یکشنبه 20 ربیع‌الثانی 1447
۱۹ مهر ۱۴۰۴
12 اکتبر 2025

(۱۱) منظور از میانه‌روی در دین

(۱۱) سوال: منظور از (میانه‌روی) در دین یا (وسطیّت) چیست؟

جواب:

شیخ ابن عثیمین رَحِمَهُ‌الله جواب دادند:

(میانه‌روی) در دین یا (وسطیّت) این است که انسان بین غلوّ و جفا قرار گیرد که این مسأله شامل امور علمی- ‌اعتقادی و امور عملی- ‌تعبّدی می‌شود.

در امور اعتقادی در آنچه متعلق به اسماء و صفات الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌شود مردم به سه گروه تقسیم شده‌اند: دو طرف و وسط؛ گروهی در تنزیه غلوّ کردند تا این‌ که هرآنچه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را بدان نامیده و وصف کرده بود را نفی کردند، همچنین گروهی در اثبات غلوّ کردند تا این‌که هرآنچه را الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از اسماء و صفات برای خویش اثبات کرده را – با اعتقاد به مماثلت آن‌ صفات با صفات مخلوقات – اثبات نمودند و گروهی نیز وسط هستند که هرآنچه را الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ از اسماء و صفات برای خویش اثبات نموده را – بدون اعتقاد به مماثلت – اثبات کردند بلکه معتقد به مخالفت آن با صفات مخلوقات هستند و این ‌که هیچ چیز از مخلوقاتش مثل و مانند او نیست.

گروه اول: کسانی هستند که در تنزیه غلوّ نموده‌اند و می‌گویند: الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ فقط با صفات مشخصی – كه خودشان که خودشان مشخص کرده‎‌اند – وصف می‌شود و ادعا کردند که عقل بر آن‌ها دلالت دارد، اما سایر صفات اثبات نمی‌شود زیرا – به‌گمان‌ آن‌ها – عقل بر آن دلالت ندارد؛ مثلا صفت اراده را برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ اثبات کرده و گفتند الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ مرید است، اما صفت رحمت را از وی نفی کردند و گفتند: (معنای رحمت، احسان یا اراده‌ی احسان است و وصفی برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ نیست، لذا در می‌یابی این‌ها زمانی ‌که آنچه را الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ خود را بدان وصف نموده بود نفی کردند، دچار اشتباه شدند بلکه چیزهایی را نفی کردند ‌که دلالتِ عقل بر آن آشکار‌تر از چیزهایی است که خودشان اثبات کرده‌اند، روش آنان در اثبات اراده از طریق عقل این است که گفته‌اند: تخصیص مخلوقات به آنچه به ‌وسیله‌ی آن متمایز شده‌اند – مانند این ‌که: این زمین است و این آسمان، این شتر است و این اسب، این نر است و این ماده – دلالت بر اراده‌ی خالق می‌دهد که او اراده کرده همه‌ چیز این‌ گونه باشد پس این گونه شده است.

به آن‌ها می‌گوییم: دلالت نعمت‌های الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ و دفع عقوبتش از بندگان بر رحمت وی بیشتر از دلالتِ تخصیص بر اراده  است اما با این ‌وجود بر اساس شبهه‌ای که دارند رحمت را نفی کرده و اراده را اثبات کرده‌اند.

گروه دوم: کسانی هستند که در اثبات غلوّ کرده‌اند که اینان اهل تمثیل‌ هستند؛ می‌گویند: صفات را برای الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ اثبات می‌کنیم اما بر وجهی که مانند مخلوق باشد. اینان گمراه شده و از این فرموده‌ی الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ غافل گشته‌اند که می‌فرماید: {لَیۡسَ كَمِثۡلِهِۦ شَیۡءࣱۖ}[الشورى ۱۱] : (هیچ چیز همانند او نیست.)

گروه سوم که (وسط) هستند گفتند: هرآنچه از اسماء و صفات را که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ در کتابش برای خود اثبات نموده یا از پیامبرش ﷺ به ‌طور صحیح نقل شده را – بدون اعتقاد مماثلت – برای وی اثبات می‌کنیم و هرآنچه از اسماء و صفات برای خالق اثبات می‌شود با آنچه برای مخلوق اثبات می‌شود فرق و اختلاف دارد، زیرا آنچه برای خالق اثبات می‌شود کامل‌ترین و والاترین است، همان ‌گونه که الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ می‌فرماید: {وَلِلَّهِ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَكِیمُ}[النحل ۶۰] : (برای الله صفت برتر – و عالی – است). در عقیده چنین است.

اما در اعمال‌ِ بدنی: برخی غلوّ و زیاده‌روی کرده و بر خود سخت می‌گیرند و برخی سستی و کوتاهی کرده و بسیاری از امور را ضایع می‌کنند اما (میانه‌روی)  بهترین کار است.

ضابطه‌ی (میانه‌روی) : هرآنچه شریعت آورده میانه است و هرآنچه مخالف شریعت باشد میانه نیست، بلکه مایل و منحرف – به‌سوی افراط یا تفریط – است.

شیخ ‌الإسلام ابن تیمیة رَحِمَهُ‌الله در (عقیده‌ی واسطیه) پنج اصل را ذکر نموده و بیان می‌کند که اهل‌ سنت در این اصول – به ‌نسبت گروه‌های اهل ‌بدعت – وسط و میانه‌ هستند؛ بسیار خوب است که سؤال‌کننده بدان مراجعه کند زیرا بسیار مفید است.

***

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: ما المراد بالتوسط في الدين أو الوسطية؟

فأجاب رحمه الله تعالى: التوسط في الدين أو الوسطية أن يكون الإنسان بين الغالي والجافي، وهذا يدخل في الأمور العِلْمِيّة العَقدِيَة، وفي الأمور العملية التعبدية.

ففي الأمور العقدية انقسم الناس فيما يتعلق بأسماء الله وصفاته إلى ثلاثة أقسام: طرفان و وسط طرف غلا في التَّنْزِيهِ فَنَفَى عن الله ما سمى ووصف به نفسه، وقسم غلا في الإثبات فأثبت الله ما أثبته الله لنفسه الأسماء والصفات، لكن باعتقاد المماثلة، وقسم وسط أثبت الله -تعالى- ما أثبته لنفسه من الأسماء والصفات، لكن بدون اعتقاد المماثلة، بل باعتقاد المخالفة، وأن الله -تعالى- لا يماثله شيء من مخلوقاته.

القسم الأول: الذين غلوا في التنزيه الذين يقولون: إن الله -تعالى- لا يوصف إلا بصفات معينة حددوها وادعوا أن العقل دل عليها، وأن ما سواها لا يثبت، لأن العقل بزعمهم لم يدل عليها، فمثلا أثبتوا صفة الإرادة الله وقالوا: إن الله -تعالى- مريد، لكنهم نفوا صفة الرحمة عنه وقالوا معنى الرحمة الإحسان أو إرادة الإحسان، وليست وصفًا في الله -عز وجل-، فتجد هؤلاء أخطؤوا حيث نفوا ما وصف الله به نفسه بل نفوا ما كانت دلالة العقل فيه أظهر من دلالة العقل على ما أثبتوه فإن إثباتهم للإرادة بالطريق العقلي أنهم قالوا: إن تخصيص المخلوقات بما تختص به مثل هذه سماء، وهذه أرض، وهذا بعير، وهذه فرس، وهذا ذَكَر، وهذه أنثى، هذا التخصيص يدل على إرادة الخالق أنه أراد أن يكون الشيء على هذا فكان. فنقول لهم: إن دلالة نعم الله عز وجل ودفع نقمه تدل على الرحمة أكثر مما يدل التخصيص على الإرادة ولكن مع ذلك نفوا الرحمة وأثبتوا الإرادة، بناءً على شبهة عرضت لهم. القسم الثاني: الذين غَلَوْا في الإثبات وهم أهل التمثيل، قالوا: نثبت الله -عز وجل- الصفات، لكن على وجه مماثل للمخلوق، وهؤلاء ضلوا وغَفَلُوا عن قول الله – تعالى – : (ولَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ﴾ [الشورى: ١١].

و القسم الثالث الوسط قالوا نثبت الله كل ما أثبته الله لنفسه في كتابه، أو فيها صح عن رسوله ام من الأسماء والصفات، مع اعتقاد عدم المماثلة، وأن ما يثبت للخالق من ذلك مخالفٌ لما يثبت للمخلوق، فإن ما يثبت للخالق أكمل و أعلى، كما قال – تعالى -: ﴿وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ) [النحل: ٦٠]، هذا في العقيدة.
أما في الأعمال البدنية من الناس من يغلو فيزيد ويشدد على نفسه، ومن الناس من يتهاون ويفرط فيضيع شيئًا كثيرًا، وخير الأمور الوسط. والوسط الضابط فيه ما جاءت به الشريعة فهو وسط، وما خالف الشريعة فليس بوسط، بل هو مائل، إما للإفراط وإما إلى التَّفْرِيط.

و قد ذكر شيخ الإسلام رحمه الله في العقيدة الواسطية خمسة أصول، بين فيها الله أن أهل السنة فيها وسط بين طوائف المبتدعة، فيا حبذا لو أن السائل رجع إليها لما فيها من الفائدة.

مطالب مرتبط:

(۱۲) حکم کسی که بگوید: (پرداختن به مسائل عقیده و توحید و مناقشات‌ علمی سبب تفرقه و اتلاف نیرو، فکر و دعوت می‌شود)

تعمق در پرسیدنِ ‌سؤال از مسائل عقیده از طریقه‌ی سلف نیست بلکه بسیار از آن بر حذر می‌داشته‌اند زیرا مسائل عقیده امور غیبی است که واجب است انسان - بدون پرداختن به کیفیت و حقیقت آن - بدان تسلیم شود.

ادامه مطلب …

(۱۵) نگاه صحیح به تاریخ اسلام

کتاب‌های تاریخ، گاهی حاوی این مسأله هستند که دلالت بر طعنه به صحابه – صراحتا یا غير مستقيم – دارد؛ بنابراین مؤمن باید از این‌ گونه کتاب های تاریخ که وی را گمراه می‌کند دوری بجوید، و از الله یاری جسته می‌شود.

ادامه مطلب …

(۷) طائفه‌ی ‌منصوره

طائفه‌ی ‌منصوره همان اهل سنت و جماعت و همان فرقه‌ی ناجیه (گروه نجات‌یافته) می‌باشند؛ کسانی که در عقیده، گفتار و عمل بر آنچه رسول ‌الله ﷺ و اصحابش رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم بوده‌اند هستند.

ادامه مطلب …

(۱۰) معنای سلف

سلف به‌معنای گذشتگان است؛ هر گذشته‌ای به نسبت دیگری‌ سلف است اما اگر لفظ سلف به‌طور مطلق گفته شود منظور سه ‌قرنِ برتری‌یافته (صحابه، تابعین و اتباعِ‌ تابعین) است.

ادامه مطلب …

(۹) گروه نجات‌یافته کدام‌اند؟

گروه نجات‌یافته همان "جماعت" هستند که بر آنچه رسول ‌الله ﷺ و اصحابش رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم از عقیده و قول و عمل بوده‌اند جمع می‌شوند.

ادامه مطلب …

(۱۳) حکم تَنَطُّع یا عمق گرایی در اسلام

سخت‌گیری و ملزم ‌کردن‌ خویش به آنچه الله سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ امر ننموده همه‌اش هلاکت است اما بهترین روشِ و منش همان روشِ محمد ﷺ است.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه