سه‌شنبه 22 ربیع‌الثانی 1447
۲۲ مهر ۱۴۰۴
14 اکتبر 2025

۱۱۸ – جن زدگی و وارد شدن جن به بدن انسان

فصل
۱۱۸ – شیخ جزاه الله خیرا می‌گوید:
بسم الله الرحمن الرحیم

حمد، پروردگاری را سزاست که جن و انس را خلق کرد تا او را عبادت کنند، و آن گونه که حکمتش اقتضا می‌کرد، شریعت برای آنان ایجاد کرد تا به وسیله‌ی عملشان آنها را پاداش دهد، و شهادت می‌دهم هیچ معبود برحقی جز الله نیست. مُلک و حمد از آن اوست، و بر همه چیز تواناست. و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده‌ی الله است. بشارت دهنده و انذار دهنده به سوی انس و جن فرستاده شده. صلی الله علیه و علی آله و اصحابه و من بتعهم بإحسان و سلم تسلیماً کثیرا.

اما بعد:

الله تعالی می‌فرماید: {وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ . مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ}[۱]، یعنی: {و جن و انس را خلقت نکردیم مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. نه از آنها روزی می‌خواهم و نه می‌خواهم که مرا اطعام نمایند}.

عالَم جنّ، عالَمی غیبی است. آنها از آتش خلق شده‌اند، و خلقتشان قبل از خلقت انسان بوده است، چنان که الله تعالی می‌فرماید: {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ . وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ}[۲]، یعنی: {و به راستی ما انسان را از گِل خشکیده‌ای که از گِل بدبوی تیره‌ای بود، آفریدیم. و جن را پیش از آن، از آتش سوزان آفریدیم}. آنها مکلّف بوده و امر و نهی الله متوجه آنهاست. گروهی از آنها مومن و گروهی کافرند. گروهی مطیع و گروهی عصیان‌گرند. الله تعالی در مورد آنها می‌فرماید: {وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَئِكَ تَحَرَّوْا رَشَدًا . وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا}[۳]، یعنی: {و گروهی از ما، مسلمانند، و گروهی نیز گنهکار؛ پس کسانی که اسلام آوردند، در جستجوی راه راست برآمدند. و اما گنهکاران، هیزم دوزخند}، و می‌فرماید: {وَأَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَمِنَّا دُونَ ذَلِكَ كُنَّا طَرَائِقَ قِدَدًا}[۴]، یعنی: {و در میان ما، گروهی صالح و نیکوکارند، و گروهی، جز این؛ ما گروه‌ها و فرقه‌های گوناگونی هستیم}، یعنی جماعت‌ها مختلف و دارای هواها و هوس‌هاى مختلف، همان طور که در میان انسان‌ها نیز چنین است. همچنین، همانند انسان‌ها، جنیانی که کافر هستند، به اجماع وارد جهنم و جنیان مومن وارد بهشت می‌شوند. الله تعالی می‌فرماید: { وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ . فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ}[۵]، یعنی: {و کسی که از ایستادن در حضور پروردگارش ترسیده باشد، دو باغ دارد. پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار می‌کنید؟}، و ظلم در بین آنها و انسان‌ها حرام است؛ به دلیل حدیث قدسی که می‌فرماید: «ای بندگانم، من ظلم را بر خود حرام نموده و آن را در بین شما نیز حرام قرار دادم؛ پس ظلم نکنید». روایت مسلم. اما با این وجود، آنها گاهی به انسان‌ها متعرض می‌شوند، چنان که انسان‌ها نیز گاهی به آنها متعرض می‌شوند. یکی از تعرضات و تجاوزات انسان‌ها به جنیان، این است که انسان با استخوان یا مدفوع خشک شده‌ی حیوانات، خود را از مدفوع و ادرار، تمیز کنند. زیرا در صحیح مسلم از عبدالله بن مسعود رضی الله عنه روایت شده که جنیان از رسول الله صلی الله علیه وسلم در مورد غذایشان پرسیدند. جواب دادند: «هر استخوانی که به دست شما می‌افتد و اسم الله بر آن ذکر شده باشد، غذای شماست، که بیشتر از اول، گوشت بر آن خواهد بود، و هر مدفوع حیوانی، غذای حیوانات شما خواهد بود»، و نیز پیامبر صلی الله علیه وسلم می‌فرماید: «با این دو – یعنی استخوان و مدفوع خشک شده‌ی حیوانات – استنجا نکنید، زیرا این دو، غذای برادرانتان هستند».

از تعرضات جنیان به انسان‌ها نیز این است که در قلب‌های آنها وسوسه می‌اندازند و به همین خاطر الله دستور داده که از وسوسه، به او پناه برند. او تعالی می‌فرماید: {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ (۱) مَلِكِ النَّاسِ (۲) إِلَهِ النَّاسِ (۳) مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (۴) الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ (۵) مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ (۶)}[۶]، یعنی: {بگو پناه می‌برم به پروردگار مردمان. پادشاه مردمان. معبود مردمان. از شر وسوسه‌ی نهانی. که در دل‌های مردمان، وسوسه ایجاد می‌کند. از جنیان و انسان‌ها}، و تامل کن چطور الله تعالی فرمود: {از جنیان و انسان‌ها}، و اول جن را ذکر کرد؛ چون وسوسه‌ی آنها بزرگ‌تر و رسیدنشان به انسان، مخفیانه‌تر است.

اگر بگویی: چطور به سینه‌‌ی انسان‌ها نفوذ کرده و در آن وسوسه ایجاد می‌کنند؟

جواب را از محمد، رسول الله صلی الله علیه وسلم بشنو که به دو مرد از انصار فرمود: «همانا شیطان همانند خون در رگ‌های انسان حرکت می‌کند، و من ترسیدم که در قلب شما شری بیفکند».

همچنین از دشمنى و تعرض جنیان به انسان‌ها این است که آنها را می‌ترسانند و در قلب‌هایشان وحشت ایجاد می‌کنند. خصوصا وقتی که انسان به آنها پناه می‌برد و از آنها کمک می‌خواهد. الله تعالی می‌فرماید: {وَأَنَّهُ كَانَ رِجَالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا}[۷]، یعنی: {و اینکه مردانی از انسان‌ها، به مردانی از جنیان پناه می‌بردند، پس آنها ترسشان را بیشتر می‌کردند}.

همچنین از تعرضات جنیان به انسان‌ها این است که جن وارد بدن انسان شده و او را به زمین می‌زند و او را همینطور نا آرام رها می‌کند تا اینکه شخص بیهوش می‌شود، و چه بسا او را با راهنمایی به سوی حفره‌ای یا آبی یا آتشی که او را بسوزاند، به سمت هلاکت ببرد. الله تعالی ربا خواران را هنگام برخاستن از قبرهایشان به مصروع تشبیه می‌کند که شیطان متعرض آنها شده. او تعالی می‌فرماید: {الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ}[۸]، یعنی: {آنان که ربا می‌خورند، همانند کسی (از قبرشان) بر می‌خیزند که شیطان او را به شدت دچار جنون و اختلال حواس کرده است}. ابن جریر طبری می‌گوید: «و این شخص، کسی است که شیطان او را آزار داده است»، و ابن کثیر می‌گوید: «بر نمی‌خیزد مگر مانند شخصی که دچار صرع است در هنگامی که بیماری‌اش عود می‌کند، و شیطان او را مورد آزار قرار می‌دهد»، و بغوی می‌گوید: «یتخبطه الشیطان: یعنی او را دچار صرع می‌کند، و معنایش این است که ربا خوار در روز قیامت مانند کسی مبعوث می‌شود که دچار صرع است». همچنین امام احمد در مسند خود جلد ۴ صفحه ۱۷۱ و ۱۷۲ از یعلی بن مُرَّه رضی الله عنه روایت می‌کند که زنی با پسر بچه‌اش که دچار جنون شده بود، نزد رسول الله صلی الله علیه وسلم آمد. رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «ای دشمن الله، خارج شو، من فرستاده‌ی الله هستم». می‌گوید: آن بچه خوب شد. مادرش به عنوان هدیه، دو قوچ و مقداری شیر خشک شده و روغن برای رسول الله صلی الله علیه وسلم فرستاد. رسول الله صلی الله علیه وسلم، شیر خشک شده و روغن و یکی از قوچ‌ها را گرفته و یک قوچ دیگر را باز پس فرستاد. اسناد این حدیث، همه ثقه هستند، و دارای طرق دیگری نیز هست که ابن کثیر در تاریخ خود (البدایة و النهایة) در مورد آن می‌گوید: «این طرق، همگی خوب و متعدد هستند، و نزد کسانی که متبحر در حدیث هستند، ظن غالب یا قطعیت این را می‌رسانند که یعلی بن مُرَّه فی الجمله این قصه را روایت کرده است».

ابن قیم رحمه الله که یکی از بارزترین شاگردان شیخ الاسلام ابن تیمیه است، در کتاب (زاد المعاد) جلد ۴ صفحه ۶۶ می‌نویسد: «صرع دو نوع است: صرعی که باعث آن، ارواح خبیثه‌ی زمینی هستند، و نوع دیگر، صرعی است که از ناهنجاری‌های جسمی است. اطباء و پزشکان در مورد نوع دوم و سبب و درمان آن سخن گفته‌اند. اما صرع ارواح: ائمه‌‌ی طب و عقلای آنها، در مورد آن سخن گفته و به آن معترفند و آن را رد نمی‌کنند. اما جاهلان آنها و سفله و بی ارزشان آنها و کسانی از آنها به فضیلت بودن زندقه، اعتقاد دارند، صرع ارواح را منکر شده و قبول ندارند که اجنه، در بدن شخص مصروع تاثیری داشته باشند، و دلیلی جز جهل برای رد این موضوع ندارند! وگرنه در علم پزشکی، دلیلی که آن را رد کند وجود ندارد، و حس و واقع به حقیقت آن شهادت می‌دهند، و کسانی که عاقل بوده و نسبت به این ارواح، شناخت دارند، به جهل این اشخاص و ضعف عقول آنها می‌خندند».

طریقه‌ی خلاصی یافتن از این نوع صرع، در دو چیز است: پیشگیری، و درمان:

برای پیشگیری، باید اوراد و اذکار شرعی که از قرآن و سنت صحیح رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند، را خواند، و همچین با قوت اراده و نرفتن به دنبال وساوس و تخیلاتی است که حقیقت ندارند. زیرا رفتن به دنبال وساوس و اوهام، منجر به بزرگ شدن این اوهام و وسوسه‌ها در نزد انسان می‌شود، تا جایی که تبدیل به حقیقت می‌شوند.

اما علاج آن، یعنی علاج صرع ارواح، بزرگان پزشکی اعتراف دارند که دارو، تاثیری در آن ندارد. بلکه علاج آن با دعا و قرائت و موعظه است. شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله با قرائت آیت الکرسی و معوّذتین آن را درمان می‌کرد، و بسیار پیش می‌آمد که در بدن شخص جن زده این آیه را قرائت می‌کرد: { أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}[۹]، یعنی: {آیا گمان می‌برید که شما را بیهوده خلق کردیم، و به سوی ما باز نمی‌گردید؟}. شاگرد ایشان، ابن قیم می‌گوید: «باری شیخم – یعنی شیخ الاسلام ابن تیمیه – به من گفت که یک مرتبه این آیه را در گوش شخص جن زده‌ای خواندم. جن گفت: بله، و صدایش را بالا برد! شیخ گفت: چوب دستی را برداشتم و شروع به ضربه زدن به رگ‌های گردنش کردم و آن قدر او را زدم که دستم از زدن، درد گرفت. در این اثنا جن به من گفت: من او را دوست دارم. به او گفتم: او تو را دوست ندارد. گفت: می‌خواهم با او به حج بروم. گفتم: او نمی‌خواهد با تو به حج برود. گفت: او را به خاطر احترام به تو رها می‌کنم. گفتم: خیر، بلکه به خاطر اطاعت از الله و رسولش او را ترک کن. گفت: پس خارج می‌شوم. وقتی خارج شد، شخص جن زده در حالی که به راست و چپ نگاه می‌کرد، گفت: چه کسی مرا نزد شیخ آورده است؟». این کلام ابن قیم رحمه الله به نقل از شیخ خود است. ابن مفلح که او نیز از شاگردان شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله است، در کتاب (الفروع) می‌گوید: «هنگامی که شخص جن زده‌ای را نزد شیخمان می‌آوردند، اول جنی را که وارد بدنش شده بود، نصیحت کرده و به او امر و نهی می‌نمود. اگر گوش می‌کرد و از شخص بیرون می‌آمد، از او پیمان می‌گرفت که دوباره باز نگردد، و اگر گوش نمی‌کرد و بیرون نمی‌آمد، آن قدر او را می‌زد تا اینکه جن از بدن آن شخص خارج می‌شد». این زدن در ظاهر بر بدن شخص است، اما در حقیقت به جنی است که وارد بدن آن شخص شده. نیز، امام احمد برای شخصی که جن زده شده بود، پیام فرستاد، و جن از او خارج شد. وقتی که امام احمد از دنیا رفت، جن به بدن آن شخص بازگشت.

این گونه معلوم می‌شود که وارد شدن جن به بدن انسان، به مقتضای قرآن و سنت و واقع، ثابت شده است. اما معتزله آن را منکر می‌شوند. اگر به خاطر جدل‌ها و بگو مگوهایی نبود که حول این مساله صورت گرفته و منجر به این شده که قرآن را دال بر معانیِ خیالی که حقیقت ندارند، قرار دهند، و نیز اگر به این خاطر نبود که انکار این مساله، مستلزم سفیه خواندن ائمه و علمای اهل سنت و یا تکذیب آنهاست، اگر این دو مساله نبود، در این مورد سخنی نمی‌گفتم. چون این مساله هم با حس و هم با مشاهده، معلوم است، و هر آنچه که با حس و مشاهده معلوم باشد، احتیاجی به دلیل ندارد؛ چون امور حسی، فی نفسه دلیل هستند و انکار آنها، لجبازی یا سفسطه است. پس خود را گول نزنید، و عجله نکنید، و از شر جن و انس به الله پناه برید و از او طلب مغفرت کرده و توبه کنید که او غفور و توّاب و رحیم است.


[۱] – سوره ذاریات، آیات «۵۶و۵۷».

[۲] – سوره حجر، آیات «۲۶و۲۷».

[۳] – سوره جن، آیات «۱۴و۱۵».

[۴] – سوره جن، آیه «۱۱».

[۵] – سوره الرحمن، آیات «۴۶-۴۹».

[۶] – سوره ناس، آیات «۱تا۶».

[۷] – سوره جن، آیه «۶».

[۸] –  سوره بقره، آیه «۲۷۵».

[۹] – سوره مومنون، آیه «۱۱۵».

این صفحه را به اشتراک بگذارید

مشاهده‌ی اصل متن عربی

فصل

(118) قال فضيلة الشيخ جزاه الله عن الإسلام والمسلمين خير الجزاء: –

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله الذي خلق الجن والإنس ليعبدوه، وشرع لهم ما تقتضيه حكمته ليجازيهم بما عملوه، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وكان الله على كل شيء قديراً، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، المبعوث إلى الإنس والجن بشيراً ونذيراً ﷺ وعلى آله وأصحابه، ومن تبعهم بإحسان وسلم تسليماً كثيراً.

أما بعد:

فقد قال الله تعالى: ( وما خلقت الجن والإنس إلا ليعبدون . ما أريد منهم من رزق وما أريد أن يطعمون . إن الله هو الرزاق ذو القوة المتين) (سورة الذاريات، الآيات “56-58 “).

والجن عالم غيبي خلقوا من نار، وكان خلقهم قبل خلق الإنس، كما قال الله تعالى: ( ولقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمأ مسنون. والجان خلقناه من قبل من نار السموم) (سورة الحجر، الآيتان ” 26-27″) وهم مكلفون، يوجه إليهم أمر الله تعالى ونهيه، فمنهم المؤمن، ومنهم الكافر، ومنهم المطيع، ومنهم العاصي، قال الله تعالى عنهم: ( وأنا منا المسلمون ومنا القاسطون فمن أسلم فأولئك تحروا رشداً. وأما القاسطون فكانوا لجهنم حطباً‌) (سورة الجن، الآيتان ” 14-15″). وقال: ( وأنا منا الصالحون ومنا دون ذلك كنا طرائق قدداً) (سورة الجن، الآية ” 11 “). أي جماعات متفرقة وأهواء، كما يكون ذلك في الإنس، فالكافر منهم يدخل النار بالإجماع، والمؤمن يدخل الجنة كالإنس، قال الله تعالى: ( ولمن خاف مقام ربه جنتان . فبأي آلاء ربكما تكذبان) (سورة الرحمن، الآيتان ” 46-47 “). والظلم بينهم وبين الإنس محرم، كما هو بين الآدميين. لقوله تعالى في الحديث القدسي:(يا عبادي إني حرمت الظلم على نفسي وجعلته بينكم محرماً فلا تظالموا) . رواه مسلم، ومع هذا فإنهم يعتدون على الإنس أحياناً، كما يعتدي الإنس عليهم أحياناً، فمن عدوان الإنس عليهم أن يستجمر الإنسان بعظم أو روث، ففي صحيح مسلم عن ابن مسعود رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ أن الجن سألوا النبي ﷺ الزاد فقال: ” لكم كل عظم ذكر اسم الله عليه، يقع في أيديكم أوفر ما يكون لحماً، وكل بعرة علف لدوابكم”.

وقال النبي ﷺ : “فلا تستنجوا بهما فإنهما طعام إخوانكم”.

ومن عدوان الجن على الإنس أنهم يتسلطون عليهم بالوسوسة التي يلقونها في قلوبهم، ولهذا أمر الله تعالى بالتعوذ من ذلك فقال: ( قل أعوذ برب الناس. ملك الناس. إله الناس. من شر الوسواس الخناس. الذي يوسوس في صدور الناس. من الجنة والناس (. وتأمل كيف قال الله تعالى: ( من الجنة والناس ) فبدأ بذكر الجن، لأن وسوستهم أعظم، ووصولهم إلى الإنسان أخفى.

فإن قلت: كيف يصلون إلى صدور الناس فيوسوسون فيها؟

فاستمع الجواب من محمد رسول الله ﷺ حين قال لرجلين من الأنصار: “إن الشيطان يجري من الإنسان مجرى الدم، وإني خشيت أن يقذف في قلوبكما شراً أو قال : شيئاً”. وفي رواية: “يبلغ من ابن آدم مبلغ الدم”.

ومن عدوان الجن على الإنس أنهم يخيفونهم، ويلقون في قلوبهم الرعب، ولا سيما حين يلتجىء الإنس إليهم، ويستجيرون بهم، قال الله تعالى: ( وأنه كان رجال من الإنس يعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقاً) (سورة الجن، الآية ” 6 “). أي خوفاً وإرهاباً وذعراً.

ومن عدوان الجن على الإنس أن الجني يصرع الإنسي فيطرحه، ويدعه يضطرب حتى يغمى عليه، وربما قاده إلى ما فيه هلاكه من إلقائه في حفرة أو ماء يغرقه، أو نار تحرقه وقد شبه الله تعالى آكلي الربا عند قيامهم من قبورهم بالمصروع الذي يتخبطه الشيطان، قال الله تعالى: (الذين يأكلون الربا لا يقومون إلا كما يقوم الذي يتخبطه الشيطان من المس) (سورة البقرة، الآية ” 275 “). قال ابن جرير: ” وهو الذي يتخبطه فيصرعه”. وقال ابن كثير: ” إلا كما يقوم المصروع حال صرعه، وتخبط الشيطان له”. وقال البغوي: ” يتخبطه الشيطان أي يصرعه، ومعناه أن آكل الربا يبعث يوم القيامة كمثل المصروع”. وروى الإمام أحمد في مسنده 4/171-172 عن يعلى بن مرة رَضِيَ‌اللهُ‌عَنْهُ أن امرأة أتت النبي ﷺ بابن لها قد أصابه لمم، فقال النبي ﷺ : ” اخرج عدو الله أنا رسول الله”. قال: فبرأ الصبي فأهدت أمه إلى النبي ﷺ كبشين وشيئاً من أقط وسمن، فأخذ النبي ﷺ الأقط والسمن وأحد الكبشين ورد عليها الآخر، ورجال إسناده ثقات. وله طرق قال عنها ابن كثير في تاريخه ( البداية والنهاية): ” فهذه طرق جيدة متعددة، تفيد غلبة الظن أو القطع عند المتبحرين أن يعلى بن مرة حدث بهذه القصة في الجملة”.

قال ابن القيم رَحِمَهُ‌الله تعالى وهو أحد تلاميذ شيخ الإسلام ابن تيمية البارزين في كتابه ( زاد المعاد ) 4/66 : ” الصرع صرعان: صرع من الأرواح الخبيثة الأرضية، وصرع من الأخلاط الرديئة. والثاني هو الذي يتكلم فيه الأطباء في سببه وعلاجه. وأما صرع الأرواح فأئمتهم ( أي الأطباء) وعقلاؤهم يعترفون به، ولا يدفعونه. وأما جهلة الأطباء وسقطهم وسفلتهم ومن يعتقد الزندقة فضيلة، فأولئك ينكرون صرع الأرواح، ولا يقرون بأنها تؤثر في بدن المصروع، وليس معهم إلا الجهل ! وإلا فليس في الصناعة الطبية ما يدفع ذلك والحس والوجود شاهدان به، ومن له عقل ومعرفة بهذه الأرواح وتأثيراتها يضحك من جهل هؤلاء وضعف عقولهم”.

وطريق التخلص من هذا النوع من الصرع في أمرين: وقاية، وعلاج:

فأما الوقاية فتكون بقراءة الأوراد الشرعية من كتاب الله تعالى، وصحيح سنة رسول الله ﷺ وبقوة النفس وعدم الجريان وراء الوساوس والتخيلات التي لا حقيقة لها، فإن جريان الإنسان وراء الوساوس والأوهام يؤدي إلى أن تتعاظم هذه الأوهام والوساوس حتى تكون حقيقة.

وأما العلاج أعني علاج صرع الأوراح، فقد اعترف كبار الأطباء أن الأدوية الطبيعية لا تؤثر فيه. وعلاجه بالدعاء، والقراءة، والموعظة، وكان شيخ الإسلام ابن تيمية يعالج بقراءة آية الكرسي، والمعوذتين، وكثيراً ما يقرأ في أذن المصروع: ( أفحسبتم أنما خلقناكم عبثاً وأنكم إلينا لا ترجعون‌) (سورة المؤمنون، الآية ” 115 “). قال تلميذه ابن القيم: ” حدثني أنه قرأ مرة هذه الآية في أذن المصروع فقالت الروح: نعم ومد بها صوته ! قال: فأخذت له عصاً وضربته بها في عروق عنقه حتى كلت يدي من الضرب. وفي أثناء ذلك قالت: أنا أحبه فقلت لها: هو لا يحبك. قالت : أنا أريد أن أحج به.

فقلت لها:هو لا يريد أن يحج معك. قالت: أنا أدعه كرامة لك. قلت: لا ولكن طاعة لله ورسوله. قالت: فأنا أخرج. فقعد المصروع يلتفت يميناً وشمالاً وقال : ما جاء بي إلى حضرة الشيخ” . هذا كلام ابن القيم رَحِمَهُ‌الله عن شيخه، وقال ابن مفلح في كتاب: ( الفروع )، وهو من تلاميذ شيخ الإسلام أيضاً: ” كان شيخنا إذا أتي بالمصروع وعظ من صرعه، وأمره ونهاه، فإن انتهى وفارق المصروع أخذ عليه العهد أن لا يعود، وإن لم يأتمر ولم ينته ولم يفارق ضربه حتى يفارقه”، والضرب في الظاهر على المصروع، وإنما يقع في الحقيقة على من صرعه. وأرسل الإمام أحمد إلى مصروع ففارقه الصارع، فلما مات أحمد عاد إليه.

وبهذا تبين أن صرع الجن للإنس ثابت بمقتضى دلالة الكتاب والسنة، والواقع، وأنكر ذلك المعتزلة. ولولا ما أثير حول هذه المسألة من بلبلة وجدال أدى إلى جعل كتاب الله تعالى دالاً على معانٍ تخييلية لا حقيقة لها، ولولا أن إنكار هذا يستلزم تسفيه أئمتنا وعلمائنا من أهل السنة، أو تكذيبهم أقول : لولا هذا وهذا ما تكلمت في هذه المسألة لأنها من الأمور المعلومة بالحس، والمشاهدة، وما كان معلوماً بالحس، والمشاهدة لا يحتاج إلى دليل لأن الأمور الحسية دليل بنفسها، وإنكارها مكابرة أو سفسطة. فلا تخدعوا أنفسكم، ولا تتعجلوا، واستعيذوا بالله من شرور خلقه من الجن والإنس، واستغفروه وتوبوا إليه، إنه هو الغفور التواب الرحيم.

مطالب مرتبط:

۱۱۶ – حکم احضار کردن جن

۱۱۶ – از شیخ رحمه الله سوال شد: کسانی هستند که با طلسم‌هایی، اجنه را احضار کرده و آنها را وادار می‌کنند که گنج‌هایی را که در زمان‌های قدیم در زمین مدفون شده‌اند را برایشان خارج کنند. حکم چنین کاری چیست؟ جواب دادند: این کار جایز نیست. زیرا این طلسم‌ها که با آن اجنه را […]

ادامه مطلب …

۱۱۳ – حکم به خدمت در آوردن جن

 113 – از شیخ رحمه الله در مورد حکم خدمت کردن جن به انسان سوال شد. جواب دادند: شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله در مجلد ۱۱ از مجموع الفتاوی سخنی می‌گوید که مقتضای آن چنین است: به خدمت گرفته شدن جن توسط انسان، دارای سه حالت است: اول: او را در طاعت الله به […]

ادامه مطلب …

۱۱۰ – آیا جن تاثیری بر انسان دارد؟ راه‌های جلوگیری از آنها چیست؟

۱۱۰ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا جن تاثیری بر انسان دارد؟ و راه‌های پیشگیری از آنها چیست؟ جواب دادند: شکی نیست که جنیان بر انسان‌ها تاثیر دارند. تاثیراتی که گاهی به حد قتل نیز می‌رسد، و گاهی ممکن است او را با سنگ بزنند، و گاهی نیز انسان را می‌ترسانند و نیز […]

ادامه مطلب …

۱۱۷ – آیا جن، وارد بدن انسان می‌شود؟

۱۱۷ – از شیخ سوال شد: آیا دلیلی هم وجود دارد که جن، وارد بدن انسان می‌شود؟ جواب دادند: بله، دلیل از قرآن و سنت وجود دارد که جن، وارد بدن انسان می‌شود. در قرآن، این فرموده‌ی الهی آمده است: {الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ}[۱]، یعنی: {آنان […]

ادامه مطلب …

۱۱۵ – آیا جن، علم غیب دارد؟

۱۱۵ – از شیخ رحمه الله سوال شد: آیا جن، غیب می‌دانند؟ جواب دادند: خیر، جنیان از غیب بی اطلاعند، و جز الله، هیچ کس در آسمان‌ها و زمین، غیب نمی‌داند، و این فرموده‌ی الهی را بخوان: { فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنْسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ […]

ادامه مطلب …

۱۱۴ – سوال کردن از جن و تصدیق گفته‌هایش

۱۱۴ – از شیخ رحمه الله در مورد سوال کردن از جن و تصدیق گفته‌های آنها، پرسیده شد. جواب دادند: شیخ الاسلام ابن تیمه رحمه الله در مورد سوال کردن از جن و تصدیق گفته‌هایشان، در مجموع الفتاوی می‌گوید: سوال کردن از جن یا سوال کردن از کسی که از جن سوال می‌کند و تصدیق […]

ادامه مطلب …

کُتُب سِتّة:  شش کتاب اصلی احادیث اهل سنت و جماعت:

صحیح بخاری
صحیح مسلم
سنن ابو داود
جامع ترمذی
سنن نسائی
سنن ابن ماجه