دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۲۵۸) آیا انسان می‌تواند انتخاب کند و بخواهد که خوب یا بد باشد؟

(۲۵۸) سوال:

واژه‌ی الهدى و مشتقاتش، در آیات زیادی از قرآن آمده است؛ همان طور که در این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آمده است: {إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً} [انسان: ۳]: (ما راه را به او نشان دادیم؛ خواه سپاس‌گزار باشد یا ناسپاس) سؤال این است که آیا انسان مجبور است یا اختیار دارد؟ آیا انسان می‌تواند انتخاب کند و بخواهد که خوب یا بد باشد؟

جواب:

این سؤال بسیار مهم است؛ زیرا درباره‌ی هدایت که در این آیه ذکر شده پرسیده است: {إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً} [الانسان: ۳] همچنین پرسیده است که آیا انسان اختیار دارد یا مجبور است؟ آیا اراده و حق انتخاب دارد که کاری را انجام دهد یا ندهد؟

پاسخ سؤال اول چنین است: هدایت که در قرآن بیان شده به دو قسمت تقسیم می‌شود:

اول: هدایت دلالت و بیان: مانند آیه‌ای است که در سؤال کننده بدان اشاره کرد: {إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِراً وَإِمَّا كَفُوراً} [الانسان: ۳]: (ما راه را به او نشان داده‌ایم؛ خواه شکرگزار باشد یا کافر) یعنی ما راه درست را برای همه بیان نموده‌ایم، خواه شکرگزار باشد یا کفران کند؛ حق برای همگی روشن و واضح گردیده است اما برخی از مردم الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بر وی منت می‌نهد که شکر می‌کند و پایبند حق می‌شود و برخی مردم نیز خلاف اینان هستند.

از جمله مثال‌های دیگر هدایت که به معنای دلالت و بیان است این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مورد پیامبرش ﷺ است: {وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ} [الشوری: ۵۲]: (قطعاً که تو فقط به راه راست راهنمایی و هدایت می‌کنی) یعنی به صراط مستقيم هدایت می‌کنی؛  زیرا پیامبر ﷺ صراط مستقيم را به امتش نشان داده و آموخته است و آن‌ها را با حجتی روشن و آشکار رها نمود که شب آن مانند روزش واضح و آشکار است.

دوم: هدایت توفیق و ارشاد: مانند این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به پیامبرش ﷺ: {إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ} [القصص: ۵۶]: (تو هر کس را که بخواهی هدایت نمی‌بخشی ولی الله هر کسی را بخواهد هدایت می‌نماید) منظور از هدایت در این آیه، توفيق دادن برای هدایت است؛ پیامبر ﷺ نمی‌تواند به کسی توفيق هدایت دهد که با آن وی را موفق به ایمان و انجام عمل صالح کند. این آیه درباره‌ی ابوطالب عموی پیامبر ﷺ نازل شد که پیامبر ﷺ او را به راه هدایت دعوت نمود اما وی توفیق هدایت نیافت لذا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ این آیه را نازل نمود تا رسول الله ﷺ را آرامش خاطر ببخشد: {إِنَّكَ لا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ} [القصص: ۵۶].

گاهی نیز منظور از هدایت، هر دو نوع آن یعنی هدایت دلالت و بیان و هدایت توفیق و ارشاد است؛ از جمله این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در سوره‌ی فاتحه: {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ} [الفاتحه: ۶]: (ما را به راه راست هدایت بفرما) که این آیه شامل هدایت علم و بیان و هدایت توفیق و ارشاد می‌شود. تلاوت کننده نیز هرگاه بخواند: {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ} [الفاتحه: ۶] مقصودش هر دو نوع هدایت است؛ یعنی می‌خواهد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ به او علم ببخشد و همچنین می‌خواهد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ او را به پیمودن راه حق موفق گرداند.

قسمت دوم سؤال: آیا انسان اختیار دارد یا مجبور است؟ آیا از خود اراده دارد یا ندارد؟ می‌گوییم: انسان اختیار دارد؛ اگر بخواهد ایمان می‌آورد و اگر بخواهد کفر می‌ورزد؛ بدین معنا که او اختیار دارد هر چند که ایمان و کفر برابر نیست اما او حق انتخاب دارد که ایمان یا کفر را برگزیند که این مسئله معلوم و قابل مشاهده است زیرا هیچ کس کافر را مجبور به کفر نکرده و هیچ کس مؤمن را نیز مجبور نکرده ایمان بیاورد بلکه کافر به اختیار خودش کفر ورزیده و مؤمن نیز به اختیار خودش ایمان آورده است.

همان طور که انسان به انتخاب خودش از خانه بیرون می‌رود و بدان باز می‌گردد، با انتخاب خودش وارد فلان مدرسه و فلان دانشگاه می‌شود، به انتخاب خودش به مکه، مدینه یا دیگر شهرها سفر می‌کند و… که البته این مسئله امری بدیهی است که جای هیچ اشکال و مجادله‌ای ندارد و ممکن نیست کسی در این مسئله مجادله کند مگر کسی که قصد سرکشی و عناد داشته باشد.

به همین خاطر است که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ کافران را به خاطر کفرشان مجازات می‌نماید؛ زیرا به اختیار خودشان کفر ورزیده‌اند و اگر به اختیار خودشان نبود، هرگز مجازات نمی‌شدند.

مگر نمی‌دانی که اگر انسان مجبور و وادار به انجام کاری یا گفتن سخنی شود، چون به اختیار او نبوده است به خاطر آن مورد عقوبت و مجازات قرار نمی‌گیرد حتی اگر آن فعل یا سخن کفر باشد؟ مگر نمی‌بینی که گاهی کسی که خوابیده در خواب، سخن کفرآمیز می‌گوید یا گاهی خودش را در خواب می‌بیند که برای بتی سجده می‌کند اما چون به اختیار او نبوده به خاطر این‌ها مؤاخذه نمی‌شود؟ بنابراین انسان به خاطر چیزی که اختیاری در آن نداشته مجازات نمی‌شود لذا هرگاه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ  کسی را مجازات کند، دلالت بر این دارد که این شخص بر اساس حق و عدالت مجازات شده زیرا کار بد را به اختیار خودش انجام داده است.

اما وهم و گمان برخی فراد که انسان، مجبور است و اختیار ندارد زیرا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در علم ازلی خویش چنین حکم نموده که فلانی از اهل سعادت و فلانی از اهل شقاوت است، دلیل و حجت به شمار نمی‌رود زیرا انسان به آن چه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ تقدیر نموده علمی ندارد زیرا قدر رازی پنهان است که مخلوقات چیزی از آن نمی‌دانند لذا هیچ کس نمی‌داند فردا چه چیزی فرا روی دارد. همچنین وقتی دست به معصیت اعم از انجام حرام یا ترک واجب می‌زند بدون هیچ گونه علم و پایه و اساسی دست به این کار زده است زیرا او تقدیر خود را نمی‌داند مگر زمانی که فعل از او واقع شده باشد لذا انسانی که نماز می‌خواند نمی‌داند که الله برای او نوشته و تقدیر نموده که نماز بخواند مگر زمانی که نماز را خوانده باشد. همچنین دزد نمی‌داند که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ چنین بر وی تقدیر نموده که دزدی کند مگر زمانی که دزدی کرده باشد؛ در حالی که دزد مجبور به دزدی نشده و نمازگزار نیز مجبور به نماز خواندن نشده است بلکه این به اختیار خودش نماز خوانده و آن نیز به اختیار خودش دزدی کرده است.

مادامی که پیامبر ﷺ می‌فرماید: «مَا مِن أَحَدٍ إلاّ وَقَد كُتِبَ مَقعَدُهُ مِنَ الجَنَّةِ وَمَقعَدُهُ مِنَ النَّارِ قَالُوا: يَا رَسولَ اللهِ ألاَ نَدَعُ العَمَلَ وَنَتَّكِلُ؟ قَالَ: لا؛ إعمَلُوا فَكُلٌ مُيَسَّرٌ»: (برای هر کسی، جایگاهش در بهشت و جایگاهش در دوزخ، مشخص شده است؛ گفتند: ‌ای رسول الله! آیا کار و تلاش را کنار بگذاریم و بر خواست الله متّکی باشیم؟ فرمود: خیر، عمل نمایید که برای هر کس آن چه برایش آفریده شده آسان شده است) ایشان به انجام عمل دستور داد در حالی که عمل امری اجباری و اضطراری نیست و اختیاری است. مادامی که ایشان فرمود: «إعمَلُوا فَكُلٌ مُيَسَّرٌ»: (عمل نمایید که برای هر کس آن چه برایش آفریده شده آسان شده است) می‌گوییم: برادرم! عمل صالح انجام بده تا روشن گردد که عمل اهل سعادت برایت آسان و میسر گشته است که بدون شک هر کس بخواهد عمل صالح انجام می‌دهد و اگر بخواهد عمل بد انجام می‌دهد.

همچنین جایز نیست که انسان برای توجیه گناه خود در برابر شرع به قدر استدلال کند؛ چنان که مرتکب گناه و معصیت شده و بگوید: ارتکاب این گناه برای من مقدر شده  است. مثلا نماز جماعت را رها کند، شراب بنوشد، به زنان نامحرم نگاه کند و بگوید: این گناه برای من مقدر شده است. از کجا ‌دانستی که چنین کارهایی برایت مقدّر شده است؟ پی نمی‌بری چیزی بر تو مقدر شده مگر زمانی که آن را انجام داده باشی؛ چرا چنین در نظر نمی‌گیری که الله تو را از جمله اهل سعادت و خوش بختی مقدّر نموده است تا عمل اهل سعادت را انجام دهی؟

سؤال کننده پرسید که: آیا انسان از خود اراده دارد؟ می‌گوییم: بله، بدون شک از خود اراده دارد؛ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فرمود: {مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الآخِرَةَ} [آل عمران: ۱۵۲]: (برخی از شما دنیا را می‌خواهد و برخی از شما آخرت را می‌خواهند) همچنین می‌فرماید: {وَمَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ} [إلاسراء: ۱۹]: (هر كس خواهان آخرت است و تمام تلاشش را براى آن بگذارد و مؤمن باشد) همچنین می‌فرماید: {مَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ وَمَنْ كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ نَصِيبٍ} [الشوری: ۲۰]: (كسى ‌كه کِشت آخرت را بخواهد، در کِشت وی مى‏افزاييم و كسى ‌كه کِشت اين دنيا را بخواهد، به او از آن مى‏دهيم و در آخرت بهره‌ای ندارد) آیات و احادیث در این باب، معروف و واضح است که عمل انسان بنا بر اختیار و اراده‌ی او است.

به همین خاطر وقتی بدون  اختیار و اراده عملی مخالف شریعت صورت عفو و بخشیده می‌شود که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {رَبَّنَا لا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا} [البقره: ۲۸۶]: (پروردگارا! اگر از یاد بردیم یا اشتباه کردیم، ما را بازخواست نفرما) همچنین می‌فرماید: {وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُمْ بِهِ وَلَكِنْ مَا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ} [الاحزاب: ۵]: (در چیزی که اشتباه کرده‌اید گناهی بر شما نیست بلکه آنچه با قلب‌هايتان قصد آن را داشته‌ است) که الحمد لله این مسئله واضح و روشن است و اشکالی در آن نیست مگر زمانی که کسی قصد نزاع و جدال داشته باشد که البته اگر هدف از نزاع و جدال، رسیدن به حق نباشد از آن نهی شده است.

روزی پیامبر ﷺ نزد یارانش رفت و آنان در حال بحث و جدال درباره‌ی قدر بودند؛ لذا ایشان متأثر شد؛ زیرا این نزاع فقط به دشمنی، بی احترامی در سخن و… می‌انجامد. الحمدلله قدر، امری واضح و روشن است.

***


این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل من السودان: ورد لفظ الهدى في القرآن الكريم كثيرًا، كما في قوله تعالى: ﴿إِنَّا هَدَيْنَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ [الإنسان: ٣]. والسؤال: هل الإنسان مخير أم مسير ؟ وهل للإنسان إرادة أن يكون طيبا أو خبيئا؟

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا السؤال مهم جدا؛ وذلك لأنه سأل عن الهداية المذكورة في قوله تعالى: ﴿ إِنَّا هَدَيْنَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾ [الإنسان: ٣]. وسأل: هل الإنسان مخير أم مسير؟ وهل له إرادة أن يفعل، أو لا يفعل؟

والجواب على الأول: أن الهداية المذكورة في القرآن تنقسم إلى قسمين:

۱ – هداية دلالة وبيان:

هي مثل الآية التي ساقها السائل وهي قوله تعالى: ﴿ إِنَّا هَدَيْنَهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا ﴾ [الإنسان: ٣]. يعني: إنا بينا للإنسان السبيل والطريق، سواء كان شاكرًا أم كان كفورًا، فالكل بين له الحق، لكن من الناس من من الله

عليه، فشكر والتزم بالحق، ومن الناس من كان على خلاف ذلك.

و من أمثلة الهداية التي يراد بها الدلالة قوله تبارك وتعالى- عن نبيه -صلى الله عليه وعلى آله وسلم -: ﴿وَإِنَّكَ لَتَهْدِى إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾ [الشورى: ٥٢]، أي: لتدل إلى الصراط المستقيم؛ لأن النبي صلى الله عليه وسلم قد بين وعلم أمته

الصراط المستقيم، وترك أمته على محجة بيضاء، ليلها كنهارها.

۲- هداية توفيق وإرشاد:

من أمثلتها قوله تبارك وتعالى – لنبيه -صلى الله عليه وعلى آله وسلم: ﴿ أن يهدي إِنَّكَ لَا تَهْدِى مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشَاء ﴾ [القصص: ٥٦]. فالمراد بهذه الهداية هداية التوفيق، فالنبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- لا يملك أحدا هداية توفيق، يوفقه بها إلى الإيمان والعمل الصالح. وهذه الآية نزلت في شأن أبي طالب عم النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم- الذي دعاه النبي صلى الله عليه وسلم إلى الهدى، ولكنه لم يوفق لذلك، فأنزل الله هذه الآية تسلية لرسول الله -صلى الله عليه وعلى آله وسلم -: ﴿ إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ ﴾ [القصص: ٥٦].

وقد يراد بالهداية الهدايتان جميعًا، أي هداية العلم والبيان، وهداية التوفيق والإرشاد، ومن ذلك قوله تبارك وتعالى في سورة الفاتحة: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾ [الفاتحة: ٦] فإن هذه الآية تشمل هداية العلم والبيان، وهداية التوفيق والإرشاد والقارئ إذا قال: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴾ [الفاتحة: ٦] يريد بذلك المعنيين جميعا؛ يريد أن يعلمه الله -عز وجل-، ويريد أن يوفقه الله تعالى لسلوك الحق. هذا هو الجواب عن الجزء الأول في سؤاله.

أما الجزء الثاني، وهو: هل الإنسان مسير أم مخير؟ وهل له إرادة أم ليس له إرادة؟ فنقول: الإنسان مخير إن شاء آمن وإن شاء كفر. بمعنى أن له الاختيار، وإن لم يكن سواء؛ فلا يستوي الكفر والإيمان، لكن له اختيار أن يختار الإيمان، أو أن يختار الكفر، وهذا أمر مشاهد معلوم؛ فليس هناك أحد أجبر الكافر على أن يكفر، وليس هناك أحد أجبر المؤمن على أن يؤمن، بل الكافر كفر باختياره، والمؤمن آمن باختياره.

كما أن الإنسان يخرج من بيته باختياره، ويرجع إليه باختياره، ويدخل المدرسة الفلانية باختياره، ويدخل الجامعة الفلانية باختياره، ويسافر باختياره إلى مكة، أو إلى المدينة أو ما أشبه ذلك. وهذا أمر لا إشكال فيه، ولا جدال فيه، ولا يمكن أن يجادل فيه إلا مكابر.

هناك أشياء لا يمكن أن تكون باختيار الإنسان؛ كالحوادث التي تحدث للإنسان: من انقلاب سيارة، أو صدام، أو سقوط بيت عليه، أو احتراق، او ما أشبه هذا. هذا لا شك أنه لا اختيار للإنسان فيه، بل هو قضاء و قىر ممن له الأمر.

و لهذا عاقب الله – سبحانه و تعالى- الكافرين على كفرهم؛ لأنهم كفروا باختيارهم، ولو كان بغير اختيار منهم ما عوقبوا ألا ترى أن الإنسان إذا أكره على الفعل ولو كان كفرًا، أو على القول ولو كان كفرًا، فإنه لا يعاقب عليه؛ لأنه بغير اختيار منه؟ ألا ترى أن النائم قد يتكلم وهو نائم بالكفر، وقد يرى نفسه ساجدا لصنم وهو نائم ولا يؤاخذ بهذا؛ لأن ذلك بغير اختياره؟ فالشيء الذي لا اختيار للإنسان فيه لا يعاقب عليه، فإذا عاقب الله الإنسان على فعله السيئ دلّ ذلك على أنه عُوقب بحقِّ وعدل؛ لأنه فعل السيئ باختياره. وأما توهم بعض الناس أن الإنسان مسير لا مخير؛ لأن الله سبحانه وتعالى قد قضى ما أراد في علمه الأزلي بأن هذا الإنسان من أهل الشقاء، وهذا الإنسان من أهل السعادة، فإن هذا لا حجة فيه؛ وذلك لأن الإنسان ليس عنده علم بما قدر الله سبحانه وتعالى؛ إذ إن هذا سر مكتوم لا يعلمه الخلق، فلا تعلم نفس ماذا تكسب غدًا، وهو حين يقدم على المخالفة بترك الواجب، أو فعل المحرم، يقدم على غير أساس، وعلى غير علم؛ لأنه لا يعلم ماذا كتب عليه إلا إذا وقع منه فعلا، فالإنسان الذي يصلي لا يعلم أن الله كتب له أن يصلي إلا إذا صلى، والإنسان السارق لا يعلم أن الله كتب عليه أن يسرق إلا إذا سرق، وهو لم يُجبر على السرقة، ولم يُجبر المصلى على الصلاة، بل صلى باختياره، والسارق سرق باختياره.

و لما حدث النبي صلى الله عليه وسلم أصحابه بأنه «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَقَدْ كُتِبَ مَقْعَدُهُ مِنَ الجَنَّةِ، وَمَقْعَدُهُ مِنَ النَّار»ِ. فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلَا نَتَّكِلُ؟ فَقَالَ: «اعْمَلُوا فَكُلُّ مُيَسَّر». فأمر بالعمل، والعمل اختياري وليس اضطراريًا ولا إجباريًا،

فإذا كان يقول – عليه الصلاة والسلام: «اعْمَلُوا فَكُلُّ مُيَسَّر». نقول للإنسان: اعمل يا أخي صالحًا حتى يتبين أنك ميسر لعمل أهل السعادة، وكل بلا شك ، إن شاء عمل عملا صالحا، وإن شاء عمل عملا سيئًا.

ولا يجوز للإنسان أن يحتج بالقدر على الشرع، فيعصي الله ويقول: هذا أمر مكتوب علي. ويترك الصلاة مع الجماعة ويقول: هذا أمر مكتوب علي. ويشرب الخمر ويقول: هذا أمر مكتوب عليّ. ويطلق نظره في النساء الأجنبيات ويقول: هذا أمرٌ مكتوب عليَّ. ما الذي أعلمك أنه مكتوب عليك فعملته أنت؟ لم تعلم أنه كتب إلا بعد أن تعمل لماذا لم تقدر أن الله كتبك من أهل السعادة فتعمل بعمل أهل السعادة؟

و أما قول السائل : هل للإنسان إرادة؟ نقول: نعم له إرادة بلا شك، قال الله -تبارك وتعالى -: ﴿ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخرة ﴾ [آل عمران: ١٥٢]، وقال تعالى: ﴿ وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ ﴾ [الإسراء: ۱۹]، و قال تعالى: ﴿ مَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِي حَرْثِهِ، وَمَن كَانَ يُرِيدُ حَرْثَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِن نصيب ﴾ [الشورى: ٢٠]. والآيات في هذا معروفة، وكذلك الأحاديث معروفة في أن الإنسان يعمل باختيار وإرادة.

ولهذا إذا وقع العمل الذي فيه المخالفة من غير إرادة ولا اختيار عفي عنه، قال الله تعالى: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا﴾ [البقرة: ٢٨٦]. فقال الله : قد فعلت. وقال تعالى: ﴿ وَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ. وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ ﴾ [الأحزاب: ٥] . وهذا أمر -والله الحمد- ظاهر، ولا إشكال فيه إلا على سبيل المنازعة ،والمخاصمة والمنازعة والمخاصمة منهي عنهما إذا لم يكن المقصود بذلك الوصول إلى الحق.

وقد خرج النبي صلى الله عليه وعلى آله وسلم ذات يوم على أصحابه، وهم يتنازعون في القدر، فتأثر من ذلك -عليه الصلاة والسلام-؛ لأن هذا النزاع لا يؤدي إلى شيء إلا إلى الخصومة والتطاول في الكلام، وغير ذلك، فالأمر واضح والله الحمد.

مطالب مرتبط:

(۱۷۹) تأثیر ایمان به روز آخرت بر عقیده‌ی مسلمان

تأثیر ایمان به روز آخرت بسیار مهم و بزرگ است و به همین دلیل الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در مواضع زیادي در قرآن، آن را با ایمان به خودش همراه نموده است؛ زیرا ایمان به روز آخرت، انسان را وا می‌دارد تا دست به عمل بزند....

ادامه مطلب …

(۱۹۸) زندگانی برزخی چیست؟

عقیده‌ی آنان درباره‌ی زندگانی برزخی همان دلایلی است که در قرآن و سنت آمده که دلالت می‌دهد هر انسان با توجه به وضعیتش، از عذاب یا نعمت قبر برخوردار می‌شود....

ادامه مطلب …

(۱۸۳) آیا مسیح دجال همان ابن ‌صیاد است؟

صحیح این است که ابن ‌صیاد آن دجالی که در آخر الزمان برانگیخته می‌شود، نیست؛ بلکه دجالی از دجال‌ها می‌باشد که در پیش ‌بینی همانند کاهنان است  اما آن دجالی که در نزدیکی روز قیامت بر  انگیخته می‌شود و عیسی بن مریم عَلَيْهِ‌السَّلَام  وی را به قتل می‌رساند نیست....

ادامه مطلب …

(۲۱۵) فرق بین کوثر و حوض چیست؟

کوثر رودی در بهشت است که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ آن ‌را به پیامبرش ﷺ عطا نموده است اما حوض در صحنه‌ها و عرصات قیامت قرار دارد که دو مجرا از کوثر به آن می‌ریزد.....

ادامه مطلب …

(۲۶۲) آیا الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ چگونگی مرگ هر انسانی را مقدر نموده؟

بله، الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ همه‌ی این‌ها را نوشته و مقدر می‌کند و هیچ چیزی در آسمان‌ها و زمین وجود ندارد مگر این که نزد الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نوشته و ثبت شده است...

ادامه مطلب …

(۲۰۰) سؤال در قبر بعد از مرگ انسان چگونه است؟

بدین صورت است که دو فرشته نزد مرده می‌آیند و از وی می‌‌پرسند: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پیامبرت کیست؟ الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ افراد با ایمان را با سخن ثابت، ثابت قدم و استوار می‌گرداند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه