سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۴۰۷ – آیا علت عقب ماندگی مسلمانان، تمسک به دینشان است؟

۴۰۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: برخی ادعا می‌کنند علت عقب ماندگی مسلمانان، تمسک به دینشان است. شبهه‌ی آنها در این مورد، غرب است که می‌گویند وقتی خود را از همه‌ی دیانت‌ها آزاد کرد، به این مرحله از تمدن و پیشرفت رسیدند، و چه بسا شبهه‌شان را با باران‌های زیاد و سرسبزی غرب، تقویت کنند. نظر شما چیست؟

جواب دادند: این سخن از کسی صادر می‌شود که ایمانش ضعیف است و یا اصلا ایمان ندارد. از تاریخ اطلاع ندارد و از اسباب نصرت بی خبر است. امت اسلامی وقتی در صدر اسلام، متمسّک به دینش بود، دارای عزّت و تمکین و قدرت و سیطره در همه‌ی جوانب زندگی بود. حتی برخی می‌گویند: علومی که غرب به آن دست یافته، علومی است که آن را از مسلمانان گرفته‌اند. اما امت اسلامی از دینش بسیار عقب مانده، و چیزهایی را از عقیده و قول و فعل، در دین به وجود آورده که از آن نیست، و نتیجه‌ی آن تاخیر بسیار و عقب ماندگی زیاد است. ما با علم یقینی می‌دانیم، و الله را نیز بر آن شاهد می‌گیریم که اگر ما در دینمان به همان چیزی بازگردیم که گذشتگانمان بر آن بودند، عزت و کرامت و برتری بر همه‌ی مردم متعلق به ما خواهد بود. به همین خاطر وقتی «ابوسفیان» با «هِرَقل» امپراطور روم، سخن می‌گفت، و روم در آن زمان نسبت به موقعیتی که پیامبر صلی الله علیه وسلم و اصحابش داشتند، دولتی بزرگ به شمار می‌آمد، «هرقل» گفت: «اگر آنچه می‌گویی درست باشد، به زودی آنچه زیر پای من است را مالک خواهد شد. وقتی ابوسفیان و یارانش از نزد هرقل خارج شدند، ابوسفیان گفت: «کار ابن ابو کبشه[۱] به جایی رسیده که پادشان بنی أصفر[۲] از او می‌ترسد».

اما دین ما از پیشرفتی که در کشورهای غربی کافر و ملحد در زمینه‌های صنعت و غیره به دست آمده، ما را منع نمی‌کند. البته اگر ما به آن توجه کنیم. اما متاسفانه ما هر دو را ضایع کرده‌ایم. دین و دنیایمان را ضایع نموده‌ایم. وگرنه دین اسلام هیچ تعارضی با این پیشرفت ندارد. بلکه الله تعالی می‌فرماید: {وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ}[۳]، یعنی: {آنچه از نیرو و آماده ساختن اسبان در توانِ شماست، برای پیکار با آنان آماده سازید (تا) بدین وسیله دشمن الله و دشمن خودتان را بترسانید}، و می‌فرماید: {هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فِي مَنَاكِبِهَا وَكُلُوا مِنْ رِزْقِهِ}[۴]، یعنی: {او، ذاتی است که زمین را برای شما مسخّر کرد؛ پس در گوشه و کنار آن راه بروید و از روزی پروردگار بخورید}، و می‌فرماید: {هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا}[۵]، یعنی: {او، ذاتی است که هر آنچه را که در زمین وجود دارد، برای شما آفرید}، و می‌فرماید: {وَفِي الْأَرْضِ قِطَعٌ مُتَجَاوِرَاتٌ}[۶]، یعنی: {و در زمین قطعه‌های گوناگونی در کنار هم وجود دارد}، و دیگر آیاتی که علنا به انسان اعلان می‌کند دنبال کسب و کار باشد و نفع ببرد. اما نه به حساب دین. این امت‌های کافر، از اصل کافر بوده‌اند. دینی که مدعی آن هستند، دینی باطل است. دینشان با الحادشان هیچ فرقی ندارد. الله سبحانه و تعالی می‌فرماید: {وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ}[۷]، یعنی: {و هر کس دینی جز اسلام بجوید، هرگز از او پذیرفته نمی‌شود}. البته گر چه اهل کتاب، یعنی یهود و نصاری، مزایایی دارند که در آن، با دیگر کفار مخالف هستند، اما به نسبت آخرت، آنها و دیگر کفار فرقی با هم ندارند. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم قسم می‌خورند که هیچ کسی وجود ندارد که این دعوت را بشنود، چه یهودی باشد، و چه نصرانی، و سپس از آنچه پیامبر صلی الله علیه وسلم آورد تبعیت نکند، مگر اینکه اهل جهنم است. بنا بر این، آنها از اصل کافر هستند. چه یهودی باشند و چه نصرانی و یا اینکه به هیچ کدام منسوب نباشند.

اما باران‌ها و دیگر نعمت‌های که دارند، ابتلا و امتحانی از جانب الله تعالی برای آنها و برای این است که خوبی‌ها فقط در دنیا به آنها برسد. چنان که وقتی عمر بن خطاب رضی الله عنه اثرات حصیر را بر پهلوهای رسول الله صلی الله علیه وسلم سلم دید، به گریه افتاد و گفت: یا رسول الله، فارس و روم در این نعمت‌هایی که دارند، زندگی می‌کنند، و حال شما چنین است. رسول الله صلی الله علیه وسلم به او فرمود: «ای عمر، اینها قومی هستند که الله، خوبی‌هایشان را زودتر در دنیا به آنها داده است. آیا راضی نمی‌شوی که دنیا برای آنها، و آخرت برای ما باشد»؟ نکته‌ی دیگر اینکه آنها نیز دچار قحطی و بلایا و زلزله و طوفان‌های سهمگین می‌شوند که برای همه معلوم است و روزانه در رادیوها و روزنامه‌ها و دیگر رسانه‌ها پخش می‌شود. اما کسی که این سوال را پرسیده، کور است. الله، بصیرتش را کور کرده و به همین خاطر، از واقعیت و حقیقت امر، خبر ندارد. نصیحتم به او این است که قبل از اینکه مرگ ناگهانی به سراغش بیاید، از این چنین تصوراتی توبه کند و به سوی پروردگارش باز گردد، و بداند که ما هیچ عزت و کرامت و برتری و سیادتی نداریم مگر هنگامی که به دینمان بازگردیم. بازگشتی حقیقی که قول و فعل، آن را تصدیق نمایند، بداند چیزی که کفار بر آن هستند، حق نیست. بلکه باطل است، و جایگاهشان نیز در آتش است. چنان که الله تعالی در کتابش و همچنین بر زبان پیامبرش صلی الله علیه وسلم از آن خبر داده است. بداند که این خوشی‌هایی که الله به آنها داده، چیزی جز ابتلا و امتحان و تعجیل طیّبات نیست. وقتی مردند و این نعمت‌ها را به سوی جهنم ترک کردند، آن هنگام است که حسرت و درد و اندوهش بسیار می‌شود. نیز، این حکمت الله عز و جل در نعمت دادن به آنهاست. نیز با توجه به آنکه قبلا هم گفتیم آنها از بلایای سختی مثل زلزله و قحطی و طوفان و آتش فشان‌ها و غیره در امان نیستند. از الله برای سائل خواهان هدایت و توفیق هستم و می‌خواهم که او را به حق، برگرداند، و همه‌ی ما را به دینمان آگاه نماید. بدون شک او جواد و کریم است.


[۱] – مشرکین برای طعنه به پیامبر، به او می‌گفتند: ابن ابو کبشه. ابو کبشه شوهر حلیمه‌ی سعدیه، مادر شیری پیامبر صلی الله علیه وسلم است.

[۲] – اشاره به زرد پوست بودن رومیان است.

[۳] – سوره أنفال، آیه «۶۰».

[۴] – سوره ملک، آیه «۱۷».

[۵] – سوره بقره، آیه «۲۹».

[۶] – سوره رعد، آیه «۴».

[۷] – سوره آل عمران، آیه «۸۵».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(407) سئل فضيلة الشيخ: يدعي بعض الناس، أن سبب تخلف المسلمين هو تمسكهم بدينهم. وشبهتهم في ذلك، أن الغرب لما تخلوا عن جميع الديانات وتحرروا منها، وصلوا إلى ما وصلوا إليه من التقدم الحضاري، وربما أيدوا شبهتهم بما عند الغرب من الأمطار الكثيرة والزروع فما رأي فضيلتكم؟.

فأجاب بقوله: هذا الكلام لا يصدر إلا من ضعيف الإيمان، أو مفقود الإيمان، جاهل بالتاريخ، غير عالم بأسباب النصر، فالأمة الإسلامية لما كانت متمسكة بدينها في صدر الإسلام كان لها العزة والتمكين، والقوة، والسيطرة في جميع نواحي الحياة، بل إن بعض الناس يقول: إن الغرب لم يستفيدوا ما استفادوه من العلوم إلا ما نقلوه عن المسلمين في صدر الإسلام، ولكن الأمة الإسلامية تخلفت كثيراً عن دينها، وابتدعت في دين الله ما ليس منه، عقيدة، وقولاً، وفعلاً، وحصل بذلك التأخر الكبير، والتخلف الكبير، ونحن نعلم علم اليقين ونشهد الله – عَزَّوَجَلَّ – إننا لو رجعنا إلى ما كان عليه أسلافنا في ديننا، لكانت لنا العزة، والكرامة، والظهور على جميع الناس. ولهذا لما حدث “أبوسفيان” “هرقل” ملك الروم ـ والروم في ذلك الوقت تعتبر دولة عظمى – بما عليه الرسول، عَلَيْهِ‌الصَّلَاةُوَالسَّلَام، وأصحابه؛ قال: “إن كان ما تقول حقّاً فسيملك ما تحت قدمي هاتين”. ولما خرج أبوسفيان وأصحابه من عند “هرقل”، قال: “لقد أمِرَ أمر ابن أبي كبشة إنه ليخافه ملك بني الأصفر”.

وأما ما حصل في الدول الغربية الكافرة الملحدة من التقدم في الصناعات وغيرها، فإن ديننا لا يمنع منه، لو أننا التفتنا إليه، لكن مع الأسف ضيعنا هذا وهذا، ضيعنا ديننا، وضيعنا دنيانا، وإلا فإن الدين الإسلامي لا يعارض هذا التقدم، بل قال الله تعالى: (وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة ومن رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم) (سورة الأنفال، الآية “60”). وقال تعالى: (هو الذي جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا في مناكبها وكلوا من رزقه) (سورة الملك، الآية “15”). وقال تعالى: (هو الذي خلق لكم مافي الأرض جميعاً) (سورة البقرة، الآية “29”). وقال تعالى: (وفي الأرض قطع متجاورات) (سورة الرعد، الآية “4”). إلى غير ذلك من الآيات التي تعلن إعلاناً ظاهراً للإنسان أن يكتسب ويعمل وينتفع، لكن لا على حساب الدين، فهذه الأمم الكافرة هي كافرة من الأصل، دينها الذي كانت تدعيه دين باطل، فهو وإلحادها على حد سواء،لا فرق. فالله ـ سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ـيقول: (ومن يبتغ غير الإسلام ديناً فلن يقبل منه) (سورة آل عمران، الآية “85”). وإن كان أهل الكتاب من اليهود والنصارى لهم بعض المزايا التي يخالفون غيرهم فيها، لكن بالنسبة للآخرة هم وغيرهم سواء، ولهذا أقسم النبي، ﷺ، أنه لا يسمع به من هذه الأمة يهودي ولا نصراني ثم لا يتبع ما جاء به، إلا كان من أصحاب النار، فهم من الأصل كافرون، سواء انتسبوا إلى اليهودية، أو النصرانية، أم لم ينتسبوا إليها.

وأما ما يحصل لهم من الأمطار وغيرها فهم يصابون بهذا ابتلاء من الله تعالىوامتحاناً، وتعجل لهم طيباتهم في الحياة الدنيا، كما قال النبي، عَلَيْهِ‌الصَّلَاةُوَالسَّلَام، لعمر بن الخطاب، وقد رآه قد أثر في جنبه حصير، فبكى عمر. فقال: يا رسول الله فارس والروم يعيشون فيما يعيشون فيه من النعيم، وأنت على هذه الحال. فقال: “يا عمر هؤلاء قوم عجلت لهم طيباتهم في حياتهم الدنيا، أما ترضى أن تكون لهم الدنيا، ولنا الآخرة”. ثم إنهم يأتيهم من القحط، والبلايا، والزلازل، والعواصف المدمرة ما هو معلوم، وينشر دائماً في الإذاعات، وفي الصحف، وفي غيرها، ولكن من وقع السؤال عنه أعمى، أعمى الله بصيرته فلم يعرف الواقع، ولم يعرف حقيقة الأمر، ونصيحتي له أن يتوب إلى الله – عَزَّوَجَلَّ – عن هذه التصورات قبل أن يفاجئه الموت، وأن يرجع إلى ربه، وأن يعلم أنه لا عزة لنا، ولا كرامة، ولا ظهور، ولا سيادة إلا إذا رجعنا إلى دين الإسلام، رجوعاً حقيقياً يصدقه القول والفعل، وأن يعلم أن ما عليه هؤلاء الكفار باطل ليس بحق، وأن مأواهم النار، كما أخبر الله بذلك في كتابه، وعلى لسان رسوله، صلى الله عليه سلم، وأن هذا الإمداد الذي أمدهم الله به من النعم ما هو إلا ابتلاء وامتحان وتعجيل طيبات، حتى إذا هلكوا وفارقوا هذا النعيم إلى الجحيم ازدادت عليه الحسرة والألم والحزن، وهذا من حكمة الله – عَزَّوَجَلَّ – بتنعيم هؤلاء، على أنهم كما قلت لم يسلموا من الكوارث التي تصيبهم من الزلازل، والقحط، والعواصف، والفيضانات وغيرها، فأسأل الله لهذا السائل الهداية والتوفيق، وأن يرده إلى الحق وأن يبصرنا جميعاً في ديننا إنه جواد كريم.

مطالب مرتبط:

۳۸۷ – حکم وصف کردن کفار به صدق و امانت و حسن عمل چیست؟

۳۸۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم وصف کردن کفار به صدق و امانت و حُسن عمل چیست؟ جواب دادند: این اخلاق اگر صحت داشته باشند، با اینکه دروغ و غدر و خیانتی که در میان آنها وجود دارد، بیشتر از کشورهای مسلمان است، و این چیز واضحی است. اما اگر این اخلاقی […]

ادامه مطلب …

۳۹۷ – شخصی که با کفار کار می‌کند باید چه کند؟

۳۹۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: شخصی با کفار کار می‌کند. چه نصیحتی برای او دارید؟ جواب دادند: این برادری که با کفار کار می‌کند را نصیحت می‌کنیم که به دنبال کار دیگری باشد که در آن هیچ یک از دشمنان الله و رسولش که دین دیگری غیر از اسلام دارند، نباشد. اگر […]

ادامه مطلب …

۳۹۰ – شخصی که در بلاد کفر اسلام می‌آورد ولی مهاجرت نمی‌کند

۳۹۰ – از شیخ سوال شد: مردی مسلمان شده و اسلام و مسلمانان را دوست داشته و از شرک و اهل شرک بیزار است. اما در کشوری باقی مانده که مردمانش از مسلمانان نفرت داشته و با این شخص و با مسلمان سر جنگ دارند. اما ترک وطن بر این شخص شاقّ است و به […]

ادامه مطلب …

۴۰۰ – حکم آوردن کفار به سرزمین مسلمانان چیست؟

۴۰۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم آوردن کفار به جزیره‌ی عربی چیست؟ جواب دادند: می‌ترسم که آوردن کفار به جزیره‌ی عربی، نوعی مشاقات با رسول الله صلی الله علیه و سلم باشد. چه اینکه از ایشان صلی الله علیه وسلم در صحیح بخاری روایت است که در هنگام مرض مرگشان فرمودند: «مشرکین […]

ادامه مطلب …

۳۸۸ ب – حکم اقامت در بلاد کفار چیست؟

۳۸۸ ب – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم اقامت در بلاد کفار چیست؟ جواب دادند: اقامت در بلاد کفر دارای خطری بزرگ بر دین و اخلاق و سلوک و آداب مسلمان است. ما و دیگران، انحراف بسیاری از کسانی را دیده‌ایم که در آن کشورها اقامت کرده‌اند. وقتی باز گشتند، همانی که رفته […]

ادامه مطلب …

۴۰۴ – آیا تبریک عید کفار مثل کریسمس و رفتن به جشن آن جایز است؟

۴۰۴ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تبریک گفتن عید کریسمس به کفار چیست؟ وقتی آنها این عیدشان را به ما تبریک گفتند، چه جوابی به آنها بدهیم؟ آیا رفتن به اماکنی که به مناسبت کریسمس در آن جشن گرفته‌اند، جایز است؟ و انسان اگر چیزی از اینها که ذکر شد را بدون […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه