(۲۵۹) سوال: میان من و برادرم اختلاف عقیدتی رخ داده است؛ من گفتم: انسان مجبور است و اختیار ندارد اما او گفت: این سخن صحیح نیست بلکه انسان همان طور که مجبور است اختیار نیز دارد که جدال طولانی شد. قول صحیح در این مسئله چیست؟
جواب:
قول صحیح در این مسئله آن است که انسان دارای اختیار است و چنان که اراده کند اختیار دارد همان طور که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ میفرماید: {مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لا يُبْخَسُونَ} [هود: ۱۵]: ( كسانىكه زندگى دنيا و زیبایی آن را بخواهند، نتیجهی كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مىدهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد) همچنین میفرماید: {لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ} [تکویر: ۲۸]: (برای هر کدامتان که بخواهد راه مستقیم را در پیش بگیرد) که این مسأله امری بدیهی است و ضرورتا دانسته میشود. خودت وقتی این پرسش را مطرح کردی و نامه نوشتی، آیا مجبور بودی یا احساس کردی کسی تو را مجبور به این کار کرده است یا این که به اختیار خودت این کار را انجام دادی بدین صورت که کاغذ برداشته و نامه نوشتی؟ قطعاً واقع همان است که به اختیار بوده است اما میگوییم: هر آن چه از افعال را که انجام میدهیم نزد الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ نوشته شده و معلوم است.
به نسبت ما بندگان: آن چه نزد الله نوشته شده را فقط زمانی میدانیم که به وقوع بپیوندد اما دستور داریم که برای انجام کار خوب تلاش کرده و از کارهای بد فرار کنیم که هیچ اشکالی در این مسئله وجود ندارد؛ مثلا دانشجویان را میبینیم که به دانشگاه میروند که برخی دانشکدهی شریعت، برخی دانشکدهی اصول دین، برخی دانشکدهی سنت، برخی دانشکدهی لغت و برخی دانشکدهی پزشکی را انتخاب میکنند. نکتهی مهم این جا است که هر کدامشان چیزی را انتخاب میکند و احساس نمیکند که کسی او را مجبور به این انتخاب کرده است.
چگونه میتوان گفت: مجبور است و اختیار دارد؟ اگر انسان مجبور به انجام عملش باشد، حکمت از تشریع وجود نداشت و مجازات سرکشان و گناه کاران، ظلم و ستم میبود در حالی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از ظلم و ستم پاک و منزه است؛ بنابراین بدون شک انسان بنا بر اختیارش رفتار میکند اما کاری انجام داد واجب است ایمان داشته باشد که انجام این کار از قبل برایش مقدر بوده است اما وی تنها زمانی به این موضوع پی میبرد که آن کار رخ داده باشد. به همین خاطر زمانی که پیامبر ﷺ فرمود: «مَا مِنكُم مِن أَحَدٍ إلاَّ وَقَد كُتِبَ مَقعَدُهُ مِن الجَنَّةِ وَمَقعَدُهُ مِنَ النَّارِ»: (برای هر یک از شما، جایگاهی در بهشت و جایگاهی در آتش مشخص شده است) گفتند: ای رسول الله! آیا انجام عمل را رها نکنیم و به آن چه مقدر شده تکیه کنیم؟ فرمود: «إعملوا فكلٌ ميسرٌ»: (عمل کنید زیرا هر کس برایش آسان شده است) با این فرمودهاش: «إعملوا فكلٌ ميسرٌ» عملی را برایشان اثبات نمود. برای اهل سعادت، عمل اهل سعادت و برای اهل شقاوت و بدبختی عمل اهل شقاوت آسان میشود سپس پیامبر ﷺ این فرمودهی الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را تلاوت نمود: {فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى * وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَى * وَأَمَّا مَنْ بَخِلَ وَاسْتَغْنَى * وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى} [اللیل: ۵-۱۰]: (اما کسی كه بخشش کرد و تقوا پیشه نمود، بهشت را تصدیق كرد، به زودى راه آسانى راه برایش هموار میکنیم اما کسی كه بخل ورزيد و خود را بىنياز ديد، و بهشت را تکذیب کرد، به زودى راه دشوارى را برایش هموار میکنیم).
بنابراین سخن برادرت صحیح است که انسان مجبور است و اختیار دارد؛ اختیار دارد بدین معنا که آن چه را انجام میدهد اختیار دارد انجام دهد یا ترک کرده و انجام ندهد اما هر چیزی را انتخاب کند نزد الله نوشته و ثابت است اما بنده آن چه الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ بر او مقدر نموده را تنها زمانی میداند که به وقوع بپیوندد که در این حالت میداند که چنین مقدر و نوشته شده و اگر چیزی را رها کرده و انجام نداد میداند که نوشته و مقدر نشده است.
***