سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

(۵۳۲۶) حکم وسوسه‌های ذهنی درباره طلاق و تأثیر آن بر صحت عقد نکاح

(۵۳۲۶) سوال: من مردی هستم که ازدواج کردم و هشت ماه است مه از ازدواجم می‌گذرد ولی من بسیار دچار وسوسه می‌شوم و همیشه حس در نفس خود وسوسه به طلاق را حس می‌کنم و بین من و همسرم هیچ مشکلی وجود ندارد و نمی‌توانم او را طلاق دهم و بیشتر مواقع این وسوسه‌ها زمانی که در نماز هستم می‌آید یعنی در نفس خود احساس می‌کنم که می‌گوید: اگر فلان اتفاق معین نیافتاد بر من طلاق لازم است و بعضی اوقات به صورت صحیح واقع می‌شود و بعضی اوقات نیز واقع نمی‌شود و بعضی اوقات نزد همسرم نشسته‌ام و در مورد موضوعی که به این تعلقی ندارد صحبت می‌کنیم ولی در نفس خود چیزی را حس نمی‌کنم مگر این که نفسم می‌گوید: او طلاق است ولی این وسوسه را نزد همسرم به زبان نمی‌آورم و من دراین‌باره به شک افتاده‌ام لذا چکار کنم تا از این وسوسه خلاص شوم؟ و آیا چیزی با این واقع می‌شود یا نه؟

جواب:

قبل از جواب دادن به این سوال دوست دارم برای این برادر سوال کننده و دیگران بیان کنم که اللهÀ می‌‌فرماید: {إِنَّ ٱلشَّیۡطَـٰنَ لَكُمۡ عَدُوࣱّ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُوا۟ حِزۡبَهُۥ لِیَكُونُوا۟ مِنۡ أَصۡحَـٰبِ ٱلسَّعِیرِ} [سوره فاطر: ۶] : (مسلما شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید، او فقط پیروانش را دعوت می‌کند تا (همه) از اهل آتش سوزان (جهنم) باشند): لذا شیطان بر قلب هجمه وارد می‌کند و انسان نگران می‌کند و نفس او را خسته می‌کند تا این که زندگی را بر او مکدر کند و به این قول اللهÀ گوش کن که می‌‌فرماید: {إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَلَیۡسَ بِضَاۤرِّهِمۡ شَیۡـًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ} [سوره المجادلة: ۱۰] : (جز این نیست که نجوا از (سوی) شیطان است، تا کسانی را که ایمان آورده‌اند اندوهگین سازد، و جز به فرمان الله نمی‌تواند هیچ ضرری به آن‌ها برساند): برای شما واضح شد که شیطان بر اندوهگین ساختن شخص حریص است همانطور که فاسد کردن دین او حریص می‌باشد.

و راه خلاص شدن از آن پناه بردن به اللهÀ با صدق و اخلاص است و از شیطان رانده شده به اللهÀ پناه ببرد زیرا اللهÀ می‌‌فرماید: {وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ نَزۡغࣱ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ} [سوره اﻷعراف: ۲۰۰] : (و اگر از سوی شیطان وسوسه‌ای به تو رسد، به الله پناه ببر، بی‌گمان او شنوای داناست): و اللهÀ را پناه‌گاه خود بگیرد تا از در برابر این شیطانی که دشمن اوست حمایت کند و هنگامی که به اللهÀ از او پناه برد و به پرودگار خود با صدق پناه برد و نفس خود را از او روی گرداند حتی اینکه انگار چیزی از این وسوسه‌ها وجود ندارد پس یقیناً اللهÀ آن را از بین خواهد برد.

و نصیحت من به این برادری که به این وسوسه‌ طلاق دادن زنش مبتلا شده است این است که اصلا بدان توجهی نکند و به صورت کلی از آن روی گردان شود و هنگامی که در نفس خود آن را حس کرد از شیطان رانده شده به اللهÀ پناه برد تا از او دور شود اما از جهت حکم آن، طلاق با این وسواس واقع نمی‌شود چون رسول اللهﷺ فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ لِأُمَّتِي عَمَّا وَسْوَسَتْ أَوْ حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا، مَا لَمْ تَعْمَلْ بِهِ أَوْ تَكَلَّمْ»[۱]: (اللهÀ از امت من گذشته است از وسوسه هايی که در دل پیش می‌آید یا آنچه در دل می‌گذرد، تا زمانی که آن را عملی نکرده يا بر زبان نياورده اند، گذشت کرده است).

لذا طلاق و غیره که از نفس انسان (در این حالت) صادر می‌شود اعتباری ندارد و در مورد طلاق حتی اگر در نفس خود عزم طلاق را کند ولی به زبان نیاورد، طلاق محسوب نمی‌گردد و مثلا می‌گوید: همسرم طلاق است سپس این مبتلا به وسواس طلاقش واقع نمی‌شود حتی اگر با زبانش تلفظ کند اگر که از روی قصد نبوده است زیرا این لفظی که از این شخص مبتلا به وسواس بر زبانش جا ی می‌شود از روی قصد و اراده میست بلکه او به آن مجبور است به قوتی که او را وادار می‌کند و ضعف مانع.

و رسول اللهﷺ فرموده است: «لَا طلاقَ في إغلاقٍ»[۲]: (طلاق در حالت اغلاق (اکراه و غضب شدید) واقع نمی‌شود): لذا طلاق او واقع نمی‌شود هنگامی که اراده‌ی حقیقی با طمأنینه نداشته باشد لذا این چیزی که علی رغم قصد انسان بر او واقع شده است و او اختیاری ندارد، طلاق با آن واقع نمی‌شود.

و برخی از کسانی که به مثل مبتلا شده‌اند برای من ذکر کرده‌اند که در یکی از حالات گفته است: مادامی که در ناراحتی و نگرانی هستم او را طلاق می‌دهم، لذا او را با اراده‌ی حقیقی برای برون رفت از تنگی که در نفس خود یافته است، زن خود را طلاق داده است و این خطای بزرگی است و شیطان نیز مثل همین را برای بنی آدم می‌خواهد که بین او و اهلش جدایی بیاندازد مخصوصا اگر که بین آن‌ها فرزندانی باشد لذا بیشتر دوست دارد که بین آن‌ها جدایی بیاندازد به خاطر این که ضرر بیشتری دارد و دشمن همانطور که معلوم است دوست دارد که به طریق  و وسیه‌ای به دشمن خود ضرر برساند و این طریقی که او برای من ذکر کرد درست نیست و این درمان کسی به وسواس مبتلا شده است نیست که آنچه شیطان می‌خواهد واقع شود بلکه دوای آن پناه بردن به اللهÀ از شیطان رانده شده است.

و نظیر این، برخی از مردم که طهارت دارند و در باطل شدن آن شک می‌کنند که باطل شده است یا نه؟ لذا می‌رود ادرار می‌کند یا بادی را از مقعدش خارج می‌کند تا که به صورت یقینی وضوی خود را باطل کند سپس وضو بگیرد و همچنین این نیز خطا است و خلاف چیزی است چه رسول اللهﷺ بدان اشاره کرده است هنگامی که مردی از ایشان دراین باره سوال کرد، فرمود: «لَا يَنْصَرِفُ حَتَّى يَسْمَعَ صَوْتًا، أَوْ يَجِدَ رِيحًا»[۳]: ((نماز) را قطع نکند تا صدایی بشنود یا بویی را دریابد): لذا مهم این است که همه‌ی این شک‌هایی که بر چیزی که برای انسان یقینی است وارد می‌شود، واجب است که آن را رد کند و به آن‌ها اعتباری ندهد و از آن‌ روی گردانی کند تا با اراده‌ی اللهÀ از بین بروند.


[۱] رواه البخاری (۶۶۶۴) و مسلم (۱۲۷).

[۲] رواه ابو داود (۲۱۹۳) و ابن ماجه (۲۰۴۶).

[۳] رواه البخاری (١٧٧) و مسلم (۳۶۱).

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

يقول السائل: أنا رجل متزوج، ولي ثمانية أشهر منذ تزوجت، ولكني كثير الوسوسة، ودوما أشعر بنفسي أوسوس في الطلاق، وليس بيني وبين زوجتي أي مشكلة، ولا أستطيع أن أطلقها، وأكثر الأحيان تأتي هذه الوسوسة وأنا في الصلاة، أعني أشعر بنفسي تقول: إذا ما وقع كذا وكذا على أي شيء معين فعلي بالطلاق. وبعض الأحيان قد. ذلك يقع صحيحًا، وبعض الأحيان لا يقع، وأيضًا في بعض الأيام أجلس أنا وزوجتي، فنتحدث في أي حديث كان لا يتعلق بهذا الشيء، ولكني لا أشعر إلا بنفسي تقول: طالقة. ولكني لا أنطق بهذه الوسوسة عند زوجتي، وقد دخلني الشك من هذا الأمر، فماذا أفعل حتى أتخلص من ذلك الوسواس؟ وهل يقع شيء بذلك أم لا؟

فأجاب – رحمه الله تعالى -: قبل الإجابة على هذا السؤال أود أن أبين للأخ السائل ولغيره بأن الله يقول: ﴿ إِنَّ ٱلشَّیۡطَـٰنَ لَكُمۡ عَدُوࣱّ فَٱتَّخِذُوهُ عَدُوًّاۚ إِنَّمَا یَدۡعُوا۟ حِزۡبَهُۥ لِیَكُونُوا۟ مِنۡ أَصۡحَـٰبِ ٱلسَّعِیرِ ﴾ [فاطر: ٦]. فللشيطان هجمات على القلب، يُدخل فيها القلق على الإنسان والتعب النفسي، حتى يكدر عليه حياته، واستمع إلى قول الله تعالى: ﴿ إِنَّمَا ٱلنَّجۡوَىٰ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ لِیَحۡزُنَ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ وَلَیۡسَ بِضَاۤرِّهِمۡ شَیۡـًٔا إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِۚ ﴾ [المجادلة: ١٠]. يتبين لك أن الشيطان حريص على ما يُحزن المرء، كما أنه حريص على ما يفسد دينه.

وطريق التخلص منه أن يلجأ إلى ربه بصدق وإخلاص، ويستعيذ بالله من الشيطان الرجيم؛ لقوله تعالى: ﴿ وَإِمَّا یَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّیۡطَـٰنِ نَزۡغࣱ فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ﴾ [الأعراف: ۲۰۰]. وليتحصن بالله -عز وجل- جتى يحميه من هذا الشيطان العدو له، وإذا استعاذ بالله منه، ولجأ إلى ربه بصدق وأعرض عنه بنفسه، حتى كأن شيئًا لم يكن من هذه الوساوس، فإن الله تعالى يذهبه عنه.

ونصيحتي لهذا الأخ الذي ابتلي بهذا الوسواس في طلاق امرأته ألا يلتفت إلى ذلك أبدا، وأن يعرض عنه إعراضًا كليًّا، فإذا أحس به في نفسه فليستعذ بالله من الشيطان الرجيم حتى يبعده الله عنه. أما من الناحية الحكمية فإن الطلاق لا يقع بهذا الوساوس؛ لقول النبي صلى الله عليه وسلم: «إِنَّ اللَّهَ تَجَاوَزَ لِأُمِّنِي عَمَّا وَسْوَسَتْ، أَوْ حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا، مَا لَمْ تَعْمَلْ بِهِ أَوْ تَكَلَّمْ».

فما حدث الإنسان به نفسه من طلاق أو غيره فإنه لا يُعتبر شيئًا، وإذا كان طلاقًا فإنه لا يعتبر حتى لو عزم في نفسه على أن يطلق لا يكون طلاقا حتى ينطق به، فيقول مثلا: زوجتي طالق. ثم إن المبتلى بوسواس لا يقع طلاقه حتى لو تلفظ به في لسانه إذا لم يكن عن قصد؛ لأن هذا اللفظ باللسان يقع من الموسوس من غير قصد ولا إرادة، بل هو مُغلق مكره عليه؛ لقوة الدافع، وقلة المانع.

وقد قال النبي -عليه الصلاة والسلام-: «لَا طَلَاقَ فِي إِخْلَاقٍ». فلا يقع منه طلاق إذا لم يرده إرادة حقيقية بطمأنينة، فهذا الشيء الذي يكون مُرغَما عليه الإنسان بغير قصد ولا اختيار فإنه لا يقع به طلاق.

وقد ذكر لي بعض الناس الذين ابْتُلُوا بمثل هذا أنه قال مرة من المرات: ما دمت في قلق وتعب فسأطلق. فطَلَّقَ بإرادة حقيقية تخلصا من هذا الضيق الذي يجده في نفسه، وهذا خطأ عظيم، والشيطان لا يريد لابن آدم إلا مثل هذا أن يُفرّق بينه وبين أهله، ولا سيما إذا كان بينهم أولاد، فإنه يجب أن يُفرّق بينهم أكثر؛ لعظم الضرر. والعدو كما هو معلوم لكل أحد يحب الإضرار بعدوه بكل طريق وبكل وسيلة والطريقة التي فعلها هذا الذي ذكر لي ليست بصواب وليس دواء من ابتلي بالوسواس أن يوقع ما يريده الشيطان منه بل دواؤه أن يستعيذ بالله من الشيطان الرجيم.

و نظير هذا أن بعض الناس يكون على طهارة، فيَشُكُ في الحدث، هل أحدث أم لا؟ فيذهب، ويتبول، أو يُخرج الريح من دبره من أجل أن ينتقض وضوؤه يقينًا، ثم يتوضأ، وهذا أيضًا خطأ، وهو خلاف ما أرشد إليه النبي -عليه الصلاة والسلام؛ حيث سُئِل عن الرجل يجد الشيء في صلاته فقال -عليه الصلاة والسلام-: «لَا يَنْصَرِفْ حَتَّى يَسْمَعَ صَوْتًا أَوْ يَجِدَ رِيحًا».

فالمهم أن كل هذه الشكوك التي ترد على ما هو حاصل وكائن يقينا يجب على الإنسان أن يرفضها، ولا يعتبر بها، وَلْيُعْرِضْ عنها حتى تزول بإذن الله -عز وجل-.

مطالب مرتبط:

(۵۳۲۷) حکم وسوسه‌های ذهنی و ذکر لفظ طلاق

این امری که از او واقع شده، بسیاری از مردم بدان دچار شده‌اند و دوای آن، این است: که به اللهÀ از شیطان رانده شده پناه ببرد و به آن توجهی نکند و بداند که یقین با شک از بین نمی‌رود و نکاح ثابت و مستمر است و امکان ندارد که با مجرد اوهام و وسواس از بین برود...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه