سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۳۸۹) حکم سوگند خوردن به پیامبر

(۳۸۹) سوال: حکم سوگند به پیامبر یا سوگند به امانت چیست؟

جواب:

سوگند به پیامبر ﷺ نوعی از شرك است زیرا سوگند: تأکید کردن چیزی با ذکر شخص یا ذاتی بزرگ و معظّم است؛ گویا شخصی که سوگند یاد کرده می‌گوید‌‌: بر این چیز تأکید می‌کنم چنان که این شخصی که به او سوگند یاد می‌کنم را بزرگ می‌دانم و تعظیم می‌کنم. بدین خاطر است که سوگند و قسَم، مخصوص الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است لذا جایز نیست به پیامبر، جبرئیل، فرزندان و… دیگر مخلوقات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سوگند یاد کرده و قسَم بخورید. رسول الله ﷺ فرمود: «مَن كانَ حالِفًا فَلْيَحْلِفْ باللَّهِ، وَإلّا فَليَصْمُتْ»: (کسی ‌که سوگند می‌خورد، باید به الله سوگند یاد کند و در غیر این صورت، باید سکوت کند).

سوگند به امانت نیز جایز نیست زیرا سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ است و از رسول الله ﷺ روایت شده که فرموده است: «مَن حَلَفَ بِالأَمَانَةِ فَلَيسَ مِنَّا»: (هر کس به امانت سوگند یاد کند، از ما نیست) گاهی انسان می‌گوید: (به امانت من) که منظورش عهد و پیمان و بر عهده گرفتن است نه سوگند؛ منظورش قسَم نیست که بگوید: (به امانتم سوگند که به عهدم وفا می‌کنم یا به ذمت و عهده‌ام سوگند که وفا می‌کنم) بلکه منظورش پایبندی و وفا به عهد است و قصد تعظیم امانت یا ذمت و عهده را ندارد که از این مسئله فقط برای احتیاط نهی می‌شود زیرا بیم آن می‌رود که افرادی که به امانت یا ذمت، قسَم می‌خورند از وی الگو نگیرند؛ هر چند می‌دانم که در اصل، وقتی عوام می‌گویند: (به ذمت و عهده‌ام که چنین و چنان می‌کنم) منظورشان عهد و پیمان است نه سوگند خوردن به ذمت و عهده.

***


این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل من الرياض: ما حكم الحلف بالنبي أو الأمانة؟

فأجاب – رحمه الله تعالى : الحلف بالنبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- نوع من الشرك؛ لأن الحلف تأكيد الشيء بذكر معظم، فكأن الحالف يقول: أؤكد هذا الشيء، كما أعظم هذا المحلوف به. ولذلك كان القسم خاصا بالله عز وجل، فلا يجوز أن تحلفوا بالنبي، ولا بجبريل، ولا بالأولاد، ولا بغير ذلك من مخلوقات الله تبارك وتعالى ، قال النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «مَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللَّهِ، وَإِلَّا فَلْيَصْمُتْ».

والحلف بالأمانة كذلك لا يجوز؛ لأنه حلفٌ بغير الله، وقد روي عن نبي صلى الله عليه وسلم أنه قال: «مَنْ حَلَفَ بِالْأَمَانَةِ فَلَيْسَ مِنَّا». لكن أحيانًا يقول الإنسان: بأمانتي. ويقصد بذلك العهد والذمة، ولا يقصد اليمين، فيقول: بأمانتي لأوفين لك. أو : بذمتي لأوفين لك. والمقصود بذلك الالتزام، لا تعظيم الأمانة، ولا تعظيم الذمة، فهذا لا ينهى عنه إلا احتياطا، خوفًا من أن يقتدي به من يحلف بالأمانة، أو الذمة والذي أعرف من أصل العوام في قولهم: بذمتي لأفعلن كذا. أنهم يريدون بذلك العهد، لا الحلف بالذمة.

مطالب مرتبط:

(۳۹۰) حکم سوگند به جایگاه و منزلت پیامبرﷺ

اگر انسان بگوید: (سوگند به پیامبر که چنین و چنان می‌کنم) یا (سوگند به پیامبر که چنین و چنان بوده است) این سوگند به رسول الله ﷺ است که حرام و شرک اصغر است بلکه اگر کسی که سوگند یاد می‌کند معتقد باشد پیامبر ﷺ جایگاهی همانند پروردگار سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دارد، مرتکب شرک اکبر شده که او را از اسلام خارج می‌کند....

ادامه مطلب …

(۳۸۶) سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى

سوگند به غیر الله و صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ حرام و نوعی از شرك است...

ادامه مطلب …

(۳۸۸) حکم سوگند با عبارت “وَحَياة الله یعنی: قسَم به زندگانی الله”

سوگند به حیات و زندگانی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درست است؛ زیرا سوگند باید به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، اسمی از اسم‌هایش یا صفتی از صفت‌هایش باشد که (حیات و زندگانی) یکی از صفات الله است...

ادامه مطلب …

(۳۸۲) حکم سوگند به غیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى

بله سوگند به غیر الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شرک است...

ادامه مطلب …

(۳۹۱) حکم سوگند خوردن شرکی طبق عادت

سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شرك است؛ تفاوتی ندارد که این سوگند به پیامبر، یکی از فرشتگان، یکی از اولیاء، پدر، مادر، رئیس، وطن یا هر مخلوق دیگری باشد..

ادامه مطلب …

(۳۹۲) حکم سوگند خوردن هنگام معامله و خرید و فروش

سوگند به پیامبر ﷺ، صفاتشان یا هر مخلوق دیگری حرام و نوعی از شرك است؛ لذا هرگاه کسی‌ به پیامبر ﷺ قسَم بخورد و بگوید: (به پیامبر قسَم یا سوگند به پیامبر) یا به کعبه، جبرئیل، اسرافیل یا دیگر مخلوقات سوگند یاد کند، از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و پیامبرش سرپیچی کرده و مرتکب شرک شده است....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه