دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۸۰۸) در مورد نماز‌هایی که از من فوت شده است چه کنم؟

(۱۸۰۸) سوال: من دختری ۲۵ ساله هستم و مدت طولانی نماز را بجا می‌آورده‌ام ولی به صورت مداوم نبوده است و می‌خواهم با کمک اللهÀ نمازم را منظم سازم ولی حیران هستم و نمی‌دانم در مورد نماز‌هایی که از من فوت شده است چه کنم؟ آیا همراه هر نماز فرضی نماز قضا را بجا آورم؟ یعنی مثلا زمانی که نماز فرض را خواندم بعد از آن نماز قضا را بخواندم و همچنین باقی نماز‌ها هم این‌گونه باشد یا نمازهایم را منظم بخوانم و قضا نمی‌خواهد و توبه خالصانه بکنم رجوعی به نماز‌هایی که از من فوت شده است نداشته باشم؟ و همین موضوع در مورد روزه نیز می‌باشد یعنی روزه می‌گرفته‌ام ولی به صورت منظم نبوده است و روزهایی که روزه‌ام به سبب شرعی که برای زن می‌باشد افطار کرده‌ام قضا نکرده‌ام. حکم اسلام در مورد آن چیست؟ و باید چکار کنم؟

جواب:

اما مسئله اولی یعنی نماز نخواندن که قضا ندارد زیرا که به صورت عمدی آن را از وقتش خارج کردی و در این صورت قضا ندارد زیرا که عبادتی که در شرع وقتی محدود و معین دارد جایز نیست که قبل و بعد از آن خوانده شود و اگر انسان آن را بدون عذر آن را از وقتش خارج کند از قبول نمی‌باشد اگر چه نماز را بخواند و سخن ما به این معنی نیست که نماز را قضا نکند از باب رأفت به آن است بلکه از باب هجر و عدم رضایت به آن می‌باشد زیرا که بدون عذر آن را به تأخیر انداخته‌ای و نمی‌گوییم که چون شرع قضا کردن نماز را هنگام خواب افتادن و فراموشی واجب گردانیده است پس اگر عمدی به تأخیر انداخت به طریق اولی باید قضا کند زیرا می‌گوییم ترک نماز به خاطر خواب افتادن یا فراموشی با عذر است و وقت در حق او وقت یادآوردنش و یا وقت بیدار شدنش است اما این که عمدی و بدون عذر نماز را از وقتی که اللهÀ تعیین و محدود کرده است خارج کرده‌ای پس قضا ندارد زیرا که قبول نمی‌شود ولی برای این زن و غیر از آنانی که اللهÀ بر آنان منت نهاده و به سوی اعمال صالح رو کرده‌اند و راه توبه را پیش گرفته‌اند و از آنچه گذشته‌ی خود پشیمان هستند و تصمیم دارند که در آینده آن را انجام ندهند و اعمالشان را اصلاح کرده‌اند و الله به صالحین رو می‌کند.

و اما روزه‌ای به خاطر معذور بودن آن را افطار کرده‌است پس باید آن را قضا کند زیرا که معذور بوده است و آن به وقت معینی محدود نشده است زیرا اللهÀ می‌فرماید: {فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِیضًا أَوۡ عَلَىٰ سَفَرࣲ فَعِدَّةࣱ مِّنۡ أَیَّامٍ أُخَرَ} [سوره البقرة: ۱۸۴] (پس هر کس از شما که بیمار یا مسافر باشد، (به‌اندازه آن روزهای که افطار کرده) تعدادی از روزهای دیگر (روزه بگیرید)) پس زمانی که مقید به وقت معینی نشده است پس قضای آن الان بر او واجب است. والله أعلم.

سوال کننده: شیخ بزرگوار اگر آن روزهایی که افطار کرده است را نشمارده است؟

جواب: و اگر آن را نشمارده است پس بر او لازم است که احتیاط و بررسی‌ها کند پس اگر غالب ظنش مثلا بر این بود که سه سال و هر سال هفت روز را نگرفته است پس ۲۱ روزه را روزه بگیرد.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: أنا شابة مسلمة أبلغ من العمر أربعة وعشرين عاما، وكنت طوال هذه الفترة قد أديت فريضة الصلاة ولكن بطريقة متقطعة، والذي يحيرني أنني أريد أن أنتظم بعون الله في الصلاة، ولكن لا أعلم كيف أؤدي ما فاتني من الصلوات هل علي أن أؤدي الذي فاتني عن طريق أداء كل فرض قضاء مع الفروض كلها؟ أي: عندما أصلي الفجر مثلا أصلي الفرض ثم القضاء، وهكذا مع باقي الفروض، أم علي أن أنتظم في أدائها مستقبلًا دون القضاء، مع التوبة الخالصة وعدم الرجوع إلى ما فات؟ وتقول: ينطبق الأمر نفسه أيضًا مع فريضة الصيام، حيث كنت أصوم ولكن بصورة متقطعة، مع عدم قضاء الأيام التي أفطر فيها بسبب العذر الشرعي للمرأة. فما حكم الإسلام في ذلك؟ وماذا علي أن أفعل؟

فأجاب رحمه الله تعالى-: أما المسألة الأولى – وهي عدم صلاتها – فإنها لا تقضي ما فات، ذلك لأنها قد تعمدت تأخير الصلاة عن وقتها، والمتعمد لتأخير الصلاة عن وقتها لا يقضي، وذلك لأن العبادة المؤقتة بوقت معلوم من قبل الشرع لا يجوز أن تفعل قبل وقتها ولا يجوز أن تؤخر عن وقتها، فإذا أخرها الإنسان عن وقتها بدون عذر فإنها لا تقبل منه ولو صلاها، وليس معنى قولنا: إنه لا يصلي من باب الرأفة به ولكنه من باب هجره وعدم الرضا عنه، لأنه أَخْرَها عمدًا بدون عذر ، ولا نقول: إنه إذا كان الشرع قد أوجب عليه قضاء الصلاة عند النوم والنسيان فإذا أخرها عمدا كان وجوب قضائها من باب أولى، لأننا نقول: إن الذي تركها لنوم أو نسيان تركها لعذر، فهو معذور، والوقت في حقه هو وقت ذكره أو وقت استيقاظه، أما هذا فقد تَعَمَّدَ بدون عذر أن لا يصلي الصلاة في الوقت الذي حدده الله لها، وعلى هذا فلا يقضي ما فاته إذا كان قد أخره بدون عذر ، لأنه لا يقبل منه، ولكن على هذه المرأة وعلى غيرها أيضًا ممن منّ الله عليهم ورجعوا إلى العمل الصالح أن يتوبوا إلى الله -سبحانه وتعالى بالندم على ما مضى، والعزم على أن لا يفعلوا مثله في المستقبل، ويصلحوا أعمالهم، والله – سبحانه وتعالى- يتولى الصالحين.

أما بالنسبة للصيام – وهو عدم قضاء الأيام التي كانت تفطرها من أجل العذر – فإن عليها أن تقضي هذه الأيام، لأنها أخرتها عن وقتها معذورة، وكان الواجب عليها القضاء، وهو لا يتحدد بوقت معين، لقوله تعالى: ﴿ وَمَن كان فيرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَبَاءٍ أُخر ﴾ [البقرة: ١٨٥]، فلما كان لا يتقيد بوقت معين كان قضاؤه الآن هو الواجب عليها. والله أعلم.

فضيلة الشيخ: إن كانت لا تحصي هذه الأيام التي أفطرتها؟

فأجاب -رحمه الله تعالى -: إذا كانت لا تحصيها فإن عليها أن تحتاط وتتحرى، فإذا غلب على ظنها أنها ثلاث سنوات مثلا كل سنة سبعة أيام تصوم واحدًا وعشرين يوما وهكذا.

مطالب مرتبط:

(۱۸۲۲) حکم زنی که نماز را ترک کرده است

قول راجح از اقوال اهل علم است که تارک نماز کافر است و از دایره‌ی اسلام خارج است بنابراین او بر شما حرام است تا زمانی که به سوی دینش برگردد و نماز بخواند...

ادامه مطلب …

(۱۷۸۰) حكم غذا خوردن با شخصی که نماز فرض را بجا نمی‌آورد

واجب است که همیشه او را نصیحت کند و خود را برای نصیحت کوچک نبیند ...

ادامه مطلب …

(۱۸۳۷) حکم شخصی که بعضی از نمازهایش را نمی‌خواند

با آنها باقی بمان و آنها را نصیحت کن و گاهی آنها را تحذیر بده و گاهی هم آنها ترغیب کن و از الله بخواه که هدایتشان کند....

ادامه مطلب …

(۱۷۸۲) حكم مردی كه وفات کرده است و به اخلاق نیک متصف بوده است ولی نماز نمی‌خوانده است

این مردی که وفات کرده است و نماز و روزه را انجام نمی‌داده است والعیاذ بالله بر کفر مرده است چون که قول راجح از اقوال اهل علم که از قرآن و سنت و اقوال صحابه برمی‌آید این است که تارک نماز کافر است...

ادامه مطلب …

(۱۸۱۳) شخصی که نماز نمی‌خوانده و مرده است آیا جایز است که به جای او صدقه بدهیم؟

برای ما حلال نیست برای میتی صدقه دهیم که نماز نمی‌خوانده است برای این که او کافر است و صدقه برای او نفعی ندارد و برای ما حلال نیست که کاری کنیم که سببی برای مغفرت و رحمت او باشد...

ادامه مطلب …

(۱۷۶۸) چگونگی تعامل با نزدیکانی که نماز نمی‌خوانند

اگر که این اشخاصی که اصلا نماز نمی‌خوانند از خویشاوندانش هستند پس باید پی در پی آنها را نصیحت کند ولی خودش مثل آنها نگردد و واجب است که از آنها دوری کند و سلامشان را نکند و دعوتشان را اجابت نکند و ایشان را به خانه‌اش دعوت نکند و بر این صبر پیشه کند...

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه