سه‌شنبه 15 ربیع‌الثانی 1447
۱۵ مهر ۱۴۰۴
7 اکتبر 2025

۳۸۲ – ولاء و براء چیست؟

۳۸۲ – از شیخ رحمه الله سوال شد: ولاء و براء چیست؟

جواب دادند: ولاء و براء برای الله سبحانه و تعالی این است که انسان از هر چه الله از آن بیزار و تبری جسته، بیزاری جوید. چنان که الله تعالی می‌فرماید: {قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنْكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا}[۱]، یعنی: {به راستی برای شما، در ابراهیم و همراهانش، الگوی نیکی است؛ آن‌گاه که به قوم خویش گفتند: ما، از شما و آنچه جز الله می‌پرستید، بیزاریم. ما به شما باور نداریم و میان ما و شما برای همیشه دشمنی و کینه پدید آمده است}، و این در مورد مشرکین است. چنان که الله تعالی می‌فرماید: {وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ}[۲]، یعنی: {این اعلامی از سوی الله و پیامبرش به مردم در روز حج بزرگ است که الله و پیامبرش از مشرکان بیزارند}. پس بر هر مومنی واجب است که از هر مشرک و کافری تبری جوید. این در مورد اشخاص است.

همچنین، بر شخص مسلمان واجب است از هر عملی که باعث خشنودی الله و رسولش نیست، تبری جوید. حتی اگر آن عمل، کفر هم نباشد؛ مثل فسوق و نافرمانی. چنان که الله تعالی می‌فرماید: {وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُولَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ}[۳]، یعنی: {ولی الله، ایمان را محبوب شما گردانیده و آن را در دل‌هایتان آراسته و کفر و فسق و نافرمانی را برایتان ناپسند نموده  است. چنین کسانی هدایت‌یافته‌اند}.

وقتی که شخصی مومن، هم دارای ایمان و هم دارای معاصی باشد، به خاطر ایمانش با او موالات داشته و به خاطر معصیت‌هایش از او بیزاری می‌جوییم. این مساله حتی در زندگی ما نیز جریان دارد؛ شما وقتی دارویی را استفاده می‌کنید که بد مزه است و از مزه‌اش بدتان می‌آید، با این حال به خاطر اینکه شفای مرضتان در آن است، میل دارید آن را بنوشید.

بعضی مردم از مومن گناهکار بیشتر از کافر بدشان می‌آید، و این عجیب بوده و وارونه ساختن حقایق است. زیرا کافر، دشمن الله و رسول و مومنان است، و بر ما واجب است که از ته دل از آنها بیزار باشیم: {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ}[۴]، یعنی: {ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید}، {يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ}[۵]، یعنی: {ای مؤمنان! یهود و نصاری را به دوستی نگیرید. آنان دوستان یکدیگرند. هر کس از شما با آنان دوستی نماید، از جرگه‌ی آنان است. بی گمان الله، گروه ستمکار را هدایت نمی‌کند. بیماردلان را می‌بینی که به (سوی دوستی با) یهود و نصارا می‌شتابند و می‌گویند: «می‌ترسیم آسیب و گزندی به ما برسد». چه بسا الله (برای مسلمانان) پیروزی و فتحی پیش آوَرَد یا از نزد خویش فرمانی (همچون جزیه به نفع مسلمانان) بفرستد و بدین‌سان بیماردلان از آنچه در دل‏هایشان پنهان می‌داشتند، پشیمان شوند و افسوس بخورند}.

این کفار از تو راضی نمی‌شوند مگر زمانی که از دین آنها پیروی کرده و دین خود را بفروشی: {وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ}[۶]، یعنی: {و یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا زمانی که از دین آنها پیروی کنی}. {وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا}[۷]، یعنی: {بسیاری از اهل کتاب، دوست دارند شما را پس از آنکه ایمان آورده‌اید، به کفر بازگردانند}، و این در مورد همه‌ی انواع کفر است: کفر جحود و انکار و تکذیب و شرک و الحاد.

اما در مورد اعمال: از هر عمل حرامی تبری می‌جوییم، و برای ما جایز نیست که با اعمال حرام خو گرفته و آنها را انجام دهیم. همچنین در مورد مومن گناهکار، از معصیتش تبری می‌جوییم، اما به خاطر ایمانی که دارد، به ولاء و محبت او را خواهیم داشت.


[۱] – سوره ممتحنه، آیه «۴».

[۲] – سوره توبه، آیه «۳».

[۳] – سوره حجرات، آیه «۷».

[۴] – سوره ممتحنه، آیه «۱».

[۵] – سوره مائده، آیات «۵۱و۵۲».

[۶] – سوره بقره، آیه «۱۲۰».

[۷] – سوره بقره، آیه «۱۰۹».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(382) سئل فضيلة الشيخ: عن الولاء والبراء؟

فأجاب – رَحِمَهُ‌الله- بقوله: البراء والولاء لله سبحانه أن يتبرأ الإنسان من كل ما تبرأ الله منه كما قال ـ سُبْحَانَهُ‌وَتَعَالَىٰ ـ: (قد كانت لكم أسوة حسنة في إبراهيم والذين معه إذ قالوا لقومهم إنا برءاء منكم ومما تعبدون من دون الله كفرنا بكم وبدا بيننا وبينكم العداوة والبغضاء أبداً) (سورة الممتحنة، الآية “4”) وهذا مع القوم المشركين كما قال سبحانه: (وأذان من الله ورسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر أن الله بريء من المشركين ورسوله) (سورة التوبة، الآية “3”) فيجب على كل مؤمن أن يتبرأ من كل مشرك وكافر. فهذا في الأشخاص.

وكذلك يجب على المسلم أن يتبرأ من كل عمل لا يرضي الله ورسوله وإن لم يكن كفراً، كالفسوق والعصيان كما قال سبحانه: (ولكن الله حبب إليكم الإيمان وزينه في قلوبكم وكره إليكم الكفر والفسوق والعصيان أولئك هم الراشدون) (سورة الحجرات، الآية “7”).

وإذا كان مؤمن عنده إيمان وعنده معصية، فنواليه على إيمانه، ونكرهه على معاصيه، وهذا يجري في حياتنا، فقد تأخذ الدواء الكريه الطعم وأنت كاره لطعمه، وأنت مع ذلك راغب فيه لأن فيه شفاء من المرض.

وبعض الناس يكره المؤمن العاصي أكثر مما يكره الكافر، وهذا من العجب وهو قلب للحقائق، فالكافر عدو لله ولرسوله وللمؤمنين ويجب علينا أن نكرهه من كل قلوبنا (يا أيها الذين آمنوا لا تتخذوا عدوي وعدوكم أولياء تلقون إليهم بالمودة) (سورة الممتحنة، الآية “1”). (يأيها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود والنصارى أولياء بعضهم أولياء بعض ومن يتولهم منكم فإنه منهم إن الله لا يهدي القوم الظالمين . فترى الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى أن تصيبنا دائرة فعسى الله أن يأتي بالفتح أو أمر من عنده فيصللمطيع وإن عظمت معصيته قوله تعالى فيمن قتل مؤمناً عمداً : (فمن عُفِيَ له من أخيه شيء فاتباع بالمعروف وأداء إليه بإحسان). فجعل الله القاتل عمداً أخاً للمقتول مع أن القتل ـ قتل المؤمن عمداً ـ من أعظم الكبائر وقوله تعالى في الطائفتين المقتتلتين من المؤمنين: (وإن طائفتان من المؤمنين اقتتلوا فأصلحوا بينهما). إلى قوله: (إنما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم). فلم يخرج الله الطائفتين المقتتلتين من الإيمان ولا من الأخوة الإيمانية.

فإن كان في الهجر مصلحة أو زوال مفسدة بحيث يكون رادعاً لغير العاصي عن المعصية أو موجباً لإقلاع العاصي عن معصيته كان الهجر حينئذٍ جائزاً بل مطلوباً طلباً لازماً أو مرغباً فيه حسب عظم المعصية التي هجر من أجلها. ودليل ذلك قصة كعب بن مالك وصاحبيه ـ رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُم ـ وهم الثلاثة الذين خلفوا فقد أمر النبي ، ﷺ، بهجرهم ونهى عن تكليمهم فاجتنبهم الناس، حتى إن كعباً – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ -دخل على ابن عمه أبي قتادة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ -وهو أحب الناس إليه فسلم عليه فلم يرد عَلَيْهِ‌السَّلَام. فصار بهذا الهجر من المصلحة العظيمة لهؤلاء الثلاثة من الرجوع إلى الله – عَزَّوَجَلَّ – والتوبة النصوح والابتلاء العظيم ولغيرهم من المسلمين ما ترجحت به مصلحة الهجر على مصلحة الوصل.

أما اليوم فإن كثيراً من أهل المعاصي لا يزيدهم الهجر إلاّ مكابرة وتمادياً في معصيتهم ونفوراً وتنفيراً عن أهل العلم والإيمان فلا يكون في هجرهم فائدة لهم ولا لغيرهم.

وعلى هذا فنقول: إن الهجر دواء يستعمل حيث كان فيه الشفاء، وأما إذا لم يكن فيه شفاء أو كان فيه إشفاء وهو الهلاك فلا يستعمل.

فأحوال الهجر ثلاث:

إما أن تترجح مصلحته فيكون مطلوباً.

وإما أن تترجح مفسدته فينهى عنه بلا شك.

وإما أن لا يترجح هذا ولا هذا فالأقرب النهي عنه لعموم قول النبي، ﷺ: “لا يحل للمسلم أن يهجر أخاه فوق ثلاثة”.

أما الكفار المرتدون فيجب هجرهم والبعد عنهم وأن لا يجالسوا ولا يواكلوا، إذا قام الإنسان بنصحهم ودعوتهم إلى الرجوع إلى الإسلام فأبوا، وذلك لأن المرتد لا يقر على ردته بل يدعى إلى الرجوع إلى ما خرج منه فإن أبى وجب قتله، وإذا قتل على ردته فإنه لا يغسل، ولا يكفن، ولا يصلى عليه ولا يدفن مع المسلمين، وإنما يرمى بثيابه ورجس دمه في حفرة بعيداً عن المقابر الإسلامية في مكان غير مملوك.

وأما الكفار غير المرتدين فلهم حق القرابة إن كانوا من ذوي القربى كما قال تعالى: (وآت ذا القربى حقه) وقال في الأبوين الكافرين المشركين: (وإن جاهداك على أن تشرك بي ما ليس لك به علم فلا تطعهما وصاحبهما في الدنيا معروفاً واتبع سبيل من أناب إلي).

مطالب مرتبط:

۳۹۳ – چگونه به جمعی که در آن مسلمان و کافر وجود دارد سلام کنیم؟

۳۹۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم سلام کردن به مسلمان با این صیغه چیست: «السلام علی من اتبع الهدی»؟ و چگونه انسان به اهل محلی که در آنها مسلمان و کافر وجود دارد، سلام کند؟ جواب دادند: جایز نیست که انسان، به مسلمانی با این صیغه سلام کرده، بگوید: «السلام علی من […]

ادامه مطلب …

۴۰۸ – آیا برای مسلمان امروزی ممکن است که در التزام به دین، به حد صحابه برسد؟

۴۰۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا امکان دارد مسلمانی در عصر حاضر در التزام به دین الله، به جایی برسد که صحابه رسیده بودند؟ جواب دادند: رسیدن به مرتبه‌ی صحابه امکان ندارد. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «بهترین زمانه، زمانه‌ی من و سپس زمانه‌ی کسانی است که بعد از […]

ادامه مطلب …

۳۸۸ – حکم سفر به کشورهای کافر و سفر برای گردشگری چیست؟

۳۸۸ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم سفر به کشورهای کافر چیست؟ حکم سفر برای گردشگری چیست؟ جواب دادند: سفر به کشورهای کافر جز به سه شرط، جایز نیست: شرط اول: انسان دارای علمی باشد که به وسیله‌ی آن، شبهات را دفع کند. شرط دوم: آن قدر دین داشته باشد که او را […]

ادامه مطلب …

۳۸۸ ب – حکم اقامت در بلاد کفار چیست؟

۳۸۸ ب – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم اقامت در بلاد کفار چیست؟ جواب دادند: اقامت در بلاد کفر دارای خطری بزرگ بر دین و اخلاق و سلوک و آداب مسلمان است. ما و دیگران، انحراف بسیاری از کسانی را دیده‌ایم که در آن کشورها اقامت کرده‌اند. وقتی باز گشتند، همانی که رفته […]

ادامه مطلب …

۴۰۶ – تشابه به کفار در چه حدی نادرست است؟

۴۰۶ – از شیخ رحمه الله در مورد مقیاس تشابه با کفار سوال شد. جواب دادند: مقیاس تشابه این است که شخص مشتبه، کاری را انجام دهد که مخصوص متشبه بِه است. تشابه به کفار این است که مسلمان عملی را که از خصایص کفار است، انجام دهد. اما چیزی که بین مسلمان منتشر باشد، […]

ادامه مطلب …

۳۹۱ – حکم مخالطت مسلمانان با غیر مسلمانان در اعیادشان چیست؟

۳۹۱ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم مخالطت مسلمانان با غیر مسلمانان در اعیادشان چیست؟ جواب دادند: مخالطت با غیر مسلمانان در اعیادشان به خاطر تعاون بر گناه و تجاوزی که در آن وجود دارد، حرام است، و الله تعالی فرموده است: {وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ}[۱]، یعنی: {و […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه