دوشنبه 22 جمادی‌الثانی 1446
۳ دی ۱۴۰۳
23 دسامبر 2024

(۱۷۹۴) حکم قضای نمازهای فوت شده

(۱۷۹۴) سوال: شخصی نماز نخوانده است تا این که سن او به بیست سالگی رسیده است و سپس اراده کرده است که همه‌ی نمازهایش را قضا کند و همراه هر نمازی‌، نماز دیگر نیز بخواند. نظر شما در مورد این چیست؟ جزاکم الله خیرا

جواب:

قبل از جواب این سوال دوست دارم که به برادران شنونده بگویم: شأن و جایگاه نماز بسیار عظیم است و خطر آن هم زیاد می‌باشد و هیچ چیزی از اعمال نیست که ترک آن کفر باشد مگر نماز همانطور که عبدالله بن شقیقË از اصحاب بیان می‌دارد: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۱] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمی‌دانستند مگر نماز)

پس بر مؤمن واجب است که تقوای اللهÀ را بجای آورد و بر نماز همانطور که پرودگارش امر کرده محافظت کند: {حَـٰفِظُوا۟ عَلَى ٱلصَّلَوَ ٰ⁠تِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُوا۟ لِلَّهِ قَـٰنِتِین} [سوره البقرة: ۲۳۸] (بر (بجا آوردن) نماز‌ها و (بخصوص) نماز میانه (نماز عصر) محافظت کنید، و فروتنانه برای الله به پا خیزید) و اللهÀ کسانی را که بر نمازهایشان محافظت می‌کنند مدح کرده است و آن را از اسباب بخ ارث بردن فردوس که از بالاترین درجه‌ی بهشت است، قرار داده است.

و نمازها نوری در قلب، صورت و قبر است و نور تاریکی‌های جهل را از بین می‌برد و نمازها رابطه‌ی بین انسان و پرودگارش است و در مقابل اللهÀ می‌ایستد و با کلامش با او مناجات می‌کند و از ابو هریرة ثابت است که رسول اللهﷺ می‌فرماید: «قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : قَسَمْتُ الصَّلَاةَ بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي نِصْفَيْنِ وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ، فَإِذَا قَالَ الْعَبْدُ : {الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : حَمِدَنِي عَبْدِي. وَإِذَا قَالَ : {الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}، قَالَ اللَّهُ تَعَالَى : أَثْنَى عَلَيَّ عَبْدِي. وَإِذَا قَالَ : {مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ}، قَالَ : مَجَّدَنِي عَبْدِي. وَقَالَ مَرَّةً : فَوَّضَ إِلَيَّ عَبْدِي. فَإِذَا قَالَ {إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ}، قَالَ : هَذَا بَيْنِي وَبَيْنَ عَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ. فَإِذَا قَالَ : {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ } {صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ}، قَالَ : هَذَا لِعَبْدِي وَلِعَبْدِي مَا سَأَلَ»[۲] (خداوند بلندمرتبه می فرماید: نماز را میان خود و بنده‌ام دو قسمت کردم و بنده‌ی مرا است آن‌چه خواست، هرگاه بنده بگوید: {الْحَمْدٌ له رَب الْعَالّمِین} خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: بنده‌ام مرا ستود. چون بنده بگوید: {الرَخْمٌّن الرَحیم} خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: بنده‌ام مرا ثنا گفت. چون بنده بگوید: {مَالْکٍ یوم الدْین} خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: بنده‌ام مرا بزرگ داشت. – و می‌فرماید: بنده‌ام امر خود را به من واگذارد و چون بنده بگوید: {إياک نَعْبْدُ وإیاک نَستَعین}. خداوند بلند مرتبه می‌فرماید: این میان من و بنده‌ام است و برای بنده‌ی من است هر آن‌چه خواهد. چون بنده بگوید: {اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ} {صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ} می‌فرماید: این از آن بنده‌ی من است و به بنده‌ی من هرآن‌چه خواهد» عطا شود) و شایسته‌‌ی مؤمن نیست که این فرصت عظیم را ضایع کند و با سهل انگاری و چیز‌های بیهوده مناجات با اللهÀ را از دست بدهد و بدون شک انسانی که ارزش نماز ر اسلام را می‌شناسد و آن چقدر اجر و ثواب در نزد اللهÀ دارد هیچ‌گاه نماز را ضایع نمی‌کند و برای همین ترک و ضایع کردن آن کفری است انسان را از ملت اسلام خارج می‌کند بر طبق قول راجح اهل علم که قرآن و سنت و اقوال صحابه و نظر صحیح بر آن دلالت دارند.

و اما قرآن: اللهÀ در مورد مشرکین می‌فرماید:{فَإِن تَابُوا۟ وَأَقَامُوا۟ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُا۟ ٱلزَّكَوٰةَ فَإِخۡوَ ٰ⁠نُكُمۡ فِی ٱلدِّینِۗ وَنُفَصِّلُ ٱلۡـَٔایَـٰتِ لِقَوۡمࣲ یَعۡلَمُونَ} [سوره التوبة: ۱۱] (پس اگر توبه کنند، و نماز را بر پا دارند، و زکات را بدهند، برادران دینی شما هستند، و ما آیات خود را برای گروهی که می‌دانند بیان می‌کنیم) پس اللهÀ برای اخوت دینی توبه از شرک، اقامه‌‌ی نماز و پرداخت زکات را شرک قرار داد که اگر یکی از شروط بجا نیاید مشروط که اخوت دینی است نیز محقق نمی‌شود و اخوت ایمانی نیز فقط با خروج کلی از دین منتفی می‌گردد.

و در حدیث صحیح از رسول اللهﷺ آمده است که می‌فرماید: «إِنَّ بَيْنَ الرَّجُلِ وَبَيْنَ الشِّرْكِ وَالْكُفْرِ تَرْكَ الصَّلَاةِ»[۳] (فاصله‌ی انسان با شرک و کفر ترک نماز است) و از اصحاب سنن روایت است که رسول اللهﷺ می‌فرماید:«إِنَّ الْعَهْدَ الَّذِي بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمُ الصَّلَاةُ، فَمَنْ تَرَكَهَا فَقَدْ كَفَرَ»[۴] ( عهد بین ما و ایشان نماز است پس کسی آن را ترک کند حقیقتا کافر گشته است) و از عبدالله بن شقیقË ، از اصحاب نقل است: (كَانَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَا يَرَوْنَ شَيْئًا مِنَ الْأَعْمَالِ تَرْكُهُ كُفْرٌ غَيْرَ الصَّلَاةِ)[۵] (اصحاب محمد ترک هیچ اعمالی را کفر نمی‌دانستند مگر نماز)

و نظر صحیح مقتضای آن است که امکان ندارد شخصی در قلبش ایمان باشد و از عظمت و فایده نماز بفهمد و عقوبت ترک آن را نیز بداند و آن را رها کند.

پس از اینجا جواب سوال واضح شد که او در این مدت بیست سالی که از وجوب نماز می‌دانسته است و آن را ترک کرده، قضا ندارد چون که او در آن زمان کافر بوده است و کافر قضای آن اعمالی که از دست داده، را ندارد زیرا اللهÀ می‌فرماید: {قُل لِّلَّذِینَ كَفَرُوۤا۟ إِن یَنتَهُوا۟ یُغۡفَرۡ لَهُم مَّا قَدۡ سَلَفَ} [سوره اﻷنفال: ۳۸] ((ای پیامبر!) به کسانی‌که کافر شدند بگو: «اگر (از کفر و دشمنی) دست بر دارند، گذشته‌هایشان آمرزیده می‌شود، و اگر (به همان اعمال خود) بازگردند) و اگر او به دلیل جهلش و یا اعتقادش که ترک نماز را کفر نمی‌دانسته است، کافر نبوده است همانگونه که نظر بسیاری از علما می‌باشد پس باز هم بر طبق قول راجح او قضا نمی‌کند و اگر قضا کند هم از او قبول نمی‌شود زیرا اللهÀ نماز را در اوقات خاصی فرص گردانیده است: {إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ كِتَـٰبࣰا مَّوۡقُوتࣰا} [سوره النساء: ۱۰۳] (که همانا نماز (فریضه‌ای است که) در اوقات معینی بر مؤمنان واجب (و نوشته) شده‌است) و عمدا و بدون عذر نماز را از وقتش خارج کند پس نماز را بر وجهی که به آن امر نشده است بجا آورده است که مردود است زیرا رسول اللهﷺ می‌فرماید: «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد»[۶] (هر عملی که امر ما بر آن نیست مردود است) و فهمیدیم که بر طبق قول راجح این جوانی که تا بیست سالگی نماز نخوانده است قضای نماز ندارد ولی بر او لازم است که اعمالش را اصلاح کند و زیاد استغفار و نماز نافله را بجای آورد زیرا نوافل، فرائض را در روز قیامت تکمیل می‌کنند و از الله برای او نهایت رحمت و مغفرت را می‌خواهم.


[۱] تخریج آن گذشت.

[۲] رواه مسلم (٣٩٥).

[۳] رواه مسلم (۸۲).

[۴] رواه احمد (۳۴۶/۵) و ترمذی (۲۶۲۱) و نسائی (۴۶۳) و ابن ماجه (۱۰۷۹).

[۵] تخریج آن گذشت.

[۶]  تخریج آن گذشت.

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

تقول السائلة: شخص لم يصل إلا وعمره في العشرين، ثم أراد أن يقضي ما فات قبل ذلك، فيصلي مع كل وقت وقتا آخر، فما رأيكم في ذلك مأجورين؟

فأجاب رحمه الله تعالى: قبل الإجابة على هذا السؤال أود أن أقول لإخواني المستمعين: إن الصلاة شأنها عظيم وخطرها جسيم، وليس شيء من الأعمال تركه كفر إلا الصلاة، كما قال ذلك عبد الله بن شقيق عن أصحاب النبي -صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «إنهم لا يرون شيئًا من الأعمال تركه كفر غير الصلاة».

فالواجب على المؤمن أن يتقي الله -عز وجل-، وأن يحافظ على الصلاة كما أمره بذلك ربه: ﴿ حَفِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَوَةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قنتينَ ﴾ [البقرة: ۲۳۸]، وكما أَثْنَى الله -عز وجل- على الذين يحافظون على صلواتهم، وجعل ذلك من أسباب إرث الفردوس وهو أعلى الجنة.

والصلوات نور في القلب وفي الوجه وفي القبر، نور تزول به ظلمات الجهل، والصلوات صلة بين الإنسان وبين ربه، يقف بين يديه يناجيه بكلامه وقد ثبت في الصحيح عن أبي هريرة رضي الله عنه أن النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم- قال: «قال الله تعالى: قسمت الصلاة بيني وبين عبدي نصفين، ولعبدي ما سأل، فإذا قال العبد : ﴿ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِينَ ﴾ [الفاتحة: ٢] قال الله تعالى: حمدني عبدي، وإذا قال: الرحمن الرحيم ﴾ [الفاتحة: ٣]، قال الله تعالى: أثنى علي عبدي، وإذا قال: ﴿ مَلِكِ يَوْمِ الدِّين ﴾ [الفاتحة: 4]، قال: مجدني عبدي وقال مرة فوض إلي عبدي فإذا قال: ﴿ إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴾ [الفاتحة: ٥] قال: هذا بيني وبين عبدي، ولعبدي ما سأل، فإذا قال: ﴿ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ [الفاتحة: ٦-٧] قال: هذا لعبدي ولعبدي ما سأل»، فلا يَلِيقُ بالمؤمن أن يُضَيَّعَ هذه الفرصة العظيمة، أن يضيع مناجاة الله -سبحانه وتعالى- بالسهو واللهو، ولا شك أن الإنسان الذي يعرف ما للصلاة من قيمة في الإسلام، وما لها من ثواب وأجر عند الله عز وجل، أنه لا يضيع هذه الصلاة أبدا، ولهذا كانت إضاعتها وتركها كفرًا مخرجا عن الملة على القول الراجح من أقوال أهل العلم، دليله من الكتاب والسُّنَّة وأقوال الصحابة والنظر الصحيح.

أما الكتاب: فقد قال الله تعالى في المشركين: ﴿ فَإِن تَابُوا وَأَقَامُوا الصَّلوةَ وَعَاتَوُا الزَّكَوةَ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ ﴾ [التوبة: ١١]، فجعل الله تعالى شرط كونهم إخوة لنا في الدين أن يتوبوا من الشرك، وأن يقيموا الصلاة، وأن يؤتوا الزكاة، فإذا تخلف الشرط كُلا أو بعضًا فإن المشروط لا يتم، ولا يمكن أن تنتفي الأخوة الإيمانية إلا بالخروج عن الإيمان كلية.

وفي الحديث الصحيح عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال: «بين الرجل وبين الشرك والكفر ترك الصلاة» ، وروى أصحاب السنن أنه صلى الله عليه وسلم قال: «العهد الذي بيننا وبينهم – أي: بين المشركين والكافرين – الصلاة، فمن تركها فقد كفر» ونقل عبد الله بن شقيق عن أصحاب النبي صلى الله عليه وسلم «أنهم كانوا لا يرون شيئًا من الأعمال تركه كفر غير الصلاة».

والنظر الصحيح يقتضي ذلك فإنه لا يمكن لشخص يكون في قلبه إيمان، وهو يعلم عظم الصلاة وفائدتها، والوعيد على من تهاون بها، أن يدعها أبدا.

ومن هنا يتبين لنا جواب السؤال الذي أوردتموه فنقول: إن هذا الذي ترك الصلاة من حين بلغ إلى أن تم له عشرون سنة وهو يعلم وجوبها لا يقضيها، لأنه في هذه المدة كافر، والكافر لا ما فاته يقضي الأعمال، من لقول الله تعالى: ﴿ قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا إِن يَنتَهُوا يُغْفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ [الأنفال: ۳۸]، وإذا قدرنا أنه ليس بكافر الجهله وتهاونه، أو اعتقاده أن ترك الصلاة ليس بكفر -كما هو رأي لكثير من العلماء- فإنه لا يقضيها أيضًا على القول الراجح، وإن قضاها لم تقبل منه، لأن الله -سبحانه وتعالى- فرض الصلاة في أوقات معلومة، فقال جل وعلا-: ﴿ إِنَّ الصَّلَوَةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَبًا مَّوْقُونَ ﴾ [النساء: ۱۰۳]، فإذا أخرها عن وقتها متعمدا بلا عذر فقد أتى بها على وجه لم يُؤْمَرُ به فتكون مردودة عليه، لقول النبي – صلى الله عليه وعلى آله وسلم-: «من عمل عملا ليس عليه أمرنا فهو رد»، وبهذا نعرف أن القول الراجح أن هذا الشاب الذي لم يصل إلا حين تم له عشرون سنة ليس عليه قضاء للصلوات الفائتة بعد بلوغه، ولكن عليه أن يُصْلِحَ عمله، ويكثر من الاستغفار ومن صلاة النافلة، لأن النوافل تكمل بها الفرائض يوم القيامة. وأرجو له من الله -عز وجل- تمام المغفرة والرحمة.

مطالب مرتبط:

(۱۷۴۴) حکم ترک بعضی از نمازها بدلیل عدم حواس

قول راجح در مورد بی‌هوشی، اگر بدون اختیار مریض باشد قضا ندارد یعنی آن نمازی که از او فوت شده را قضا نمی‌کند زیرا زمانی که او عقلش را از دست داده است...

ادامه مطلب …

(۱۷۵۳) حکم کسی که نماز را از روی سهل‌انگاری و کسالت ترک کند

آیا امکان دارد کسی لا اله الا الله را خالصانه از قلبش بگوید و سپس نماز را ترک کند و با کسالت و سهل‌انگاری بر ترک آن محافظت کند؟ قطعا این ممکن نیست و چگونه ممکن است که نماز را ترک کند و بر ترک آن محافظت کند....

ادامه مطلب …

(۱۷۹۳) حکم قضای نمازهای شخص فوت شده

شخصی که وفات کرد هیچ عبادتی برای او قضا نمی‌شود مگر این نصّ برایش باشد و نصّ برای قضای حج و روزه آمده‌ است....

ادامه مطلب …

(۱۸۰۲) آیا قضای نمازهای فوت شده لازم است؟

قضای نماز و روزه‌ای که به صورت عمدی آن را ترک کرده‌ای برای تو مشروع نمی‌باشد زیرا که برای تو فایده‌ای ندارد و هر عبادتی که وقت معینی دارد و اگر انسان بدون عذر آن را از وقتش خارج کند از او قبول نمی‌شود ...

ادامه مطلب …

(۱۷۸۲) حكم مردی كه وفات کرده است و به اخلاق نیک متصف بوده است ولی نماز نمی‌خوانده است

این مردی که وفات کرده است و نماز و روزه را انجام نمی‌داده است والعیاذ بالله بر کفر مرده است چون که قول راجح از اقوال اهل علم که از قرآن و سنت و اقوال صحابه برمی‌آید این است که تارک نماز کافر است...

ادامه مطلب …

(۱۸۱۶) حکم شخصی که به علت بیماری بعضی از نمازهایش فوت شده

قول راجح نزد من این است که او کافر نمی‌باشد و کافر کسی است که نماز را مطلقا ترک کند....

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه