۳۷۴ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم توسل چیست؟
جواب دادند: این سوالی مهم است که دوست دارم آن را مفصل جواب دهم. پس میگویم:
توسل: مصدرِ «تَوَسَّلَ، یَتَوَسَلُ»، یعنی وسیلهای گرفت که او را به مقصود و هدفش برساند. پس، اصل این کلمه، طلب رسیدن به هدفی است که قصد دارد به آن برسد.
توسل به دو نوع تقسیم میشود: نوعی از آن، توسل صحیح است. توسل صحیح، یعنی توسل به وسیلهی صحیحی که او را به مطلوب برساند، که این وسیله، چند نوع است:
نوع اول: توسل به أسماء الله تعالی: این توسل بر دو وجه است:
اول: این توسل بر سبیل عموم باشد. مثال آن، دعایی است که در حدیث عبدالله بن مسعود رضی الله عنه در مورد دعای همّ و غم آمده، که فرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ ابْنُ عَبْدِكَ ابْنُ أَمَتِكَ، نَاصِيَتِي بِيَدِكَ، مَاضٍ فِيَّ حُكْمُكَ، عَدْلٌ فِيَّ قَضَاؤُكَ، أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ، سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِي كِتَابِكَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَدًا مِنْ خَلْقِكَ، أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ، أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ رَبِيعَ قَلْبِي، وَنُورَ صَدْرِي، وَجَلَاءَ حُزْنِي، وَذَهَابَ هَمِّي» الی آخر…. اینجا توسل به اسماء الله تعالی بر سبیل عموم است: «أَسْأَلُكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ، سَمَّيْتَ بِهِ نَفْسَكَ».
دوم: این توسل بر سبیل خصوص باشد. به طوری که انسان به اسمی خاص به خاطر حاجتی خاص که متناسب با این اسم است، توسل کند. چنان که در حدیث ابوبکر رضی الله عنه آمده، که از رسول الله صلی الله علیه وسلم دعایی خواست که آن را در نمازش بگوید. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «بگو: اللَّهُمَّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي ظُلْمًا كَثِيرًا، وَلَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِي مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِكَ، وَارْحَمْنِي إِنَّكَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيم». از الله خواستار مغفرت و رحمت شد، و با دو اسم از اسمهای الله توسل کرد که متناسب با خواستهاش هستند: «غفور» و «رحیم».
این نوع از توسل، زير این فرمودهی الله تعالی وارد میشود: {وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا}[۱]، یعنی: {و بهترین نام ها از آنِ الله است. پس او را با این نام ها بخوانید}. زیرا دعا در اینجا هم شامل دعای مسئلت، و هم دعای عبادت میشود.
نوع دوم: توسل به الله تعالی به وسیلهی صفات، و این نیز مانند توسل به أسماء الله، بر دو وجه است:
اول: عام باشد. مثلا بگویی: «الله إنی أسألک بأسمائک الحسنی و صفاتک العلیا»، و سپس خواستهات را ذکر کنی.
دوم: خاص باشد. مثل توسل به الله تعالی با صفتی معین و مخصوص ، برای خواستهای خاص، مثل آنچه در حدیث آمده: «اللَّهُم بِعِلْمِكَ الْغَيْبَ، وَقُدْرَتِكَ عَلَى الْخَلْقِ أحْيِنِي مَا عَلِمْتَ الْحَيَاةَ خَيْراً لِي، وَتَوَفَّنِي إِذَا كَانَتِ الْوَفَاةُ خَيْراً لِي». در اینجا با صفت «علم» و «قدرت» که هر دو با خواستهی شخص، متناسب هستند، به الله توسل جسته است.
توسل به صفتی فعلی نیز از آن جمله است. مثلا: «اللهم صلّ علی محمد و علی آل محمد، کما صلّیت علی ابراهیم و علی آل ابراهیم».
نوع سوم: توسل انسان به الله عز و جل به وسیلهی ایمان به الله و رسولش صلی الله علیه وسلم. پس میگوید: «اللهم إنی آمنت بک، و برسولک، فاغفر لی» یا «وفّقنی». یا بگوید: «اللهم بایمانی بک و برسولک، أسألک کذا و کذا». و این فرمودهی الله تعالی از آن جمله است: {إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ. الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ. رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ. رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ}[۲]، یعنی: {همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای خردمندان وجود دارد. کسانی که ایستاده و نشسته و یا در حالی که بر پهلوها آرمیدهاند، الله را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند (و میگویند:) ای پروردگار ما! این را بیهوده نیافریدهای؛ تو پاکی. پس ما را از عذاب دوزخ محافظت بفرما. ای پروردگار ما! هر که را واردِ دوزخ کنی، به راستی رسوایش نمودهای؛ و ستمگران هیچ یاوری نخواهند داشت. ای پروردگارمان! ما ندای منادی توحید را شنیدیم که به سوی ایمان فرا میخواند و میگفت: «به پروردگارتان ایمان بیاورید». و ما ایمان آوردیم. ای پروردگار ما! گناهانمان را ببخش و ما را با نیکان بمیران}. پس با توسل به ایمانشان، به الله توسل جستند تا گناهانشان را بیامرزد و کفارهای برای بدیهایشان قرار دهد، و آنها را نیکان، بمیراند.
نوع چهارم: با عمل صالح به الله سبحانه و تعالی توسل جوید. داستان آن سه نفری که به غار رفتند، از این نمونه است. این سه نفر به غار رفتند تا شب را در آن به صبح رسانند. اما پس از ورود به غار، سنگی بزرگ جلوی دهانهی غار را بست و نمیتوانستند آن را حرکت دهند. بنا بر این، هر کدام از آنها به عمل صالحی که انجام داده بود، توسل جست. یکی به نیکیاش به پدر و مادرش توسل کرد، و دیگه عفاف کامل خود، و دیگری به وفای به همسایهاش توسل کردند. همهی آنها گفتند: «پروردگارا، اگر این را به خاطر تو انجام دادم، ما را از این مشکلی که در آن هستیم نجات ده». پس صخره جابجا شد. این، توسل به الله به وسیلهی اعمال صالح است.
نوع پنجم: توسل کردن به الله با ذکر حال خود. یعنی کسی که دعا میکند، با ذکر حالی که در آن است و حاجتی که دارد، به الله توسل میجوید. قول موسی از این نوع است که فرمود: {رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ}[۳]، یعنی: {ای پروردگارم! به هر خیر و نعمتی که نازل بفرمایی، نیازمندم}. با ذکر حال خود به الله عز و جل توسل کرد تا خیر به سوی او نازل کند. همچنین، قول زکریا علیه السلام نیز به این نزدیک است که گفت: {رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا}[۴]، یعنی: {ای پروردگارم! بهراستی استخوانم سست شده و سرم از پیری، سفید گشته است. و من از دعا و زاری به درگاهت ای پرودگارم! محروم نبودهام}. اینها انواعی از توسلند که همگی جایز هستند. چون اسبابی درست برای رسیدن به مقصود با توسل به آنهاست.
نوع ششم: توسل به الله عز و جل به وسیلهی دعای شخص صالح که امید اجابت آن وجود دارد. زیرا صحابه از رسول الله صلی الله علیه وسلم میخواستند که برای آنها دعای عام، و دعای خاص کند. در صحیحین از انس بن مالک رضی الله عنه روایت شده که مردی در روز جمعه و در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم خطبه میخواند، وارد شده، گفت: یا رسول الله، اموالمان از بین رفت و هیچ راهی نمانده. از الله بخواه ما را باران دهد. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم دستانش را بالا برده، دعا کرد: «پروردگارا، ما را باران بده»، سه بار این را گفت. هنوز از منبر پایین نیامده بود که آب باران از ریشهایش میچکید، و باران یک هفتهی کامل بارید. در جمعهی بعدی همان مرد یا شخصی دیگر آمد، و در حالی که رسول الله صلی الله علیه وسلم خطبه میکرد، گفت: یا رسول الله، آب همه چیز را غرق کرد، و خانهها را فرو ریخت. از الله بخواه آن را قطع کند. پس رسول الله صلی الله علیه وسلم دستان خود را به آسمان بلند کرده، دعا فرمود: «پروردگارا، اطراف ما، و نه بر ما». به هر سمتی از آسمان اشاره میکرد، ابرها میرفتند، تا جایی که وقتی مردم از مسجد خارج شدند، در آفتاب راه میرفتند. همچنین وقایع دیگری هم اتفاق افتادند که در آنها صحابه از رسول الله صلی الله علیه وسلم خواستند که خاص برای آنها دعا کند. از آن جمله، وقتی رسول الله صلی الله ذکر کردند در میان امتش هفتاد هزار نفر هستند که بدون حساب و بدون اینکه عذاب شوند، وارد بهشت میشوند، و آنها کسانی هستند که طلب رقیه نمیکنند، و داغ نمیزنند، و تطیُّر نکرده و بر الله توکل میکنند، عکاشه بن محصن برخاسته و گفت: یا رسول الله، از الله بخواه که مرا از آنها قرار دهد. فرمود: «تو از آنهایی». این نیز جزئی از توسل جایز است که انسان از شخصی که امید اجابت دعایش میرود، بخواهد که برایش دعا کند. البته شایسته است کسی که از برادرش میخواهد برایش دعا کند، منظورش از این کار، هم نفع خود و هم نفع برادرش باشد که از او طلب دعا میکند، تا درخواست دعا فقط برای خودش تنها نباشد. چون وقتی نفع برادرت و خودت را در نظر بگیری، این کار احسان به برادرت است؛ زیرا وقتی انسان برای برادرش در هنگام غیاب او دعا میکند، ملائکه میگویند: «آمین، و برای تو نیز مثل همین»، و همچنین در این صورت با این دعا، در زمرهی محسنین است و الله محسنین را دوست دارد.
نوع دوم: توسل غیر صحیح:
توسله غیر صحیح این است که انسان به چیزی توسل کند که الله تعالی آن را وسیله قرار نداده است، یعنی در شرع ثابت نشده که چنین چیزی، وسیله باشد؛ زیرا توسل به چنین چیزی توسل به لغو باطلی است که مخالف با معقول و منقول است. از آن جمله این است که انسان به دعای شخص مرده به الله توسل جوید. از این میت بخواهد که برای او دعا کند؛ زیرا این یک وسیلهی شرعی صحیح نیست. بلکه سفاهت است که انسان از میتی بخواهد برایش دعا کند؛ زیرا میت وقتی مُرد، عملش قطع میشود، و هیچ کس نمیتواند بعد از مرگش برای کسی دعا کند. حتی رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز نمیتواند بعد از مرگش برای کسی دعا کند. به همین خاطر صحابه رضی الله عنها بعد از مرگ رسول الله صلی الله علیه وسلم با دعای ایشان به الله توسل نجستند. چه اینکه وقتی در زمان عمر رضی الله عنه، مردم دچار خشک سالی شدند، عمر گفت: «پروردگارا، ما به پیامبرت متوسل میشدیم و به ما باران میدادی. و الان به عموی پیامبرمان متوسل میشویم، پس ما را باران ده». سپس عباس رضی الله عنه بلند شد و دعا کرد. اگر طلب دعا از میت، جایز بود و وسیلهی صحیحی به شمار میآمد، عمر رضی الله عنه و صحابهای که با او بودند، از رسول الله صلی الله علیه وسلم در خواست میکردند. زیرا دعای ایشان از دعای عباس رضی الله عنه به اجابت نزدیکتر است. مهم اینکه توسل به الله تعالی به وسیلهی طلب دعا از میت، باطل بوده و حلال نیست.
همچنین از جملهی توسل غیر صحیح: توسل جستن انسان به جاه پیامبر صلی الله علیه وسلم است. زیرا جاه پیامبر صلی الله علیه وسلم فایدهای برای دعا کننده ندارد. بلکه تنها فایدهاش برای پیامبر صلی الله علیه وسلم است، اما به نسبت داعی، فایدهای ندارد که بخواهد با آن به الله توسل کند. اینکه رسول الله صلی الله علیه وسلم جایگاه ویژهای نزد الله دارد، چه نفعی برای تو دارد؟! اگر خواستی به صورت صحیح به الله توسل جویی، بگو: پروردگارا، به خاطر ایمان به تو و به پیامبرت، یا به خاطر محبتم به پیامبرت، و امثال اینها به الله توسل بجوی. زیرا این وسیلهی صحیح و سودمند است.
[۱] – سوره أعراف، آیه «۱۸۰».
[۲] – سوره آل عمران، آیات «۱۹۰-۱۹۳».
[۳] – سوره قصص، آیه «۲۴».
[۴] – سوره مریم، آیه «۴».