چهارشنبه 23 ربیع‌الثانی 1447
۲۳ مهر ۱۴۰۴
15 اکتبر 2025

(۴۵) اعمالی که سبب ورود به بهشت می‌گردند

(۴۵) سوال:

در کتاب «ریاض الصالحین» که تصنیف امام محدث حافظ محیی ‌الدین أبو زکریا ابن شرف النووي رَحِمَهُ‌الله است احادیث بسیاری خوانده‌ام. از جمله احادیث، این فرموده‌ی رسول ‌اللهﷺ است: «مَنْ قال في آخِرِ حَياتِهِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ» : (هر کس در آخر زندگانی‌اش -یعنی هنگام مرگش- بگوید: «لا إله إلا الله» وارد بهشت می‌شود) همچنین: «من مات له ثلاثة أولاد أو أقل قبل البلوغ دخل الجنة»۱ : (هر کس سه فرزند یا کم‌تر از سه فرزند، از فرزندانش که به سن بلوغ نرسیده‌اند از دنیا بروند وارد بهشت می‌شود) همچنین: «لا يكون لأحد ثلاث بنات، أو ثلاث أخوات، أو ابنتان، أو أختان فيتقي الله فيهن ويحسن إليهن إلا دخل الجنة»۲ : (هر کس سه دختر، سه خواهر، دو دختر یا دو خواهر داشته باشد، در مورد آنان تقوای الله را پیشه ساخته و به آنان نیکی نماید وارد بهشت می‌شود). همچنین رسول ‌اللهﷺ فرموده‌اند: «من صام يوما في سبيل الله إلا أبعد الله وجهه عن النار سبعين خريفا»۳ : (هر کس یک روز در راه الله -یعنی برای الله- روزه بگیرد، الله متعال وی را به اندازه‌ی هفتاد سال از جهنم دور می‌سازد) همچنین پیرامون دری که “ریّان” نامیده می‌شود فرموده‌اند: «يدخل منه الصائمون»۴ : (روزه‌ داران از آن وارد می‌شوند) اگر این احادیث صحیح هستند پس عاقبت افراد رباخوار، زناکار، قاتل، سارق و دروغ‌گو چیست؟ سؤالم را پاسخ دهید زیرا دچار حیرت و سردرگمی ‌شده‌ام.

الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ بهترین پاداش‌ها را به شما ارزانی دارد.

جواب:

شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُ‌الله جواب دادند:

این سؤال مهم است؛ همان‌ طور که سؤال کننده نیز گفت محل اشکال است زیرا احادیثی که یاد کرد، ورود به بهشت را بر این اعمال مترتب نموده که با احادیث بسیاری که دلالت بر دخول جهنم برای کسی که اعمال دیگری را انجام دهد دارد در تعارض است، با وجود این‌ که شخص، اعمالی را انجام داده که موجب ورود به بهشت است.

لذا جواب ما نسبت به این حدیث و امثالش از نصوص -از قرآن یا سنت- این است که:

ذکر اعمالی که سبب ورود به بهشت می‌شوند فقط به اعتبار سبب است، همچنین ذکر احادیثی که در آنها اعمالی یاد شده‌اند که سبب ورود به جهنم هستند فقط به اعتبار سبب است. معلوم است که احکام فقط با فراهم شدن اسباب و شروط و انتفای موانع ثابت می‌شوند. این اعمال یاد شده سبب ورود به بهشت هستند اما گاهی این اسباب با موانعی مواجه می‌شوند، مثلا: (هر کس آخرین سخنش در دنیا «لا إله إلا الله» باشد وارد بهشت می‌شود) این در صورتی است که «لا إله إلا الله» را از روی یقین و صدق بگوید اما اگر از روی نفاق بگوید -که بعید است در این حالت از روی نفاق بگوید- سودی برایش ندارد، همچنین حدیث «من مات له ثلاثة من الولد لم يبلغوا الحُلُمَ كانوا سترا له من النار» : (هر کس سه فرزندش که بلوغ نرسیده‌اند وفات یابند برایش ستری در مقابل آتش جهنم خواهند بود) سببی از جمله اسباب برای در امان ماندن از آتش جهنم است اما موانعی وجود دارد که مانع نفوذ این سبب می‌شوند. این موانع همان اعمالی هستند که سبب ورود به جهنم می‌شوند، این‌گونه این موانع و آن اسباب متعارض می‌شوند که حکم به قوی‌ترین آنها تعلق می‌گیرد.

لذا قاعده این‌گونه است: آن دسته از اعمالی که ورود به بهشت بر آنها مترتب شده به صورت مطلق نیست بلکه به نصوص دیگری مقیّد است که دلالت دارد باید موانع منتفی شوند.

 برای مثال: مردی کافر است و سه فرزندش که به سن بلوغ نرسیده‌اند وفات یافته‌اند که او نیز بر وفات آنان صبر نموده است. آیا می‌گوییم: این کافر وارد بهشت می‌شود و وارد جهنم نمی‌شود؟ پاسخ: خیر، چنین نمی‌گوییم.

رباخوار، کسی که مال یتیم را می‌خورد، قتل و هرآنچه پیرامون آن، عقوبتِ به جهنم، آمده است مقید به زمانی هستند که اسباب یا موانعی وجود نداشته باشد که از نفوذ این وعید جلوگیری کند اما هرگاه موانعی وجود داشته باشد که مانع نفوذ این وعید باشد از آن جلوگیری می‌کند زیرا – همان ‌طور که گفتیم – قاعده این است که: امور اثبات نمی‌شوند مگر زمانی‌ که اسباب و شروط فراهم شده و موانع منتفی گردد.

***


  1. [صحیح بخاری: كتاب الجنائز، باب ما قيل في أولاد المسلمين، رقم ١٣٨١] ↩︎
  2. [ترمذی: كتاب البر و الصلة، باب ما جاء في النفقة على البنات، رقم ١٣٨١] ↩︎
  3. [صحیح بخارى: كتاب الجهاد و السير، باب فضل الصوم في سبيل الله، رقم ٢٨٤٠ / صحیح مسلم: كتاب الصيام، باب فضل الصيام في سبيل الله، رقم ١١٥٣] ↩︎
  4. [صحیح بخاری: كتاب الصوم، باب الريان للصائمين، رقم ١٨٩٦ / صحیح مسلم: كتاب الصيام، باب فضل الصيام، رقم ١١٥٢] ↩︎

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أخبركم أني قرأت في كتاب (رياض الصالحين) عن الإمام المحدث الحافظ محيي الدين أبي زكريا بن شرف النووي أحاديث كثيرة،: ومنها: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «من قال في آخر حياته يعني: عند موته، من قال: لا إله إلا الله دخل الجنة»، «ومن مات له ثلاثة أولاد أو أقل قبل البلوغ دخل الجنة»، «ولا يكون لأحد ثلاث بنات، أو ثلاث أخوات، أو ابنتان، أو أختان فيتقي الله فيهن ويحسن إليهن إلا دخل الجنة». وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم: «من صام يوما في سبيل الله إلا أبعد الله وجهه عن النار سبعين خريفا» وقال رسول الله صلى الله عليه وسلم في باب يقال له: باب الريان: «يدخل منه الصائمون»، فإذا كان ذلك من الأحاديث الصحيحة، فما بال آكل الربا، والزاني، والقاتل، والسارق، والكذاب؟ أفتوني بهذه المسألة؛ لأنني في حيرة جزاكم الله عني خير الجزاء.

فأجاب رحمه الله تعالى: هذا السؤال مهم، وهو موضع إشكال كما ذكره السائل، لأن ما ذكره من الأحاديث التي ترتب دخول الجنة على هذه الأعمال، يعارضها أحاديث كثيرة تدل على دخول النار لمن عمل أعمالا أخرى، مع قيام صاحبها بهذه الأعمال الموجبة لدخول الجنة.

فجوابنا على هذا وأمثاله من الأحاديث، بل من النصوص، سواء من القرآن أو من السنة أن يقال: إن ذكر بعض الأعمال التي تكون سببًا لدخول الجنة ما هو إلا ذكر للسبب، وكذلك ذكر بعض الأحاديث التي ذكر فيها أن بعض الأعمال سبب لدخول النار ما هو إلا ذكر للسبب فقط، ومن المعلوم أن الأحكام لا تتم إلا بتوفر أسبابها وشروطها وانتفاء موانعها، فهذه الأعمال المذكورة هي سبب لدخول الجنة، لكن هذا السبب قد يكون له موانع، فمثلا: «من كان آخر كلامه من الدنيا لا إله إلا الله دخل الجنة»، هذا إذا قالها على سبيل اليقين والصدق، فإذا قالها على سبيل النفاق – وهو بعيد أن يقولها على سبيل النفاق في هذه الحال – فإنها لا تنفعه، وهكذا «من مات له ثلاثة من الولد لم يبلغوا الحُلُمَ كانوا سترا له من النار» هذا سبب من الأسباب، من أسباب وقاية النار، لكن قد يكون هناك موانع تمنع نفوذ هذا السبب، وهي التي تكون سببًا لدخول النار، وإن هذه الموانع وتلك الأسباب تتعارضان ويكون الحكم لأقواهما.

فالقاعدة إذا أن ما ذكر من الأعمال مرتباً عليه دخول الجنة ليس على إطلاقه، بل هو مقيد بالنصوص الأخرى التي تفيد أن هذا لا بد له من انتفاء الموانع.

فلنضرب مثلا رجل من الناس كافر، ومات له ثلاثة من الولد لم يبلغوا الحلم وصبر، فهل نقول: إن هذا الكافر يدخل الجنة ولا يدخل النار؟ فالجواب: لا.

كذلك في آكل الربا، وكذلك في أكل مال اليتيم، وكذلك في قتل النفس وغيرها مما وردت فيه العقوبة بالنار، هذا أيضًا مقيد بما إذا لم يوجد أسباب أو موانع قوية تمنع من نفوذ هذا الوعيد فإذا وجدت موانع تمنع من نفوذ هذا الوعيد فإنها تمنع منه، لأن القاعدة كما أسلفنا هي: أن الأمور لا تتم إلا بتوفر أسبابها وشروطها، وانتفاء موانعها.

مطالب مرتبط:

(۳۹) شروط هفت‌گانه شهادتین

هرکس این کلمه را بگوید اما به بعضی از احکام، پایبند و ملتزم نباشد قطعا شهادتش به «لا إله إلا الله» ناقص است زیرا ترک کردن بعضی از شریعت‌ها و احکام اسلام - بر اساس آنچه ادّله‌ی شرعی اقتضا می‌کند -  توحیدش را ضعیف کرده و چه ‌بسا توحیدش را از دست بدهد....

ادامه مطلب …

(۴۰) معنای کلمه‌ی توحید، شروط و واجبات آن

کسانی که «لا إله إلا الله» می‌گویند واجب است معنایش را بدانند، معنایش چنین است که (هیچ معبودی به حق جز الله وجود ندارد) و هرآنچه غیر از الله، عبادت و پرستش می‌شود باطل است...

ادامه مطلب …

(۴۲) بیان «لا إله إلا الله» بدون عمل

کسی که با زبان بگوید اما قلبش بدان یقین نداشته باشد سودی برایش ندارد زیرا منافقین هم الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ را یاد نموده و «لا إله إلا الله» می‌گویند....

ادامه مطلب …

(۳۸) چگونگی تحقق شهادتین

محقق ساختن شهادت به «لا إله إلا الله» این است که انسان در ابتدا معنایش را بداند سپس به مقتضای این علم، عمل نماید. ...

ادامه مطلب …

(۴۴) ذکر شهادتین قبل از مرگ

اگر هنگام مرگش «لا إله إلا الله» را با یقین قلبی بگوید شامل این حدیث می‌شود اما باید دانست که نصوص عام که پیرامون دخول به بهشت یا جهنم هستند فقط با دلیل می‌‌توان آن را بر شخص معیّنی تطبیق داد.....

ادامه مطلب …

(۴۳) «لا إله إلا الله» و عمل به مقتضایش

مقصود از «لا إله إلا الله» این است که شخص آن را با زبان بگوید، با قلب به مدلولش معتقد باشد و به مقتضایش عمل نماید لذا اگر انسان «لا إله إلا الله» بگوید و فقط یک حرف از قرآن را انکار کند کافر است و «لا إله إلا الله» سودی برایش ندارد.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه