سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۲۶۲ – حکم یادگیری علم نجوم و حکمت از خلق شدن ستارگان چیست؟

۲۶۲ – از شیخ رحمه الله در مورد یادگیری علم نجوم، سوال شد؟ و اینکه حکمت از خلق شدن آن چیست؟

جواب دادند: علم نجوم، دو نوع است:

نوع اول: علم تاثیر، که این نوع، خود به سه قسمت است:

قسمت اول: معتقد باشد این نجوم، به عنوان فاعل، موثر هستند. به این معنی که آنها حوادث را به وجود می‌آورند. این اعتقاد، شرک اکبر است که شخص را از دین خارج می‌کند؛ زیرا مخلوق را خالق می‌داند، و ادعا می‌کند که همراه با الله، خالقی دیگر نیز وجود دارد.

قسمت دوم: با حرکات و انتقالات آن استدلال به اموری که در آینده اتفاق می‌افتند، کند. مثلا معتقد شود که زندگی فلانی، بدبختی خواهد بود؛ چون در فلان ستاره به دنیا آمده، و امثال چنین چیزهایی… چنین کسی ادعای علم غیب کرده و ادعای علم غیب کردن، کفر اکبر است که شخص را از اسلام خارج می‌گرداند. زیرا تکذیب آیه‌ی قرآن است که می‌فرماید: {قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}[۱]، یعنی: { بگو: جز الله هیچ‌یک از موجودات آسمان‌ها و زمین، غیب نمی‌‌داند}، و این یکی از قوی‌ترین انواع حصر است، زیرا با نفی و استثناء همراه است. بنا بر این وقتی کسی ادعای علم غیب کرد، قرآن را تکذیب نموده است.

قسمت سوم: معتقد باشد که ستاره، سبب به وجود آمدن خیر و شر است. یعنی هر اتفاقی که می‌افتد، شخص آن را به ستارگان نسبت می‌دهد، و فقط زمانی اشیاء را به ستارگان نسبت می‌دهد، که اتفاق افتاده باشند. این کار، شرک اصغر است و انسان را از دین خارج نمی‌کند. زیرا حوادث را به چیزی نسبت داده که نه شرعاً و نه حسّاً، سبب آن نیست.

اگر گفته شود: این فرموده‌ی رسول الله صلی الله علیه وسلم سخن شما را نقض می‌کند. ایشان می‌فرماید: «همانا خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌های الله هستند، که به وسیله‌ی آن دو، بندگانش را می‌ترساند». معنای حدیث این است که این دو مخلوق، علامت هشدار هستند.

جواب:

این حدیث دلالت بر تاثیر کسوف در به وجود آمدن حوادثی مانند خشک سالی و قحطی و جنگ و غیره ندارد. به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند: «این دو به خاطر مرگ یا تولد کسی، دچار گرفتگی نمی‌شوند»، نه در گذشته و نه در آینده؛ بلکه الله فقط به وسیله‌ی این دو، بندگانش را خوف می‌دهد، شاید که به سوی او رجوع نمایند.

نوع دوم: علم حرکت ستارگان: یعنی با حرکت ستارگان، استدلال بر چیزی کند. این نوع، بر دو قسمت است:

قسمت اول: از سیر و حرکت ستارگان برای مصالح دینی استفاده کند. این کار، مطلوب است، و اگر برای مصالح واجب دینی باشد، واجب می‌شود. مثل زمانی که با ستارگان، استدلال به جهت قبله کند. فلان ستاره، یک سوم شب، قبل آن، و فلان ستاره، یک چهارم شب، قبل از آن است. این قسمت دارای فایده‌ی بزرگی است.

قسمت دوم: از سیر و حرکت ستارگان برای مصالح دینی استفاده کند، که این نیز، اشکالی ندارد، و خود بر دو نوع است:

نوع اول: از آن برای پیدا کردن جهات استفاده کند. مثل شناختن ستاره‌ی قطبی که در شمال است، و ستاره‌ی جدی که نزدیک آن بوده و به دور آن می‌چرخد و امثال این. این نوع، جایز است، و الله تعالی می‌فرماید: {وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}[۲]، یعنی: {و نشانه‌هایی آفرید و به‌وسیله‌ی ستارگان راهشان را می‌یابند}.

نوع دوم: از آن بر فرا رسیدن فصل‌ها استدلال کند؛ که معروف است به منزل‌گاه‌های ماه و یادگیری آن. بعضی از سلف، این نوع را مکروه و گروهی دیگر، آن را مباح دانسته‌اند. کسانی که آن را مکروه دانسته‌اند، گفته‌اند: ترس این می‌رود که وقتی گفته شد: فلان ستاره، طلوع کرد، وقت زمستان باشد و برخی مردم چنین اعتقاد پیدا کنند که این ستاره باعث آمده سرما یا گرما یا وزیدن بادها شده است. اما صحیح بر عدم کراهت این نوع است.

اما حکمت از خلق این ستارگان: الله تعالی این ستارگان را به خاطر حکمت‌های زیادی آفریده است. از آن جمله:

اول: زینت آسمان هستند. الله تعالی می‌فرماید: {وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِلشَّيَاطِينِ}[۳]، یعنی: {به‌راستی آسمان دنیا را با چراغ‌هایی آراستیم و آنها را ابزاری برای راندن شیطان‌ها قرار دادیم}.

اگر گفته شود: در جواب این آیه چه باید بگوییم: {وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا}[۴]، یعنی: {به‌راستی آسمان دنیا را با چراغ‌هایی آراستیم}؟

می‌گوییم: لازمه‌ی تزیین چیزی به وسیله‌ی چیز دیگر، این نیست که به آن چسبیده باشد.  دیده‌ای که اگر مردی قصری بنا کند، و سپس اطراف آن را تیرهای بزرگ و زیبای چراغ برق قرار دهد، و این چراغ‌ها روی دیوارهای قصر نباشند، بلکه ماحول آن باشند، کسی که از دور به آنها می‌نگرد، آن را به عنوان زینت می‌بیند، گر چه آنها به قصر نچسبیده‌اند.

دوم: برای رجم شیاطین هستند. یعنی شیاطین جنی که اخبار آسمان را استراق سمع می‌کردند. آنها دارای قدرت بزرگ و نافذی هستند. الله تعالی در مورد کارهای آنها برای سلیمان علیه السلام می‌فرماید: {وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاءٍ وَغَوَّاصٍ . وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ}[۵]، یعنی: {و از دیوها هر بنّا و غواصی را (به فرمانش در آوردیم). و دیوهای دیگری را نیز مسخرش کردیم که در غل و زنجیر بودند}، و می‌فرماید: {قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ}[۶]، یعنی: {يكى از جن‏های قوی گفت: من آن را پيش از آنكه از جايت برخيزى، برايت مى‏آورم}، یعنی آن را از سبأ به شام می‌آورم، و چیزی که می‌خواست بیاورد، تخت سلطنت ملکه‌ی سبأ بود، و این دال بر قدرت آن جنی و سرعت و نفوذش بود.

الله تعالی در مورد جن می‌فرماید: {وَأَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَصَدًا}[۷]، یعنی: {و ما در بخش‌هایی از آسمان برای استراق سمع و شنیدن (اخبار آسمان) می‌نشستیم و هر کس که اینک به استراق سمع بپردازد، برای خویش شهابی آماده می‌یابد}.

سوم: به عنوان نشانه‌هایی که برای مسیر یابی از آنها استفاده می‌شود. الله تعالی می‌فرماید: {وَأَلْقَى فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَأَنْهَارًا وَسُبُلًا لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ . وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}[۸]، یعنی: {و در زمین کوه‌های استواری قرار داد تا زمین، شما را به لرزه (و اضطراب) نیندازد و نهرها و راه‌هایی پدید آورد تا راهتان را بیابید. و نشانه‌هایی آفرید و به‌وسیله‌ی ستارگان راهشان را می‌یابند}.

منظور از نشانه‌ها، هر چیزی است الله آن را به عنوان علامت و نشانه در زمین قرار داده است. مثل: کوه‌ها و رودخانه‌ها و راه‌ها و غیره، که نشانه‌های زمینی هستند. سپس در این آیه، علامت‌هایی را ذکر کرد که در افق هستند: {وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ}، یعنی: {و نشانه‌هایی آفرید و به‌وسیله‌ی ستارگان راهشان را می‌یابند}، و نجم، اسم جنس است که شامل هر چیزی در آسمان می‌شود که برای مسیریابی از آن استفاده می‌شود، و مختص به ستاره‌ی معینی نیست؛ زیرا هر قومی روش خاص خود را برای استدلال به این نجوم در مسیریابی دارند: چه در یافتن جهت قبله، یا مکان خشکی و دریا باشد. این یکی از نعمت‌های الله است که اشیاء آسمانی را که چیزی قابلیت پوشاندن آنها را ندارد، برای مسیر یابی قرار داده است. زیرا در شب، کسی نمی‌تواند کوه‌ها و صحراها و شن و غیره را ببیند، و این نوعی مسخر گشتن مخلوقات توسط الله برای انسان است. الله تعالی می‌فرماید: {وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ}[۹]، یعنی: {و همه‌ی آنچه را که در آسمان‌ها و زمین است، از فضل خویش برای شما مسخّر کرد}.


[۱] – سوره نمل، آیه «۶۵».

[۲] – سوره نحل، آیه «۱۶».

[۳] – سوره ملک، آیه «۵».

[۴] – سوره ملک، آیه «۵».

[۵] – سوره ص، آیات «۳۷و۳۸».

[۶] – سوره نمل، آیه «۳۹».

[۷] – سوره جن، آیه «۹»

[۸] –  سوره نحل، آیات «۱۵و۱۶».

[۹] – سوره جاثیه، آیه «۱۳».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(262) سئل فضيلة الشيخ : عن حكم تعلم علم النجوم؟ وما الحكمة من خلقها؟

فأجاب – حَفِظَهُ‌الله – بقوله : علم النجوم على نوعين :

النوع الأول : علم التأثير وهذا النوع ينقسم إلى ثلاثة أقسام :

القسم الأول : أن يعتقد أن هذه النجوم مؤثرة فاعلة ، بمعنى أنها هي التي تخلق الحوادث فهذا شرك مخرج عن الملة؛ لأنه جعل المخلوق خالقاً فادعى أن مع الله خالقاً آخر.

القسم الثاني : أن يستدل بحركاتها وتنقلاتها على ما يحدث في المستقبل مثل أن يعتقد أن فلاناً ستكون حياته شقاء ؛ لأنه ولد في النجم الفلاني ، ونحو ذلك فهذا قد ادعى علم الغيب ودعوى علم الغيب كفر مخرج من الملة لأنه تكذيب لقوله- تعالى – : (قل لا يعلم من في السموات والأرض الغيب إلا الله) (سورة النمل ، الآية “65”) وهذا من أقوى أنواع الحصر لأنه بالنفي والاستثناء ، فإذا ادعى علم الغيب فقد كذب القرآن.

القسم الثالث: أن يعتقد أنها سبب لحدوث الخير والشر أي إنه إذا وقع شيء نسبه إلى النجوم ، ولاينسب إلى النجوم شيئاً إلا بعد وقوعه فهذا شرك أصغر لأنه أضاف الحوادث إلى ما ليس سبباً لها شرعاً ولا حساً . فإن قيل : ينتقض هذا بما ثبت عن النبي ، ﷺ ، “إن الشمس والقمر آيتان من آيات الله يخوف الله بهما عباده” فمعنى ذلك أنهما علامة إنذار.

فالجواب :

أن هذا لا يدل على أن للكسوف تأثيراً في الحوادث من الجدب والقحط والحروب ولذلك قال النبي ، ﷺ : “إنهما لا ينكسفان لموت أحد ولا لحياته” . لا في ما مضى ، ولا في المستقبل ، وإنما يخوف الله بهما العباد لعلهم يرجعون.

النوع الثاني : علم التسيير بأن يستدل بسيرها على شيء ما فهذا على قسمين :

القسم الأول : أن يستدل بسيرها على المصالح الدينية فهذا مطلوب ، وإذا كان على مصالح دينية واجبة كان ذلك واجباً ، كما لو أراد أن يستدل بالنجوم على جهة القبلة ، فالنجم الفلاني يكون ثلث الليل قبلة ، والنجم الفلاني يكون ربع الليل قبلة فهذا فيه فائدة عظيمة.

القسم الثاني: أن يستدل بها على المصالح الدنيوية وهذا لا بأس به وهو نوعان :

النوع الأول:أن يستدل بها على الجهات،كمعرفة أن القطب يقع شمالاً،والجدي وهو قريب منه يدور حوله شمالاً وهكذا ، فهذا جائز قال – تعالى -: (وعلامات وبالنجم هم يهتدون) (سورة النحل ، الآية “16”) .

النوع الثاني: أن يستدل بها على الفصول؛وهو ما يعرف بتعلم منازل القمر،فهذا كرهه بعض السلف،و أباحه آخرون،والذين كرهوه قالوا:يخشى إذا قيل طلع النجم الفلاني فهووقت الشتاء ، أن بعض العامة يعتقد أنه هو الذي يأتي بالبرد،أو بالحر،أو بالرياح . والصحيح عدم الكراهة.

أما الحكمة من خلقها فالله – عَزَّوَجَلَّ- قد خلق هذه النجوم لحكم كثيرة منها :

الأولى: زينة للسماء قال –تعالى – : (ولقد زينا السماء الدنيا بمصابيح وجعلناها رجوماً للشياطين) (سورة الملك ، الآية “5”) ولا يلزم من ذلك أن تكون النجوم مرصقة في السماء .

فإن قيل : فما الجواب عن قوله – تعالى – : (ولقد زينا السماء الدنيا) (سورة الملك ، الآية “5”) قلنا : إنه لا يلزم من تزيين الشيء بالشيء أن يكون ملاصقاً له ، أرأيت لو أن رجلاً عمر قصراً وجعل حوله ثريات من الكهرباء كبيرة وجميلة وهي حول القصر وليست على جدرانه فالناظر إلى القصر من بعد يرى أنها زينة له وإن لم تكن ملاصقة له.

الثانية: أنها رجوم للشياطين،أي لشياطين الجن الذين يسترقون السمع،فهم لهم قوة عظيمة نافذة قال– تعالى–عن عملهم لسليمان: (والشياطين كل بناء وغواص . وآخرين مقرنين في الأصفاد) (سورة ص ، الآيتان “37-38”) وقال – تعالى- : (قال عفريت من الجن أنا آتيك به قبل أن تقوم من مقامك) (سورة النمل ، الآية “39”) أي من سبأ إلى الشام،وهوعرش عظيم لملكة سبأ فهذا يدل على قوته،وسرعته ونفوذه.قال –تعالى- عن الجن: (أنا كنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن يستمع الآن يجد له شهاباً رصداً) (سورة الجن ، الآية ” 9 “) .

الثالثة : علامات يهتدى بها قال- تعالى – : (وألقى في الأرض رواسي أن تميد بكم وأنهاراً وسبلاً لعلكم تهتدون . وعلامات وبالنجم هم يهتدون) (سورة النحل ، الآيتان ” 15-16″) . فالعلامات : تشمل كل ما جعل الله في الأرض من علامة كالجبال ، والأنهار والطرق وهن علامات أرضية ، ثم ذكر العلامة الأفقية في قوله – تعالى – : (وبالنجم هم يهتدون) (سورة النحل ، الآية “16”) . والنجم اسم جنس يشمل كل ما يهتدى به ولا يختص بنجم معين ؛ لأن لكل قوم طريقة في الاستدلال بهذه النجوم على الجهات سواء جهة القبلة ، أو المكان براً أو بحراً ، وهذه نعمة من الله أن جعل أشياء علوية لا يحجب دونها شيئ لأنك في الليل لا تشاهد جبالاً ، ولا أودية ، ولا رملاً وهذا من تسخير الله –تعالى-. قال- تعالى- : (وسخر لكم ما في السموات وما في الأرض جميعاً منه) (سورة الجاثية ، الآية “13”) .

مطالب مرتبط:

۲۶۱ – انواع علم نجوم و ستاره شناسی

۲۶۱ – از شیخ رحمه الله در مورد اقسام علم نجوم سوال شد. جواب دادند: علم نجوم دو نوع است: نوع اول: علمی که با آن بر حوادثی که در زمین اتفاق می‌افتد، استدلال می‌شود. این نوع، حرام است. مثلا استدلال می‌کند با نزدیک شدن فلان ستاره به فلان ستاره، چنین و چنان خواهد شد، […]

ادامه مطلب …

۲۶۰ – حکم سخن برخی مردم که می‌گویند: منابع مطلع، پیش بینی کرده‌اند… یا، من پیش بینی می‌کنم که فلانی خواهد آمد

۲۶۰ – از شیخ رحمه الله در مورد سخن برخی مردم سوال شد که می‌گویند: مصادر مطلع، پیش بینی کرده‌اند که فلان و بهمان خواهد شد، یا من پیش بینی می‌کنم که فلانی خواهد آمد؟ جواب دادند: اطلاق این لفظ که دال بر یک عمل حرام است، برای امری مباح، شایسته نیست. شایسته نیست کسی […]

ادامه مطلب …

۲۶۳ – تنجیم (ستاره شناسی) چیست؟ و حکم آن در اسلام چیست؟

۲۶۳ – از شیخ رحمه الله در مورد تنجیم (ستاره شناسی) و حکم آن سوال شد. جواب دادند: تنجیم (ستاره شناسی) از نجم (ستاره) گرفته شده، و به معنی استدلال به حالات فلکی برای حوادثی است که در زمین اتفاق می‌افتند. یعنی، منجّم آنچه را که در زمین اتفاق افتاده یا خواهد افتاد را به […]

ادامه مطلب …

۲۶۵ – حکم طلب باران از ستارگان چیست؟

۲۶۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم طلب باران از ستارگان چیست؟ جواب دادند: طلب باران از ستارگان، دو نوع است: نوع اول: شرک اکبر است، و دو صورت دارد: صورت اول: ستارگان را برای طلب باران، بخواند. مثل اینکه بگوید: ای ستاره‌ی فلانی، ما را باران بده یا به فریاد ما برس، […]

ادامه مطلب …

۲۵۹ – حکم پیشگویی و رفتن نزد پیشگو یا کاهن

۲۵۹ – از شیخ رحمه الله در مورد پیشگویی و حکم رفتن نزد پیشگو (کاهن) سوال شد. جواب دادند: کاهنی، از تکهُّن گرفته شده که به معنی تخمین زدن و جستجوی حقیقت با کارهای بی اساس است، و در عصر جاهلیت، حرفه‌ی گروهی بود که شیاطین با آنها ارتباط برقرار کرده و به اخباری که […]

ادامه مطلب …

۲۶۶ – حکم کسی که باران را به فشار اتمسفر و دمای پایین آن ربط دهد چیست؟

۲۶۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: حکم کسی که باران را به فشار اتمسفر و دمای پایین آن ربط دهد، چیست؟ جواب دادند: ربط دادن باران به فشار اتمسفر و دمای پایین جو، گر چه سبب حقیقی است، اما شایسته نیست این در را برای مردم باز کرد. بلکه گفته می‌شود: این از […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه