سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۲۸۰۴) بررسی صحت نماز منفرد پشت صف و نماز در سمت چپ امام بدون عذر

(۲۸۰۴) سوال: آیا بدون عذر نماز در سمت چپ امام درست است مگر اینکه آن را از ترس از دست دادن رکعت انجام دهد و سمت چپ امام نماز بخواند زیرا نزدیکترین مکان به او هنگام ورودش از درب مسجد است؟ برخی نیز پشت صف به تنهایی نماز می­خوانند با این دلیل که می­خواهند رکعت را درک کنند آیا این نماز درست است؟ زیرا حدیثی از پیامبر ﷺ شنیدم که می­فرماید: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف» (نماز کسی که به تنهایی پشت سر امام نماز می­خواد درست نیست) یا در همین معنا. آیا این حدیث صحیح است؟

جواب:

این سؤال متضمن دو مساله است:

اول: نماز در سمت چپ امام: نماز در سمت چپ امام مشروع نیست زیرا پیامبر ﷺ هنگامی که برای نماز شب برخواستند ابن عباس Ç در سمت چپ ایشان ایستادند سپس رسول الله ﷺ سر ایشان را گرفتند و  در سمت راست قرار دادند.[۱]

به این شخصی که در سمت چپ ایستاده می­گوییم: فعل تو خلاف هدی پیامبر ﷺ است و اهل علم اختلاف نموده که آیا ایستادن او حرام است که در این صورت نمازش باطل است یا اینکه خلاف اولی است که در این صورت نمازش درست بوده ولی کار بهتر را ترک نموده است؟ به هر حال آنچه به احتیاط نزدیکتر است این است که سمت چپ امام نماز نخواند و در سمت راست نماز بخواند همان­طور که پیامبر ﷺ به نسبت ابن عباس Ç انجام دادند.

دوم: نماز پشت صف به تنهایی: بنابر قول راجح نماز به تنهایی پشت صف جایز نیست و این قول مشهور مذهب امام احمد است هر چند که در روایت دیگر وجود دارد که صحیح است و این قول امامان مذاهب سه­گانه مالک، ابوحنیفه و شافعی M است.

اما راجح این است که نماز پشت صف به تنهایی درست نیست مگر اینکه نتواند در صف بایستد و صف کامل شده باشد در این صورت پشت صف به تنهایی نماز خوانده و از امام تبعیت می­کند زیرا معذور است و در حالت عجز همان­طور که اهل علم M می­گویند واجبی وجود ندارد.

از آنجایی که پیامبر ﷺ به زن بنابر عذر شرعی  اجازه داده به تنهایی پشت صف مردان بایستد زیرا امکان ایستادن در کنار مردان برای او وجود ندارد؛ عذر حسی نیز وجوب مسافت را ساقط می­کند زیرا در این حالت اگر مرد جایی را جز اینکه پشت صف به تنهایی بایستد نیافت یا اینکه به تنهایی همراه امام نماز می­خواند یا اینکه به تنهایی و جدا از جماعت نماز می­خواند یا اینکه یک نفر را از صف خارج می­سازد تا اینکه همراه او نماز بخواند یا اینکه جلو می­رود و در کنار امام نماز می­خواند. این حالات چهار­گانه­ای بود به نسبت کسی که جای خالی را در صف نمی­یابد.

لذا به او می­گوییم: جلو رفتن به سمت امام تا اینکه در کنارش نماز بخواند در آن دو محذور وجود دارد:

اول: ایستادن کنار امام در نماز جماعت خلاف سنت است زیرا بهتر است که امام در مکانش تنها باشد تا اینکه به نسبت جماعت متمایز باشد و در جایگاهش از آن­ها جدا باشد همچنین تا اینکه شناخته شود که امام است و کسی دیگری همراه او نیست و در این اینجا قصه­ی ابوبکر J هنگامی که پیامبر ﷺ آمد در حالی که ابوبکر J برای مردم نماز می­خواند و ابوبکر در جهت راست پیامبر ﷺ بود[۲]؛ وارد نیست زیرا در داستان ابوبکر J ایشان ابتدا امام بودند و نمی­توانست که به پشت سرش در صف برگردد زیرا صف متصل بود لذا ایستادن ابوبکر J در اینجا من باب ضرورت بود.

می­گویم: هنگامی که به سمت امام جلو آمد و در کنار امام ایستاد بر خلاف سنتی است که در حق امام مطلوب است و آن سنت هم تنها بودن امام در جلوی جماعتش است.

دوم: هنگامی که به سمت امام جلو آمد باعث ایجاد خلل در یک یا دو یا سه صف بر حسب صف­هایی که جلویش هست می­شود و در اینجا امر مطلوبی فوت می­شود و آن این است که هنگامی که جلو آمد سپس همراه امام نماز خواند سپس شخص دیگری آمد و جایی را در صف نیافت به این معنا است که سپس به سمت امام جلو می­آید در این صورت دو نفر در کنار امام نماز می­خوانند اما اگر او به سمت امام جلو نیاید و پشت صف نماز بخواند در این صورت نفر دوم نیزدر کنارش نماز می­خواند. این اول.

اما کشاندن یکی از صف جلویی چندین محذور بر آن مترتب می­شود:

اول: ایجاد جای خالی در صف و این نوعی قطع نمودن صف است. رسول الله ﷺ می­فرماید: کسی که صفی را قطع کند الله À او را قطع می­کند.

دوم: این جای خالی که در صف ایجاد شد. معمولا مردم به یکدیگر نزدیک می­شوند که در این صورت باعث ایجاد حرکت در کل صف می­شود در صورتی که اگر این شخص را نمی­کشید صف حرکت نکرده و مردم بر طمأنیه­ی خود باقی می­ماندند.

سوم: کسی را کشانده از مکان که بهتر است خارج شده و به مکانی پایین تر از آن منتقل می­­شود و این نوعی جنایت بر او است.

چهارم: در هنگام کشاندن نوعی حواس­ پرتی ایجاد می­کند، زیرا انسان باید ترس داشته باشد از آنچه برایش در نماز او را دچار حواس پرتی می­کند و چه بسا مانع شده و یا دستش را بکشد و کسی را که او را می­کشد بزند.

لذا مهم این است که تمام این محذورات در کشاندن انسان از صف تا اینکه در کنار فرد قرار بگیرد وجود دارد.

حالت سوم این است که بگوییم: همراه جماعت نماز نخوان زیرا صف تکمیل شده است  که در این صورت او را از  نماز جماعت محروم نموده و چه در نماز و چه در جایش تنها می­شود.

حالت چهارم این است که بگوییم: پشت صف نماز بخوان به این صورت که در مکان تنها باشی ولی در افعال موافت نمایی و این آخری بدون شک بهترین نوع است و از آنجایی که بهترین نوع است یک امر مطلوبی است و به او می­گوییم: پشت صف بایست و همراه امام به تنهایی نماز بخوان چون معذور هستی.

اما فرموده­ی پیامبر ﷺ: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف»[۳](نماز کسی که به تنهایی پشت سر امام نماز می­خواد درست نیست) این را کسانی که نظرشان بر این است که صف ایستادن واجب نیست بر نفی کمال حمل کرده­اند و می­گویند: این حدیث نفی کمال نماز است و نفی صحت نیست اما نمازش ناقص است زیرا می­گویند: می­گوییم: نمازی نیست، یعنی: نماز شخصی که پشت صف تنها نماز می­خواند کامل نیست و این را با فرموده­ی رسول الله ﷺ: «لا صلاة بحضرة الطعام، و لا و هو یدافعه الأخبثان»[۴](هنگام حضور غذا و اینکه فرد قصد دفع ادرار یا مدفوع را دارد نماز شخص کامل نیست) مقایسه نموده­اند زیرا منظور در اینجا این استن که نماز کامل نیست ولی این راه درست نیست چون اصل در آنچه شرع آن را نفی نموده نفی صحت است مگر اینکه دلیلی بیاید مبنی بر اینکه نفی کمال است وگر نه اصل بر این است که نفی صحت است.

در این مناسبت دوست دارم که بیان کنم آنچه نفی آن در نصوص وارد شده بر سه نوع است:

اول: نفی وجود آن باشد و این اصل است به عنوان مثال: هیچ خالق جز الله نیست. این نفی وجود خالقی بر مخلوقات جز الله À است. این همان چیزی است که واجب است نفی بر آن حمل شود چون اصل است. حال اگر حمل نفی بر این ممکن نباشد و آن چیز موجود باشد بر نفی صحت آن از لحاظ شرعی حمل می­شود. مثال: نماز بدون وضو صحیح نیست. چه بسا انسان بر غیر وضو نماز بخواند و نماز وجود داشته باشد اما از لحاظ شریعت نفی شده و این نفی صحت است.

اگر حمل نمودن آن بر نفی صحت به دلیل وجود مانعی ممکن نبود بر نفی کمال حمل می­شود، همانند: «لا صلاة بحضرة الطعام، و لا و هو یدافعه الأخبثان» در این بر نفی کمال حمل می­شود هر چند که برخی از اهل علم می­گویند: این حدیث بر نفی صحت نیز حمل می­شود زمانی که به طور کامل او را مشغول سازد که نداند در نمازش چه می­گوید در این صورت نمازش درست نیست.

بنابراین شایسته است که طالب علم این مراتب سه­­گانه را ملاحظه کند:

اصل بر نفی وجود است اگر ممکن نبود و آن چیز موجود بود بر نفی صحت حمل می­­شود و اگر ممکن نبود و دلیل بر صحت آن وجود داشت بر نفی کمال حمل می­شود.

بنابراین فرموده­ی پیامبر ﷺ: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف» از قسمت دوم است یعنی از آنچه صحت آن نفی می­شود. لذا نماز شخص به تنهایی پشت صف درست نیست ولی دلالت بر وجوب صف نیز می­دهد و وجوب صف در هنگام عذر ساقط می­شود زیرا قاعده­ی معروف در نزد اهل و آنچه فرموده­­ی الله À: {لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا}[بقره: ۲۸۶](خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند) بر آن دلالت می­دهد این است که واجب در هنگام ناتوانی وجود ندارد. لذا آشکار می­شود که هرگاه ایستادن در صف به خاطر کامل بودن آن ممکن نبود مأموم یا کسی که وارد مسجد می­شود به تنهایی در صف می­ایستد و از امام تبعیت می­کند و نمازش در این حالت درست است.


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] بخاری: کتاب الأذان، باب من قام إل جنب الإمام لعلة، شماره­­ی (۶۸۳)، مسلم:  کتاب الصلاة، باب استخلاف الإمام إذا عرض له عذر، شماره­ی (۴۱۸).

[۳] تخریج آن گذشت.

[۴] تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: هل تجوز الصلاة على يسار الإمام من غير عذر إلا أنه يفعل ذلك خشية فوات الركعة فيركع على يسار الإمام؛ لأنه أقرب مكان له عند دخوله من باب المسجد؟ والبعض يصلي خلف الصف منفردًا بحجة إدراك الركعة أيضًا، فهل هذه الصلاة صحيحة؟ فقد قرأت حديثا لرسول الله صلى الله عليه وسلم: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف» أو ما معناه، فما مدى صحة هذا الحديث؟

فأجاب رحمه الله تعالى: سؤال هذا الرجل تضمن مسألتين: المسألة الأولى: الصلاة عن يسار الإمام والصلاة عن يسار الإمام خلاف المشروع، فإن الرسول صلى الله عليه وسلم لما قام يصلي من الليل جاءه ابن عباس رضي الله عنه فوقف عن يساره، فأخذ النبي صلى الله عليه وسلم برأسه من ورائه فجعله عن يمينه.

فهذا الرجل الذي صلى عن يسار الإمام نقول له: إن فعلك هذا خلاف هدي النبي صلى الله عليه وسلم، وقد اختلف أهل العلم هل وقوفه هذا محرم فتكون صلاته باطلة، أو هو خلاف الأَوْلَى فتكون صلاته صحيحة لكنه ترك الأولى؟ وعلى كل حال فالأحوط للمرء أن لا يصلي عن يسار الإمام، وأن يكون عن يمينه، كما فعل النبي – عليه الصلاة والسلام- بابن عباس رضي الله عنه.

المسألة الثانية: الصلاة خلف الصف منفردًا، فالصلاة خلف الصف منفردًا لا تجوز على القول الراجح، وهو المشهور من مذهب الإمام أحمد، وإن كانت عنه رواية أخرى أنها تَصِحُ، وهو مذهب الأئمة الثلاثة مالك، وأبي حنيفة، والشافعي.

لكن الراجح أنها لا تصح خلف الصف منفردًا، إلا إذا تَعَذَّر الوقوف في الصف بحيث يكون الصف ،تاما، فإنه يصلي الإنسان خلف الصف منفردًا تبعا للإمام؛ لأنه معذور، ولا واجب مع العجز كما قاله أهل العلم -رحمهم الله-.

وإذا كان الرسول -عليه الصلاة والسلام- جعل المرأة تقف خلف الصف منفردة عن الرجال؛ للعذر الشرعي، وهو عدم إمكان وقوفها مع الرجال، فإن العذر الحسي أيضًا يكون مسقطاً لوجوب المصافة، وذلك لأننا في هذه الحال إذا لم يجد الرجل إلا موقفًا خلف الصف منفردًا، فهو إما أن يصلي منفردًا خلف الصف مع الإمام، أو يصلي منفردًا وحده عن الجماعة، أو يجذب واحدا من الصف ليكون معه، أو يتقدم ويصلي إلى جانب الإمام، هذه الأحوال الأربع التي يمكن أن تكون بالنسبة لهذا الرجل الذي لم يجد موقفًا في الصف.

فنقول له: أما التقدم إلى الإمام حتى يكون إلى جانبه فإن فيه محذورين: أحدهما: الوقوف مع الإمام في صلاة الجماعة، وهذا خلاف السنة؛ لأن الأفضل أن ينفرد الإمام في مكانه ليكون إماما متميزا عن الجماعة، منفردًا عنهم في المكان؛ ليعرف أنه إمام وأنه لا ثاني معه، ولا يَرِدُ علينا في هذا قصة أبي بكرٍ رضي الله عنه حين جاء النبي – عليه الصلاة والسلام- وأبو بكر يصلي بالناس، فكان على يسار أبي بكر وأبو بكر عن يمينه ؛ لأن في قصة أبي بكر كان أبو بكر رضي الله عنه هو الإمام أولا، ويتعذر أن يرجع إلى صف وراءه لأنه متصل، فوقوف أبي بكر هنا على سبيل الضرورة.

أقول: إنه إذا تقدم إلى الإمام ووقف معه يكون خلاف السنة المطلوبة في حق الإمام، وهي الانفراد وحده أمام جماعته.

المحذور الثاني: أنه إذا تقدم مع الإمام فإنه سوف يتخلل صفا أو صفين أو ثلاثة، حسب ما يجد أمامه من الصفوف، وهناك فوات أمر مطلوب، وهو أنه إذا تقدم ثم صلى مع الإمام ثم حضر شخص آخر ولم يجد مكانا في الصف فمعناه أنه سوف يتقدم أيضًا إلى الإمام، فيكون مع الإمام رجلان، لكن لو أن هذا لم يتقدم إلى الإمام وبقي خلف الصف ثم جاء الثاني صار صفا معه. هذه واحدة.

أما جذبه لواحد من الصف الذي أمامه فهذا أيضًا يترتب عليه عدة محاذير:

المحذور الأول: فتح فرجةٍ في الصف، وهذا من قطع الصف، وقد قال النبي -عليه الصلاة والسلام-: من قطع صفا قطعه الله.

المحذور الثاني: أن هذه الفرجة التي حدثت في الصف، في الغالب أن الناس يتقاربون، وحينئذ يؤدي إلى حركة جميع الصف، كلهم يتحركون، ولولا جذب هذا الرجل ما تحرك الصف وبقي الناس على طمأنينتهم.

المحذور الثالث: أنه ينقل صاحبه الذي جذبه من المكان الفاضل إلى المكان المفضول، وفي هذا نوع جناية عليه.

المحذور الرابع: أنه لا بد أن يَحْدُثَ عنده شيء من التشويش إذا جذب، فإن الإنسان لا بد أن يكون عنده فزع أو نحوه مما يوجب عليه تشويش صلاته، وربما يمانع، وربما يمد يده ويضرب من يحاول أن يجذبه.

فالمهم كل هذه المحاذير موجودة في جذب الإنسان من الصف حتى يكون مع هذا المنفرد.

الحال الثالثة أن نقول: انصرف ولا تصل مع الجماعة؛ لأن الصف تام، وحينئذ نحرمه من صلاة الجماعة، ويكون منفردًا في موقفه وفي صلاته أيضًا.

الحال الرابعة أن نقول له كن خلف الصف، منفردًا في المكان موافقا في الأفعال، وهذه الأخيرة هي خير الأقسام بلا شك، فإذا كانت الأقسام فإنها تكون هي المطلوبة، ونقول له قف خلف الصف، وصل مع الإمام منفردًا؛ لأنك معذور.

وأما قول النبي عليه الصلاة والسلام: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف»، فهذا حمله من يرون أن المصافة ليست بواجبة، حملوه على أنه نفي للكمال، قالوا: إن هذا نفي للكمال وليس نفيًا للصحة، لكنها ناقصة؛ لأنهم يقولون: نقول: لا صلاة، أي: لا صلاة كاملة لمنفرد خلف الصف، ووازنوا ذلك بقوله صلى الله عليه وسلم: «لا صلاة بحضرة طعام ، ولا وهو يدافعه الأخبثان»، فإن المراد هنا: لا صلاة كاملة، ولكن هذا الطريق ليس بصحيح؛ لأن الأصل فيما نفاه الشرع انتفاء الصحة، هذا هو الأصل، إلا إذا وجد دليل على أن المراد انتفاء الكمال فيحمل على انتفاء الكمال، وإلا فالأصل أن النفي نفي للصحة.

وبهذه المناسبة أود أن أبين أن ما ورد نفيه في النصوص فله ثلاث حالات:

الحال الأولى: أن يكون نفيًا لوجوده، وهذا هو الأصل، مثل: لا خالق إلا الله. هذا نفي لوجود خالق للخلق سوى الله -عز وجل-، وهذا هو الذي يجب عليه حمل النفي؛ لأنه الأصل، فإن لم يمكن حمل النفي على هذا، وكان الشيء موجودًا، فإنه يحمل على نفي الصحة شرعًا، مثل: لا صلاة بغير وضوء. فالإنسان قد يصلي غير متوضئ وتوجد الصلاة، لكنها شرعًا منفية، وهذا نفي للصحة.

فإن لم يمكن الحمل على نفي الصحة لوجود دليل يمنع ذلك، فإنه يحمل على نفي الكمال، مثل: لا صلاة بحضرة طعام، ولا وهو يدافعه الأخبثان، فإنها هنا محمولةٌ على نفي الكمال، على أن بعضًا من أهل العلم يقول: إن هذا الحديث محمول أيضًا على نفي الصحة، إذا كان بحيث ينشغل انشغالا كاملا لا يدري ما يقول في صلاته، فإنه لا تصح صلاته حينئذ.

وعلى كل حال فهذه المراتب الثلاث ينبغي لطالب العلم أن يلاحظها:

أن الأصل في النفي نفي الوجود، فإن لم يمكن وكان الشيء موجودًا فهو محمول على نفي الصحة، فإن لم يمكن وكان قد قام الدليل على الصحة فإنه يكون محمولا على نفي الكمال.

وعلى هذا فقوله: «لا صلاة لمنفرد خلف الصف»، هو من القسم الثاني أي: مما نفيت صحته، فلا تصح صلاة منفردٍ خلف الصف، ولكن هذا يدل على وجوب المصافة، ووجوب المصافة عند التعذر يسقط بتعذره؛ لأن القاعدة المعروفة عند أهل العلم والتي دل عليها قوله تعالى: ﴿ لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ﴾ [البقرة: ٢٨٦] تدل على أنه لا واجب مع العجز، وبهذا تبين أنه إذا تعذر الوقوف في الصف لكماله فإن المأموم أو الداخل يصف وحده ويتابع إمامه، وصلاته في هذه الحالة صحيحة.

مطالب مرتبط:

(۲۸۰۹) حکم اقتدای کودک نابالغ در جماعت

قول راجح این است که صف بستن کودک درست است یعنی برای انسان جایز است که پشت سر امام صف ببندد در حالی که یک کودک در کنار وی ایستاده است...

ادامه مطلب …

(۲۸۰۸) حکم ایستادن کودکان در صف اول نماز جماعت

اگر ترس این داشت که دو کودک در کنار هم بازیگوشی کنند آن­ها را از یک دیگر جدا می­کند...

ادامه مطلب …

(۲۸۰۵) حکم صف‌بندی زنان و مردان در جماعت خانگی

اگر اطراف شما مسجد نیست و صدای اذان را نمی­شنوید به صورت جماعت در مسجد نماز بخوانید و اگر زنان همراه شما نماز خواندند پشت سر شما می­ایستند و برای زن صفی در کنار مردان نیست حتی اگر از محارم باشند...

ادامه مطلب …

(۲۸۰۶) حکم ایستادن مأموم واحد در کنار امام

اگر در کنار امام یک مأموم بود در سمت راست او می­ایستد همان­طور که سنت در این مورد از حدیث ابن عباس ثابت شده است...

ادامه مطلب …

(۲۸۰۷) حکم اقتدای نفر سوم به دو نمازگزار

امام را به جلو ببر سپس نماز بخوان و اگر خواستی مأموم را به عقب کشیده سپس نماز بخوان ...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه