۲۶۱ – از شیخ رحمه الله در مورد اقسام علم نجوم سوال شد.
جواب دادند: علم نجوم دو نوع است:
نوع اول: علمی که با آن بر حوادثی که در زمین اتفاق میافتد، استدلال میشود. این نوع، حرام است. مثلا استدلال میکند با نزدیک شدن فلان ستاره به فلان ستاره، چنین و چنان خواهد شد، و استدلال میکند: با تولد انسان در فلان ستاره، خوشبخت، و در فلان ستاره، بدبخت خواهد شد. با اختلاف حالات ستارگان، استدلال به اختلاف احوال زمین میکنند، در حالی که حوادثی که در زمین اتفاق میافتند، ربطی به ستارگان ندارند. به همین دلیل در حدیث زید بن خالد جهنی رضی الله عنه آمده: «شبی رسول الله صلی الله علیه وسلم پس از بارندگی با ما نماز خواند. وقتی نماز تمام شد، رو به مردم کرده، فرمود: «آیا میدانید پروردگارتان چه فرمود»؟ گفتند: الله و رسولش داناترند. فرمود: «گفت: برخی بندگان به من ایمان آورده و برخی کافر شدند. آن که گفت: به خاطر فلان کوکب، باران داده شدیم، به من کفر ورزیده و به کوکب – ستاره – ایمان آورده است، و آن کس که گفت: به خاطر فضل و رحمت الله، باران داده شدیم، به من ایمان آورده و به ستاره، کفر ورزیده است». بنا بر این، ستارگان باعث باد و باران نمیشوند، و از اینجا اشتباه کسانی را میفهمیم که میگویند: وقت فلان ستاره طلوع کند، وزش باد بیشتر میشود. چون ستارگان اصلا ربطی به باد ندارند.
نوع دوم: علمی که با آن بر جهات و اوقات استدلال میشود. این جایز، و گاهی واجب است. چنان که فقها گفتهاند: «آن گاه که وقت نماز وارد شد، بر انسان واجب است که علامات قبله را از روی ستارگان و خورشید و ماه، پیدا کند». الله تعالی میفرماید: {وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ}[۱]، یعنی: {و در زمین کوههای استواری قرار داد تا زمین، شما را به لرزه (و اضطراب) نیندازد و نهرها و راههایی پدید آورد تا راهتان را بیابید}. سپس وقتی که علامتهای زمینی زمینی را ذکر فرمود، به معرفی علامات افقی پرداخته، فرمود: {وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}[۲]، یعنی: {و نشانههایی آفرید و بهوسیلهی ستارگان راهشان را مییابند}. بنا بر این، استدلال به ستارگان برای زمانها و مکانها، بدون اشکال است؛ مثلا گفته شود: وقتی فلان ستاره طلوع کند، وقت باران فرا میرسد، یا وقت بهار است، و عرب در جاهلیت به وسیلهی ستارگان، تشاؤم و تفاؤل میکردند. در مورد برخی از ستارگان میگفتند: نحس است و هیچ خیری در آن نیست، و در مورد برخی دیگر، بر عکس، میگفتند: این ستارهی سعادت و خوشبختی است، و از این رو وقتی باران میبارید، نمیگفتند: به خاطر فضل و رحمت الله، باران بارید، بلکه میگفتند: به خاطر فلان ستاره، برایمان باران نازل شد، در صورتی که سبب باران، ستاره نیست. آیا همین ستاره را در سالی که باران هست، مثل سالی که باران نمیبارد، نمیبینیم؟ نیز، سالها بدون باران میگذرند، در حالی که ستارگان موسمی که غالبا در هنگام وجودشان، باران میبارد، هم وجود دارند. بنا بر این، ستاره هیچ تاثیری بر بارندگی ندارد. اینکه بگوییم: این ستاره، طلوع کرد، فرقی با گفتن: خورشید طلوع کرد ندارد. ستاره چیزی جز طلوع و غروب ندارد، و طلوع و غروب آن فقط دال بر دخول فصلهاست.
[۱] – سوره نحل، آیه «۱۵».
[۲] – سوره نحل، آیه «۱۶».