(۵۳۷۱) سوال: الحمدلله من مسلمان هستم و واجبات دینی خود را به نحو احسن انجام میدهم؛ نماز میخوانم و روزه میگیرم و قرآن میخوانم ولی در امسال بین من و همسرم سوء تفاهمی پیش آمد و من گفتم: (إنك طالقة): (قطعا تو طلاق هستی): ولی اسم را به زبان نیاوردم و همچنین نگفتم: (أنت طالق): ( تو طلاقی): لذا از شیخ نزد خودمان سوال کردم و فقط میگفت: اگر اسم او را نگفتی یا نگفتی: (أنت طالق): پس طلاق واقع نمیشود و إن شاء الله چیزی بر تو لازم نیست و بار دوم که خیلی بیمار بودم و بر روی تخت افتاده بودم بین من و همسرم اختلافی پیش آمد و من گفتم: (أنت طالق، طالق، طالق): (تو طلاقی، طلاقی،طلاقی): و من در حالت عصبانیت و خشم بودم چون او دعا به عدم شفای من کرد ولی بعد از آن آشتی نمودیم ولی با او همبستری نکردم و بدنم سالم گشن و در این امر خود در حیرت ماندم و به نزد شیخی که نزدیک ما بود رفتم و از او سوال کردم و او به من گفت: حلی نزد من نیست پس نزد شیخ دیگر رفتم و گفت: حرجی در آن نیست، وآیا او همراهت هست تا عقد جدیدی بین شما ببندم، به او گفتم: او از من دور است ولی کیفیت عقد جدید را یادم بده لذا نزد خانوادهام برگشتم و با امام روستا و شخص دیگر آمدم و او نیز عقد جدیدی را بین من و او بست تا این قلبم با آن مطمئن گشت و با عقد جدید با او تماس گرفتم و با این حالت سه ماه گذشت و همچنین به شما اطلاع دهم که من قبل از این طلاق گمان میکردم که طلاق سه مرتبه یعنی این که که انسان در مرتبهی اول میگوید: سه طلاق و در مرتبهی دوم نیز سه طلاق و همچنین مرتبهی سوم نیز سه طلاق و من الان در امر خود در حیرت هستم با وجود این که نماز میخوانم و روزه میگیرم و همانطور که گفتم واجباتم را به بهترین صورت انجام میدهم، حکم قضیهی من چیست؟ و چکار باید بکنم؟
جواب:
در حقیقت نمیخواستم جواب این سوال را بدهم چون سوال کننده، سوال کرده و به نظر ایشان فانع شده است و اهل علم ذکر کردهاند که انسان وقتی از کسی که اهلیت فتوا دارد سوال کرد و قانع شد و به آن ملتزم گردید، از کسی دیگر سوال نکند چون در هنگام سوال کردن معتقد بوده است آنچه میگوید شرع اللهÀ است و شرع الله نیز وقتی انسان به آن ملتزم شد امکان تبدیل آم به غیر از او وجود ندارد ولی من به این سوال جواب شخص این سوال کننده نمیدهم بلکه از جهت فایده رساندن به این سوال جواب میدهم چون عرضه شده و کسانی که این برنامه را میشنوند، گوش دهند.
حادثهی اول: که برای این شخص رخ داده این است که گفته است: (إنك طالق): (یقنا تو طلاق هستی): (ک) در اینجا حرف خطاب است و شکی نیست که مراد او با این حرف خطاب همسرش بوده است پس وقتی اینگونه است او طلاق است چه با ضمیر منفصل (أنت طالق) باشد یا با ضمیر متصل (إنكِ طالق): باشد بلکه (إنك طالق): بلیغتر از (أنتِ طالق است) چون جلمه در اینجا با (إن) تأکید شده به خلاف (أنت طالق) و ضمیر در (أنت طالق) مانند ضمیر در (إنك طالق): چون هر دوی آن ضمیر مخاطب است و همچنین اگر اسم همسرش را ببرد و بگوید: همسرم فلانی طلاق است اگرچه حاضر هم نباشد،طلاق رخ میدهد و بر همین اساس فتوای کسی که در مسئلهی اول به تو فتوا داده است که طلاق رخ نداده است، صحیح نیست.
حادثهی دوم: او ذکر نمود که بیمار بوده است و همسرش او را بسیار خشمگین کرده است تا این که گفته است: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی سپس رفته و از شیخ پرسیده است و ظاهر فتوای شیخ این بوده است که حکم به جدایی آنها داده است و گفته که باید عقد جدید ببندند و در هر صورت ما در جواب این حادثه میگوییم: اگر خشم شدید او به گونهای بوده است که نمیدانسته است چه میگوید پس طلاق او واقع نیست بلکه حتی اگر بفهمد چه میگوید ولی خشمش سبب شده است که لفظ طلاق را به کار ببرد و نمیتوانسته است که مانع خشم خود گردد در این صورت نیز براساس قول صحیح طلاق واقع نیست چون رسول اللهﷺ فرموده است: «لَا طلاقَ في إغلاقٍ»[۱]: (طلاق در حالت اغلاق (اکراه و غضب شدید) واقع نمیشود): و چون این اجبار نفسی باطنی میباشد و شبیه اجبار خارجی که از کسی دیگر غیر همسر میباشد.
اما خشمی که به این حد نمیرسد طلاق در آن واقع است ولی یک طلاق واقع میگردد هنگامی که بگوید: تو طلاقی، طلاقی، طلاقی و نیت سه طلاق را نکند پس یک طلاق واقع میشود حنی مشهور مذهب امام احمد نیز همین است و اگر با قولش: تو طلاقی، طلاقی،طلاقی نیت سه طلاق را کند، پس سه طلاق واقع است بر اساس مشهور مذهب امام احمدË.
و قول راجح نزد من این است که با تکرار الفاظ سه طلاق واقع نمیشود حتی اگر نیت آن را بکند به خاطر عموم حدیث ابن عباسJ: «كَانَ الطَّلَاقُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، وَأَبِي بَكْرٍ ، وَسَنَتَيْنِ مِنْ خِلَافَةِ عُمَرَ طَلَاقُ الثَّلَاثِ وَاحِدَةً، فَقَالَ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ : إِنَّ النَّاسَ قَدِ اسْتَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ قَدْ كَانَتْ لَهُمْ فِيهِ أَنَاةٌ، فَلَوْ أَمْضَيْنَاهُ عَلَيْهِمْ، فَأَمْضَاهُ عَلَيْهِمْ»[۲] : (عمر بن خطاب گفت: مردم در امری که برای آنها فرصت داده شده، شتاب می کنند، اگر آن را بر ایشان عملی کنیم دیگر در آن شتاب نمی کنند؛ و این مساله را در مورد آنها اجرا نمود): و همچنین انسان اگر طلاقی را پشت طلاق دیگر دهد، طلاقی به غیر از عده داده است و اللهÀ فرموده است: {یَـٰۤأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَاۤءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ} [سوره الطلاق: ۱] : (ای پیامبر! هرگاه خواستید زنان را طلاق دهید، پس آنها را در زمان عدّه طلاق دهید).
و وجه آن که در غیر عده طلاق داده است علماء گفتهاند: اگر انسان زنش را یک طلاق دهد سپس دو بار حیض شده و طلاق دوم دهد، عده از سرگرفته نشده است بلکه بر عدهی اول بنا گشته و این یعنی طلاق دوم طلاق در عده نبوده است و اللهÀ فرموده است: {فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ} [سوره الطلاق: ۱] : (پس آنها را در زمان (آغاز) عدّه طلاق دهید): و اگر طلاق در عدن میبود واجب است که آن از سر گرفته شود.
لذا قول راجح این است: تکرار طلاق (یعنی تکرار الفاظ طلاق)، طلاق با آن تکرار نمییابد و این قول را شیخ الإسلام ابن تیمیهË اختیار نموده است و ظاهر حدیث ابن عباسJ بدان دلالت میدهد و بر همین اساس این همسری که او را با این قول (تو طلاقی،طلاقی،طلاقی) طلاق دادی، اگر در عده بوده پس نیازی به عقد جدید ندارد و اگر بعد از پایان عده بوده نیاز به عقد جدید دارد.
این جوابی که گفتم، جواب شخصی به این مرد نبوده ولی جواب علمی در مورد مثل این حادثه است چون دوست ندارم در مورد چیزی که کسی قبل از من در مورد آن فتوا داده است، فتوا دهم چون اینگونه برای عوام تردید و شک حاصل میگردد و وقتی فتوا مختلف بود، شک و تردد حاصل میشود.
[۱] رواه ابو داود (۲۱۹۳) و ابن ماجه (۲۰۴۶).
[۲] رواه مسلم (۱۴۷۲).