شنبه 25 ذیحجه 1446
۳۰ خرداد ۱۴۰۴
21 ژوئن 2025

۴۳۷ – حکم این سخن در پایان دعا چیست: «إن الله علی ما یشاء قدیر»؟

۴۳۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن در پایان دعا و امثال آن چیست: «إن الله علی ما یشاء قدیر»؟

جواب دادند: از چند جهت، گفتن چنین چیزی جایز نیست:

اول: وقتی الله تعالی خود را وصف به قدرت نموده، آن مقید به مشیئت نفرموده است. در این آیه، می‌فرماید: {وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}[۱]، یعنی: {اگر الله اراده کند، شنوایی و بیناییشان را از میان می‌برد؛ همانا الله، بر هر کاری تواناست}، و در این آیه: {أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}[۲]، یعنی: {آیا نمی‌دانی که الله بر همه چیز تواناست}، و این آیه: {أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}[۳]، یعنی: {آیا نمی‌دانی که فرمانروایی آسمان‌ها و زمین، از آنِ الله است}. در این آیات، قدرت را تعمیم داده، همان طور که مُلکش را بر همه چیز تعمیم داده است، و این آیه: {وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}[۴]، یعنی: {فرمانروایی آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آنهاست، از آنِ الله می‌باشد؛ هر چه بخواهد می‌آفریند و الله بر هر کاری تواناست}، هم در مورد ملک و هم قدرت، عام است. مشیئت را خاص برای آفرینش و خلقت قرار داده. زیرا خلقت، فعل است و فعل با اراده و مشیئت صورت می‌گیرد. اما قدرت، صفتی ازلی و ابدی است و شامل هر چیزی که بخواهد و نخواهد می‌شود. اما، هر چیزی که بخواهد، می‌شود، و چیزی که نخواهد، نمی‌شود. آیاتی که در این زمینه هستند، بسیارند.

دوم: مقید کردن قدرت به مشیئت، خلاف آن چیزی است که رسول الله صلی الله علیه وسلم و اتباعشان بر آن بوده‌اند. الله تعالی در مورد آنها می‌فرماید: {يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}[۵]، یعنی: {روزی که الله، پیامبر و مؤمنان همراهش را رسوا نمی‌کند؛ در حالی که نورشان پیشاپیش آنان و از سمت راستشان حرکت می‌کند. می‌گویند: «ای پروردگارمان! نورمان را برای ما کامل بگردان و ما را بیامرز. بی‌گمان تو، بر همه چیز توانایی»}، و نگفتند: «تو بر هر چیز که بخواهی، توانایی»، و بهترین طریق، طریق انبیاء و اتباع آنهاست. زیرا آنها علمشان بیشتر و علمشان بهتر است.

سوم: مقید کردن قدرت به مشیئت، این گمان را ایجاد می‌کند که قدرت، فقط مختص به هر چیزی است که الله تعالی آن را اراده کند. خصوصا که این تقیید در غالب، اول می‌آید. به طوری که گفته می‌شود: «علی ما یشاء قدیر»، و آمدنِ معمول قبل از عامل، افاده‌ی حصر می‌کند؛ چنان که از تقریرات علمای بلاغت و شواهد آن از قرآن و سنت و لغت، فهمیده می‌شود. بنا بر این، وقتی قدرت الله فقط خاص چیزهایی شود که آنها را اراده می‌کند، دچار نقص در مدلول و خارج کردن آن از عموم خود می‌شود، و در این صورت، قدرت الله تعالی ناقص می‌شود؛ چون فقط منحصر در چیزهایی است که آن را اراده می‌کند، و این بر خلاف واقعیت است. زیرا قدرت الله تعالی در مورد همه چیز، عام است. در مورد همه‌ی چیزهایی که می‌خواهد و نمی‌خواهد، یکی است. اما آنچه را بخواهد، حتما اتفاق می‌افتد، و آنچه را نمی‌خواهد، امکان اتفاق افتادنش وجود ندارد.

وقتی تبیین شد که صفت قدرت الله تعالی مقید به مشیئت نیست، بلکه چنان که الله تعالی آن را مطلق بیان کرده، مطلق است، این با فرموده‌ی الله تعالی تعارضی ندارد که می‌فرماید: {وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ}[۶]، یعنی: {و او هرگاه بخواهد، بر جمع کردن آنها تواناست}. زیرا آنچه در اینجا مقید به مشیئت شده، جمع است، نه قدرت، و جمع آوردن، فعلی است که فقط با مشیئت و اراده، صورت می‌گیرد، و به همین خاطر آن را مقید به مشیئت کرد. معنای آیه این است که الله تعالی هر گاه بخواهد، توانایی جمع کردن آنها را دارد و از این کار عاجز نیست، و این بر خلاف ادعای کسانی است که مدعی عجز او تعالی بوده و آن را مقید به مشیئت می‌کنند و در رد قول مشرکان است که الله تعالی در مورد آنها می‌فرماید: {وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ مَا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ. قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}[۷]، یعنی: {و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می‌شود، تنها شبهه و دلیلشان این است که می‌گویند: اگر راست می‌گویید، پدران ما را (زنده کنید و) نزدمان بیاورید. بگو: الله، به شما حیات و زندگی می‌بخشد و سپس شما را می‌میراند و آن‌گاه شما را در روز قیامت که هیچ شکی در آن نیست، گرد می‌آورد؛ ولی بیشتر مردم نمی‌دانند}. وقتی مشرکین درخواست کردند که پدرانشان را حاضر کنند، که با این کار، مسلمانان را به مبارزه طلبیده باشند، و نیز برای انکار مسائلی از زنده شدن پس از مرگ که ایمان به آن واجب است، الله تعالی بیان کرد که این جمع آوری در روز قیامت و با مشیئت او اتفاق خواهد افتاد، و وجوب آن به خاطر مبارزه طلبی و انکار اینها، نیست. چنان که الله تعالی می‌فرماید: {زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ وَذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ. فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ. يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ}[۸]، یعنی: {کافران پنداشتند که هرگز برانگیخته نخواهند شد. بگو: آری؛ به پروردگارم سوگند که به‌طور قطع برانگیخته می‌شوید و سپس از آنچه انجام داده‌اید، آگاه می‌گردید. و این، بر الله آسان است. پس به الله و پیامبرش و نوری که نازل کردیم، ایمان بیاورید. و الله، به کردارتان آگاه است. زمانی که شما را در روز اجتماع (روز قیامت) جمع می‌کند؛ آن روز، روز زیان و پشیمانی است}. خلاصه اینکه این فرموده‌ی الله تعالی: {وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ}[۹]، یعنی: {و او هرگاه بخواهد، بر جمع کردن آنها تواناست}، تعارضی با آنچه ما ذکر کردیم، ندارد. زیرا مقید کردن به وسیله‌ی مشیئت، به قدرت باز نمی‌گردد، بلکه به جمع، باز می‌گردد.

نیز، تعارضی با آنچه در صحیح مسلم در کتاب «الایمان» در باب «آخر أهل النار خروجاً» ندارد که از ابن مسعود رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «آخرین مردی که وارد بهشت می‌شود…» و حدیث را ذکر می‌کند، و در آن آمده که الله تعالی به آن مرد می‌گوید: «من تو را مورد استهزاء قرار نداده‌ام، اما من بر هر آنچه بخواهم توانا هستم». زیرا در این حدیث، قدرت برای امر واقع استفاده شده و امری که صورت گرفته، بدون شک بعد از مشیئت است، و منظور از آن ذکر آن صفت مطلق نیست که الله تعالی در ازل و تا ابد به آن موصوف است. به همین خاطر از آن با اسم فاعل «قادر» تعبیر نمود، و صفت مشبهه «قدیر» را ذکر نکرد. بر این اساس وقتی اتفاق بزرگی رخ می‌دهد که شخص انتظار آن را ندارد و یا آن را بعید می‌داند، در اقرار به آن اتفاق گفته می‌شود: الله بر هر چه که بخواهد، قادر است. این اشکالی ندارد، و مردم هنوز در این مورد، چنین تعبیری به کار می‌برند. وقتی اتفاق بزرگی رخ می‌دهد که غیر منتظره و یا بعید است، می‌گویند: بر هر چه بخواهد، قادر است. بنا بر این واجب است فرق بین قدرت را که به عنوان صفت الله است و مقید به مشیئت نیست، و بین ذکر آن برای تقریر چیزی که اتفاق افتاده، بدانیم. زیرا در این صورت، مانعی از مقید کردن آن با مشیئت نیست. زیرا کاری که انجام شده، جز با مشیئت انجام نگرفته است، و قدرت در اینجا برای اثبات چیزی که به وقوع پیوسته، ذکر شده است. والله اعلم.


[۱] – سوره بقره، آیه «۲۰».

[۲] – سوره بقره، آیه «۱۰۶».

[۳] – سوره بقره، آیه «۱۰۷».

[۴] – سوره مائده، آیه «۱۷».

[۵] – سوره تحریم، آیه «۸».

[۶] – سوره شوری، آیه «۲۹».

[۷] – سوره جاثیه، آیات «۲۵و۲۶».

[۸] – سوره تغابن، آیات «۷-۹».

[۹] – سوره شوری، آیه «۲۹».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(437) سئل فضيلة الشيخ عن قول الإنسان: “إن الله على ما يشاء قدير” عند ختم الدعاء ونحوه؟

فأجاب بقوله: هذا لا ينبغي لوجوه:

الأول: أن الله تعالى إذا ذكر وصف نفسه بالقدرة لم يقيد ذلك بالمشيئة في قوله تعالى : (ولو شاء الله لذهب بسمعهم وأبصارهم إن الله على كل شيء قدير) (سورة البقرة، الآية “20”) وقوله (:ألم تعلم أن الله على كل شيء قدير) (سورة البقرة، الآية “106”) وقوله (ألم تعلم أن الله له ملك السماوات والأرض) (سورة البقرة، الآية “107”) فعمم في القدرة كما عمم في الملك وقوله: (ولله ملك السموات والأرض وما بينهما يخلق ما يشاء والله على كل شيء قدير) (سورة المائدة، الآية “17”) فعمم في الملك والقدرة، وخص الخلق بالمشيئة لأن الخلق فعل، والفعل لا يكون إلا بالمشيئة، أما القدرة فصفة أزلية أبدية شاملة لما شاء وما لم يشأه، لكن ما شاءه سبحانه وقع وما لم يشأه لم يقع والآيات في ذلك كثيرة.

الثاني: أن تقييد القدرة بالمشيئة خلاف ما كان عليه النبي، ﷺ، وأتباعه فقد قال الله عنهم: (يوم لا يخزي الله النبي والذين آمنوا معه نورهم يسعى بين أيديهم وبأيمانهم يقولون ربنا أتمم لنا نورنا واغفر لنا إنك على كل شيء قدير) (سورة التحريم، الآية “8”) ولم يقولوا : “إنك على ما تشاء قدير”، وخير الطريق طريق الأنبياء وأتباعهم فإنهم أهدى علماً وأقوم عملاً.

الثالث: أن تقييد القدرة بالمشيئة يوهم اختصاصها بما يشاؤه الله تعالى فقط، لا سيما وأن ذلك التقييد يؤتى به في الغالب سابقاً حيث يقال: “على ما يشاء قدير” وتقديم المعمول يفيد الحصر كما يعلم ذلك في تقرير علماء البلاغة وشواهده من الكتاب والسنة واللغة، وإذا خصت قدرة الله تعالى بما يشاؤه كان ذلك نقصاً في مدلولها وقصراً لها عن عمومها فتكون قدرة الله تعالى ناقصة حيث انحصرت فيما يشاؤه، وهو خلاف الواقع فإن قدرة الله تعالى عامة فيما يشاؤه وما لم يشأه، لكن ما شاءه فلابد من وقوعه، وما لم يشأه فلا يمكن وقوعه.

فإذا تبين أن وصف الله تعالى بالقدرة لا يُقيد بالمشيئة بل يطلق كما أطلقه الله تعالى لنفسه فإن ذلك لا يعارضه قول الله ـ تعالى -: (وهو على جمعهم إذا يشاء قدير) (الشورى، الآية “29”) فإن المقيد هنا بالمشيئة هو الجمع لا القدرة، والجمع فعل لا يقع إلا بالمشيئة ولذلك قيد بها فمعنى الآية أن الله تعالى قادر على جمعهم متى شاء وليس بعاجز عنه كما يدعيه من ينكره ويقيده بالمشيئة رد لقول المشركين الذين قال الله تعالى عنهم: (وإذا تتلى عليهم آياتنا بينات ما كان حجتهم إلا أن قالوا ائتوا بآبائنا إن كنتم صادقين. قل الله يحييكم ثم يميتكم ثم يجمعكم إلى يوم القيامة لا ريب فيه ولكن أكثر الناس لا يعلمون) (سورة الجاثية، الآيتان “25-26”) فلما طلبوا الإتيان بآبائهم تحدياً وإنكاراً لما يجب الإيمان به من البعث، بين الله تعالى أن ذلك الجمع الكائن في يوم القيامة لا يقع إلا بمشيئته ولا يوجب وقوعه تحدي هؤلاء وإنكارهم كما قال الله تعالى -: (زعم الذين كفروا أن لن يبعثوا قل بلى وربي لتبعثن ثم لتنبؤن بما عملتم وذلك على الله يسير . فآمنوا بالله ورسوله والنور الذي أنزلنا والله بما تعملون خبير. يوم يجمعكم ليوم الجمع ذلك يوم التغابن) (سورة التغابن، الآيات “7-9”) والحاصل أن قوله تعالى : (وهو على جمعهم إذا يشاء قدير). لا يعارض ما قررناه من قبل لأن القيد بالمشيئة ليس عائداً إلى القدرة وإنما يعود إلى الجمع. وكذلك لا يعارضه ما ثبت في صحيح مسلم في كتاب “الإيمان” في “باب آخر أهل النار خروجاً” من حديث ابن مسعود، رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ، قال: قال رسول الله، ﷺ: “آخر من يدخل الجنة رجل” فذكر الحديث وفيه أن الله تعالى قال للرجل: “إني لا أستهزئ منك ولكني على ما أشاء قادر” وذلك لأن القدرة في هذا الحديث ذكرت لتقرير أمر واقع والأمر الواقع لا يكون إلا بعد المشيئة، وليس المراد بها ذكر الصفة المطلقة التي هي وصف الله تعالى أزلاً وأبداً، ولذلك عبر عنها باسم الفاعل “قادر” دون الصفة المشبهة “قدير” وعلى هذا فإذا وقع أمر عظيم يستغربه المرء أو يستبعده فقيل له في تقريره : إن الله على ما يشاء قادر فلا حرج في ذلك، وما زال الناس يعبرون بمثل هذا في مثل ذلك، فإذا وقع أمر عظيم يستغرب أو يستبعد قالوا : قادر على ما يشاء، فيجب أن يعرف الفرق بين ذكر القدرة على أنها صفة لله تعالى فلا تقيد بالمشيئة، وبين ذكرها لتقرير أمر واقع فلا مانع من تقييدها بالمشيئة لأن الواقع لا يقع الا بالمشيئة، والقدرة هنا ذكرت لإثبات ذلك الواقع وتقرير وقوعه، والله سبحانه أعلم.

مطالب مرتبط:

۴۸۶ – حکم این سخن که به شخص گناهکاری می‌گویند: «فلانی از هدایت دور شده» یا «از بهشت دور شده» یا «از مغفرت الله دور شده»

۴۸۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن چیست که برخی مردم وقتی کسی را می‌بینند که در ارتکاب گناهان، زیاده روی می‌کند، می‌گویند: «فلانی از هدایت دور شده»، یا «از بهشت دور شده»، یا، «از مغفرت الله دور شده»؟ جواب دادند: گفتن این سخنان جایز نیست و نوعی تصمیم گیری به […]

ادامه مطلب …

۴۸۹ – حکم تقسیم دین به قشور و لُبّ چیست؟

۴۸۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم تقسیم دین به قشور و لُبّ چیست؟ جواب دادند: این چنین تقسیمی، اشتباه و باطل است. تمامِ دین لُبّ است. همه‌اش برای بنده سودمند است و او را به الله عز و جل نزدیک می‌کند. بنده به خاطر عمل به همه‌ی دین ثواب می‌برد و با […]

ادامه مطلب …

۴۲۸ – جمع بین قول صحابه: «الله و رسولش آگاه‌ترند»، و انكار پیامبر ﷺ بر مردی که گفت: «آنچه الله و تو بخواهید».

۴۲۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: چگونه بین قول صحابه که می‌گفتند: «الله و رسولش آگاه‌ترند»، که با واو عطف آمده و پیامبر نیز اعتراضی به آنها نمی‌کردند، با انکار ایشان صلی الله علیه وسلم بر مردی که گفت: «آنچه الله و تو بخواهید» جمع بندی کنیم؟ جواب دادند: گفتنِ «الله و رسولش […]

ادامه مطلب …

۵۰۷ – حکم خطاب کردن اشخاصی مثل حاکم با عبارت «ای مولای من»

۵۰۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این سخن که وقتی انسان حاکمی را مورد خطاب قرار می‌دهد، بگوید: «ای مولای من»، چیست؟ جواب دادند: ولایت دو نوع است: اول: ولایت مطلق، که این ولایت، مثل سیادت مطلق، متعلق به الله عز و جل است. ولایت الله به معنای عام خود، شامل همه […]

ادامه مطلب …

۴۲۳ – در خطبه‌ای در موضوع جنگ بدر، خطیب گفت: «الله و شیطان با هم رو در رو شدند». آیا کلام او درست بود؟

۴۲۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: یکی از خطیبان در سخنش حول غزوه‌ی بدر، گفت: «الله و شیطان با هم رو در رو شدند». برخی از علما گفتند که این سخن، کفر صریح است. زیرا ظاهر این عبارت، اثبات حرکت برای الله تعالی است. از شما می‌خواهیم که این را توضیح دهید. جواب […]

ادامه مطلب …

۵۰۶ – حکم گفتن این عبارت چیست: «آنچه در پیشانی نوشته شده، باید دیدگان آن را ببینند»؟

۵۰۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم گفتن این عبارت چیست: «آنچه در پیشانی نوشته شده، باید دیدگان آن را ببینند»؟ جواب دادند: در این مورد آثاری روایت شده که هر چه برای انسان اتفاق خواهد افتاد، در پیشانی نوشته شده است. اما این آثار دارای صحت چندانی نیستند که انسان به مدلول […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه