۴۰۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: برخی ادعا میکنند علت عقب ماندگی مسلمانان، تمسک به دینشان است. شبههی آنها در این مورد، غرب است که میگویند وقتی خود را از همهی دیانتها آزاد کرد، به این مرحله از تمدن و پیشرفت رسیدند، و چه بسا شبههشان را با بارانهای زیاد و سرسبزی غرب، تقویت کنند. نظر شما چیست؟
جواب دادند: این سخن از کسی صادر میشود که ایمانش ضعیف است و یا اصلا ایمان ندارد. از تاریخ اطلاع ندارد و از اسباب نصرت بی خبر است. امت اسلامی وقتی در صدر اسلام، متمسّک به دینش بود، دارای عزّت و تمکین و قدرت و سیطره در همهی جوانب زندگی بود. حتی برخی میگویند: علومی که غرب به آن دست یافته، علومی است که آن را از مسلمانان گرفتهاند. اما امت اسلامی از دینش بسیار عقب مانده، و چیزهایی را از عقیده و قول و فعل، در دین به وجود آورده که از آن نیست، و نتیجهی آن تاخیر بسیار و عقب ماندگی زیاد است. ما با علم یقینی میدانیم، و الله را نیز بر آن شاهد میگیریم که اگر ما در دینمان به همان چیزی بازگردیم که گذشتگانمان بر آن بودند، عزت و کرامت و برتری بر همهی مردم متعلق به ما خواهد بود. به همین خاطر وقتی «ابوسفیان» با «هِرَقل» امپراطور روم، سخن میگفت، و روم در آن زمان نسبت به موقعیتی که پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحابش داشتند، دولتی بزرگ به شمار میآمد، «هرقل» گفت: «اگر آنچه میگویی درست باشد، به زودی آنچه زیر پای من است را مالک خواهد شد. وقتی ابوسفیان و یارانش از نزد هرقل خارج شدند، ابوسفیان گفت: «کار ابن ابو کبشه[۱] به جایی رسیده که پادشان بنی أصفر[۲] از او میترسد».
اما دین ما از پیشرفتی که در کشورهای غربی کافر و ملحد در زمینههای صنعت و غیره به دست آمده، ما را منع نمیکند. البته اگر ما به آن توجه کنیم. اما متاسفانه ما هر دو را ضایع کردهایم. دین و دنیایمان را ضایع نمودهایم. وگرنه دین اسلام هیچ تعارضی با این پیشرفت ندارد. بلکه الله تعالی میفرماید: {وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ}[۳]، یعنی: {آنچه از نیرو و آماده ساختن اسبان در توانِ شماست، برای پیکار با آنان آماده سازید (تا) بدین وسیله دشمن الله و دشمن خودتان را بترسانید}، و میفرماید: {هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ}[۴]، یعنی: {او، ذاتی است که زمین را برای شما مسخّر کرد؛ پس در گوشه و کنار آن راه بروید و از روزی پروردگار بخورید}، و میفرماید: {هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا}[۵]، یعنی: {او، ذاتی است که هر آنچه را که در زمین وجود دارد، برای شما آفرید}، و میفرماید: {وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ}[۶]، یعنی: {و در زمین قطعههای گوناگونی در کنار هم وجود دارد}، و دیگر آیاتی که علنا به انسان اعلان میکند دنبال کسب و کار باشد و نفع ببرد. اما نه به حساب دین. این امتهای کافر، از اصل کافر بودهاند. دینی که مدعی آن هستند، دینی باطل است. دینشان با الحادشان هیچ فرقی ندارد. الله سبحانه و تعالی میفرماید: {وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}[۷]، یعنی: {و هر کس دینی جز اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمیشود}. البته گر چه اهل کتاب، یعنی یهود و نصاری، مزایایی دارند که در آن، با دیگر کفار مخالف هستند، اما به نسبت آخرت، آنها و دیگر کفار فرقی با هم ندارند. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم قسم میخورند که هیچ کسی وجود ندارد که این دعوت را بشنود، چه یهودی باشد، و چه نصرانی، و سپس از آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آورد تبعیت نکند، مگر اینکه اهل جهنم است. بنا بر این، آنها از اصل کافر هستند. چه یهودی باشند و چه نصرانی و یا اینکه به هیچ کدام منسوب نباشند.
اما بارانها و دیگر نعمتهای که دارند، ابتلا و امتحانی از جانب الله تعالی برای آنها و برای این است که خوبیها فقط در دنیا به آنها برسد. چنان که وقتی عمر بن خطاب رضی الله عنه اثرات حصیر را بر پهلوهای رسول الله صلی الله علیه وسلم سلم دید، به گریه افتاد و گفت: یا رسول الله، فارس و روم در این نعمتهایی که دارند، زندگی میکنند، و حال شما چنین است. رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمود: «ای عمر، اینها قومی هستند که الله، خوبیهایشان را زودتر در دنیا به آنها داده است. آیا راضی نمیشوی که دنیا برای آنها، و آخرت برای ما باشد»؟ نکتهی دیگر اینکه آنها نیز دچار قحطی و بلایا و زلزله و طوفانهای سهمگین میشوند که برای همه معلوم است و روزانه در رادیوها و روزنامهها و دیگر رسانهها پخش میشود. اما کسی که این سوال را پرسیده، کور است. الله، بصیرتش را کور کرده و به همین خاطر، از واقعیت و حقیقت امر، خبر ندارد. نصیحتم به او این است که قبل از اینکه مرگ ناگهانی به سراغش بیاید، از این چنین تصوراتی توبه کند و به سوی پروردگارش باز گردد، و بداند که ما هیچ عزت و کرامت و برتری و سیادتی نداریم مگر هنگامی که به دینمان بازگردیم. بازگشتی حقیقی که قول و فعل، آن را تصدیق نمایند، بداند چیزی که کفار بر آن هستند، حق نیست. بلکه باطل است، و جایگاهشان نیز در آتش است. چنان که الله تعالی در کتابش و همچنین بر زبان پیامبرش صلی الله علیه وسلم از آن خبر داده است. بداند که این خوشیهایی که الله به آنها داده، چیزی جز ابتلا و امتحان و تعجیل طیّبات نیست. وقتی مردند و این نعمتها را به سوی جهنم ترک کردند، آن هنگام است که حسرت و درد و اندوهش بسیار میشود. نیز، این حکمت الله عز و جل در نعمت دادن به آنهاست. نیز با توجه به آنکه قبلا هم گفتیم آنها از بلایای سختی مثل زلزله و قحطی و طوفان و آتش فشانها و غیره در امان نیستند. از الله برای سائل خواهان هدایت و توفیق هستم و میخواهم که او را به حق، برگرداند، و همهی ما را به دینمان آگاه نماید. بدون شک او جواد و کریم است.
[۱] – مشرکین برای طعنه به پیامبر، به او میگفتند: ابن ابو کبشه. ابو کبشه شوهر حلیمهی سعدیه، مادر شیری پیامبر صلی الله علیه وسلم است.
[۲] – اشاره به زرد پوست بودن رومیان است.
[۳] – سوره أنفال، آیه «۶۰».
[۴] – سوره ملک، آیه «۱۷».
[۵] – سوره بقره، آیه «۲۹».
[۶] – سوره رعد، آیه «۴».
[۷] – سوره آل عمران، آیه «۸۵».