۱۳۹ – از شیخ سوال شد: یأجوج و مأجوج چه کسانی هستند؟
جواب دادند: یاجوج و ماجوج دو گروه از بنی آدم هستند که وجود دارند. الله تعالی در قصهی ذو القرنین میفرماید: {حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِنْ دُونِهِمَا قَوْمًا لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا . قَالُوا يَاذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا . قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا . آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انْفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا . فَمَا اسْطَاعُوا أَنْ يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًاقَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّاقَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا}[۱]، یعنی: {و چون به میان دو کوه رسید، قومی آنجا یافت که هیچ سخنی را به آسانی نمیفهمیدند. گفتند: ای ذو القرنین! یاجوج و ماجوج در این سرزمین فساد میکنند؛ آیا میپذیری که برایت هزینهای مقرر کنیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟ گفت: قدرتی که پروردگارم به من بخشیده، بهتر است. پس با توان خویش مرا یاری کنید تا میان شما و آنان سد محکمی بسازم. برایم آهن پاره بیاورید؛ و چون میان دو دیوار بلند (با آهن پاره پر و) هم سطح شد، گفت: (در آتش) بدمید، و هنگامی که آهن پارهها را همچون آتش (سرخ و گداخته) کرد، گفت: برایم مس گداخته بیاورید تا رویش بریزم. بدین سان (یاجوج و ماجوج) نتوانستند بر آن سد بالا بروند، و نتوانستند در آن رخنهای ایجاد کنند. گفت: این رحمتی از سوی پروردگار من است؛ ولی زمانی که وعدهی پروردگارم فرا رسد، آن را در هم میکوبد، و وعدهی پروردگارم حق است}.
همچنین پیامبر صلی الله علیه وسلم میفرماید: «الله در روز قیامت میفرماید: ای آدم، برخیز و فرستادهی آتش را از ذریهات جدا کن»، تا آنجا که رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید: «بشارت دهید که از شما، یکی، و از یاجوج و ماجوج، هزار نفر خواهند بود»، و نشانههای خروج آنها که خود یکی از نشانههای بزرگ قیامت هستند، در عهد پیامبر صلی الله علیه وسلم بروز کرد. در حدیث ام حبیبه رضی الله عنها آمد که گفت: روزی رسول الله صلی الله علیه وسلم خارج شد، در حالی که ناراحت بود و چهرهاش قرمز گشته بود، فرمود: «لا إله إلا الله، وای بر عرب از شرّی که نزدیک میشود. امروز در سد یاجوج و ماجوج به این اندازه رخنه ایجاد شد، و سپس انگشت ابهام و انگشت بعدی را حلقه کرد».
[۱] – سوره کهف، آیات «۹۳-۹۸».