سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۳۸۸) حکم سوگند با عبارت “وَحَياة الله یعنی: قسَم به زندگانی الله”

(۳۸۸) سوال: حکم سوگند با عبارت “وَحَياة الله؛ یعنی: قسَم به زندگانی الله” چیست؟ آیا اشکالی دارد؟

جواب:

سوگند به حیات و زندگانی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ درست است؛ زیرا سوگند باید به الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ، اسمی از اسم‌هایش یا صفتی از صفت‌هایش باشد که (حیات و زندگانی) یکی از صفات الله است؛ لذا اگر شخصی بگوید: (سوگند به حیات الله که چنین و چنان می‌کنم) سوگندش جایز است و منعقد می‎‌شود.

 اما سوگند خوردن به حيات پیامبر، حيات وليّ، حيات خليفه یا حیات هر بزرگی غیر از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ شرک و نافرمانی از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و پیامبرش ﷺ است که صاحبش گناه کار است؛ زیرا پیامبر ﷺ فرمود: «مَن حَلَفَ بغيرِ اللهِ فقد كَفَرَ أو أَشرَكَ»: (هر کس به غیر الله سوگند یاد کند، کفر یا شرک ورزیده است) همچنین فرمود: «لا تَحْلِفُوا بآبائِكُمْ وَمَن كانَ حالِفًا فَلْيَحْلِفْ باللَّهِ»: (به پدرانتان سوگند یاد نکنید؛ کسی ‌که سوگند یاد می‌کند، باید به الله سوگند یاد کند).

می‌شنویم که بسیاری از مردم می‌گویند: سوگند به پیامبر، سوگند به جان پیامبر و سوگند به حیات پیامبر که چنین و چنان می‌کنم و ادعا می‌کنند که این سوگندها بدون قصد بر زبانشان جاری می‌شود؛ می‌گوییم: حتی در این حالت نیز زبانت را عادت بده که به هیچ کس غیر از الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ سوگند یاد نکنی و خودت را از سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ منع کن. دوست دارم برای برادرانم بیان نمایم که شایسته نیست زیاد سوگند یاد کند؛ زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {واحفظوا أيمانكم} [المائده: ۸۹]: (سوگندهایتان را نگاه دارید) برخی از اهل علم در تفسیر این آیه گفته‌اند: (یعنی: زیاد سوگند یاد نکنید). اگر انسان بخواهد برای چیزی در آینده سوگند یاد کند باید بگوید: (إن شاء الله) زیرا گفتن این عبارت، دو فایده دارد:

فایده‌ی اول: این کار باعث آسان شدن کاری که بر آن سوگند یاد کرده و به دست آمدن مقصود می‌شود؛ دلیل این مسئله نیز داستان پیامبر سليمان ﷺ است که فرمود: «لَأَطُوفَنَّ اللَّيْلَةَ عَلَى سَبْعِينَ امْرَأَةٌ، كُلُّهُنَّ تَأْتِي بِغُلَامٍ يُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَقَالَ لَهُ صَاحِبُهُ – أَوِ الْمَلَكُ: قُلْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ، فَلَمْ يَقُلْ وَنَسِيَ، فَلَمْ تَأْتِ وَاحِدَةٌ مِنْ نِسَائِهِ إِلَّا وَاحِدَةٌ جَاءَتْ بِشِقٌ غُلَامٍ»: (به الله سوگند که امشب با هفتاد زن همبستر می‌شوم و هر کدامشان یک پسر به دنیا می‌آورد که در راه الله بجنگد. همراه وی یا فرشته‌ به او گفت: (بگو: إن شاء الله) اما فراموش کرد و نگفت؛ لذا هیچ کدام از همسرانش فرزندی به دنیا نیاورد مگر یک زن که نصف یک پسر به دنیا آورد) رسول الله ﷺ فرمود: «وَلَو قالَ: إنْ شاءَ اللَّهُ لَمْ يَحْنَثْ، وكانَ دَرَكًا له في حاجَتِهِ»: (اگر ان شاء الله گفته بود قسم‌گیر نمی‌شد و به هدف خود می‌رسید).

فایده‌ی دوم: اگر آن کار را انجام نداد، کفاره بر او واجب نمی‌شود؛ یعنی اگر قسَم خورد که کاری را انجام دهد اما آن را انجام نداد قسم‌گیر نمی‌شود (یعنی کفاره بر او واجب نمی‌شود) زیرا پیامبر ﷺ فرمود: «مَن حَلَفَ عَلى يَمينٍ فَقَالَ: إنْ شَاءَ اللهُ فلاَ حِنثَ عَلَيهِ»: (هر کس سوگند یاد کند و بگوید: (إن شاء الله) قسم‌گیر نمی‌شود).

***


این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل من الأردن: أسأل عن حكم هذا الحلف: وحياة الله لأعملن كذا. فهل في هذا شيء؟

فأجاب -رحمه الله تعالى-: الحلف بحياة الله حلفٌ . لأن الحلف صحيح؛ يكون بالله، أو بأي اسم من أسماء الله، أو بصفة من صفات الله، والحياة صفةٌ من صفات الله، فإذا قال: وحياة الله لأفعلن كذا وكذا. كان يمينا منعقدة جائزة.

وأما إذا حلف بحياة النبي، أو بحياة الولي، أو بحياة الخليفة، أو بحياة أي معظم سوى الله عز وجل، فإن ذلك من الشرك، وفيه معصية الله -عز وجل – ورسوله، وفيه إثم؛ لقول النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ الله فَقَدْ كَفَرَ وَأَشْرَكَ». ولقول النبي صلى الله عليه وسلم: «لَا تَحْلِفُوا بِآبَائِكُمْ، وَمَنْ كَانَ حَالِفًا فَلْيَحْلِفْ بِاللَّهِ. وإنا نسمع كثيرًا من الناس يقول: والنبي لأفعلن كذا، وحياة النبي لأفعلن كذا. ويدعي أن هذا مما يجري على لسانه بلا قصد. فنقول: حتى في هذه الحال عود لسانك ألا تحلف إلا بالله -عز وجل-، واحبس نفسك عن الحلف بغير الله.

ثم إنه بهذه المناسبة أود أن أبين لإخواني المستمعين أنه لا ينبغي للإنسان أن يكثر الأيمان؛ لأن بعض أهل العلم فسر قول الله تعالى: ﴿ وَاحْفَظُوا أيمنكُمْ ﴾ [المائدة: ۸۹]. بأن المراد: لا تكثروا الحلف، وإذا قدر أن الإنسان حلف على شيء مستقبل فليقل: إن شاء الله لأنه إذا قال: إن شاء الله. كان في ذلك فائدتان عظيمتان:

الفائدة الأولى: أن هذا من أسباب تيسير الأمر الذي حلف عليه، وحصول مقصوده.

ودليل ذلك قصة سليمان النبي – عليه الصلاة والسلام- حين قال: «لَأَطُوفَنَّ اللَّيْلَةَ عَلَى سَبْعِينَ امْرَأَةٌ كُلُهُنَّ تَأْتِي بِغُلَامٍ يُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ، فَقَالَ لَهُ صَاحِبُهُ – أَوِ الْمَلَكُ : قُلْ : إِنْ شَاءَ اللهُ، فَلَمْ يَقُلْ وَنَسِيَ، فَلَمْ تَأْتِ وَاحِدَةٌ مِنْ – نِسَائِهِ إِلَّا وَاحِدَةٌ جَاءَتْ بِشِقِّ غُلَامٍ». قال النبي صلى الله عليه وسلم: «وَلَوْ قَالَ: إِنْ شَاءَ اللَّهُ. لَمْ يَحْنَتْ، وَكَانَ دَرَكًا لَهُ فِي حَاجَتِهِ».

الفائدة الثانية: أنه لو لم يفعل فلا كفارة عليه.

أي: لو حلف أن يفعل شيئًا فلم يفعل وقد قال: إن شاء الله. فإنه لا حنث عليه، أي: لا كفارة عليه؛ لقول النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «مَنْ حَلَفَ عَلَى يَمِينِ فَقَالَ: إِنْ شَاءَ اللَّهُ. فَلَا حِنْتَ عَلَيْهِ».

مطالب مرتبط:

(۳۸۵) حکم قسم خوردن به پیامبر ﷺ

سوگند به غیر الله جایز نیست زیرا رسول الله ﷺ از آن نهى نموده...

ادامه مطلب …

(۳۸۹) حکم سوگند خوردن به پیامبر

سوگند به پیامبر ﷺ نوعی از شرك است زیرا سوگند: تأکید کردن چیزی با ذکر شخص یا ذاتی بزرگ و معظّم است؛...

ادامه مطلب …

(۳۸۶) سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى

سوگند به غیر الله و صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ حرام و نوعی از شرك است...

ادامه مطلب …

(۳۸۴) حکم کمک خواستن از غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَى

کمک خواستن از غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به شرطی جایز است آن فرد توانایی کمک کردن در چیزی که از او خواسته شده را داشته باشد....

ادامه مطلب …

(۳۸۷) کثرت سوگند به غیر الله و نصیحتی در این مورد

سوگند به غير الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ معصیت و نافرمانی از رسول الله ﷺ و نوعی از شرك است...

ادامه مطلب …

(۳۹۰) حکم سوگند به جایگاه و منزلت پیامبرﷺ

اگر انسان بگوید: (سوگند به پیامبر که چنین و چنان می‌کنم) یا (سوگند به پیامبر که چنین و چنان بوده است) این سوگند به رسول الله ﷺ است که حرام و شرک اصغر است بلکه اگر کسی که سوگند یاد می‌کند معتقد باشد پیامبر ﷺ جایگاهی همانند پروردگار سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ دارد، مرتکب شرک اکبر شده که او را از اسلام خارج می‌کند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه