(۱۰۸) سوال: میخواهم دیدگاه مذهب اهل سنت و جماعت در مورد صفات را بدانم.
جواب:
هر ویژگی و صفتی که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ خود را با آن توصیف نموده یا رسول اللهﷺ ذاتش را با آن توصیف نموده مذهب اهل سنت و جماعت آن را میپذیرد، به آن ایمان دارد و معتقد است که آن وصف، حق و حقیقت است. اهل سنت و جماعت همچنین الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ را از هر نقصی در آن صفت و تشبیه کردن ذاتش به مخلوقات، پاک و منزه میدانند. به عنوان مثال: ایمان دارند که الله دارای صفت قدرت است، هرگز هیچ ناتوانی و ضعفی در این قدرت راه ندارد، ایمان دارند که این قدرت، هرگز شبیه قدرت مخلوقات نیست؛ هر چند که مخلوقات زیاد باشند و جمع شوند. ایمان دارند که الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ دست دارد، این دست، قدرتمند و بزرگ است؛ الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ فرموده است: ﴿وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِيعًا قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمِينِهِ ﴾ [زمر: ۶۷] : (آنها الله را چنان که سزاوار بزرگی او است نشناختند، در حالی که روز قیامت تمام زمین در مشت او است و آسمانها به طور در هم پیچیده در دست راست او است».
همچنین فرموده است: ﴿يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُّعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ﴾ [الأنبياء: ۱۰۴] : (روزی که آسمان را چون طوماری نوشته شده در هم میپیچیم، همان گونه که نخستین آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز میگردانیم، وعدهای بر ما است؛ قطعاً آن را انجام میدهیم).
ایمان دارند که این دست، شبیه دستان مخلوقات نیست زیرا ﴿ليس كمثله شيء وهو السميع البصير﴾ [شورى: ۱۱] : (هیچ چیز همانند او نیست، و او شنوای بینا است).
قاعده در مورد صفات الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ که در قرآن یا سنت آمده، بدین قرار است: ایمان به آن، پذیرفتن آن، پاک و منزه دانستن الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از هر نقصی در آن و پاک و منزه دانستن الله سُبْحَانَهُوَتَعَالَىٰ از این که صفاتش مانند مخلوقات باشد. این همان راهی است که اهل سنت و جماعت از سلف این امت و ائمهی آن پیمودهاند و به همین خاطر در مورد آیات و احادیث صفات میگویند:
«أَمِرُّوها کما جاءت دون كیف» یعنی این نصوص را بدون بیان کیفیت و همان طور که وارد شده اثبات کنید.
از امام مالک رَحِمَهُالله دربارهی صفت استواء پرسیدند: ﴿الرحمن على العرش استوى﴾ [طه: ۵] چگونه استوا یافته؟ امام مالکرَحِمَهُالله سرش را زیر انداخت تا جاییکه عرق از وی سرازیر شد. سپس گفت: (استوا نامعلوم نیست؛ کیفیت، معقول نیست؛ ایمان به آن واجب است و پرسیدن سؤال در مورد آن بدعت است».
(استوا نامعلوم نیست) زیرا در زبان عربی به وضوح میخوانیم که (استوی علی کذا) یعنی (علا علی کذا) بر آن چیز بالا رفت (کیفیت نامعقول است) یعنی با عقل درک نمیشود؛ زیرا فراتر از چیزی است که عقلهای ما آن را تصور کند. (ایمان به آن واجب است) زیرا در مورد آن، نصّ و دلیل از قرآن و سنت آمده است. الله استوای خود بر عرش را در هفت جا از کتابش ذکر نموده است (پرسیدن سؤال در مورد آن بدعت است) : سؤال از کیفیت آن بدعت است نه از معنای آن؛ بنابراین ایرادی ندارد که انسان در مورد معنای آیات و احادیث صفات سؤال بپرسد زیرا امکان دسترسی به آن وجود دارد؛ اما جایز نیست دربارهی کیفیت، پرسیده شود؛ زیرا نمیتوان به آن پی برد و از عادت سلف نیز نبوده که دربارهی کیفیت سؤال بپرسند. به خاطر همین امام مالک رَحِمَهُالله گفت: سؤال در مورد آن بدعت است.
دربارهی صفات دیگر هم میگوییم: معنای آنها مشخص است اما از نظر کیفیت، نامعلوم هستند؛ ایمان به آن واجب و سؤال از آن بدعت است. بنابراین مثلا در مورد عین (چشم) میگوییم: معنایش معلوم، کیفیتش مجهول، ایمان به آن واجب و سؤال از کیفیت آن بدعت است. در مورد وجه (چهره) و دیگر صفات الله که در قرآن و سنت آمده نیز میگوییم: معنای آنها مشخص است اما از نظر کیفیت، نامعلوم هستند.
***