۳۸۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم دوستی و دشمنی چیست؟ حکم هَجر[۱] مسلمان چیست؟
جواب دادند: دوستی و دشمنی، واجب است که برای الله باشند. زیرا کسی که به خاطر الله محبت، و به خاطر الله بغض ورزید، و به خاطر الله دوستی کرد، و به خاطر الله دشمنی نمود، بدون شک همان راهی را پیموده که به وسیلهی آن به ولایت الله عز و جل میرسد. اما کسی که محبت و بغضی و دوستی و دشمنیاش به خاطر هوی یا تقلید کورکورانه باشد، از خیر بسیار زیادی محروم گشته، و چه بسا در امری بزرگ واقع شده، با یکی از اولیای الله دشمنی ورزد که در این صورت، با الله تعالی دشمنی ورزیده است. چنان که در حدیث صحیح قدسی که بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: الله تعالی میفرماید: «کسی که با ولیّی از اولیای من دشمنی ورزد، به او اعلان جنگ میکنم…»، و چه بسا با یکی از دشمنان الله دوستی و مولات کند، که در این صورت، در امری عظیم و خطری بزرگ قرار دارد. چنان که الله تعالی میفرماید: {لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ كَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ}[۲]، یعنی: {هیچ گروهی را نمییابی که با وجود ایمان به الله و رستاخیز، با کسانی دوستی نمایند که با الله و پیامبرش دشمنی میکنند؛ هرچند پدران یا فرزندان یا برادران یا خویشاوندان ایشان باشند}، و فرموده: {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ كَفَرُوا بِمَا جَاءَكُمْ مِنَ الْحَقِّ}[۳]، یعنی: {ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید؛ حال آنکه آنان به دین راستینی که برای شما آمده، کفر ورزیدهاند}، و فرموده: {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ}[۴]، یعنی: {ای کسانی که ایمان آوردهاید، قومی را که الله بر آنها خشم گرفته، به دوستی نگیرید}.
اما هجران مسلمان، در اصل حرام و بلکه در صورتی که از سه روز بیشتر شود، یکی از گناهان کبیره است. از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایت شده که فرمودند: «برای مسلمان جایز نیست که برادرش را بیشتر از سه روز هجر کند. با هم روبرو میشوند، و این رو بر میگرداند و آن یکی هم رو بر میگرداند، و بهترینشان کسی است که اول سلام کند». متفق علیه. همچنین، ابوداود و نسائی با اسناد خود که منذری میگوید: بر شرط بخاری و مسلم است، روایت میکنند: «پس کسی که بیشتر از سه روز، برادرش را ترک کرد، و مُرد، وارد جهنم میشود».
آنچه معلوم است اینکه مسلمان به وسیلهی گناه، حتی اگر کبیره هم باشد، اما تا زمانی که کفر نباشد، از اسلام خارج نمیشود. بر این اساس هجران اصحاب معاصی جایز نیست. مگر در صورتی که در این کار مصلحتی باشد که باعث دست کشیدن آنها از آن کار و دور شدن دیگران از آن گناه باشد؛ زیرا مسلمان گناه کار، حتی اگر گناهش کبیره نیز باشد، برادر توست، و وقتی برادرت باشد، در این حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم وارد میشود که فرمود: «برای مسلمان حلال نیست که برادرش را بیشتر از سه روز هَجر کند». از دلایلی که نشانگر این هستند مسلمان گناه کار، برادر مسلمان مطیع است، هر چند گناهش بزرگ باشد، این فرمودهی الله تعالی در مورد کسی است که مومنی را به عمد، به قتل برساند: {فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}[۵]، یعنی: {پس هر قاتلی که از سوی برادر خود (یعنی از سوی ولی دَم) بخشیده شود (و قصاص نگردد) باید به نیکی در پی ادای خون بها برآید و خون بها را به نیکی به ولی دم بپردازد}. الله تعالی در این آیه، قاتل عمدی را برادر مقتول دانسته است، با اینکه قتل – قتل عمدی مومن – یکی از بزرگترین گناهان کبیره است. همچنین فرمودهی الله تعالی در مورد دو گروه مومنی که با هم میجنگند: {وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ}[۶]، یعنی: {و اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر جنگیدند، میانشان صلح برقرار کنید. و اگر یکی از این دو گروه، به گروه دیگر تجاوز نمود، با گروه تجاوزگر بجنگید تا به حکم الله بازگردد. و اگر (به حکم الله) بازگشت، در میانشان به عدالت و انصاف، صلح برقرار کنید}. در اینجا الله تعالی هیچ کدام از دو گروه درگیر جنگ را از ایمان و برادریِ ایمانی خارج نفرمود.
پس اگر در هجران شخص، مصلحتی نهفته باشد یا باعث از بین رفتن مفسدهای شود، به طوری که موجب نزدیک نشدن دیگران به آن گناه یا موجب دست کشیدن شخص گناه کار از آن گناه شود، در این صورت هجران جایز و بلکه بر حسب بزرگی گناهی که به خاطر آن شخص هجر شده، مطلوب و لازم است. دلیل آن نیز قصهی کعب بن مالک و دو همراهش رضی الله عنهم است، و اینها، همان سه نفری هستند که از دستور رسول الله صلی الله علیه وسلم تخلف ورزیدند. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور به هجر آنها داده و از سخن گفتن با آنان نهی کردند. مردم نیز از همراهی و هم کلام شدن با آنان اجتناب کردند. به خاطر این هجر، مصلحتی بزرگ شامل رجوع به الله و توبهی نصوح و ابتلای عظیمی برای این سه نفر و دیگر مسلمانان حاصل شد که مصلحت هَجر را بر مصلحت وصل، برتری میداد.
اما امروزه هجر اهل معاصی چیزی جز مکابره و استمرار در معصیتشان و فراری شدن از اهل علم و ایمان نمیافزاید و در هجر کردنشان هیچ فایدهای برای آنها و دیگران وجود ندارد.
بر این اساس میگوییم: هَجر، دارویی است که وقتی استعمال میشود که تاثیری داشته باشد. اما وقتی بی تاثیر باشد و حتی موجب هلاکت شخص شود، مورد استفاده قرار نمیگیرد.
هجر دارای سه حالت است:
یا اینکه مصلحت آن بیشتر است، که در این صورت، مطلوب است.
یا اینکه مفسدهی آن بیشتر است، که در این صورت بدون شک از آن نهی میشود.
یا اینکه مصلحت و مفسدهی آن مساوی است، که در این صورت، آنچه به حق نزدیکتر است، نهی از آن است. به خاطر عمومیت این فرمودهی رسول الله صلی الله علیه وسلم: «حلال نیست که مسلمان، برادرش را بیشتر از سه روز هجر نماید».
اما کفار و مرتدین؛ هجر آنان و دوری جستن از آنها واجب است و نباید با آنها همنشین شد یا به آنها اعتماد کرد. مرتدین زمانی که انسان آنها را نصیحت کرده و دعوتشان نمود که به اسلام رجوع کنند، اما از این کار خودداری کردند، هجر میشوند. به خاطر اینکه مرتد در ارتدادش مورد تایید قرار نمیگیرد. بلکه از او خواسته میشود به آنچه که از آن خارج شده، بازگردد. اگر امتناع کرد، کشتنش واجب است، و وقتی به خاطر ارتداد کشته شد، غسل داده نمیشود، و کفن کرده نمیشود، و نماز بر او گزارده نمیشود، و در مقبرههای مسلمین نیز دفن نمیشود. بلکه با همان لباس و کثیفی خونش، در چالهای دور از قبرستان مسلمانان در زمینی که ملک کسی نباشد، انداخته میشود.
اما کفاری که کفرشان به خاطر ارتداد نیست، اگر از خویشاوندان باشند، حق خویشاوندی دارند. چنان که الله تعالی میفرماید: {وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّه}[۷]، یعنی: {و حق خویشاوند را بپرداز}، و در مورد پدر و مادری که کافر و مشرک هستند، میفرماید: {وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ}[۸]، یعنی: {و اگر تو را بر آن داشتند که چیزی را شریکم بسازی که به آن دانش نداری، از آنان اطاعت مکن و در دنیا با آنها به خوبی رفتار نما و راه کسی را در پیش بگیر که (با توبه و اخلاص) رو به سوی من دارد}.
[۱] – هَجر: ترک کردن.
[۲] – سوره مجادله، آیه «۲۲».
[۳] – سوره ممتحنه، آیه «۱».
[۴] – سوره ممتحنه، آیه «۱۳».
[۵] – سوره بقره، آیه «۱۷۸}
[۶] – سوره حجرات، آیات «۹و۱۰».
[۷] – سوره إسراء، آیه «۲۶».
[۸] – سوره لقمان، آیه «۱۵».