۲۶۲ – از شیخ رحمه الله در مورد یادگیری علم نجوم، سوال شد؟ و اینکه حکمت از خلق شدن آن چیست؟
جواب دادند: علم نجوم، دو نوع است:
نوع اول: علم تاثیر، که این نوع، خود به سه قسمت است:
قسمت اول: معتقد باشد این نجوم، به عنوان فاعل، موثر هستند. به این معنی که آنها حوادث را به وجود میآورند. این اعتقاد، شرک اکبر است که شخص را از دین خارج میکند؛ زیرا مخلوق را خالق میداند، و ادعا میکند که همراه با الله، خالقی دیگر نیز وجود دارد.
قسمت دوم: با حرکات و انتقالات آن استدلال به اموری که در آینده اتفاق میافتند، کند. مثلا معتقد شود که زندگی فلانی، بدبختی خواهد بود؛ چون در فلان ستاره به دنیا آمده، و امثال چنین چیزهایی… چنین کسی ادعای علم غیب کرده و ادعای علم غیب کردن، کفر اکبر است که شخص را از اسلام خارج میگرداند. زیرا تکذیب آیهی قرآن است که میفرماید: {قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}[۱]، یعنی: { بگو: جز الله هیچیک از موجودات آسمانها و زمین، غیب نمیداند}، و این یکی از قویترین انواع حصر است، زیرا با نفی و استثناء همراه است. بنا بر این وقتی کسی ادعای علم غیب کرد، قرآن را تکذیب نموده است.
قسمت سوم: معتقد باشد که ستاره، سبب به وجود آمدن خیر و شر است. یعنی هر اتفاقی که میافتد، شخص آن را به ستارگان نسبت میدهد، و فقط زمانی اشیاء را به ستارگان نسبت میدهد، که اتفاق افتاده باشند. این کار، شرک اصغر است و انسان را از دین خارج نمیکند. زیرا حوادث را به چیزی نسبت داده که نه شرعاً و نه حسّاً، سبب آن نیست.
اگر گفته شود: این فرمودهی رسول الله صلی الله علیه وسلم سخن شما را نقض میکند. ایشان میفرماید: «همانا خورشید و ماه، دو نشانه از نشانههای الله هستند، که به وسیلهی آن دو، بندگانش را میترساند». معنای حدیث این است که این دو مخلوق، علامت هشدار هستند.
جواب:
این حدیث دلالت بر تاثیر کسوف در به وجود آمدن حوادثی مانند خشک سالی و قحطی و جنگ و غیره ندارد. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «این دو به خاطر مرگ یا تولد کسی، دچار گرفتگی نمیشوند»، نه در گذشته و نه در آینده؛ بلکه الله فقط به وسیلهی این دو، بندگانش را خوف میدهد، شاید که به سوی او رجوع نمایند.
نوع دوم: علم حرکت ستارگان: یعنی با حرکت ستارگان، استدلال بر چیزی کند. این نوع، بر دو قسمت است:
قسمت اول: از سیر و حرکت ستارگان برای مصالح دینی استفاده کند. این کار، مطلوب است، و اگر برای مصالح واجب دینی باشد، واجب میشود. مثل زمانی که با ستارگان، استدلال به جهت قبله کند. فلان ستاره، یک سوم شب، قبل آن، و فلان ستاره، یک چهارم شب، قبل از آن است. این قسمت دارای فایدهی بزرگی است.
قسمت دوم: از سیر و حرکت ستارگان برای مصالح دینی استفاده کند، که این نیز، اشکالی ندارد، و خود بر دو نوع است:
نوع اول: از آن برای پیدا کردن جهات استفاده کند. مثل شناختن ستارهی قطبی که در شمال است، و ستارهی جدی که نزدیک آن بوده و به دور آن میچرخد و امثال این. این نوع، جایز است، و الله تعالی میفرماید: {وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}[۲]، یعنی: {و نشانههایی آفرید و بهوسیلهی ستارگان راهشان را مییابند}.
نوع دوم: از آن بر فرا رسیدن فصلها استدلال کند؛ که معروف است به منزلگاههای ماه و یادگیری آن. بعضی از سلف، این نوع را مکروه و گروهی دیگر، آن را مباح دانستهاند. کسانی که آن را مکروه دانستهاند، گفتهاند: ترس این میرود که وقتی گفته شد: فلان ستاره، طلوع کرد، وقت زمستان باشد و برخی مردم چنین اعتقاد پیدا کنند که این ستاره باعث آمده سرما یا گرما یا وزیدن بادها شده است. اما صحیح بر عدم کراهت این نوع است.
اما حکمت از خلق این ستارگان: الله تعالی این ستارگان را به خاطر حکمتهای زیادی آفریده است. از آن جمله:
اول: زینت آسمان هستند. الله تعالی میفرماید: {وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ}[۳]، یعنی: {بهراستی آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم و آنها را ابزاری برای راندن شیطانها قرار دادیم}.
اگر گفته شود: در جواب این آیه چه باید بگوییم: {وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا}[۴]، یعنی: {بهراستی آسمان دنیا را با چراغهایی آراستیم}؟
میگوییم: لازمهی تزیین چیزی به وسیلهی چیز دیگر، این نیست که به آن چسبیده باشد. دیدهای که اگر مردی قصری بنا کند، و سپس اطراف آن را تیرهای بزرگ و زیبای چراغ برق قرار دهد، و این چراغها روی دیوارهای قصر نباشند، بلکه ماحول آن باشند، کسی که از دور به آنها مینگرد، آن را به عنوان زینت میبیند، گر چه آنها به قصر نچسبیدهاند.
دوم: برای رجم شیاطین هستند. یعنی شیاطین جنی که اخبار آسمان را استراق سمع میکردند. آنها دارای قدرت بزرگ و نافذی هستند. الله تعالی در مورد کارهای آنها برای سلیمان علیه السلام میفرماید: {وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ . وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}[۵]، یعنی: {و از دیوها هر بنّا و غواصی را (به فرمانش در آوردیم). و دیوهای دیگری را نیز مسخرش کردیم که در غل و زنجیر بودند}، و میفرماید: {قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ}[۶]، یعنی: {يكى از جنهای قوی گفت: من آن را پيش از آنكه از جايت برخيزى، برايت مىآورم}، یعنی آن را از سبأ به شام میآورم، و چیزی که میخواست بیاورد، تخت سلطنت ملکهی سبأ بود، و این دال بر قدرت آن جنی و سرعت و نفوذش بود.
الله تعالی در مورد جن میفرماید: {وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا}[۷]، یعنی: {و ما در بخشهایی از آسمان برای استراق سمع و شنیدن (اخبار آسمان) مینشستیم و هر کس که اینک به استراق سمع بپردازد، برای خویش شهابی آماده مییابد}.
سوم: به عنوان نشانههایی که برای مسیر یابی از آنها استفاده میشود. الله تعالی میفرماید: {وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ . وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}[۸]، یعنی: {و در زمین کوههای استواری قرار داد تا زمین، شما را به لرزه (و اضطراب) نیندازد و نهرها و راههایی پدید آورد تا راهتان را بیابید. و نشانههایی آفرید و بهوسیلهی ستارگان راهشان را مییابند}.
منظور از نشانهها، هر چیزی است الله آن را به عنوان علامت و نشانه در زمین قرار داده است. مثل: کوهها و رودخانهها و راهها و غیره، که نشانههای زمینی هستند. سپس در این آیه، علامتهایی را ذکر کرد که در افق هستند: {وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}، یعنی: {و نشانههایی آفرید و بهوسیلهی ستارگان راهشان را مییابند}، و نجم، اسم جنس است که شامل هر چیزی در آسمان میشود که برای مسیریابی از آن استفاده میشود، و مختص به ستارهی معینی نیست؛ زیرا هر قومی روش خاص خود را برای استدلال به این نجوم در مسیریابی دارند: چه در یافتن جهت قبله، یا مکان خشکی و دریا باشد. این یکی از نعمتهای الله است که اشیاء آسمانی را که چیزی قابلیت پوشاندن آنها را ندارد، برای مسیر یابی قرار داده است. زیرا در شب، کسی نمیتواند کوهها و صحراها و شن و غیره را ببیند، و این نوعی مسخر گشتن مخلوقات توسط الله برای انسان است. الله تعالی میفرماید: {وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ}[۹]، یعنی: {و همهی آنچه را که در آسمانها و زمین است، از فضل خویش برای شما مسخّر کرد}.
[۱] – سوره نمل، آیه «۶۵».
[۲] – سوره نحل، آیه «۱۶».
[۳] – سوره ملک، آیه «۵».
[۴] – سوره ملک، آیه «۵».
[۵] – سوره ص، آیات «۳۷و۳۸».
[۶] – سوره نمل، آیه «۳۹».
[۷] – سوره جن، آیه «۹»
[۸] – سوره نحل، آیات «۱۵و۱۶».
[۹] – سوره جاثیه، آیه «۱۳».