چهارشنبه 2 ربیع‌الثانی 1447
۱ مهر ۱۴۰۴
24 سپتامبر 2025

۲۰۶ – آیا حدیث احتجاج آدم و موسی، اقرار به احتجاج به قَدَر است؟

۲۰۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا در حدیث احتجاج آدم و موسی، اقرار به احتجاج به قَدَر است؟ از این رو که آدم و موسی با هم بحث کردند. موسی گفت: «تو پدر مایی. خود و ما را با بیرون کردنت از بهشت، گرفتار کردی». آدم گفت: آیا به خاطر چیزی مرا سرزنش می‌کنی که الله تعالی قبل از اینکه مرا خلق کند، آن را برایم مقدر کرده بود»؟ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آدم بر موسی غلبه کرد، آدم بر موسی غلبه کرد»، یعنی با حجت، بر او غالب شد. در حالی که آدم به قضاء و قدر الهی احتجاج کرد؟

جواب دادند: این از باب احتجاج به قضا و قدر بر فعل و معصیت بنده نیست. بلکه احتجاج به قدر در مورد مصیبتی است که نتیجه‌ی فعل اوست. این از باب احتجاج به قدر بر مصائب است، نه بر معایب. به همین خاطر گفت: «خود و ما را با بیرون کردنت از بهشت، گرفتار کردی»، و نگفت: پروردگارت را نافرمانی کردی و از بهشت بیرونت کردند. آدم به قدر برای بیرون شدنش از بهشت که آن را مصیبت می‌دانست، احتجاج کرد، و این نوع احتجاج به قدر، اشکالی ندارد. مثلا اگر تو به سفر رفتی و اتفاقی برایت افتاد. پس از آن، شخصی به تو گفت: چرا مسافرت کردی؟ اگر در خانه‌ات مانده بودی، هیچ اتفاقی برایت نمی‌افتاد. تو این گونه جواب می‌دهی: این قضا و قدر الهی است. من به سفر نرفتم که برایم اتفاقی بیفتد. بلکه به خاطر کاری، به سفر رفتم و این اتفاق برایم پیش آمد. آدم علیه السلام نیز چنین است. آیا معصیتش برای این بود که از بهشت بیرونش کنند؟ خیر. بنا بر این، مصیبتی که برای آدم پیش آمد، فقط قضا و قدر بود، و در چنین حالتی، احتجاج به قضا و قدر به خاطر مصیبتی که به وجود آمده، صحیح است. دقیقا به همین خاطر رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «آدم بر موسی غلبه کرد، آدم بر موسی غلبه کرد»، یعنی در حجت، بر او غلبه کرد.

مثالی دیگر: شخصی مرتکب گناهی می‌شود و از این گناه پشیمان شده و توبه می‌کند. یکی از برادرانش نزدش آمده، می‌گوید: فلانی، چطور چنین کاری از تو سر زد؟ می‌گوید: این قضا و قدر الهی بود. آیا چنین احتجاجی درست است یا خیر؟ بله، درست است؛ چون آن شخص، توبه کرده. او برای استمرار در معصیتش، به قضا و قدر احتجاج نکرد. بلکه پشیمان و متاسف است. نظیر آن، این روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم شبی بر علی بن ابی طالب و فاطمه رضی الله عنهما وارد شد، و گفت: «آیا نماز نمی‌خوانید»؟ علی رضی الله عنه گفت: یا رسول الله، اختیار ما به دست الله است. اگر الله بخواهد ما را بیدار کند، بیدارمان می‌کند. رسول الله صلی الله علیه وسلم با دست خود بر ران علی زده و فرمود: {وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}[۱]، یعنی: {انسان بیش از همه چیز به مجادله (و چون و چرا) می پردازد}. رسول الله صلی الله علیه وسلم حجت او را قبول نفرموده، و گفت که این، برخواسته از جدل است؛ زیرا رسول الله صلی الله علیه وسلم می‌دانست جان‌ها همه در دست الله است، اما می‌خواهد که انسان، جدی بوده، حریص باشد که شب برخیزد و نماز بخواند.

در هر حال، برای ما مشخص شد که احتجاج به قدر بر مصائب، جایز است. همچنین احتجاج به قدر بر معصیت بعد از توبه از آن، نیز جایز است. اما استدلال به قدر برای انجام گناه و توجیه آن و استمرار در آن، جایز نیست.


[۱] – سوره کهف، آیه «۵۴».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

(206) سئل فضيلة الشيخ: هل في محاجة آدم وموسى إقرار للاحتجاج بالقدر ؟ وذلك أن آدم احتج هو وموسى فقال له موسى : “أنت أبونا خيبتنا أخرجتنا ونفسك من الجنة” . فقال له آدم : “أتلومني على شيء قد كتبه الله علي قبل أن يخلقني؟” فقال النبي ، ﷺ: “فحج آدم موسى ، فحج آدم موسى” . أي غلبه بالحجة وآدم احتج بقضاء الله وقدره؟

فأجاب بقوله : هذا ليس احتجاجاً بالقضاء والقدر على فعل العبد ومعصية العبد ، لكنه احتجاج بالقدر على المصيبة الناتجة من فعله ، فهو من باب الاحتجاج بالقدر على المصائب لا على المعائب ، ولهذا قال : “خيبتنا وأخرجتنا ، ونفسك من الجنة” ولم يقل : عصيت ربك فأخرجت من الجنة فاحتج آدم بالقدر على الخروج من الجنة الذي يعتبره مصيبة ، والاحتجاج بالقدر على المصايب لا بأس به ، أرأيت لو أنك سافرت سفراً وحصل لك حادث ، وقال لك إنسان : لماذا تسافر لو أنك بقيت في بيتك ما حصل لك شيء. فستجيبه: بأن هذا قضاء الله وقدره ، أنا ما خرجت لأجل أن أصاب بالحادث ، وإنما خرجت لمصلحة ، فأصبت بالحادث ، كذلك آدم عَلَيْهِ‌الصَّلَاةُوَالسَّلَام ، هل عصى الله لأجل أن يخرجه من الجنة ؟ لا . فالمصيبة إذاً التي حصلت له مجرد قضاء وقدر، وحينئذ يكون احتجاجه بالقدر على المصيبة الحاصلة احتجاجاً صحيحاً ، ولهذا قال النبي ، ﷺ : “حج آدم موسى ، حج آدم موسى” . وفي رواية للإمام أحمد: “فحجه آدم” يعني غلبه في الحجة.

مثال آخر : رجل أصاب ذنباً وندم على هذا الذنب وتاب منه ، وجاء رجل من إخوانه يقول : له يا فلان كيف يقع منك هذا الشيء فقال: هذا قضاء الله وقدره . فهل يصح احتجاجه هذا أولا؟ نعم يصح لأنه تاب ، فهو لم يحتج بالقدر ليمضي في معصيته ، لكنه نادم ومتأسف ، ونظير ذلك أن النبي ، ﷺ، دخل ليلة على علي بن أبي طالب وفاطمة –رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُما –فقال: “ألا تصليان؟” فقال علي-رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ- : يا رسول الله إن أنفسنا بيد الله ، فإن شاء الله أن يبعثنا بعثنا فانصرف النبي ، ﷺ ، يضرب على فخزه وهو يقول: (وكان الإنسان أكثر شيء جدلاً) (سورة الكهف ، الآية “54”) فالرسول ، ﷺ ، لم يقبل حجته ، وبين أن هذا من الجدل ؛ لأن الرسول ، ﷺ ، يعلم أن الأنفس بيد الله ، لكن يريد أن يكون الإنسان حازماً فيحرص على أن يقوم ويصلي. على كل حال تبين لنا أن الاحتجاج باللقدرعلى المعصية بعد التوبة منها جائز، وأما الاحتجاج بالقدر على المعصية تبريراً لموقف الإنسان واستمراراً فيها فغير جائز.

مطالب مرتبط:

۲۱۱ – پاسخ به شخص گناهکاری که وقتی او را از گناه باز می‌دارند می‌گوید: ﴿إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾

۲۱۱ – از شیخ رحمه الله در مورد شخص نافرمانی سوال شد که وقتی او را از گناه، باز می‌دارند، می‌گوید: {إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}؟ جواب دادند: وقتی چنین گفت، ما نیز چنین دلیل می‌آوریم: {نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ}[۱]، یعنی: {بندگان را خبر ساز که من غفور […]

ادامه مطلب …

۲۰۵ – حکمت وجود گناهان و کفر

۲۰۵ – از شیخ رحمه الله در مورد حکمت وجود گناهان و کفر سوال شد؟ جواب دادند: حکمت‌های بسیاری برای وجود معاصی و کفر وجود دارد. از جمله: ۱ . حتمی شدن سخن الله تعالی. چون وعده داده که جهنم پر خواهد شد. الله تعالی می‌فرماید: {وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ . إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ […]

ادامه مطلب …

۲۰۷ – آیا تقدیر الله، شر و بدی را هم شامل می‌شود؟

۲۰۷ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا شر نیز در قَدر الهی وجود دارد؟ جواب دادند: چیزی به نام شر، در قَدَر وجود ندارد. بلکه شر، در مقدور است، نه در قَدَر. معروف است که به مردم مصیب‌هایی می‌رسد و نیز خیرات هم به آنها می‌رسد. خیرات، خیر هستند و مصایب، شرند. اما […]

ادامه مطلب …

۲۱۵ – آیا چشم زخم با قرآن کریم منافاتی دارد؟

۲۱۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: بعضی مردم در مورد چشم زخم، اختلاف دارند و می‌گویند: چون با قرآن کریم مخالفت دارد، تاثیری ندارد. قول درست در این باره چیست؟ جواب دادند: قول حق و درست، آن است که رسول الله صلی الله علیه وسلم گفته‌اند، که: «چشم زخم، حق است»، و این […]

ادامه مطلب …

۲۰۳ – منظور از آیه‌ای که می‌گوید: «الله شما و آنچه انجام می‌دهید را خلق کرده است» چیست؟

۲۰۳ – از شیخ رحمه الله در مورد این فرموده‌ی الله تعالی سوال شد: {وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ}[۱]، یعنی: {و الله شما و آنچه انجام می‌دهید را خلق کرده است}. جواب دادند: این سخنی است که ابراهیم علیه الصلاة و السلام به قومشان فرمودند: {قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ . وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ}[۲]، یعنی: {آیا […]

ادامه مطلب …

۱۹۰ – کسی که از ترس لغزش در عقیده از یادگیری آن می‌پرهیزد.

۱۹۰ – از شیخ رحمه الله در مورد کسی سوال شد که مطالعه‌ی عقیده را خصوصا در مساله‌ی قَدَر، از خوف اینکه بلغزد، دوست ندارد. جواب دادند: انسان به این مساله نیز مانند دیگر مسائل مهم، در دین و دنیای خود نیازمند است. باید در اعماق آن شناور شده و برای تحقیق و شناخت آن […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه