سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۲۲۶ – وقتی انسان مورد اجبار قرار گرفت که کفر انجام دهد، چه کند؟

۲۲۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: وقتی انسان مورد اجبار قرار گرفت که کفر انجام دهد، چه کند؟

جواب دادند: مجبور شدن انسان به کفر، دارای تفصیل است:

اول: ظاهرا و باطنا موافق باشد. در این صورت کافر و مرتد است. زیرا الله تعالی می‌فرماید: {وَلَكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْرًا فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}[۱]، یعنی: {ولی کسانی که سینه‌ی خویش را برای پذیرش کفر گشوده‌اند، خشم و غضب الله بر آنان است و عذاب بزرگی در پیش دارند}.

دوم: در ظاهر با آن موافقت کند، اما در باطن خیر، و منظورش فقط خلاصی یافتن از اجبار و اکراه باشد. چنین کسی تکفیر نمی‌شود. زیر الله تعالی می‌فرماید: {مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمَانِ}[۲]، یعنی: {هر کس پس از ایمان آوردن کافر شود، (گرفتار عذاب می‌گردد؛) مگر آن‌که به کفر مجبور شود و قلبش به ایمان، آرام و مطمئن باشد}.

سوم: نه در ظاهر و نه در باطن، با کفر موافقت نکند و بر کشته شدن، صبر نماید. این جایز است و صبر شمرده می‌شود.

اما بهتر این است که صبر کند یا خیر؟

در جواب آن، تفصیل وجود دارد:

اول: اگر مجبور شدن شخص، سبب ضرر رساندن به مردم در دینشان نباشد، بهتر است در ظاهر، و نه در باطن، با آن موافقت کند. خصوصا اینکه در بقای او، منفعتی برای مسلمانان وجود داشته باشد؛ مثل صاحب مال یا صاحب علمی که به مردم نفع می‌رسانند. حتی اگر مصلحتی در او نباشد، اما با زنده ماندنش، می‌تواند بیشتر عمل نیک انجام دهد، و این خیر است. همچنین در هنگام اجبار، اجازه داده شده که در ظاهر، به کفر اعتراف کند.

دوم: زمانی که در موافقتش و عدم صبر، ضرری بر دین وجود داشته باشد، صبر کند، و گاهی نیز، صبر واجب است؛ حتی اگر کشته شود. چرا که این از باب صبر بر جهاد در راه الله است نه از باب ابقای نفس. از این رو، وقتی صحابه رضی الله عنهم از تنگنایی که مشرکین برایشان ایجاد کرده بودند، به رسول الله صلی الله علیه وسلم شکایت بردند، به آنها یادآوری کرد که در امت‌های گذشته، کسانی بودند که با شانه‌های آهنین بدنشان را شانه می‌کردند، به طوری که گوشتشان از استخوان جدا می‌شد تا آنها را از دینشان باز دارند.

و اگر در آن موقع، صحابه رضی الله عنهم که تعداد قلیلی بودند، با مشرکین موافقت می‌کردند، ضرر بزرگی به مسلمانان می‌رسید.

همچنین امام احمد وقتی خودداری کرد که بگوید قرآن مخلوق است، مورد آزار قرار گرفت، اما صبر کرد. در حالی که اگر در ظاهر با آنها موافقت می‌کرد، به اسلام ضرر می‌رسید.


[۱] – سوره نحل، آیه «۱۰۶».

[۲] – سوره نحل، آیه «۱۰۶».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(226) سئل فضيلة الشيخ : ما العمل إذا أكره إنسان على الكفر؟

فأجاب بقوله : إذا أكره إنسان على الكفر ففي ذلك تفصيل :

أولاً : أن يوافق ظاهراً وباطناً فيكون بذلك كافراً مرتداً لقوله –تعالى-: (ولكن من شرح بالكفر صدراً فعليهم غضب من الله ولهم عذاب عظيم) (سورة النحل ، الآية “106”)

ثانياً :أن يوافق ظاهراً لا باطناً ولكن يقصد التخلص من الإكراه فهذا لا يكفر لقوله –تعالى- : (من كفر بالله من بعد إيمانه إلا من أكره وقلبه مطمئن بالإيمان) (سورة النحل ، الآية “106”)

ثالثاً : أن لا يوافق لا ظاهراً ولا باطناً ويصبر على القتل فهذا جائز وهو من الصبر.

لكن هل الأولى أن يصبر أولا ؟

فيه تفصيل :

أولاً : إذا كان الإكراه لا يترتب عليه ضرر في الدين للعامة فإن الأولى أن يوافق ظاهراً لا باطناً ، لا سيما إذا كان بقاؤه فيه مصلحة للمسلمين كصاحب المال ، أو العلم المنتفع بهما ، وما أشبه ذلك ، حتى وإن لم يكن فيه مصلحة ففي بقائه على الإسلام زيادة عمل صالح وهو خير، وقد رخص له بالكفر ظاهراً.

ثانياً : إذا كان في موافقته وعدم صبره ضرر على الدين فإنه يصبر ، وقد يجب الصبر ولو قتل ، لأنه من باب الصبر على الجهاد في سبيل الله، وليس من باب إبقاء النفس ، ولهذا لما شكا الصحابة للنبي ، ﷺ ، ما يجدونه من مضايقة المشركين ذكر لهم أنه كان فيمن قبلنا من يمشط بأمشاط الحديد ما دون عظمه من لحم أو عصب ما يصرفه عن دينه.

ولو حصل من الصحابة –رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم- في ذلك الوقت موافقة للمشركين وهم قلة لحصل بذلك ضرر عظيم على المسلمين.

والإمام أحمد-رَحِمَهُ‌الله-أوذي وصبر حين أبى أن يقول : القرآن مخلوق ولو وافقهم ظاهراً لحصل في ذلك مضرة على الإسلام.

مطالب مرتبط:

۲۳۲ – آیا توبه‌ی کسی که الله یا پیامبرش ﷺ را دشنام دهد، پذیرفته می‌شود؟

اختلاف در این مورد بر دو قول است: قول اول: توبه‌ی کسی که الله تعالی یا پیامبرش را دشنام دهد، پذیرفته نمی‌شود قول دوم: توبه‌ی کسی که الله یا رسولش را دشنام دهد، پذیرفته می‌شود....

ادامه مطلب …

۲۱۹ – آیا جایز است به شخصی که عمل کفر آمیزی انجام داد بگوییم کافر است؟

۲۱۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا جایز است وقتی شخص معینی عمل کفر آمیزی انجام داد، به او کافر گفته شود؟ جواب دادند: وقتی شروط تکفیر در حق او به جای آمده باشد، اطلاق لفظ کفر بر او به عینه جایز است، و اگر چنین نباشد، وصف ارتداد بر هیچ کس قابل […]

ادامه مطلب …

۲۱۷ – آیا انکار خالق، کفر به حساب می‌آید؟

۲۱۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا انکار خالق، کفر به حساب می‌آید؟ جواب دادند: این سوال مانند این است که بپرسد: آیا خورشید، خورشید است؟ آیا شب، شب است؟ آیا روز، روز است؟ چه کسی این اشکال برایش پیش می‌آید که آیا کسی که منکر خالق است، کافر است یا نه؟ گر […]

ادامه مطلب …

۲۳۵ – حکم کسی که به شوخی، سخنی می‌گوید که در آن استهزای الله ﷻ یا پیامبر ﷺ و یا دین وجود دارد

این عمل، یعنی استهزای الله یا پیامبرش صلی الله علیه وسلم یا کتاب الله و یا دین او، حتی اگر بر سبیل مزاح باشد، و حتی اگر بر سبیل خنداندن گروهی باشد، کفر و نفاق است....

ادامه مطلب …

۲۴۶ – اگر عبادت صفات الله شرک است، پس منظور از «أعوذ بعزة الله و قدرته» یا «أعوذ بکلمات الله التامّات» چیست؟

۲۴۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: در فتوای شماره‌ی ۲۴۴ گفتید که پرستش یکی از صفات الله یا خواندن از خودِ صفت، شرک است. اما در شرح عقیده‌‌ی طحاویه آمده که وقتی گفتی: «أعوذ بعزة الله»، به یکی از صفات الله پناه برده‌ای و با این کار به غیر الله پناه نبرده‌ای.. از […]

ادامه مطلب …

۲۴۱ – حکم کسی که نماز و روزه و ظاهرش اسلامی است ، اما غیر از الله را صدا می‌زند

خواندنِ غیر الله، شرک اکبر است که انسان را از دایره‌ی اسلام خارج می‌کند. چه پیامبر علیه الصلاة والسلام و چه کس دیگری را بخواند، و هر کس دیگری، دارای وجاهت کمتری نسبت به رسول الله صلی الله علیه وسلم در نزد الله است...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه