۳۲۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا اینکه بعضی از علما، بازیهای کودکان را جزو تصویر ندانستهاند، صحیح است؟ و آیا قول شیخ …. به جواز تصاویری که سایه ندارند، و بلکه فقط نقوشی به وسیلهی رنگ هستند، سخن درستی است؟
جواب دادند: مستثنی بودن بازیهای کودکان از حکم تصویر، صحیح است. اما بازیهای مستثنی شده، کدامها هستند؟ آیا همان بازیهایی هستند که قبلا نیز بودهاند، و این دقتی که بازیهای امروزی در تصویر دارند را نداشتند؟ زیرا در بازیهای سابق، این چشمها و لبها و بینیها چنان که در بازیهای امروزی بچهها هستند، نبوده، یا اینکه رخصت در مورد هر چه که بازی کودکان باشد، عام است، حتی اگر بر وضعی باشد که امروزه است؟
این جای تامل دارد، و احتیاط این است که از تصاویر و عروسکهایی که امروزه وجود دارد، اجتناب شده و به همان انواع سابق، اکتفا شود.
اما ادعای جواز در مورد تصاویری که سایه ندارند، و فقط رنگ هستند؛ محل نظر است، از این رو که استناد آن بر این است که اول ممنوع بوده، و سپس جواز آن داده شده؛ زیرا یکی از شروط نسخ این است که جمع بین دو نص، امکان پذیر نبوده، و همچنین از تأخّر ناسخ اطلاع وجود داشته باشد. اما با وجود امکان جمع، ادعای نسخ پذیرفته نمیشود. زیرا در جمع، به هر دو دلیل عمل میشود، اما در نسخ، یکی از دو دلیل، باطل میشود. نکتهی دیگر اینکه: اطلاع یافتن از اینکه کدام یک از این دو نص، بعد از دیگری آمده، با استنتاج و تخمین نیست. بلکه، نقل مجرد، تنها راه دانستن این مساله است. نکتهی بعد، حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم که میفرماید: «ملائکه وارد خانهای که تصویر در آن باشد، نمیشوند»، خبر است، و نسخ به خبر وارد نمیشود، مگر اینکه منظور از آن خبر، انشا باشد، و این خبر از اخباری نیست که منظور از آنها انشا است. بله، تخصیص بر خبر وارد میشود، و در این صورت نگاه میشود آیا این حدیث با تصاویری که ذکر شد، تخصیص مییابد یا خیر؟ در این مساله بین اهل علم اختلاف وجود دارد. برخی از آنها بر این هستند که این حدیث با این فرمودهی رسول الله صلی الله علیه وسلم: «جز نقش و نگاری در لباس»، و با این حدیث عایشه رضی الله عنها در مورد پردهای که در آن عکس پرنده بود، خاص میشود، و شیخ ….. ذکر کرده که حدیث «جز نقش و نگاری در لباس» را صاحبان پنج کتاب[۱] و همچنین بخاری و مسلم روایت کردهاند، و برخی از علما بر خلاف شیخ، بر این هستند که رخصت در مورد نقش و نگار لباس و تصویر پرنده، در اول کار بوده و سپس از آن نهی شده است…
اما آنچه به نظر من میآید این است که جمع بین دو روایت، امکان پذیر است. یعنی میشود این گفتار پیامبر صلی الله علیه وسلم: «به جز نقش و نگاری در لباس» را حمل بر تصاویری کرد، مثل تصاویری که مورد اهانت هستند، که حلال بودنشان وارد شده، و در این صورت، منظور از نقش و نگاری که ذکر شده، آن نقش و نگاری است که در بالش و پشتی و امثال آن، است. زیرا این همان چیزی است که حلال بودنش در روایت آمده، و زید بن خالد جهنی رضی الله عنه، پرده را نیز به این مورد اضافه میکند که این اشتباه است. زیرا حدیث عایشه رضی الله عنها در مورد پارچهی نقش داری که روی طاقچه انداخته بود، در منع از این نمونه پردهها، صریح است. چون پیامبر آن را پاره کرد و به خاطر آن رنگ چهرهاش دگرگون شد.
اما حدیث مسلم در مورد مجسمهی پرنده، حمل بر مجمسهای میشود که سر نداشته، و نیز حمل بر این میشود که رسول الله صلی الله علیه وسلم از آن بدش آمد، نه به خاطر اینکه مجسمه است، بلکه به خاطر این که شامل رفاه بی فایده است، و به همین دلیل فرمود: «آن را برگردان، زیرا من هر بار که وارد میشوم و آن را میبینم، به یاد دنیا میافتم». آنچه این سخن ما را تایید میکند، روایتی است که مسلم از عایشه رضی الله عنها ذکر کرده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم برای یکی از غزوهها از مدینه خارج شدند. من پارچهای که در هودج میاندازند را برداشتم و ورودی خانه را با آن بستم. وقتی برگشت و این پارچه را دید، ناراحتی را در چهرهاش دیدم. آن را کشید تا جایی که پاره و دریده شد، و فرمود: «الله ما را دستور نداده که سنگ و خاک را بپوشانیم». پس بر اساس این روایت، نتیجه میگیریم که جمع آوری مجسمه و تصاویر رنگین و غیره، حرام است، مگر وقتی تصویر در چیزی مانند فراش باشد که مورد اهانت قرار میگیرد. اما اولاتر این است که همین نیز اقتنا نشود. به دلیل حدیث عایشه در صحیحین که بالشی برای پیامبر صلی الله علیه وسلم خرید که تصاویری در آن وجود داشت و هدفش این بود که پیامبر به آن تکیه دهد و هنگام خواب، سرش را روی آن بگذارد. وقتی پیامبر صلی الله علیه وسلم آن را دید، دم در ایستاد و داخل نیامد، و عایشه اثر ناخشنودی را در چهرهی ایشان خواند. سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود که صاحبان این تصاویر عذاب داده میشوند و به آنها گفته میشود آنچه را خلق کردهاید، زنده کنید. سپس فرمود: «همانا ملائکه به خانهای که تصویر در آن باشد وارد نمیشوند». والله الموفق.
[۱] – منظور، امام احمد و اصحاب سنن است، و منظور از اصحاب سنن: «ابو داود، صاحب کتاب سنن ابی داود»، و «نسائی، صاحب کتاب سنن النسائی»، و «ترمذی صاحب کتاب سنن الترمذی» و «ابن ماجه صاحب کتاب سنن ابن ماجه» است.