شنبه 25 ذیحجه 1446
۳۰ خرداد ۱۴۰۴
21 ژوئن 2025

۴۷۲ – جمع بین حادیث: «سید فقط الله است»، و «من سید فرزندان آدم هستم» و امثال آن

۴۷۲ – از شیخ رحمه الله سوال شد: جمع بین این احادیث چگونه است: «سید فقط الله تبارک و تعالی است»، و «من سید فرزندان آدم هستم»، و «برای سیدتان برخیزید»، و فرموده‌ی ایشان در مورد برده: «و بگوید: سید من»؟

جواب دادند: در این مورد بر چند قول اختلاف وجود دارد:

قول اول: نهی از سید گفتن هر کس غیر از الله، بر سبیل ادب، و اباحه‌ی آن بر سبیل جواز است. بنا بر این، نهی در اینجا برای تحریم نیست که با جواز آن در تعارض باشد.

قول دوم: نهی زمانی است که ترس از مفسده‌ای وجود داشته باشد، و این مفسده، تدرّج به سوی غلوّ است. اباحه زمانی است که هیچ محذوری وجود نداشته باشد.

قول سوم: نهی به خاطر خطاب است. یعنی کسی دیگر را این گونه مورد خطاب قرار داده و بگویی: «سیدی»، یا «سیدنا». زیرا ممکن است وقتی این گونه صدا زده شود، در نفس خود احساس غرور کند، و نیز به خاطر این است که ممکن است این شخص که مخاطبش را سید می‌نامد، خود را برای او خاضع و ذلیل کند. اما وقتی با صیغه‌ای بر خلاف این بیاید، اشکالی ندارد. مثل: «برای سیدتان برخیزید»، و «من سید فرزندان آدم هستم».

اما ممکن است گفته شود: حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم این را رد می‌کند و آن را مباح می‌داند. زیرا فرموده که برده می‌تواند به آقایش بگوید: «سید من».

در جواب گفته می‌شود: به کار برده شدن لفظ «سید من» توسط برده برای مالکش، امری معلوم است که هیچ پوشیدگی در آن نیست. به همین خاطر بر او حرام است که از حقوقی که سیدش بر او دارد، امتناع ورزد. اما آنچه برای من ظاهر است، این است که – والله أعلم – گفتن «سیدی» از طرف برده به آقایش، درست است. اما به شرطی که آن شخص که به او سید گفته می‌شود، اهلیت آن را داشته باشد، و همچنین ترس از محذوری مثل مغرور شدن سید یا ذلیل شدن گوینده وجود نداشته باشد. اما اگر مخاطب، اهلیّت آن را ندارد؛ مثلا فاسق یا زندیق باشد، به او «سید» گفته نمی‌شود. حتی اگر به فرض، دارای جاه و مرتبه‌ی بالاتری نیز باشد، و در حدیث نیز آمده است: «به منافق نگویید: «سید»، زیرا وقتی چنین چیزی بگویید، الله را غضبناک کرده‌اید». همچنین زمانی که ترس از مغرور شدن مخاطب یا ذلت متکلم وجود داشته باشد، نباید این لفظ به کار رود.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(472) سئل فضيلة الشيخ: عن الجمع بين قول النبي، ﷺ:”السيد الله تَبَارَكَ‌وَتعالى ٰ” وقوله، ﷺ:”أنا سيد ولد آدم” وقوله : “قوموا إلى سيدكم” وقوله في الرقيق: “وليقل : سيدي”؟

فأجاب بقوله: اختلف في ذلك على أقوال:

القول الأول: أن النهي على سبيل الأدب، والإباحة على سبيل الجواز، فالنهي ليس للتحريم حتى يعارض الجواز.

القول الثاني: أن النهي حيث يخشى منه المفسدة وهي التدرج إلى الغلو، والإباحة إذا لم يكن هناك محذور.

القول الثالث: أن النهي بالخطاب أي أن تخاطب الغير بقولك:”سيدي أو سيدنا” لأنه ربما يكون في نفسه عجب وغلو إذا دعي بذلك، ولأن فيه شيئاً آخر وهو خضوع هذا المتسيد له وإذلال نفسه له، بخلاف إذا جاء على غير هذا الوجه مثل “قوموا إلى سيدكم” و “أنا سيد ولد آدم”.

لكن هذا يرد عليه إباحته ﷺ، للرقيق أن يقول لمالكه : “سيدي”؟

لكن يجاب عن هذا بأن قول الرقيق لمالكه:”سيدي” أمر معلوم لا غضاضة فيه، ولهذا يحرم عليه أن يمتنع مما يجب عليه نحو سيده والذي يظهر لي ـ والله أعلم ـ أن هذا جائز لكن بشرط أن يكون الموجه إليه السيادة أهلاً لذلك، وأن لا يخشى محذور من إعجاب المخاطب وخنوع المتكلم، أما إذا لم يكن أهلاً، كما لو كان فاسقاً أو زنديقاً فلا يقال له ذلك حتى ولو فرض أنه أعلى منه مرتبة أو جاهاً، وقد جاء في الحديث “لا تقولوا للمنافق : سيد فإنكم إذا قلتم ذلك أغضبتم الله” وكذلك لا يقال إذا خشي محذور من إعجاب المخاطب أو خنوع المتكلم.

مطالب مرتبط:

۵۱۰ – حکم گفتن این سخن چیست: «ستاره‌ای که در فلان وقت طلوع می‌کند، نشانه‌ی خوبی است»؟

۵۱۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن این سخن چیست: «ستاره‌ای که در فلان وقت طلوع می‌کند، نشانه‌ی خوبی است»؟ جواب دادند: این سخن جایز نیست، و شبیه این سخن است که کسی بگوید: «به خاطر فلان ستاره و بهمان ستاره، باران آمد». در این مورد رسول الله صلی الله علیه وسلم […]

ادامه مطلب …

۴۶۲ – حکم گفتن جملاتی نذیر «در حج این قدر ضرر کردم»

۴۶۲ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که برخی مردم می‌گویند، چیست: «در حج این قدر ضرر کردم، و در عمره، این قدر ضرر کردم، و در جهاد، این قدر ضرر کردم و و و»؟ جواب دادند: این عبارات درست نیستند. زیرا هر آنچه در طاعت الله صرف شده باشد، ضرر […]

ادامه مطلب …

۴۲۵ – حکم این سخن: «الله ماده نیست» چیست؟

۴۲۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن چیست: «الله ماده نیست»؟ جواب دادند: گفتن «الله ماده نیست»، سخنی است منکر؛ زیرا بحث در چنین موضوعی، بدعتی منکر است. هیچ چیز همانند الله تعالی نیست. او اول است و خالق هر چیزی است. این شبیه سوال مشرکان از رسول الله صلی الله […]

ادامه مطلب …

۴۵۸ – مثال‌هایی برای تحریم قدری و تحریم شرعی

۴۵۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: در فتوای شماره «۴۵۷» فرمودید که تحریم یا قدری است و یا شرعی. اگر می‌شود مثال‌هایی برای آن بزنید. جواب دادند: سوالتان در مورد جواب ما به فتوای شماره «۴۵۷» در این مورد که تحریم، یا قدری است و یا شرعی، و خواسته بودید که برایتان مثالی […]

ادامه مطلب …

۵۱۶ – حکم این سخن که عده‌ای می‌گویند: «الله می‌داند که چنین و چنان است» چیست؟

۵۱۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که عده‌ای از مردم می‌گویند: «الله می‌داند که چنین و چنان است»، چیست؟ جواب دادند: گفتن این سخن، بسیار خطرناک است. تا جایی که حتی در کتاب‌های احناف دیده‌ام که اگر کسی در مورد چیزی بگوید: الله می‌داند، و قضیه بر خلاف آن باشد، […]

ادامه مطلب …

۴۷۷ – آیا لقب «شیخ الاسلام» جایز است؟

۴۷۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا لقب «شیخ الاسلام» جایز است؟ جواب دادند: لقب شیخ الاسلام اگر به صورت مطلق به کار برده شود، جایز نیست. یعنی شیخ مطلقی که اسلام به او باز می‌گردد، جایز نیست کسی این گونه خوانده شود. زیرا جز پیامبران، هیچ کسی در مورد آنچه از اسلام […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه