سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۳۶۳ – آیا ثواب عملی که به میت اهدا می‌شود، به او می‌رسد یا خیر؟

۳۶۳ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا این فرموده‌ی الله تعالی: {وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى}[۱]، یعنی: {و انسان چیزی جز دستاورد سعی و تلاش (خویش) ندارد}، دلالت بر این دارد که وقتی ثواب عملی به میت اهدا شود، آن ثواب به او نمی‌رسد؟

جواب دادند: منظور از این فرموده‌ی الله تعالی: {وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى}، یعنی: {و انسان چیزی جز دستاورد سعی و تلاش (خویش) ندارد}، این است – والله أعلم – که انسان استحقاق چیزی از تلاش کس دیگری را ندارد، همان طور که گناه کسی دیگر را نیز به دوش نمی‌کشد، و منظور این نیست که ثواب تلاش شخصی دیگر به او نمی‌رسد. زیرا نصوصی که در مورد وصول ثوابِ تلاش شخصی به شخص دیگر، وقتی که چنین نیتی کند، و نفع بردنش از آن وجود دارند، زیادند. از آن جمله:

۱- دعا: به نص قرآن کریم و سنت و اجماع مسلمانان، کسی که برایش دعا می‌شود، از این دعا سودمند می‌شود. الله تعالی به پیامبرش صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: {وَاسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ}[۲]، یعنی: {و برای گناه خود و مردان و زنان مومن، طلب مغفرت کن}، و می‌فرماید: {وَالَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَءُوفٌ رَحِيمٌ}[۳]، یعنی: {و (نیز از آنِ) آیندگان ایشان است که می‌گویند: ای پروردگارمان! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند، بیامرز و در دل‌هایمان هیچ کینه‌ای نسبت به مؤمنان قرار مده؛ ای پروردگارمان! بی‌گمان تو، بخشاینده‌ی رحیمی}. کسانی که در ایمان از آنها سبقت گرفته‌اند، مهاجرین و انصار هستند، و کسانی که بعد از آنها آمده‌اند، تابعین و مابعد آنها تا روز قیامت هستند. همچنین از رسول الله صلی الله علیه وسلم ثابت است که چشمان ابوسلمه را بعد از اینکه مُرد، بست، و فرمود: «اللهم اغفر لأبی سلمة و ارفع درجته فی المهدیین، و أخلفه فی عقبه، و افسح له فی قبره، و نوّر له فیه». نیز، پیامبر صلی الله علیه وسلم بر اموات مسلمانان نماز خوانده و برایشان دعا می‌کرد. به زیارت قبرستان می‌رفت و برای اهل آن دعا می‌فرمود و امتش از او پیروی کردند تا جایی که این امر، به یکی از مسائلی تبدیل شد که ضرورتا از دین اسلام فهمیده می‌شود، و از ایشان روایت شده که فرمودند: «وقتی مسلمانی بمیرد، و چهل نفر بر امور کفن و دفن او حاضر شوند که به الله هیچ گونه شرکی نورزیده‌اند، الله آنها را در مورد میت، شفیع قرار می‌دهد..».

این تعارضی با فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم ندارد که می‌فرماید: «وقتی فرزند آدم بمیرد، عملش جز در سه مورد، قطع می‌شود: صدقه‌ی جاریه، یا علمی که مردم از آن نفع برند، یا فرزندی صالح که برایش دعا کند». روایت مسلم. زیرا منظور از آن، عمل انسان برای خود است، نه عمل دیگران برای او، و دعای فرزند صالح را جزء عمل خودِ شخص قرار داد، زیرا فرزند، روزی او بوده؛ چون او سبب وجود آن فرزند شده و وقتی آن فرزند برای پدر یا مادرش دعا کند، مثل این است که آن شخص خودش برای خود دعا کرده است، بر خلاف دعای هر کسی برای برادر مسلمانش، زیرا این دعا، عمل آن شخص میت نیست، گر چه از آن بهره می‌برد. پس استثنایی که در حدیث ذکر شده، در مورد انقطاع عمل میت برای خودش است، نه عمل شخصی دیگر برای او، و به همین خاطر نفرمود: هر عملی برای او قطع می‌شود، بلکه فرمود: «عملش قطع می‌شود»، و فرق بین این دو بسیار واضح است.

۲- صدقه دادن به جای میّت: در صحیح بخاری از عایشه رضی الله عنها روایت شده که مردی نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمده و به ایشان گفت: مادرم ناگهانی از دنیا رفت، و گمان می‌کنم اگر حرفی می‌زد، می‌گفت صدقه بدهید. آیا اگر من به جای او صدقه بدهم، اجرش به او می‌رسد؟ فرمود: «بله». مسلم نیز مثل همین را از ابوهریره رضی الله عنه روایت کرده، و صدقه عبادت مالیِ محض است.

۳- روزه گرفته به جای میت: در صحیحین از عایشه رضی الله عنها روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «کسی که بمیرد و روزه در گردنش باشد، ولیّ او به جایش روزه بگیرد»، و ولیّ، کسی است که از میت ارث می‌برد، به دلیل اینکه الله تعالی می‌فرماید: {وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}[۴]، یعنی: {و به حکم الله، خویشان (در ارث بردن) به یکدیگر سزاوارترند. به‌راستی که الله به همه چیز داناست}، و به دلیل فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم که می‌فرماید: «فرض‌های ارث را به اهل آن بدهید. هر چه باقی ماند برای نزدیک‌ترین مرد به میت است». متفق علیه. روزه، عبادت بدنیِ محض است.

۴- حج به جای دیگری: در صحیحین از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که زنی از خثعم گفت: یا رسول الله، فریضه‌ی الله برای حج کردن، پدرم را دریافته و او مردی پیر است و نمی‌تواند روی حیوان بنشیند. آیا به جای او حج بگذارم؟ فرمود: «بله»، و این حادثه در حجة الوداع بود. نیز، در صحیح بخاری از ابن عباس رضی الله عنهما روایت شده که زنی از جُهَینه به رسول الله صلی الله علیه وسلم گفت: مادرم نذر کرده که حج کند. اما حج نکرد تا اینکه از دنیا رفت. آیا به جای او حج بگذارم؟ فرمود: «بله، به جای او حج بگذار. آیا اگر مادرت بدهکار بود، آیا بدهکاری او را پرداخت می‌کردی؟ طلب الله را ادا کنید. الله حق بیشتری دارد که به وعده‌هایتان در مقابل او وفا کنید».

اگر گفته شود: این شامل عمل فرزند برای والدینش است، و عمل فرزند برای والدین، چنان که در حدیث سابق ذکر شد، جزئی از عمل والدین برای خودشان است: «وقتی انسان بمیرد، عملش جز در سه مورد، قطع می‌شود»، که در اینجا دعای فرزند برای والدین را جزئی از دعای والدین برای خودشان قرار داد. جواب این ایراد از دو وجه است:

اول: رسول الله صلی الله علیه وسلم علت جایز بودن حج گزاردن فرزند به جای والدینش را فرزند بودن شخص معرفی نفرموده و اشاره‌ای نیز به آن نکرده. بلکه در حدیث، چیزی وجود دارد که تعلیل به این مساله را باطل می‌کند. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم آن را به پرداخت بدهکاری تشبیه کرد که پرداخت آن هم از طرف فرزند و هم از طرف دیگران جایز است، و علت را نیز همان قرار داد؛ یعنی قضای واجبی که بر میت است و آن را ادا نکرده.

دوم: از رسول الله صلی الله علیه وسلم روایتی داریم که دلالت بر جواز حج گزاردن به جای شخصی دیگر دارد. حتی اگر این کار از طرف فرزند نیز صورت نگیرد، درست است. از ابن عباس رضی الله عنهما روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم شنید مردی می‌گوید: لبیک به جای شُبرُمه. فرمود: «شبرمه کیست»؟ گفت: برادرم، یا گفت: یکی از نزدیکانم. به او فرمود: «آیا خودت حج کرده‌ای»؟ گفت: خیر. فرمود: «اول خودت حج کن، سپس به جای شبرمه حج بگزار». در بلوغ المرام گفته: روایت ابوداود و ابن ماجه. و در فروع گفته: اسنادش جید، و احمد بن حنبل در روایت صالح، به آن احتجاج کرده است، اما در جایی دیگر موقوف بودن این حدیث را ترجیح می‌دهد. اگر مرفوع، صحیح باشد که هیچ، و در غیر این صورت، قول صحابی است که هیچ مخالفی با آن وجود ندارد و در این صورت، حجت و دلیلی بر این است که این عمل نزد آنها جواز داشته است. همچنین حدیث عایشه رضی الله عنها در مورد روزه نیز ثابت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «کسی که مرد و روزه بر گردن دارد، ولیّ او به جایش روزه بگیرد»، و ولیّ، همان وارث است. فرقی نمی‌کند که فرزندش باشد یا کسی دیگر، و وقتی که چنین کاری در مورد روزه جایز است، با اینکه روزه، عبادت محض است، پس جواز آن در مورد حج که با مال ارتباط دارد، اولاتر و شایسته‌تر است.

۵- قربانی دادن به جای کسی دیگر: در صحیحین از انس بن مالک رضی الله عنه روایت شده که گفت: «رسول الله صلی الله علیه وسلم دو قوچ سفید شاخدار با دستان خود ذبح کرده، و بسم الله و الله اکبر گفت و پایش را هنگام ذبح، روی گردن قربانی گذاشت»، و احمد بن حنبل از ابو رافع رضی الله عنه روایت می‌کند که رسول الله صلی الله علیه وسلم هنگامی که قربانی می‌کرد، دو قوچ چاق شاخ دار و سفید می‌خرید. سپس یکی از آنها را ذبح کرده، می‌فرمود: «پروردگارا، این از طرف همه‌ی امتم، آنهایی که گواهی به وحدانیت تو، و رسالت من داده‌اند»، و سپس دیگری را ذبح کرده، می‌فرمود: «این از طرف محمد و آل محمد». در «مجمع الزوائد» گفته که اسناد این حدیث، حسن است، و در «تلخیص»، در مورد آن سکوت کرده. قربانی، عبادتی بدنی بر پایه‌ی مال است، و رسول الله صلی الله علیه وسلم به جای اهل بیت خود و به جای امتش قربانی کرده، و هیچ شکی نیست که این کار به کسانی که از طرف آنها ذبح شده، سود رسانده و ثوابش به آنها می‌رسد. اگر چنین نبود، هیچ فایده‌ای در قربانی کردن به جای آنها نبود.

۶- قصاص گرفتن مظلوم از ظالم، به وسیله‌ی برداشتن از اعمال صالح شخص ظالم: در صحیح بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «کسی که به برادرش ظلمی کرده، از او حلالیت بخواهد. زیرا در آنجا درهم و دیناری نیست. از حسنات او برداشته و به برادرش که مورد ظلم قرار گرفته، بخشیده می‌شود، و اگر حسنه‌ای نداشته باشد، از سیئات برادرش برداشته و به او اضافه می‌کنند». نیز، در صحیح مسلم از ابوهریره رضی الله عنه روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آیا می‌دانید مفلس چه کسی است»؟ گفتند: اینجا مفلس کسی است که نه درهم و دیناری دارد و نه کالایی. فرمود: «مفلسِ امت من در روز قیامت کسی است که با نماز و روزه و زکات حاضر می‌شود. اما این را فحش داده، و به آن یکی تهمت زده، و مال این را خورده، و خون آن یکی را ریخته، و به این زده است. پس از حسناتش برداشته شده و به طرف مقابل می‌دهند. اگر حسناتش قبل از تسویه حساب، تمام شد، از خطاهای آنها برداشته شده و به خطاهای او اضافه می‌کنند و سپس او را در آتش می‌اندازند».

پس وقتی که حسنات قابلیت این را دارند که در هنگام قصاص، از عامل برداشته شده و به دیگری داده شود، دال بر این است که قابلیت انتقال به دیگری به وسیله‌‌ی اهدا شدن را نیز دارا است.

۷- بهره مندی‌های دیگر به وسیله‌ی اعمال دیگران: مانند رفع درجات ذریه در بهشت تا رسیدن به درجه‌ی پدران، و بیشتر شدن اجر جماعت با بیشتر شدن تعداد نفرات، و صحت نماز شخصی که به تنهایی نماز می‌خواند، وقتی که کسی دیگر در کنار او به صف شود، و امنیت و نصرت به خاطر وجود اهل فضل؛ چنان که در صحیح مسلم از ابوبرده از پدرش روایت شده که رسول الله صلی الله علیه وسلم سرش را به آسمان بلند کرد – و ایشان بسیار سر خود را به آسمان بلند می‌کردند – و فرمود: «ستارگان، امنیت آسمانند. وقتی ستارگان بروند، آنچه به آسمان وعده داده شده، به سرش می‌آید، و من امنیت اصحابم هستم. وقتی بروم، آنچه به اصحابم وعده داده شده، برایشان خواهد آمد، و اصحابم، امنیت امت هستند. وقتی اصحابم بروند، آنچه به امتم وعده داده شده است، برایشان خواهد آمد». همچنین در صحیح مسلم از ابوسعید خدری رضی الله عنه روایت شده که گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «زمانی بر مردم خواهد آمد که لشکری از آنها بر انگیخته می‌شوند. می‌گویند: بنگرید، آیا در میان شما کسی هست که از اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد؟ به همین خاطر، فتح نصیب آنها می‌شود. سپس لشکری دیگر بر انگیخته می‌شوند. می‌گویند: بنگرید آیا در میان شما کسی هست که اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم را دیده باشد؟ به همین خاطر فتح نصیب آنها می‌شود. سپس لشکر سومی بر انگیخته می‌شود. گفته می‌شود: بنگرید آیا در میان آنها کسی هست که کسی را دیده باشد که اصحاب پیامبر صلی الله علیه وسلم را دیده باشد؟ سپس لشکر چهارمی بر انگیخته می‌شوند. گفته می‌شود بنگرید آیا در میانشان کسی را می‌بینید که کسی را دیده باشد که آن شخص هم کسی را که کسی که اصحاب محمد صلی الله علیه وسلم را دیده است، دیده باشد؟ شخصی پیدا می‌شود و به خاطر او، فتح نصیب آنها می‌شود».

حال که تبیین شد شخص به وسیله‌ی شخص دیگری یا به وسیله‌ی عمل شخصی دیگر بهره‌مند می‌شود؛ یکی از شروع بهره‌مند شدنش این است که اهلیت آن را داشته باشد. یعنی مسلمان باشد. اما شخص کافر هر عمل صالحی که به او اهدا شود، هیچ نفعی نمی‌برد، و جایز نیست که ثواب عمل صالح را به او اهدا کرد، همان طور که جایز نیست برای او دعا و طلب مغفرت کرد. الله تعالی می‌فرماید: {مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ}[۵]، یعنی: {برای پیامبر و مومنان روا نیست که برای مشرکان، پس از آنکه برایشان روشن شد که آنان دوزخی‌اند، آمرزش بخواهند؛ هرچند خویشاوند باشند}. همچنین از عبدالله بن عمرو بن عاص رضی الله عنهما روایت شده که جدش، عاص بن وائل سهمی، وصیت کرد که ۱۰۰ برده از طرف او آزاد شوند. فرزندش هشام، پنجاه برده را آزاد کرد، و پسرش عمرو بن عاص خواست که پنجاه برده‌ی دیگر را آزاد کند. به همین خاطر از رسول الله صلی الله علیه وسلم در این مورد سوال کرد. فرمودند: «او اگر مسلمان بود، اگر از طرف او برده آزاد می‌کردید، یا صدقه می‌دادید، یا به جای او حج می‌گزاردید، به او می‌‌رسید»، و در روایتی آمده: «اگر به توحید اقرار کرده بود، روزه و صدقه‌ای که به جای او انجام می‌دادی، به او نفع می‌رساند». روایت احمد و ابوداود.

اگر گفته شود: بهتر نیست در مورد اهدای ثواب، به آنچه در سنت آمده، اکتفا کنید؟ یعنی: به حج و روزه و صدقه و آزاد کردن برده؟

جواب: آنچه در سنت آمد بر سَبیل حصر نیست، بلکه غالب آنها قضایای عینی بودند که در مورد آنها از رسول الله صلی الله علیه وسلم سوال شد، و ایشان جواب دادند، و با ذکر علتی که در مورد آن سوال و دیگر سوالات صادق بود، به عموم اشاره کرده‌اند. اینکه می‌فرمایند: «آیا اگر مادرت بدهکار بود، بدهی‌اش را پرداخت می‌کردی»؟ دال بر عموم است. همچنین آنجا که فرمود: «کسی که بمیرده و روزه بر گردنش باشد، ولیّ او به جایش روزه بگیرد»، که این نیز دلالت بر عموم دارد. نکته‌ی بعد اینکه از حج و صدقه و آزاد کردن برده هم نهی نفرموده‌اند. از این نکته فهمیده می‌شود که شأن عبادات یکی است و امر در مورد آن، گسترده است.

اگر گفته شد: آیا اهدای ثواب واجبات نیز جایز است؟

جواب: بر اساس این قول که اهدای ثواب درست نیست، مگر اینکه شخص اهدا کننده، قبل از انجام فعل، نیت کند. یعنی نیت کند که این خیر به نیت فلانی است. در این صورت اهدای ثواب واجبات درست نیست، چون چنین چیزی ممتنع است. چرا که یکی از شروط قربت‌های واجب این است که فاعل نیت کند این کار را از طرف خود و برای انجام آنچه الله بر او واجب کرده است، انجام می‌دهد؛ مگر اینکه آن کار از فرض‌های کفایی باشد. چه بسا بشود گفت این کار صحیح است، به طوری که فاعل به خاطر اینکه طلب شرع، عینا متوجه او نیست، بلکه متوجه یکی از آن دو نفر است، نیت می‌کند آن کار را به جای شخصی دیگر انجام دهد.

اما بر اساس قول به صحت اهدای قربت‌ها بعد از انجام فعل، این گونه که اول عمل را انجام دهد، سپس بگوید: پروردگارا، ثوابش را برای فلانی قرار بده، در این صورت نیز اهدای ثواب، بنا بر قول ارجح، درست نیست. زیرا شارع این عمل را عینا بر او واجب کرده به دلیل اینکه بنده به ثواب آن بسیار نیازمند است و به آن ضرورت دارد، و شایسته نیست که بنده ثواب امثال چنین اعمالی را ایثار کرده و به دیگری اهدا کند.

اگر گفته شود: اگر اهدای ثواب به دیگری جایز باشد، آیا انجام آن نیکوست؟

جواب: انجام آن نیکو نیست؛ مگر مواردی که در سنت ذکر شده‌اند: مانند قربانی و واجباتی مانند روزه و حج که نیابت در مورد آنها درست است. اما دیگر عبادات، شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در «مجموع الفتاوی»[۶] که ابن قاسم جمع آوری کرده، می‌گوید: «چیزی که بین مسلمانان در قرون مفضله معروف بود، این بود که آنها الله را با انواع عبادات فرض و نفلی که مشروع هستند، عبادت می‌کردند، و چنان که الله دستور داده، برای مومنان، چه زنده و چه مرده، دعا می‌نمودند». می‌گوید: «و عادت سلف این نبود که وقتی نماز تطوع می‌خواندند، و روزه گرفته و حج می‌گزاردند، یا قرآن کریم را تلاوت می‌کردند، ثواب آن را به مردگان مسلمان یا به نزدیکان فوت شده‌شان اهدا کنند. بلکه عادتشان چنان بود که ذکر شد. پس برای مردم شایسته نیست که از طریقت سلف خارج شوند. زیرا طریقت سلف افضل و اکمل است».

اما روایتی که می‌گوید: مردی گفت: یا رسول الله، من پدر و مادری دارم که در زمان حیاتشان به آنها نیکی می‌کنم. نیکی به آنها بعد از مرگشان چگونه است؟ فرمودند: «از راه‌های نیکی این است که همراه با نمازت برایشان نماز بخوانی، و همراه با روزه‌ات برایشان روزه بگیری، و همراه صدقه‌ات برای آنان نیز صدقه دهی»، این حدیث مرسل بوده و صحیح نیست. نیز الله تعالی در مورد پاداش والدین از طرف فرزند، ذکر کرده که باید برایشان دعا کند. الله تعالی می‌فرماید: {وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا}[۷]، یعنی: {و بگو: پروردگارا، آنها را مورد رحمت قرار دهد، چنان که مرا در کوچکی پروردند}، و از ابو أسید رضی الله عنه روایت است که مردی از رسول الله صلی الله علیه وسلم سوال کرد: آیا از نیکی به پدر و مادرم چیزی مانده که بعد از مرگشان به وسیله‌ی آن به آنها نیکی کنم؟ فرمود: «بله، دعا و طلب مغفرت برای آنان، و اجرای پیمان‌هایشان بعد از خودشان، صله‌ی رحمی که جز با آنها وصل نمی‌شوند، و اکرام نمودن دوستانشان». روایت ابوداود و ابن ماجه. در اینجا رسول الله صلی الله علیه وسلم نگفت که از راه‌های نیکی به آنها بعد از مرگشان، این است که برای آنها همراه نماز خود، نماز خواند، یا همراه با روزه‌ی خود، برای آنها نیز روزه گرفت.

اما آنچه امروزه بسیاری از عوام انجام می‌دهند که در ماه رمضان، قرآن را قرائت کرده و سپس ثواب آن را به مردگانشان اهدا می‌کنند و خود را فراموش می‌کنند، شایسته نیست. چون خروج از جاده‌ی سلف بوده و محروم نمودن خود از ثواب این عبادت است. زیرا کسی که ثواب عبادت را اهدا می‌کند، هیچ اجری جز اجری که از نیکی به دیگران می‌برد، حاصل نمی‌کند. اما ثواب آن عبادت خاص؛ آن را بخشیده است. از این رو، شایسته نیست ثواب کارهایی که با آنها به الله تقرب جسته می‌شود را به رسول الله صلی الله علیه وسلم اهدا نمود. زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم ثواب هر کاری خیری را که امتش تا روز قیامت انجام می‌دهند، می‌برد؛ چون ایشان امت را به آن راهنمایی کرده و دستور داده، و به همین خاطر، مثل اجری که فاعل می‌برد، نصیب ایشان نیز می‌گردد، و اهدای ثواب عبادت به ایشان، هیچ نتیجه‌ای جز محرومیت فاعل از ثواب عبادتی که خودش انجام داده، ندارد.

از اینجاست که فقه سلف صالح، یعنی صحابه و تابعین و پیروان نیکوی آنها را متوجه می‌شوی. زیرا از هیچ یک از آنها نقل نشده که چیزی از عبادت‌ها را به رسول الله صلی الله علیه وسلم هدیه کرده باشند. این در حالی است که محبت آنها به رسول الله صلی الله علیه وسلم از دیگر مردم بسیار بیشتر، و بر انجام کار خیر از دیگران حریص‌تر بودند. همچنین، آنها هدایت یافته‌ترین مردمان بوده و عملشان صحیح‌ترین اعمال است. پس شایسته نیست در هیچ موردی، راه خود را از راه آنان کج کرد. زیرا آن چیزی که آخرِ این امت را اصلاح می‌کند، همان چیزی است که اولِ این امت را اصلا نمود. والله الموفق و الهادی إلی سواء السبیل.


[۱] – سوره نجم، آیه «۳۹».

[۲] – سوره محمد، آیه «۱۹».

[۳] – سوره حشر، آیه «۱۰».

[۴] – سوره أنفال، آیه «۷۵».

[۵] – سوره توبه، آیه «۱۱۳».

[۶] – مجموع الفتاوی. (ج۲۴ ص۳۲۲ و۳۲۳).

[۷] – سوره إسراء، آیه «۲۴».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(363) وسئل فضيلة الشيخ : هل قوله – تعالى: (وأن ليس للإنسان إلا ما سعى) يدل على أن الثواب لا يصل إلى الميت إذا أهدي له؟

فأجاب بقوله : قوله – تعالى- : (وأن ليس للإنسان إلا ما سعى) (سورة النجم، الآية “39”) المراد – والله أعلم – أن الإنسان لا يستحق من سعي غيره شيئاً ، كما لا يحمل من وزر غيره شيئاً ؛ وليس المراد أنه لا يصل إليه ثواب سعي غيره ؛ لكثرة النصوص الواردة في وصول ثواب سعي الغير إلى غيره وانتفاعه به إذا قصده به ، فمن ذلك:

1- الدعاء:فإن المدعو له ينتفع به بنص القرآن الكريم والسنة،وإجماع المسلمين ، قال الله –تعالى –لنبيه -ﷺ- : (واستغفر لذنبك وللمؤمنين والمؤمنات) (سورة محمد ، الآية “19”) وقال – تعالى: (والذين جاءوا من بعدهم يقول :ون ربنا اغفر لنا ولإخواننا الذين سبقونا بالإيمان ولا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنوا ربنا إنك رءوف رحيم) (سورة الحشر ، الآية “10”) فالذين سبقوهم بالإيمان هم المهاجرون والأنصار ، والذين جاؤوا من بعدهم هم التابعون فمن بعدهم إلى يوم الدين ؛وثبت عن رسول الله – ﷺ –أنه أغمض أبا سلمة، وقال : “اللهم اغفر لأبي سلمة وارفع درجته في المهديين، واخلفه في عقبه ، وافسح له في قبره ، ونور له فيه” . وكان ﷺ يصلي على أموات المسلمين ، ويدعو لهم ، ويزور المقابر ، ويدعو لأهلها ، واتبعته أمته في ذلك حتى صار هذا من الأمور المعلومة بالضرورة من دين الإسلام؛ وصح عنه ﷺ أنه قال: “ما من رجل مسلم يموت فيقوم على جنازته أربعون رجلاً لا يشركون بالله شيئاً إلا شفعهم الله فيه…”

وهذا لا يعارض قول النبي – ﷺ – : “إذا مات ابن آدم انقطع عمله إلا من ثلاث: صدقة جارية ، أو علم ينتفع به ، أو ولد صالح يدعو له” رواه مسلم لأن المراد به عمل الإنسان نفسه ، لا عمل غيره له ؛ وإنما جعل دعاء الولد الصالح من عمله ؛ لأن الولد من كسبه، حيث إنه هو السبب في إيجاده ، فكأن دعاءه لوالده دعاء من الوالد نفسه – بخلاف دعاء غير الولد لأخيه ، فإنه ليس من عمله – وإن كان ينتفع به -؛ فالاستثناء الذي في الحديث من انقطاع عمل الميت نفسه لا عمل غيره له، ولهذا لم يقل : انقطع العمل له ، بل قال: “انقطع عمله”. وبينهما فرق بين .

2- الصدقة عن الميت : ففي صحيح البخاري عن عائشة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُا – أن رجلاً قال للنبي – ﷺ – : إن أمي افتلتت نفسها (ماتت فجأة) ، وأظنها لو تكلمت تصدقت فهل لها أجر إن تصدقت عنها؟ قال: “نعم” . وروى مسلم نحوه من حديث أبي هريرة -رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ-؛ والصدقة عبادة مالية محضة.

3- الصيام عن الميت: ففي الصحيحين عن عائشة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُا- أن النبي – ﷺ – قال : “من مات وعليه صيام صام عنه وليه” والولي هو الوارث ؛ لقوله – تعالى-: (وأولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض في كتاب الله إن الله بكل شيء عليم) (سورة الأنفال ، الآية “75”)، ولقول النبي – ﷺ – : “ألحقوا الفرائض بأهلها فما بقي فهو لأولى رجل ذكر” متفق عليه ؛ والصيام عبادة بدنية محضة.

4- الحج عن غيره: ففي الصحيحين من حديث ابن عباس – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما –أن امرأة من خثعم قالت: يا رسول الله إن فريضة الله على عباده في الحج أدركت أبي شيخاً كبيراً لا يثبت على الراحلة؛ أفأحج عنه؟ قال: “نعم” . وذلك في حجة الوداع. وفي صحيح البخاري عن ابن عباس – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما- أن امرأة من جهينة قالت للنبي – ﷺ – : إن أمي نذرت أن تحج فلم تحج حتى ماتت أفأحج عنها ؟ قال :” نعم ، حجي عنها ، أرأيت لو كان على أمك دين أكنت قاضيته؟ اقضوا الله ، فالله أحق بالوفاء”.

فإن قيل : هذا من عمل الولد لوالده ؛ وعمل الولد من عمل الوالد كما في الحديث السابق : “إذا مات الإنسان انقطع عمله إلا من ثلاث…” حيث جعل دعاء الولد لوالده من عمل الوالد ؟ فالجواب من وجهين:

أحدهما:أن النبي-ﷺ- لم يعلل جوازحج الولد عن والده بكونه ولده، ولا أومأ إلى ذلك؛بل في الحديث مايبطل التعليل به؛ لأن النبي-ﷺ- شبهه بقضاء الدين الجائزمن الولد، وغيره؛ فجعل ذلك هو العلة-أعني كونه قضاء شيء واجب عن الميت.

الثاني : أنه قد جاء عن النبي – ﷺ – ما يدل على جواز الحج عن الغير ، حتى من غير الولد: فعن ابن عباس- رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما- أن النبي – ﷺ – سمع رجلاً يقول:لبيك عن شبرمة .قال: “من شبرمة”؟قال:أخ لي أو قريب لي .قال:” حججت عن نفسك ؟” قال : لا . قال : “حج عن نفسك، ثم حج عن شبرمة” . قال في البلوغ: رواه أبو داود وابن ماجه . وقال في الفروع : إسناده جيد احتج به أحمد في رواية صالح، لكنه رجح في كلام آخر أنه موقوف؛ فإن صح المرفوع فذاك؛ وإلا فهو قول صحابي لم يظهر له مخالف؛ فهو حجة، ودليل على أن هذا العمل كان من المعلوم جوازه عندهم ؛ ثم إنه قد ثبت حديث عائشة في الصيام : “من مات وعليه صيام صام عنه وليه” . والولي هو الوارث سواء كان ولداً أم غير ولد؛ وإذا جاز ذلك في الصيام مع كونه عبادة محضة فجوازه بالحج المشوب بالمال أولى، وأحرى.

5- الأضحية عن الغير: فقد ثبت في الصحيحين عن أنس بن مالك – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- قال: “ضحى النبي – ﷺ – بكبشين أملحين أقرنين ذبحهما بيده، وسمى، وكبر ووضع رجله على صفاحهما” . ولأحمد من حديث أبي رافع – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- أن النبي – ﷺ – كان إذا ضحى اشترى كبشين سمينين أقرنين أملحين فيذبح أحدهما ويقول :”اللهم هذا عن أمتي جميعاً من شهد لك بالتوحيد، وشهد لي بالبلاغ” . ثم يذبح الآخر ويقول: “هذا عن محمد وآل محمد”. قال في مجمع الزوائد : وإسناده حسن ، وسكت عنه في التلخيص . والأضحية عبادة بدنية قوامها المال، وقد ضحى النبي – ﷺ – عن أهل بيته، وعن أمته جميعاً ؛ وما من شك في أن ذلك ينفع المضحى عنهم ، وينالهم من ثوابه ؛ ولو لم يكن كذلك لم يكن للتضحية عنهم فائدة .

6- اقتصاص المظلوم من الظالم بالأخذ من صالح أعماله : ففي صحيح البخاري عن أبي هريرة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- أن النبي – ﷺ – قال : “من كانت عنده مظلمة لأخيه فليتحلله منها؛ فإنه ليس ثم دينار، ولا درهم من قبل أن يؤخذ لأخيه من حسناته ؛ فإن لم يكن له حسنات أخذ من سيئات أخيه فطرحت عليه”. وفي صحيح مسلم عن أبي هريرة – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ – أن النبي – ، ﷺ – قال: “أتدرون من المفلس؟” قالوا : المفلس فينا من لا درهم له، ولا متاع . فقال: “إن المفلس من أمتي يأتي يوم القيامة بصلاة، وصيام، وزكاة، ويأتي وقد شتم هذا ، وقذف هذا ، وأكل مال هذا ، وسفك دم هذا، وضرب هذا؛ فيعطى هذا من حسناته ، وهذا من حسناته ؛ فإن فنيت حسناته ، قبل أن يقضي ما عليه أخذ من خطاياهم، فطرحت عليه، ثم طرح في النار” .

فإذا كانت الحسنات قابلة للمقاصة بأخذ ثوابها من عامل إلى غيره كان ذلك دليلاً على أنها قابلة لنقلها منه إلى غيره بالإهداء.

7- انتفاعات أخرى بأعمال الغير: كرفع درجات الذرية في الجنة إلى درجات آبائهم ، وزيادة أجر الجماعة بكثرة العدد ، وصحة صلاة المنفرد بمصافة غيره له ، والأمن والنصر بوجود أهل الفضل ، كما في صحيح مسلم عن أبي بردة عن أبيه أن النبي – ﷺ – رفع رأسه إلى السماء – وكان كثيراً ما يرفع رأسه إلى السماء –، فقال : ” النجوم أمنة للسماء؛ فإذا ذهبت النجوم أتى السماء ما توعد ، وأنا أمنة لأصحابي؛ فإذا ذهبت أتى أصحابي ما يوعدون، وأصحابي أمنة لأمتي فإذا ذهب أصحابي أتى أمتي ما يوعدون” . وفيه أيضاً عن أبي سعيد الخدري- رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ – قال:قال رسول الله – ﷺ-: “يأتي على الناس زمان يبعث منهم البعث فيقولون : انظروا هل تجدون فيكم أحداً من أصحاب النبي – ﷺ – فيفتح لهم به؛ ثم يبعث البعث الثاني، فيقول :ون : هل فيكم من رأى أصحاب النبي – ﷺ – فيفتح لهم به، ثم يبعث البعث الثالث، فيقال : انظروا هل ترون فيهم أحداً رأى من رأى أصحاب النبي – ﷺ – ثم يكون البعث الرابع، فيقال :: انظروا هل ترون فيهم أحداً رأى من رأى أحداً رأى أصحاب النبي ﷺ، فيوجد الرجل، فيفتح لهم به”.

فإذا تبين أن الرجل ينتفع بغيره وبعمل غيره ، فإن من شرط انتفاعه أن يكون من أهله ، وهو المسلم ؛ فأما الكافر فلا ينتفع بما أهدي إليه من عمل صالح، ولا يجوز أن يهدى إليه ، كما لا يجوز أن يدعى له ويستغفر له، قال الله – تعالى – : (ما كان للنبي والذين آمنوا أن يستغفروا للمشركين ولو كانوا أولي قربى من بعد ما تبين لهم أنهم أصحاب الجحيم) (سورة التوبة ، الآية “113”)، وعن عبد الله بن عمرو بن العاص – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما – أن جده العاص بن وائل السهمي أوصى أن يعتق عنه مائة رقبة، فأعتق ابنه هشام خمسين رقبة ، وأراد ابنه عمرو بن العاص أن يعتق عنه الخمسين الباقية ، فسأل النبي – ﷺ-فقال: “إنه لو كان مسلماً فأعتقتم، أو تصدقتم عنه، أو حججتم بلغه ذلك” . وفي رواية : “فلو كان أقر بالتوحيد، فصُمتَ، وتصدقت عنه نفعه ذلك” . . رواه أحمد وأبو داود.

فإن قيل : هلا تقتصرون على ما جاءت به السنة من إهداء القرب، وهي: الحج، والصوم ، والصدقة ، والعتق؟

فالجواب: أن ما جاءت به السنة ليس على سبيل الحصر، وإنما غالبه قضايا أعيان سئل عنها النبي – ﷺ – فأجاب به، وأومأ إلى العموم بذكر العلة الصادقة بما سئل عنه وغيره، وهي قوله: “أرأيت لو كان على أمك دين أكنت قاضيته”. ويدل على العموم أنه قال: “من مات وعليه صيام صام عنه وليه” . ثم لم يمنع الحج، والصدقة ، والعتق، فعلم من ذلك أن شأن العبادات واحد، والأمر فيها واسع.

فإن قيل: فهل يجوز إهداء القرب الواجبة؟

فالجواب : أما على القول بأنه لا يصح إهداء القرب إلا إذا نواه المهدي قبل الفعل ، بحيث يفعل القربة بنية أنها عن فلان ، فإن إهداء القرب الواجبة لا يجوز لتعذر ذلك ، إذ من شرط القرب الواجبة أن ينوي بها الفاعل أنها عن نفسه قياماً بما أوجب الله – تعالى – عليه ؛ اللهم إلا أن تكون من فروض الكفايات ، فربما يقال : بصحة ذلك، حيث ينوي الفاعل القيام بها عن غيره، لتعلق الطلب بأحدهما لا بعينه.

وأما على القول بأنه يصح إهداء القرب بعد الفعل ويكون ذلك إهداء لثوابها بحيث يفعل القربة ويقول: اللهم اجعل ثوابها لفلان، فإنه لا يصح إهداء ثوابها أيضاً على الأرجح ؛ وذلك لأن إيجاب الشارع لها إيجاباً عينياً دليل على شدة احتياج العبد لثوابها ، وضرورته إليه ، ومثل هذا لا ينبغي أن يؤثر العبد بثوابه غيره.

فإن قيل : إذا جاز إهداء القرب إلى الغير فهل من المستحسن فعله؟

فالجواب : أن فعله غير مستحسن إلا فيما وردت به السنة ، كالأضحية، والواجبات التي تدخلها النيابة ؛ كالصوم والحج ، وأما غير ذلك فقد قال شيخ الإسلام في الفتاوى ص 322-323ج24 مجموع ابن قاسم: “إن الأمر الذي كان معروفاً بين المسلمين في القرون المفضلة أنهم كانوا يعبدون الله بأنواع العبادات المشروعة فرضها ونفلها ، ويدعون للمؤمنين والمؤمنات كما أمر الله بذلك ، لأحيائهم وأمواتهم” ، قال : “ولم يكن من عادة السلف إذا صلوا تطوعاً ، وصاموا، وحجوا ، أو قرؤوا القرآن الكريم يهدون ذلك لموتاهم المسلمين ، ولا لخصوصهم [كذا بالأصل، والمراد بخصوصهم أقاربهم] . بل كان عادتهم كما تقدم ، فلا ينبغي للناس أن يعدلوا عن طريقة السلف ، فإنها أفضل وأكمل” . أ . هـ .

وأما ما روي أن رجلاً قال: يا رسول الله إن لي أبوين، وكنت أبرهما في حياتهما فكيف البر بعد موتهما؟ فقال : “إن من البر أن تصلي لهما مع صلاتك ، وتصوم لهما مع صيامك ، وتصدق لهما مع صدقتك”. فهو حديث مرسل لا يصح . وقد ذكر الله – تعالى – مكافأة الوالدين بالدعاء ، فقال تعالى : (وقل رب ارحمهما كما ربياني صغيراً) (سورة الإسراء، الآية “24”). وعن أبي أسيد – رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- أن رجلاً سأل النبي ، ﷺ ، : هل بقي من بر أبوي شيء أبرهما به بعد موتهما؟ قال: “نعم ، الصلاة عليهما ، والاستغفار لهما ، وإنفاذ عهدهما من بعدهما ، وصلة الرحم التي لا توصل إلا بهما ،وإكرام صديقهما”. رواه أبو داود وابن ماجه. ولم يذكر النبي – ﷺ – من برهما أن يصلي لهما مع صلاته ، ويصوم لهما مع صيامه.

فأما ما يفعله كثير من العامة اليوم حيث يقرؤون القرآن الكريم في شهر رمضان أو غيره ، ثم يؤثرون موتاهم به ويتركون أنفسهم فهو لا ينبغي لما فيه من الخروج عن جادة السلف ، وحرمان المرء نفسه من ثواب هذه العبادة ، فإن مهدي العبادة ليس له من الأجر سوى ما يحصل من الإحسان إلى الغير . أما ثواب العبادة الخاص فقد أهداه ، ومن ثم كان لا ينبغي إهداء القرب للنبي – ﷺ –؛ لأن النبي – ﷺ – له ثواب القربة التي تفعلها الأمة ؛ لأنه الدال عليها والآمر بها ، فله مثل أجر الفاعل ، ولا ينتج عن إهداء القرب إليه سوى حرمان الفاعل نفسه من ثواب العبادة.

وبهذا تعرف فقه السلف الصالح من الصحابة والتابعين لهم بإحسان ، حيث لم ينقل عن واحد منهم أنه أهدى شيئاً من القرب إلى النبي – ﷺ – مع أنهم أشد الناس حباً للنبي – ﷺ – وأحرصهم على فعل الخير ، وهم أهدى الناس طريقاً وأصوبهم عملاً ؛ فلا ينبغي العدول عن طريقتهم في هذا وغيره ؛ فلن يصلح آخر هذه الأمة إلا ما أصلح أولها . والله الموفق والهادي إلى سواء السبيل.

مطالب مرتبط:

۳۶۰ – حکم جمع شدن نزد قبر و خواندن قرآن چیست؟ آیا میت از این قرائت نفعی می‌برد؟

۳۶۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم جمع شدن نزد قبر و خواندن قرآن چیست؟ آیا میت از این قرائت نفعی می‌برد یا خیر؟ جواب دادند: این عمل، یعنی جمع شدن نزد قبر و قرائت قرآن، از امور منکری است که در عهد سلف صالح معروف نبوده است. اما اینکه میت از آن […]

ادامه مطلب …

۳۵۴ – حکم جشن تولد برای کودکان یا سالگرد ازدواج چیست؟

۳۵۴ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم جشن گرفتن برای تولد فرزندان یا به مناسبت ازدواج چیست؟ جواب دادند: در اسلام هیچ عیدی جز روز جمعه که عید هفته است، و روز اول شوال که عید فطر است، و روز دهم ذو الحجه که عید قربان است، وجود ندارد. همچنین روز عرفه که […]

ادامه مطلب …

۳۶۷ – حکم اوراقی که برخی صوفیان در آن اذکاری آورده‌اند چیست؟

ورقه‌ای برایم فرستاده شده که در آن اذکاری آمده و این ورقه توسط صوفی‌ها مرتب شده. حکم آن چیست؟

ادامه مطلب …

۳۷۱ – حکم کاغذنویسی برای دور کردن پرندگان از مزرعه‌ها

۳۷۱ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم این کار بعضی مزرعه داران چیست که نزد شخصی می‌روند که برای آنها کاغذی بنویسد تا پرندگان را دور کرده و از مزارعشان محافظت کند؟ جواب دادند: این عمل از لحاظ شرعی جایز نیست. زیرا امکان ندارد که این ورقه، پرندگان را از مزرعه براند. چنین […]

ادامه مطلب …

۳۴۹ – حکم اظهار خوشحالی و سرور در عید فطر و قربان، و شب ۲۷ رجب و نیمه‌ی شعبان و روز عاشورا چیست؟

۳۴۹ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم اظهار خوشحالی و سرور در عید فطر و قربان، و شب ۲۷ رجب، و در شب نیمه‌ی شعبان، و در روز عاشورا چیست؟ جواب دادند: اظهار خوشحالی و سرور در ایام عید فطر و قربان، تا مادامی که از حدود شرع خارج نشود، هیچ اشکالی ندارد. […]

ادامه مطلب …

۳۴۷ – چگونگی تعامل با شخصی که صاحب بدعت است. آیا طرد کردن چنین شخصی جایز است؟

۳۴۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: انسانی که ملتزم به سنت است، چگونه با شخصی که صاحب بدعت است، تعامل کند؟ آیا هَجر[۱] کردن چنین شخصی جایز است؟ جواب دادند: بدعت دو نوع است: بدعت‌های مُکفِّره و بدعت‌های غیر مُکفِّره. در هر دو نوع بدعت بر ما واجب است که این کسانی را […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه