دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۲ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

۱۲ – تعریف ایمان نزد اهل سنت و جماعت چیست؟ آیا ایمان کم و زیاد می‌شود؟

۱۲ – از شیخ رحمه الله در مورد تعریف ایمان نزد اهل سنت و جماعت و آیا اینکه کم و زیاد می‌شود یا خیر، سوال شد.

جواب دادند: ایمان نزد اهل سنت «اقرار قلبی و نطق با زبان، و عمل با اعضا و جوارح است». بنا بر این، ایمان متضمن سه چیز است:

۱ – اقرار قلبی.

۲ – نطق با زبان.

۳ – عمل با اعضا و جوارح.

و وقتی چنین باشد، بدون شک کم و زیاد نیز می‌شود. چون اقرار قلبی دارای درجات متفاوت است. مثلا اقرار به وسیله‌ی شنیدن، مثل اقرار به وسیله‌ی دیدن نیست، و اقرار به وسیله‌ی خبر یک نفر، مانند اقرار به وسیله‌ی خبر دو نفر نیست و الی آخر… به همین خاطر ابراهیم علیه الصلاة و السلام گفت: ( وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي[۱] )، یعنی: ( و آن هنگام که ابراهیم گفت: پروردگارا، به من بنمایان چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟ فرمود: آیا مگر ایمان نداری؟ گفت: بلی، اما برای اینکه قلبم مطمئن شود ). پس ایمان از حیث اقرار قلب و سکون و طمانینه‌ی آن، ازدیاد می‌یابد و انسان آن را درک می‌کند. مثلا هنگامی که در مجلس ذکری حاضر می‌شود که در آن موعظه است، و بهشت و جهنم یاد می‌شوند، ایمان چنان ازدیاد می‌یابد که انگار آن را با چشم سر می‌بیند، و وقتی که دچار غفلت شود و از این مجلس بیرون برود، این یقین در قلبش کمتر می‌شود.

همچنین از جنبه‌ی گفتاری نیز ایمان زیاد می‌شود. مثلا کسی که ده بار الله را ذکر می‌کند، مثل کسی نیست که الله را صد بار ذکر می‌کند. دومی ایمانش از اولی بسیار زیادتر می‌شود.

همچنین کسی که عبادت را بر وجه کاملش انجام دهد، ایمانش بیشتر از کسی است که همان عبادت را ناقص انجام می‌دهد.

عمل نیز چنین است؛ زیرا انسان وقتی که با اعضا و جوارحش عملی را بیشتر از شخص دیگری انجام دهد، ایمانش از کسی که عملش کمتر است، بیشتر می‌شود.

اثبات ازدیاد و نقص ایمان در قرآن و سنت آمده است. الله تعالی می‌فرماید: ( وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَيَزْدَادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيمَانًا[۲] )، یعنی: ( و تعداد آنها را جز فتنه‌ای برای کافران قرار ندادیم، تا اهل کتاب یقین حاصل کنند، و کسانی که ایمان آورده‌اند، ایمانشان بیشتر گردد )، و می‌فرماید: ( وَإِذَا مَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ۞ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُوا وَهُمْ كَافِرُونَ[۳] )، یعنی: ( و هنگامی که سوره‌ای نازل شود، کسانی از آنها می‌گویند: این سوره، ایمان کدام یک از شما را زیاد کرد؟ پس اما آنهایی که ایمان آورده‌اند، ایمانشان ازدیاد یافته و شادمانی می‌کنند، و اما آن کسانی که در دل‌هایشان بیماری است، پس نجاستی به نجاست‌هایشان افزوده می‌گردد، و می‌میرند در حالی که کافر هستند ). در حدیث صحیح از رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده است که فرمود: «هیچ کس از ناقصات عقل و دین را ندیدم که بیشتر از یکی از شما، عقل از سر مرد هوشیار برباید». بنا بر این، ایمان زیاد و کم می‌شود.

اما چه چیزی سبب ازدیاد ایمان می‌شود؟

برای ازدیاد ایمان، اسبابی وجود دارد:

سبب اول: شناخت الله تعالی به وسیله‌ی اسماء و صفاتش. زیرا انسان هر چه بیشتر به الله و اسماء و صفات او شناخت پیدا کند، بدون شک ایمانش ازدیاد پیدا خواهد کرد. به همین خاطر اهل علمی که از اسماء و صفات الهی چیزهایی را می‌دانند که دیگران نمی‌دانند، می‌بینی که از این جهت، ایمانشان از دیگران قوی‌تر است.

سبب دوم: اندیشیدن در براهین و نشانه‌های آفرینش و هستی الهی و براهین و ادله‌ی دینی الله متعال. زیرا انسان هر چه در نشانه‌های هستی الهی که همان مخلوقاتش هستند، بیاندیشد، ایمانش افزوده می‌گردد. الله تعالی می‌فرماید: ( وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ ۞ وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ[۴] )، یعنی: ( و در زمین، نشانه‌هایی برای اهل یقین است، و نیز در وجود خودتان، آیا نمی‌بینید؟ ). آیات دال بر این موضوع که انسان با تدبر و تامل در این جهان، ایمانش ازدیاد می‌یابد، بسیار زیاد هستند.

سبب سوم: کثرت طاعات و عبادات. زیرا انسان هر چه طاعاتش بیشتر باشد، ایمانش نیز به خاطر آن بیشتر می‌شود. فرقی نمی‌کند که این طاعات، گفتاری باشد، یا عملی. مثلا ذکر یا نماز و روزه و حج، به خاطر کمیت و کیفیتشان باعث ازدیاد ایمان می‌شوند.

اما اسباب کم شدن ایمان، بر عکس اسباب ازدیاد آن است:

سبب اول: جهل نسبت به اسماء و صفات الهی باعث نقص ایمان می‌شود. زیرا انسان وقتی شناختش نسبت به اسماء و صفات الهی کم باشد، ایمانش نیز کم می‌شود.

سبب دوم: رویگردانی از تفکر در آیات کونی و شرعی الله. این کار باعث کم شدن ایمان و یا حد اقل سبب رکود و عدم رشد آن می‌شود.

سبب سوم: انجام معصیت. معصیت اثرات بزرگی بر قلب و بر ایمان دارد. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «زناکار در هنگامی که زنا می‌کند، مومن نیست…». سبب چهارم: ترک طاعت. زیرا ترک طاعت سبب کم شدن ایمان می‌شود. اما اگر طاعت، واجب باشد و بدون عذر آن را ترک کند، به خاطر ترکش مورد ملامت قرار گرفته و معاقبه می‌شود، و اگر طاعت واجب نباشد، یا واجب باشد، اما به خاطر وجود عذری، آن را ترک کند، این نقصی در ایمان است که به خاطر آن مورد ملامت قرار نمی‌گیرد، و به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت که زنان دارای عقل و دین ناقص هستند، و علت نقص دینشان را این دانست که وقتی حیض می‌شود، نه نماز می‌خواند و نه روزه می‌گیرد و با این حال، به خاطر ترک نماز و روزه در این حالت، ملامت نمی‌شود و بلکه مامور به انجام آن فعل است. اما به خاطر اینکه در این حالت، عملی را که مرد انجام می‌دهد، او نمی‌تواند انجام دهد، و نقص او از این جهت است.


[۱] –  سوره بقره، آیه «۲۶۰».

[۲] – سوره مدثر، آیه «۳۱».

[۳] – سوره توبه، آیه «۱۲۴و۱۲۵».

[۴] – سوره ذاریات، آیات «۲۰و۲۱».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

 

( 12 ) سئل الشيخ أعظم الله مثوبته : عن تعريف الإيمان عند أهل السنة والجماعة وهل يزيد وينقص ؟

فأجاب بقوله : الإيمان عند أهل السنة والجماعة هو ” الإقرار بالقلب، والنطق باللسان، والعمل بالجوارح ” . فهو يتضمن الأمور الثلاثة :

1 . إقرار بالقلب .

2 . نطق باللسان .

3 . عمل بالجوارح .

وإذا كان كذلك فإنه سوف يزيد وينقص، وذلك لأن الإقرار بالقلب يتفاضل فليس الإقرار بالخبر كالإقرار بالمعاينة، وليس الإقرار بخبر الرجل كالإقرار بخبر الرجلين وهكذا، ولهذا قال إبراهيم، عليه الصلاة والسلام : ( رب أرني كيف تحيي الموتى قال أو لم تؤمن قال بلى ولكن ليطمئن قلبي‌) (سورة البقرة، الآية ” 260 “) . فالإيمان يزيد من حيث إقرار القلب وطمأنينته وسكونه، والإنسان يجد ذلك من نفسه فعندما يحضر مجلس ذكر فيه موعظة، وذكر للجنة والنار يزداد الإيمان حتى كأنه يشاهد ذلك رأي العين، وعندما توجد الغفلة ويقوم من هذا المجلس يخف هذا اليقين في قلبه .

كذلك يزداد الإيمان من حيث القول فإن من ذكر الله عشر مرات ليس كمن ذكر الله مئة مرة، فالثاني أزيد بكثير .

وكذلك أيضاً من أتى بالعبادة على وجه كامل يكون إيمانه أزيد ممن أتى بها على وجه ناقص.

وكذلك العمل فإن الإنسان إذا عمل عملاً بجوارحه أكثر من الآخر صار الأكثر أزيد إيماناً من الناقص،وقد جاء ذلك في القرآن والسنة-أعني إثبات الزيادة والنقصان-قال تعالى:( وما جعلنا عدتهم إلا فتنة للذين كفروا ليستيقن الذين أوتوا الكتاب ويزداد الذين آمنوا إيماناً‌) (سورة المدثر، الآية ” 31 “) .

وقال تعالى : ( وإذا ما أنزلت سورة فمنهم من يقول : أيكم زادته هذه إيماناً فأما الذين آمنوا فزادتهم إيماناً وهم يستبشرون. وأما الذين في قلوبهم مرض فزادتهم رجساً إلى رجسهم وماتوا وهو كافرون (سورة التوبة، الآية ” 125-126 “).وفي الحديث الصحيح عن النبى ﷺ، قال:”ما رأيت من ناقصات عقل ودين أذهب للب الرجل الحازم من إحداكن ” . فالإيمان إذاً يزيد وينقص .

ولكن ما سبب زيادة الإيمان ؟

للزيادة أسباب :

السبب الأول : معرفة الله تعالى بأسمائه وصفاته، فإن الإنسان كلما ازداد معرفة بالله، وبأسمائه، وصفاته ازداد إيماناً بلا شك، ولهذا تجد أهل العلم الذين يعلمون من أسماء الله وصفاته ما لا يعلمه غيرهم تجدهم أقوى إيماناً من الآخرين من هذا الوجه .

السبب الثاني : النظر في آيات الله الكونية، والشرعية، فإن الإنسان كلما نظر في الآيات الكونية التي هي المخلوقات ازداد إيماناً قال تعالى : ( وفي الأرض آيات للموقنين . وفي أنفسكم أفلا تبصرون‌) (سورة الذاريات، الآيتان ” 20، 21 “). والآيات الدالة على هذا كثيرة أعني الآيات الدالة على أن الإنسان بتدبره وتأمله في هذا الكون يزداد إيمانه .

السبب الثالث : كثرة الطاعات فإن الإنسان كلما كثرت طاعاته ازداد بذلك إيماناً سواء كانت هذه الطاعات قولية، أم فعليه: فالذكر يزيد الإيمان كمية وكيفية، والصلاة والصوم، والحج تزيد الإيمان أيضاً كمية وكيفية .

أما أسباب النقصان فهي على العكس من ذلك :

فالسبب الأول : الجهل بأسماء الله وصفاته يوجب نقص الإيمان لأن الإنسان إذا نقصت معرفته بأسماء الله وصفاته نقص إيمانه .

السبب الثاني : الإعراض عن التفكر في آيات الله الكونية والشرعية، فإن هذا يسبب نقص الإيمان، أو على الأقل ركوده وعدم نموه .

السبب الثالث : فعل المعصية فإن للمعصية آثاراً عظيمة على القلب وعلى الإيمان ولذلك قال النبي ﷺ : ” لا يزني الزاني حين يزني وهو مؤمن ” . الحديث .

السبب الرابع : ترك الطاعة فإن ترك الطاعة سبب لنقص الإيمان، لكن إن كانت الطاعة واجبة وتركها بلا عذر، فهو نقص يلام عليه ويعاقب، وإن كانت الطاعة غير واجبة، أو واجبة لكن تركها بعذر فإنه نقص لا يلام عليه، ولهذا جعل النبي ﷺ النساء ناقصات عقل ودين وعلل نقصان دينها بأنها إذا حاضت لم تصل ولم تصم، مع أنها لا تلام على ترك الصلاة والصيام في حال الحيض بل هي مأمورة بذلك لكن لما فاتها الفعل الذي يقوم به الرجل صارت ناقصة عنه من هذا الوجه .

مطالب مرتبط:

۱۹ – شخصی که شیطان او را وسوسه می‌کند که: «چه کسی الله را خلق کرده است؟»

این وسوسه تاثیری بر او ندارد و رسول الله ﷺ خبر داده‌اند که شیطان نزد انسان آمده و به او می‌گوید چه کسی این را خلق کرد؟ و چه کسی آن را خلق کرده؟ تا جایی که می‌پرسد: چه کسی الله را خلق کرده است؟ رسول الله ﷺ دوای این بیماری را نیز به ما معرفی کرده‌اند.

ادامه مطلب …

۱۴ – جمع بین حدیث تعریف ایمان و حدیث شعبه‌های ایمان

جمع بین دو حدیث که پیامبر ﷺ فرمودند: «ایمان این است که به الله و ملائکه‌اش و کتاب‌های آسمانی و پیامبرانش و روز قیامت و به خیر و شرِ قضا و قدر ایمان بیاوری»، و حدیث: «ایمان هفتاد و چند شعبه است...»

ادامه مطلب …

۱۸ – چگونه با وسوسه‌های شیطان در مسائل مربوط به الله متعال مقابله کنیم؟

شخصی که شیطان در مورد مسائلی که متعلق به الله است، او را بسیار وسوسه می‌کند. چنین شخصی باید چه کند؟ و این وسوسه‌ها در ایمان او چه تاثیری دارد؟

ادامه مطلب …

۱۷ – آیا تقسیم‌بندی ایمان به این پنج قسم درست است: ایمان مطبوع، ایمان معصوم، ایمان مقبول، ایمان مردود و ایمان موقوف؟

آیا این تقسیم برای ایمان صحیح است: «ایمان مطبوع که ایمان ملائکه است، و ایمان معصوم که ایمان پیامبران است، و ایمان مقبول که ایمان مومنان است، و ایمان مردود که ایمان منافقان است، و ایمان موقوف که ایمان اهل بدعت است»؟

ادامه مطلب …

۱۵ – حدیث بازگشت ایمان به مدینه

در حدیثی، رسول الله ﷺ می‌فرمایند: «یقینا ایمان به مدینه باز گشته و در آن جمع می‌شود، چنان که مار به خانه‌اش باز می‌گردد». منظور رسول الله ﷺ از این حدیث چیست؟

ادامه مطلب …

۲۱ – جمع بین احادیثی در رابطه با بدایت خلق

جمع بین این احادیث چگونه است؟ : «الله بود، و هیچ چیزی قبل از او وجود نداشت، و عرش او بر آب بود، و با دست خود همه چیز را نوشت، سپس آسمان‌ها و زمین را خلق کرد»، و در مسند امام احمد از لقیط بن صبره روایت شده که: گفتم یا رسول الله، پروردگارمان قبل از اینکه مخلوقات را خلق کند، کجا بود؟ فرمود: «در ابری رقیق بود»، و حدیث: «اولین چیزی که الله خلق کرد، قلم بود». ظاهر این احادیث با یکدیگر در این مسئله که کدام یک از مخلوقات، اول خلقت شده‌اند، تعارض دارد، و همچنین در جایی آمده است که اولین مخلوق، محمد صلی الله علیه وسلم بوده است.

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه