(۵۱۹۳) سوال: جوانی به خاطر بالا بودن مهریه نمیتواند ازدواج کند و او در حال طلب علم شرعی است، او را به چه چیزی نصیحت میکنید؟ و آیا نصحیتی برای پدران و اولیای دختران است؟
جواب:
این جوان را به آنچه رسول اللهﷺ راهنمایی نموده است، نصیحت میکنم: «يَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ، مَنِ اسْتَطَاعَ الْبَاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ؛ فَإِنَّهُ أَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَأَحْصَنُ لِلْفَرْجِ، وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ؛ فَإِنَّهُ لَهُ وِجَاءٌ»[۱]: (كسی كه توانايی ازدواج كردن دارد، ازدواج كند، زيرا باعث حفاظت چشم و شرمگاه می شود. و كسی كه توانايی ازدواج را ندارد، روزه بگيرد. چرا كه روزه، شهوت را ضعيف و كنترل می كند): رسول اللهﷺ این چنین جوانان را راهنمایی نموده است و ایشان را امر به صبر و پاکدامنی کرده است تا اللهÀ آنان را بینیاز سازد همانطور که اللهÀ میفرماید: {وَلۡیَسۡتَعۡفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِكَاحًا حَتَّىٰ یُغۡنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦ} [سوره النور: ۳۳] : (و کسانیکه (اسباب و امکانات) ازدواج را نمییابند، باید پاکدامنی پیشه کنند؛ تا اللهÀ آنان را از فضل خود بینیاز گرداند): و در حدیث آمده است: «ثَلَاثَةٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ عَوْنُهُمُ : الْمُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَالْمُكَاتَبُ الَّذِي يُرِيدُ الْأَدَاءَ، وَالنَّاكِحُ الَّذِي يُرِيدُ الْعَفَافَ»[۲] : (سه صنف هستند که اللهÀ کمک کردن به آنها حقی بر خود قرار داده است: جهاد کنندهی در راه اللهÀ و بردهی مکاتبی که میخواهد خود را آزاد کند و نکاح کنندهای که به دنبال پاکدامنی است).
اما نصیحت ما به اولیای امور زنان این است که اللهÀ را به یاد داشته باشند و تقوای اللهÀ را در آنان (زنان) رعایت کنند و از کسانی که از دین و اخلاقش راضی بودند او را به ازدواج کسی که تحت سرپرستی خود دارند، در آورند زیرا رسول اللهﷺ میفرماید: «إِذَا خَطَبَ إِلَيْكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ دِينَهُ، وَخُلُقَهُ فَزَوِّجُوهُ، إِلَّا تَفْعَلُوا تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي الْأَرْضِ، وَفَسَادٌ عَرِيضٌ»[۳]: (وقتی کسی برای خواستگاری به سوی شما آمد که از دین و اخلاقش راضی بودید پس او را به ازدواج در آوردید و اگر این کار را نکنید در زمین فتنه و فسادی بزرگ رخ خواهد داد).
و ایشان را یادآور میشویم که مقصود از نکاح جمع کردن مال برای زن و خانوادهاش نمیباشد.
مقصود از ازدواج پاکدامنی شرمگاه و چشم برای زن و شوهر است.
مقصود از نکاح این است که اللهÀ فرزندی به آنها عطا کند که به خود و پدر و مادرش در زمان حیات و بعد از مرگ آنها نفع برساند.
مقصود از نکاح دفع اسباب شر و فتنه و فساد است.
مقصود از نکاح خیرهای زیادی است که اینجا مجال ذکر آن نیست.
مقصود از نکاح تحصیل مال نیست بلکه مقصود از خرید و فروش، اجاره دادن و اجاره گرفتن و مانند آن تحصیل مال است لذا اولیای زنان تقوای اللهÀ را در خود و زنانی که سرپرستی آنان را که اللهÀ بر گردن ایشان گذاشته است رعایت کنند و مناسب بود اگر هر قبیلهای جمع میشدند و مهریهای مناسب و کافی تعیین میکردند که در آن سختی و زیاده روی نباشد.
و باید دانسته شود که نکاحی برکتش بیشتر است که تدارکاتش آسانتر باشد و هراندازه مردم مهریهها را گرانتر کنند، امور سختتر خواهد شد چون اگر مرد صدهزار ریال مهریه بدهد (مردی که توانایی آن را ندارد) قرص میگیرد و زیر بار دین و قرض خواهد رفت سپس اگر بین آنها نزاعی پیش آمد، بر او سخت است که او را طلاق دهد و از جدا گردد مگر این که مالش به او برگردانده شود و چه بسا آن از بین رفته باشد و بر خانواده زن و خود زن سخت باشد که آن را برگردانند و با این زیانی بزرگ حاصل میگردد لذا میگویم اگر بزرگان هر قبیله جمع گردند و مهریهای به اندازهی کفایت تعیین کنند و کسانی را بدون سبب شرعی از ازدواج سرباز میزنند، الزام کنند، خیر بسیاری در آن میباشد.
[۱] تخریج آن گذشت.
[۲] تخریج آن گذشت.
[۳] تخریج آن گذشت.