‌دهد که خود دلالت بر فضیلت این امت و گردن نهادنشان به امر الله تعالی و حیله نکردن برای باطل کردن احکام شریعت است.

این حکمتی است که از نسخ لفظ این آیه به نظرم می‌رسد، هر چند روایت شده که حکم مورد اشاره در سوال یعنی سنگسار کردن پیرمرد و پیرزن زانی، با حکمی که الان ثابت است، مطابقت ندارد؛ زیرا حکم سنگسار که الان به آن عمل می‌شود، بستگی به این دارد که شخص زناکار ازدواج کرده باشد یا خیر و ربطی به پیر بودنش ندارد. در حالی که آیه – در صورتی که صحت داشته باشد – حکم را معلق به پیر بودن شخص زناکار کرده نه همسر داشتنش. بین این دو مساله فرق وجود دارد: ممکن است پیرمردی زنا کرده، ولی ازدواج نکرده باشد و با این حال، سنگسار نمی‌شود، اما مقتضای آیه این است که باید سنگسار شود، چون پیر است. نیز ممکن است کسی که زنا کرده، جوانی باشد که همسر دارد و با این حال، سنگسار می‌شود. در حالی که مقتضای آیه – در صورتی که صحت داشته باشد – این است که نباید سنگسار شود. به همین خاطر این آیه: «الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة نکالا من الله والله عزیز حکیم : پیرمرد و پیرزن وقتی زنا کردند آنها را سنگسار کنید؛ به عنوان تنبیهی از جانب الله، و الله عزیز و حکیم است)، اگر چه در کتاب‌های سنن و مسند و ابن حبان آمده، اما من در صحت آن در تردید دارم؛ چون حدیث عمر رضی الله عنه که به آیه‌ی رجم اشاره دارد، می‌گوید: «و رجم حق ثابتی در قرآن است بر کسی که زنا کرده در حالی که همسر دارد».[۳] مقتضای این روایت که در صحیحین آمده، این است که آیه‌ی نسخ شده، حکم سنگسار را متعلق به همسردار بودن قرار داده، نه پیر بود. به همین خاطر باید مواظب بود و نگفت که آیه‌ی نسخ شده، با لفظ «الشیخ والشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة : پیرمرد و پیرزن وقتی زنا کردند حتما سنگسارشان کنید»، است؛ زیرا اثبات اینکه لفظ آیه‌ی نسخ شده این است، به معنی این است که این سخن کلام الله است، در حالی که کلام الله تعالی حکم ثابت شرعی را مقید به همسردار بودن کرده، نه پیر بودن، که در حدیث وارد شده در صحیحین از عمر رضی الله عنه نیز نشان می‌دهد که آیه‌ی منسوخ شده، حکم را به همسردار بودن مقید کرده و نه پیر بودن. به هر حال در دل و قلب من نسبت به صحت این لفظ یعنی آیه‌ی منسوخ شده با لفظ شیخ و شیخة، تردید وجود دارد و نمی‌توانم با اطمینان بگویم که لفظ آیه همین بوده که بعدا نسخ شده، چون همان طور که اشاره کردیم با حکم شرعی ثابتی که الان اجرا می‌شود، تطابق ندارد. همچنین با حدیث ثابت در صحیحین نیز مطابق نیست که آیه‌ی نسخ شده را در مورد زناکاری می‌داند که همسر دارد. بنا بر این نسبت به صحت آن در قلب تردید وجود دارد.

اما اینکه در سوالش گفت: در قرآن گشته و این آیه را پیدا نکرده، راست می‌گوید. چون این آیه در قرآن وجود ندارد. اما اینکه این آیه در چه سوره‌ای بوده؟ در صحیح ابن حبان آمده که در سوره‌ی احزاب بوده است. والله اعلم. آیا در سوره‌ی احزاب بوده یا در سوره‌ی نور؟ الله اعلم؛ چون در صحت حدیث، تردید وجود دارد. خلاصه اینکه در مورد روایت: «الشیخ و الشیخة إذا زنیا فارجموهما البتة» گر چه در سنن و مسند امام احمد و صحیح ابن حبان مشهور و معروف است، اما در قلب من به دو دلیل نسبت به صحت آن تردید وجود دارد:

اول: مخالف با حکم شرعی ثابت است که حکم را به همسردار بودن مقید کرده نه پیر بودن.

دوم: لفظی که از عمر رضی الله عنه در صحیحین آمده ذکر می‌کند که سنگسار برای زناکاری است که همسر دارد. پس مقتضای روایت این است که آیه‌ی نسخ شده، حکم را به همسر دار بودن مقید کرده، نه پیر بودن و این دلالت بر ضعف حدیث قبلی می‌کند و باید در مورد آن اطمینان حاصل نمود.

این دومین نوع از نسخ بود: نسخی که لفظش منسوخ شده و حکمش باقی مانده است.

سوم: آنچه که هم لفظ و هم حکم، هر دو نسخ شده‌اند. مثال آن حدیث ام المومنین عایشه رضی الله عنها در صحیح مسلم است که می‌گوید: «از جمله آیاتی که در قرآن نازل شده بود این بود که ده بار شیر دادن، سبب محرمیت می‌شود، سپس نسخ شده و تبدیل به پنج بار شد»،[۴] که این ده مرتبه هم لفظ و هم حکمش منسوخ شده و حکم ثابت شده در این مورد، پنج بار شیر خوردن است.

***

[۱] صحیح بخاری: کتاب الحدود، باب الإعتراف بالزنی، حدیث شماره (۶۸۲۹). صحیح مسلم: کتاب الحدود، باب رجم الثیب الزانی، حدیث شماره (۱۶۹۱)، از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما با این لفظ: «إِنَّ اَللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا بِالْحَقِّ، وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ اَلْكِتَابَ، فَكَانَ فِيمَا أَنْزَلَ اَللَّهُ عَلَيْهِ آيَةُ اَلرَّجْمِ. قَرَأْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا، فَرَجَمَ رَسُولُ اَللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ، فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ: مَا نَجِدُ اَلرَّجْمَ فِي كِتَابِ اَللَّهِ، فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اَللَّهُ، وَإِنَّ اَلرَّجْمَ حَقٌّ فِي كِتَابِ اَللَّهِ …»

[۲] صحیح بخاری: کتاب المناقب، باب قول الله تعالی: یعرفونه کما یعرفون أبنائهم و إنّ فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون. حدیث شماره (۳۶۳۵). صحیح مسلم: کتاب الحدود، باب رجم الیهود أهل الذمة فی الزنی، حدیث شماره (۱۶۹۹). از عبدالله بن عمر رضی الله عنهما با این لفظ: «إرفع یدک».

[۳] صحیح بخاری: کتاب الحدود، باب الإعتراف بالزنی، حدیث شماره (۶۸۲۹). صحیح مسلم: کتاب الحدود، باب رجم الثیب الزانی، حدیث شماره (۱۶۹۱)، از عبدالله بن عباس رضی الله عنهما با این لفظ: « وَإِنَّ الرَّجْمَ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أَحْصَنَ».

[۴] صحیح مسلم: کتاب الرضاع، باب التحریم بخمس رضعات، حدیث شماره: (۱۴۵۲) از ام المومنین عایشه رضی الله عنها با این لفظ: «‌كَانَ ‌فِيمَا ‌أُنْزِلَ مِنَ الْقُرْآنِ عَشْرُ رَضَعَاتٍ مَعْلُومَاتٍ يُحَرِّمْنَ، ثُمَّ نُسِخْنَ بِخَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: قرأت خُطبةً لعمر بن الخطاب: «إن الله بعث محمدًا بالحق، وأنزل عليه الكتاب، فكان فيهما أَنْزَلَ الله عليه آيةُ الرَّجْمِ، قرأناها ووعيناها وعقلناها، فَرَجَمَ رسول الله صلى الله عليه وسلم ورجمنا بعده، فأخشى إن طال بالناس زمان أن يقول قائل: ما نجد الرجمَ في كتاب الله، فَيَضِلَّ بِتَرْكِ فريضة أنزلها الله، وإن الرَّجْمَ حَقٌّ في كتاب الله تعالى … ) إلى آخر الخطبة. فبحثت عن آية الرجم، فوجدتها في كتاب (بلوغ المرام) ص۲۷۱، وهي قوله تعالى: الشَّيْخُ وَالشَّيْخَةُ إِذَا زَنَيَا فَارْجُوهُمَا. والْعَجَبُ أن هذه الآيةَ لا توجد في الكتاب كما قال عمر بن الخطاب في خطبته هذه، والسؤال: من الذي خَرَّجَهَا في الكتب، وما السبب؟ وهل هناك جُناح في قراءتها؟ وفي أي سورة كانت؟ وما الآية التي كانت قبلها، والآية التي بعدها؟

فأجاب -رحمه الله تعالى -: هذا الحديث الذي ذكره السائل عن عمر رضي الله عنه ثابت عنه في الصحيحين، وأن الآية نزلت في كتاب الله، وقرأها الصحابة وَوَعَوْهَا وحفظوها، وطبقت في عهد النبي صلى الله عليه وسلم وعهد الخلفاء بعده، وهي حق بلا شك، لكن هذه الآية مما نُسِخَ لَفْظُهُ وَبَقِيَ معناه، وقد ذَكَرَ أَهْلُ الْعِلْمِ أَن النَّسْخَ في كتاب الله ينقسم إلى ثلاثة أقسام: الأول : ما نُسِخَ حُكْمُهُ وَبَقِيَ لَفْظُهُ، وهذا أكثر ما وقع في القرآن.

والثاني: ما نُسِخَ لَفْظُهُ وَبَقِيَ حُكْمُهُ.

والثالث: ما نُسِخَ لَفْظُهُ وَحُكْمُهُ.

فَمِثَالُ الأولِ: قَوْلُهُ تعالى: ﴿ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَبِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِائَةٌ يَغْلِبُوا أَلْفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَفْقَهُونَ ﴾ [الأنفال: ٦٥] ثم قال بعدها ناسخا لها: ﴿ الْكَنَ خَفَّفَ اللَّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِائَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُوا الفين ﴾ [الأنفال: ٦٦] . فهذا نُسِخَ حُكْمُهُ وَبَقِيَ لَفْظُهُ، بَقِيَ لَفْظُهُ تَذْكِيرًا للأمة بما أنعم الله عليهم من التخفيف، وكذلك إبقاء لثوابه بتلاوته.

أما القسم الثاني: – وهو ما نُسِخَ لَفْظُهُ وَبَقِيَ حُكْمُهُ – فَمِثْلُ هذه الآية – آية الرجم – فَإِنْ حُكْمَهَا باقٍ إلى يوم القيامة، وكانت مقروءة وموجودة، لكنها نُسِخَ لَفْظُهَا. والحِكْمَةُ في نَسْحَ لَفْظها – والله أعلم – بيان فضل هذه الأمة على الأمة اليهودية التي كتمت أو- حاولت أن تكتم ما كان موجودًا في كتابها وهي آية الرجم، حينما جاؤوا إلى النبي صلى الله عليه وسلم يستفتونه في قضية اليهوديين حينما زنى رجل بامرأة منهم، فجاؤوا بالتوراة ، وَوَضَعَ القارئ يَدَهُ على آية الرَّجْمِ، حتى قال عَبْدُ الله بن سَلَام: ارفع يدك». فالأُمَّة اليهودية كان رَجْمُ الزاني ثابتا عندها في التوراة لفظاً وَحُكْمًا، فحاولوا كَتْمَهُ وعدم العمل به. هذه الآية نسخ

لفظ تلاوتها الذي يُثْبِتُ رَجُمَ الزاني، لكن الأمة الإسلامية طبقت هذا الحكم على الرغم من كون اللفظ منسوخًا، مما يدل على فضلها وعلى امتثالها لأمر الله عز وجل، وعدم تحايلها على إبطال شريعته.

هذا هو الذي يظهر لي من الحكمة في نسخ لفظها، وإن كان قد رُوي أن الحكمة هي أن الآية التي أشار إليها الأخ في السؤال، وهي: «الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما لا تطابق الحكم الثابت الآن؛ لأن الحكم الثابت الآن مُعَلَّقٌ بالإحْصَانِ لا بالشيخوخة، والآية إن صحت الشيخ والشيخة- تُعَلِّقُ الحكم بالشيخوخة لا بالإحصان وبينهما فرق فقد يكون الشيخ غير محصن -يعني: لم يتزوج- ومع ذلك لا يُرجم، ومقتضى الآية أن يرجم لأنه شيخ، وقد يكون الْمُحْصَنُ شَابًّا فيُرجم ، ومقتضى الآية إن صحت أنه لا يُرجم، ولذلك هذه الآية: الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزيز حكيم، في القلب من صحتها شيء، وإن كانت قد وردت في السنن، وفي المسند، وفي ابن حبان، لكن في القلب منها شيء؛ لأن حديث عمر رضي الله عنه الذي أشار إلى آية الرجم قال: وإن الرجم حق ثابت في كتاب الله على من زنى إذا أحصن». فمُقْتَضَى هذا اللفظ الثابت في الصحيحين أن الآية المنسوخة قد عَلَّقَتِ الحكم بالإحصان لا بالشيخوخة، ولهذا يجب التَّحَرُّزُ من القول بأن الآية المنسوخة بهذا اللفظ، أي بلفظ : الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة؛ لأن إثبات أن هذه هي الآية المنسوخة معناها إثبات أنها من كلام الله، وكلام الله -سبحانه وتعالى- حسب الحكم الشرعي الثابت الآن مُقَيَّد بالإخصان لا بالشيخوخة، وهو في الحديث الذي في الصحيحين عن عمر يدل أيضًا على أن الآية المنسوخة قد عَلَّقَتِ الحكم بالإحصان لا بالشيخوخة. وعلى كل حال، في نفسي وفي قلبي شيء من صحة هذا اللفظ، أي: لفظ الآية التي كانت منسوخة، وهي أن لفظها الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة نكالا من الله والله عزيز حكيم. فلا أستطيع أن أجزم بأن هذه هي الآية، أي: إن هذا هو لفظها؛ لأنها كما أشرنا إليه – لا تطابق الحكم الشرعي الثابت الآن، ولا تطابق أيضًا الحديث الثابت في الصحيحين أن الآية المنسوخة على من زنى إذا أحصن، ففي القلب من صحتها شيء.

أما قول الأخ: إنه لم يجدها ،فَصَدَقَ فهي غير موجودة في المصحف. وأما أين السورة التي ذُكِرَتْ فيها؟ ففي صحيح ابن حبان أنها كانت في سورة الأحزاب، والله أعلم بذلك، هل هي في سورة الأحزاب أو في سورة النور؟ الله أعلم؛ لأن الحديث يجب النظر فيه. والخلاصة أن قوله: الشيخ والشيخة إذا زنيا فارجموهما البتة، وإن كان مشهورًا ومعروفًا في السنن، ومسند الإمام أحمد، وصحيح ابن حبان، فإن في نفسي من صحته شيئًا:

أولا: لأنه يخالف الحكم الشرعي الثابت، إذ الحُكْمُ مُعَلَّقٌ بالإحصان لا بالشيخوخة.

ثانيا: أن لفظ حديث عمر الثابت في الصحيحين ذكر أن الرجم على من زنى إذا أحصن، فمقتضى ذلك أن الآية المنسوخة تُعَلَّقُ الحكم بالإحصان لا بالشيخوخة، وهذا مما يدل على ضعف هذا الحديث المروي، فيجب التثبت فيه. فهذا هو القسم الثاني من المنسوخ ما نسخ لفظه وبقي حكمه.

الثالث: ما نُسِخَ لَفْظُهُ وَحُكْمُهُ، ومَثَلُوا له بحديث عائشة رضي الله عنها الثابت في صحيح مسلم: «كان فيما أنزل من القرآن عشر رضعات معلومات يُحرمن»، فإن هذه العشر نُسِخَتْ لفظا وحُكْما، ثم استقر الحكم على خَمْسٍ مَعْلُومَاتٍ.

مطالب مرتبط:

(۷۳۰) آیات ناسخ و منسوخ کدامند

 (۷۳۰) سوال: آیات ناسخ ومنسوخ کدام‌ها هستند؟ جواب: نمی‌شود اینجا به همه‌ی آنها اشاره کرد و نیاز به یک مجلس علمی دارد. اما مساله‌ای که وجود دارد: برخی از اهل علم در مساله‌ی نسخ، تساهل به خرج می‌دهند؛ در مساله‌ای که آیه برای تخصیص آمده، می‌گویند نسخ است در حالی که چنین نیست. گر چه […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه